مارگارت تاچر در در دهه ۱۹۸۰ تد کروکر دببر جام حذفی را برای نشست اضطراری درباره خشونت فوتبالی به محل اقامت نخست‌وزیر برد. او زمانی‌که تاچر گفت اوباش خود را از بازی ما بیرون ببرید، نشست را حیرت‌زده کرد. او گفت: «نخست‌وزیر، این‌ها اوباش شمایند نه ما. محصولات جامعه شمایند.» او درست می‌گفت. ورزش، به ویژه فوتیال انعکاسی از جامعه است. اگر چیزی را که در آیینه می‌بینید دوست نداريد، آیینه را مقصر ندانید.

تارنگاشت عدالت- بایگانی دورۀ دوم

منبع: مورنینگ استار
نویسنده: روجر دومنگتی
۲۰ ژوئن ۲۰۱۶

هواداران فوتبال جامعه بیمار انگلیس را منعکس می‌کنند

 

روجر دومنگتی می‌گوید خشونت از طرف هواداران فوتبال انگلیس چیز تازه‌ای نیست، و علل آن‌را به سادگی می‌توان دید.

وسوسه وجود دارد که اوباش‌گری فوتبالی (هولوگانیسم فوتبالی) یک پدیده نسبتاً جدید تلقی شود، پدیده‌ای که گویا چهره زشت خود را در دهه ۱۹۷۰ نشان داد و در دهه‌های بعد کاملاً به اوج خود رسید. گویا این راه تاریکی است که فوتبال انگلیس با گام گذاشتن در آن گذشته مسالمت‌آمیزی را پشت سر نهاده است. این داستان خوبی است، اما فقط حقیقت ندارد.

از زمان شروع فوتبال به مثابه یک بازی پُرتماشاچی در اواخر دهه ۱۸۰۰، نمونه‌های بی‌شماری از اغتشاش فوتبالی وجود دارد.

شما احتمالاً داستان بازی نهایی جام حذفی فوتبال انگلستان در سال ۱۹۲۳ را شنیده اید، که در آن یک افسر پلیس سوار بر یک اسب سفید ۳۰۰ هزار نفر را کنترل می‌کرد. این‌ داستان هم حقیقت ندارد.

از نزدیک به عکس‌های آن بازی نگاه کنید و ده‌ها افسر پلیس سوار بر اسب‌های سیاه را خواهید دید که در عکس‌های سیاه و سفید با جمعیت درهم آمیخته اند. چیزی که از آن داستان حذف می‌شود این فاکت است که هواداران به درهای ورودی حمله‌ور شدند و جایگاه سلطنتی را نیز تخریب کردند.

تنها جایی که مستی و اغتشاش جوانان وجود ندارد، در ژن انگلیسی است. کشور تاریخ طولانی از هر دو دارد. فیلیپ استوبس رسانه‌نویس در سال ۱۵۸۳ در «کالبدشکافی رفتار بد» علیه «خباثت حیوانی مستی رایج در انگلستان» نوشت.

به گفته استوبس مشروب باعث می‌شود افراد «مانند دیوانه‌‌ها تلوتلو و سکندری بخورند و پس‌و‌پیش بروند، بعضی استفراغ و قی کنند، معده‌های کثیف خود را بالا بیاورند، برخی دیگر در حالی که نشسته اند زیر میز ادرار ‌کنند.» این شبیه یک جمعه شب عادی در مرکز هر شهر عمده انگلستان به نظر می‌رسد.

در سال ۱۷۲۰، سزار دِ سائوسر، نجیب‌‌زاده سوئیسی که در انگلستان سفر می‌کرد از مقدار کم آب و آبجوی زیادی که انگلیسی‌ها می‌نوشیدند شگفت‌زده شد (او آبجو را به دلیل نقش آن در تغذیه «نان مايع» نامید). او در «دید خارجی از انگلستان در دوره سلطنت جورج اول و جورج دوم» نوشت «جمعیت فرودست ماهیتاً ددمنش و هرزه، و بسیار ستیزه‌جو است.»

اما این فقط عرق نیست که مسأله است. به بزهکاری جوانان اغلب به مثابه یک چیز نو نگاه می‌شود؛ یک عزیمت نگران‌کننده از یک عصر شبانی، مسالمت‌آمیز طلایی که سپری شده است. اما، در واقعیت، این آرامش یک افسانه است. فقط به این فکر کنید: پیش از اوباش‌گری فوتبالی، موتور‌سواران و هواداران موسیقی راک در سواحل  کلکتون، مارگیت، بورنموث و برایتون با هم می‌جنگیدند.

پیش از آن‌ها «تدی بویز» بودند که در سال ۱۹۵۸ به مهاجرین هند غربی [کارائیب] در شورش‌های نژادی نوتینگ هیل حمله کردند. در سال‌های بین دو جنگ نگرانی درباره بزهکاری نوجوانان وجود داشت. پیش از جنگ جهانی اول اضطراب اخلاقی درباره به اصطلاح باندهای اوباش که خیابان‌های لندن را قرق کرده بودند و درباره پسرعموهای شمالی آن‌ها- «اسکوتلرز» در منچستر و «پیکی بلیندرز» در بیرمنگهام- وجود داشت (شما احتمالاً در بارۀ گروه دوم شنیده اید.)

