اخبار روز:  کمون پاریس مظهر رفرم های سنجیده، شکستن گیوتین و ممنوعیت اعدام و مجازات های غیر انسانی، بانی حقوق بشر و اومانیسم واقعی یود. کمون پاریس زاده تئوری‌های ناب، قالبی، خالص و پیش‌گوئی های پیامبرگونه نبود. نه سوسیالیسم خرده بورژوائی و نه سوسیالیسم تخیلی بلکه واقعیتی زمینی بود که روی داد. کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ايران: در کنار حضور و اثر‌گذاری شخصیت‌های مشهور کمون مانند بلانکی یا لوئیز میشل، جوش و خروش خلق زحمتکش پاریس را نباید نا دیده گرفت که بی‌وقفه  در پی ابتکارات جدید برای پیش برد خواسته‌های اجتماعی خود بود.

 

اخبار روز

۷ خرداد ۱٣۹۰
شهزاد سرمدی

 

۱۸۷۱-۲۰۱۱: صد و چهلمین سال حماسه کمون پاریس

 

۲۱-۲٨ مه ۱٨۷۱: پاریس در آتش و خون، هفته خونین کمون پاریس، هفته ی رزمِ سرنوشت ساز پرولتاریای جهانی. هفته‌ای که کمون پاریس شکست خورد، اما راه سوسیالیسم را گشود. مشعل فروزان کمون، حکومت کارگران انقلابی پاریس، همچنان الهام بخش مبارزان راه آزادی، برابری و برادری است. اصلاحات کمون، طراوت، مدرنیته وکارآمدی خود را همچنان حفظ کرده است. کمون پاریس به ناباوری‌ها و بیم و امیدها پایان داد.

امروز ۲٨ مه ۲۰۱۱ صد ها نفر دوستداران کمون پاریس در پای دیوار کمونارها در گورستان پرلاشز پاریس گرد هم می‌آیند تا یاد آخرین کمونارها را زنده نگه دارند. کمونارهایی که تا آخرین نفس به حکومت کارگری پاریس وفادار مانده و در نبردی تن به تن و نابرابر در کوچه پس کوچه های باریک این گورستان، کشته و یا در پای دیوار کمون تیرباران شدند. روزی که در پایان آن، آدولف تی یر به استانداران سراسر فرانسه نوشت: «زمین مملو از اجساد کشته شدگان است، اما این صحنه مهیب مایه ی درس عبرت است.»

آری کمونارها باز می گردند، نه به صورت هزاران نفر، بلکه میلیونها.

کمون پاریس ـ شهرآزاد
آیا کمون پاریس آرمان شهر بود؟ هرچه بود واقعی بود. ایده‌آلی بود برای دنیائی بهتر وعادلانه‌تر. هم چون ستاره‌ای سرخ در آسمان تیره جنگ، گرسنگی، شکست و خفت و خواری خلقی مبارزه و رزمنده درخشید.

پاریس شهر رستاخیز طبقه  کارگر، شهر دفاع مسلحانه ی توده‌ای برای آزادی ، برابری و جمهوری سوسیال و جهانشمول بود. در بهار ۱٨۷۱ ، پاریس شهرگلباران، نمونه آزادی و دموکراسی توده‌ای یعنی حکومت مردم برای مردم و توسط مردم بود.

با کمون پاریس می توانیم سرخود را بالا بگیریم و بگوئیم آری، جهانی دیگر بدون نظم سرمایه‌داری ممکن است.

کمون پاریس مظهر رفرم های سنجیده و اصلاحات اساسی، روابط اجتماعی مدرن، سازمان دهی جامعه و کار بر مبنای برابری واقعی و خودگردانی موسسات صنعتی و اقتصادی به شیوه ای انسانی و خالی از نظم، روابط و ضوابط سرمایه داری بود.

شکستن گیوتین و ممنوعیت اعدام و مجازات‌های غیر انسانی، شرکت فعال زنان در جامعه و برابری حقوق آنها با مردان، کم کردن ساعت کار و ممنوعیت کار شبانه برای زنان و کودکان، جدائی جدی دین از دولت، دوری از تنگ نظری های ناسیونالیستی و شوونیستی، آزادی هنری در تمام ابعاد آن، کار تئاتر ونقاشی، نویسندگی و شعر، برپائی انجمن‌ها، کلوب‌ها و سندیکاها، کاندیداتوری و انتخابات آزاد و عزل منتخبان در هر زمان که لازم باشد، ووو… این همه دست آوردهای کمون است.

