در حال و هوایی كه هر روز اخبار حكایت از آن دارد، قشر متوسط همچنان بندهای ارتباطیاش با تفكر اصلاحطلبی منقطع نشده كه گاه محكمتر هم میشود، لاریجانی و شاید در روزها و ماههای آینده قالیباف بیشتر هم از روی منافع سیاسی خود و هم از باب نیازهای طیف محافظهكاران سنتی بیش از این نیازمند حضور در جمع مردم شهرهای مختلف هستند. تا هم «سفرهای استانی» را از انحصار احمدینژادیها خارج كنند و هم آرامآرام قدم در راهی بگذارند كه اگر یك سویش ممكن است به پوپولیسم ختم شود، مسیر دیگرش میتواند آزمونی سخت برای راه نرفته «ارتباط با مردم» برای این طیف سیاسی و ارشدهایش باشد.
اعتماد
صبا آذرپیك
۲۶ آبان ۱۳۹۰
سفرهای استانی لاریجانی از محبوبیت تا مشروعیت
علی لاریجانی آرامآرام در سفرهای استانیاش دارد احمدینژاد و كابینهاش را پشت سر میگذارد. در هفتههای اخیر آقای رییس پارلمان به جز مواردی كه در ماموریتهای خارج از كشور است، در پایان هفتهها برای افتتاح یك پروژه یا شركت در همایش به یك استان سفر میكند. سفرهای چند روزه در جمع نخبگان، دانشگاهیان، روحانیون، مردم عادی و درست در همان روزهایی كه رونق سفرهای استانی محمود احمدینژاد هر روز بیرونقتر میشود، علی لاریجانی زیرپوستی در حال جایگزین كردن كاراكتر خود به جای احمدینژاد در ارتباط چهره به چهره با مردم است؛ اتفاقی كه هرچند در روزهای اول سعی داشت تاكید كند اصلا و ابدا با عینك سیاسی به آن نگاه نشود اما تلاش برای تقویت این سفرها و وسعت بخشیدن به حوزههای تاثیرگذاریاش دارد پیغام خاموشش را میدهد كه لاریجانی فراتر از سر زدن به حوزههای انتخابیه همكارانش در حال برنامهریزی روی سفرهای استانی و حتی انتخاب گزینههاست. اگر دو سال پیش آزادی سوسنگرد بهانهیی بود كه احمدینژاد سفر استانیاش به خوزستان را مطابق با آن تطبیق دهد اما حالا این علی لاریجانی است كه برای سالگرد آزادی سوسنگرد به خوزستان میرود تا از دزفول گرفته تا آبادان و اهواز و سوسنگرد همگی آماده استقبال از او شوند.
لاریجانی همان سیاستمداری است كه نداشتن پایگاه اجتماعیاش را بارها به رخش كشیدهاند، حریفهایی مانند حامیان احمدینژاد و بارها از دهان رسایی و كوچكزاده و حسینیان و حتی محترمانهتر از سوی آقاتهرانی شنیده كه او فقط رییس ۲۹۰ نماینده مجلس است و محدوده جغرافیایی مقبولیت و معروفیتش فراتر از هرم سبز نمیرود و حال سفرهای استانی رییس پارلمان حداقل میتواند جواب خوبی باشد از میزان سنجش این مقبولیت در توده مردم و اگر هم بستر فراهم شد به یقین برای بالاتر بردن این دایره.
تجربهیی كه در دور اول سفرهای استانی احمدینژاد به دل رییس دولت خوش نشست. وقتی تازه استارت سفرهای استانیاش را زده بود بسیار اصرار داشت تا در گفتوگوهای مختلف بگوید «اصلا تبلیغاتی نیست» و تنها به اصرار نمایندگان استانهای مختلف است كه گاهی آخر هفتهها سفر میرود. اما حالا دیگر تقریبا سفرها به هفتهیی رسیده است. اگر هفته پیش رییس مجلس نه در جایگاه رییس یك قوه بلكه در كاراكتر یك شخصیت سیاسی به سمنان رفت، این هفته به خوزستان خواهد رفت.
او در تمام این سفرها به شیوه احمدینژاد نه به ورزشگاه و استادیوم و میادین اصلی شهر میرود برای سخنرانی و نه روستا به روستا، شیوه دور اول سفرهای استانی احمدینژاد، را تجربه میكند. عموما دیدارهایش خلاصه میشود در دیدار با دانشگاهیان، نخبگان، گاهی خانواده شهدا و روحانیون. یعنی قشرهای هدف برای اصولگرایانی كه این روزها سخت نیازمند قوی شدن بدنه نحیفشان در میان تودههای مردم هستند.
از لحاظ آسیبشناسی هم كمتر به مانند احمدینژاد به دنبال دیدار با اقشار فقیر جامعه است و به نوعی با هوشمندی سفرهایش را برنامهریزی كرده كه از او هم چنین انتظاری نباشد. به هر روی لاریجانی كه این روزها نمایندهاش را به جبهه متحد اصولگرایان میفرستد با نخستین حمله مخالفانش وقتی مواجه میشود كه از او میپرسند تو مگر جریان سیاسی هم هستی؟ سوالی كه یك سیاستمدار خوب میداند چطور میتواند ستونهای نوپای سیاست ورزیاش را بلرزاند. بویژه آنكه عمر دولت دهم رو به پایان است و دیگر نمیتوان دلخوش بود كه احمدینژاد یك تنه به جای تمام اردوگاه اصولگرایی جور ارتباط نداشتن این جریان سیاسی با مردم را به دوش میكشد.
در حال و هوایی كه هر روز اخبار حكایت از آن دارد، قشر متوسط همچنان بندهای ارتباطیاش با تفكر اصلاحطلبی منقطع نشده كه گاه محكمتر هم میشود، لاریجانی و شاید در روزها و ماههای آینده قالیباف بیشتر هم از روی منافع سیاسی خود و هم از باب نیازهای طیف محافظهكاران سنتی بیش از این نیازمند حضور در جمع مردم شهرهای مختلف هستند. تا هم «سفرهای استانی» را از انحصار احمدینژادیها خارج كنند و هم آرامآرام قدم در راهی بگذارند كه اگر یك سویش ممكن است به پوپولیسم ختم شود، مسیر دیگرش میتواند آزمونی سخت برای راه نرفته «ارتباط با مردم» برای این طیف سیاسی و ارشدهایش باشد.