رابرت رابرتز در شرح حال تاریخی از زندگی خود در ربع اول قرن بیستم در سالت‌فورد به نام «زاغه کلاسیک» درباره گروه‌های جوانانی نوشت که دیوانه‌وار ملبس به شلوارهای پاچه گشاد، و کمربندهای چرمی سنگین و کفش‌های کف چوبی در گوشه‌ خیابان‌ها جمع می‌شدند.

آن‌ها از ملالت به دعواهای خونین با کمربند و کفش چوبی-خیابان علیه خیابان- پناه می‌بردند، و از جانب شهروندان محترم و قانون محکوم می‌شدند. کفش‌ کف‌چوبی را با «سامبای آدیداس» و شلوارهای پاچه گشاد را با شورت عوض کنید و یک بالا‌تنه پوش را که کلمه انگلیس روی آن نوشته شده به آن اضافه کنید و شما اوباش فوتبالی امروز را خواهید داشت.

اما تصور نکنید که تنها مردم عادی بودند که شورش می‌کردند. شرح‌حال بیلی دیدز-سیاستمدار و روزنامه‌نگار-به قلم استفن رابینسون به ما نشان می‌دهد که پیش از جنگ جهان دوم چقدر عجیب بود اگر مسابقه سالانه بازی کریکت بین مدرسه هارو لندن-که دیدز محصل آن بود-و کالج ایتون به زدوخورد محصلین رقیب در برابر جایگاه ویژه اعضاء منتهی نمی‌شد.

به این دلیل بود که ایدز، در سال‌های آخر عمر که برای دیلی تلگراف می‌نوشت، از محکوم کردن به اصلاح «فرهنگ اوباش» امتناع کرد. همان‌طور که رابینسون می‌نويسد خود دیدز «در نوجوانی تجربه زیادی از این داشت، گرچه در مورد او اوباش کت‌های کمری شیک می‌پوشیدند و به جای آبجو شامپاین فرو‌می‌دادند.»

همان‌طور که قابل پیش‌بینی است سیاستمداران مدرن درباره جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم بصیرت چندانی ندارند، گرچه شاید باید داشته باشند. از یاد نبریم که نخست‌وزیر، وزیر دارایی و بوریس جانسون رهبر اسمی کارزار ترک اتحادیۀ اروپایی عضو کلوب اختصاصی بولینگتون در دانشگاه آکسفور بودند.

کلوب شامی که در واقع به خاطر تخریب مستانه اعضای آن که سراپا کت‌های دنباله‌دار ۱۰۰۰ پوندی بر تن دارند بدنام است. اندور گیمسون نویسنده کتاب «عروج بوریس جانسون» می‌نویسد: «من فکر نمی‌کنم شبی بوده باشد که بدون به هم ریختن رستوران و پرداخت خسارت-اغلب پرداخت نقدی- به آخر رسیده باشد. شب را در سلول بازداشتگاه گذراندن به معنی هم‌سطح با گاوچران‌ها شدن است.»

مقدار زيادی بیگانه‌هراسی به این گرایش جوانان انگلیسی به مشروب‌خوری و جنگ و دعوا اضافه کنید… در واقع، نه، اجازه بدهید در اینجا دست به عصا به موضوع برخورد نکنیم. مقداری زياد از نژادپرستی به این اضافه کنید-از نوعی که سیاستمداران و رسانه‌های رسمی ما طی بیش از یک دهه گذشته اشاعه داده اند، و مخلوط انفجاری ترسناکی به دست می‌آورید.

هنگامی‌که نایجل فراژ بدون شرم به ما می‌گوید که اگر مهاجرت کنترل نشود «خشونت گام بعدی است»؛ هنگامی‌که همان به اصطلاح سیاستمدار در مقال پوستری می‌ایستد که صف مهاجرین را طوری نشان می‌دهد که تبلیغات نازی‌ها را تداعی می‌کند؛ هنگامی‌که نخست‌وزیر به مردم می‌گوید که «فوج زنبوران از سراسر مدیترانه» به سوی بریتانیا روان است، آنگاه نباید متعجب شوید که جوانان انگلیسی بروند مست کنند و شعار سر بدهند که «خفه‌‌خون، اروپا ما همه به خروج رأی می‌دهیم» و سپس با ضرب‌و‌شتم خارجی‌ها و پرتاب بطری به سوی ژاندارم‌های گرد ‌آمده، موضع خود را روشن‌تر بیان کنند.

مارگارت تاچر در در دهه ۱۹۸۰ تد کروکر دببر جام حذفی را برای نشست اضطراری درباره خشونت فوتبالی به محل اقامت نخست‌وزیر برد. او زمانی‌که تاچر گفت اوباش خود را از بازی ما بیرون ببرید، نشست را حیرت‌زده کرد.

او گفت: «نخست‌وزیر، این‌ها اوباش شمایند نه ما. محصولات جامعه شمایند.»

او درست می‌گفت. ورزش، به ویژه فوتیال در انگلستان انعکاسی از جامعه است. اگر چیزی را که در آیینه می‌بینید دوست نداريد، آیینه را مقصر ندانید.»

https://www.morningstaronline.co.uk/a-fae1-Fans-reflect-sick-society-in-Britain

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2vb6w6xx