کمون پاریس محصول اراده  توده‌های به پا خاسته و پرولترهای پاریس بود تا جمهوری‌ای از نوع جدید بر پا کنند.

کمون پاریس بانی حقوق بشر و اومانیسم واقعی بود ونه آن حقوق بشری که به درستی رژیس دبره ازآن به عنوان «دین مدنی حقوق بشر» یاد می کند.

کمون پاریس زاده تئوری‌های ناب، قالبی، خالص و پیش‌گوئی‌های پیامبرگونه نبود. نه سوسیالیسم خرده بورژوائی و نه سوسیالیسم تخیلی بلکه واقعیتی زمینی بود که روی داد.

کمون پاریس نه آرمان شهر بلکه حاصل پراکسیس طبقه کارگر در جمهوری ای اجتماعی و جهانشمول بود. حاصل پنج قرن مبارزات آزادی خواهانه از دوران عصر روشنائی تا انقلابات توده‌ای و پرولتری در اروپا و نیز سوسیالیسم فرانسوی با تکیه برنظرات بابف، سن سیمون، اگوست کنت، پرودن، بلانکی و در پایان انجمن بین المللی کارگران بود.

کمون پاریس درغلیان می‌جوشید و می‌خروشید و در پی جامعه‌ای نو بود که به قول کارل مارکس رنگی از پیر کفتار زمان گذشته را با خود نداشته باشد. اما حکومت ورسای در جستجوی ارواح پلید گذشته گان تاریخ و در پی جمهوری پارلمانی بود.

کمون پاریس طی «هفته خونین » ۲٨ـ۲۱ مه ۱٨۷۱ به خاک وخون کشیده شد. هزاران نفردر هر کوی و برزن، کمونار وغیرکمونار باهم قتل عام شدند. تر و خشک با هم سوختند. در این هفته و روزها بعد از آن هرکس دستانش سیاه بود به این معنی بود که دست به باروت زده و کمونار است ، هرکس کفش زرد رنگ ، مارکِ گودینو، که کفش اونیفرم گارد ملی بود، به پا داشت، فدره یعنی سرباز کمون پاریس محسوب شده و در جا اعدام می شد.

پیام سرمایه‌داری به کارگران نافرمان این بود: هر کس به حریم مقدس سرمایه، تجاوز کند سرنوشت شهروندان پاریسی در انتظار اوست. کمون پاریس را نابود کردند و چه بی‌رحمانه. بر سرش ریختند، از هر سوی، تا در نطفه خفه‌اش کنند. اتوپی‌اش گفتند تا دست نایافتنی جلوه کند. اسناد و مدارک همین اتوپی دست نایافتنی را تا سال‌ها پنهان کردند و به دست فراموشی سپردندش. اما دست آوردهای آن همچنان اعتبار خود را خفظ کرده و در هر جنبش دموکراتیک و انقلابی خود را نشان می‌دهد.

***

 

کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ايران

۲۵ اسفند ۱۳۸۹

 

به مناسبت ١۴٠ مین سالگرد کمون پاریس (از ١٨ مارس تا ٢٨ مه ١٨٧١)

 

کمون پاریس، این نخستین حکومت کارگری-خلقی در تاریخ معاصر، نامی است که به جنبش انقلابی و دولت مردمی و خلقی که بین روزهای ١٨ مارس تا ٢٨ مه ١٨٧١در پاریس حکومت می‌کرد، داده شده است.

فرانسه از سال ١٨٠۴ تا ١٨٧١، عمدتا تحت رژیم سلطنتی کما بیش خود کامه‌ای به سر برده  و رژیم جمهوری و دموکراسی در واقع فقط به مدت کمی در این کشور بر قرار بود.  در ماه ژوئیه ١٨٧٠، ناپلئون سوم جنگی را با پروس آغاز می‌کند که به علت نداشتن آمادگی لازم، خیلی زود به شکست می‌انجامد. در روز ۴ سپتامبر١٨٧٠، در پی یک روز شورش در پاریس، رژیم سلطنتی سرنگون می‌شود و یک دولت دفاع ملی برای ادامه جنگ با ایالت‌های آلمانی که نیروهای نظامی آن شمال فرانسه را اشغال کرده بودند، در محل شهرداری پاریس شکل می‌گیرد. پاریس محاصره می‌شود و طی زمستان ١٨٧٠، قحطی بزرگی پاریس را فرا‌می‌گیرد که بر اثر آن هزاران نفر تلف می‌شوند. پیمان عدم تعرض با آلمانی‌ها به امضاء می‌رسد و انتخابات مجلس ملی در روز ٨ فوریه با عجله بر گزار می‌گردد. اغلب نمایندگان از جمهوری‌خواهان و افراطیون هستند. ولی خلق پاریس که به علت اشغال بخشی از کشور توسط آلمانی‌ها و امضای پیمان نام برده خود را تحقیر شده احساس می‌کند، خود را مغلوب به حساب نمی‌آورد و آماده شورش است.

از روز ١٧ فوریه ١٨٧١، دولت جمهوری‌خواه تحت رهبری آدولف تی یر زمام امور را در دست می‌گیرد و می‌خواهد هر چه زود تر پیمان صلح را با پروسی‌ها به امضاء برساند. پاریسی‌ها، به رغم محاصره و قحطی بسیار سختی که متحمل شده بودند، می‌خواهند پاریس را در برابر پروسی‌ها محافظت کنند و عصر سیاسی – اجتماعی نوینی را بر قرار نمایند. آن‌ها نمی‌خواهند نظامیان توپ‌های جنگی پاریس را که متعلق به خود می‌دانند، در اختیار ارتش فرانسه قرار دهند. بنا بر این، در آن روزها رو در روئی سختی بین سلطنت‌طلب‌ها، بورژوازی بزرگ و محافظه‌کاران شهرستان‌ها که به قصر ورسای پناهنده شده بودند و قصد داشتند هر چه زودتر پیمان صلح را با پروسی‌ها به امضاء برسانند، از یک سو و خلق پاریس به ویژه درشرق و شمال این شهر که تحت شرایط بسیار سخت اجتماعی قرار داشت و دستمزدی ناچیز داشت  و همچنین جزو عمده‌ترین قربانیان قحطی زمستان ١٨٧٠ بود، از دیگر سو صورت می‌گیرد. از ١٫٨ میلیون شهروند پاریسی در آن تاریخ، ۴۴٢ هزار کارگر و ٧٠ هزار پیشه ور، به یاری کاسب‌کاران خرده پائی که شرایط زندگیشان به شرایط بسیار سخت کارگران نزدیک بود، به سازمان دهی خود می‌پردازند.

حق اعتصاب که از سال١٨۶۴قانونی شناخته شده بود، تحت امپراتوری دوم مورد استفاده قرار گرفت. به مناسبت انتخابات مجلس در همان سال، کارگران اعلامیه ۶٠ نفره را منتشر کردند که در آن آزادی کار، حق بهره‌مند شدن از وام های ارزان  و همبستگی را خواستار شده بودند. از سپتامبر ١٨۶۵، انترناسیونال کارگری تاسیس شده بود که در پاریس نمایندگان خود را داشت. ولی بخش پاریسی انترناسیونال کارگری تحت امپراتوری دوم غیر قانونی اعلام شد.

با استفاده از قانون آزادی مطبوعات سال١٨۶۴، خواسته‌های اقتصادی ضد سرمایه‌داری افزایش می‌یابد. ملی کردن بانک‌ها، بیمه‌ها، معادن و راه آهن جزو این خواسته‌هاست. خلق پاریس که در سال‌های ١٨٣٠ و ١٨۴٨ روزهای انقلابی مهمی را پشت سر گذاشته بود و بار دیگر در سال١٨٧٠به پا خاسته و امپراطوری دوم را سرنگون کرده بود، می‌ترسید که باز هم بازیچه دست سلطنت‌طلبان قرار گیرد. چون آن‌ها قدرت سیاسی را در دست خود گرفته و سلطنت را به فرانسه باز گردانده بودند. اکنون، در ماه فوریه ١٨٧١، در حالی که دو سوم نمایندگان از سلطنت‌طلبان و هواداران بناپارت بودند، خلق پاریس با شک و تردید به مجلس ملی نگاه می‌کرد. به نوبه خود، مجلس ملی که از شور و هیجان و خواسته‌های انقلابی پاریسی‌ها می‌هراسید، در روز ١٠ مارس در قصر ورسای که تحت کنترل آلمانی‌ها بود، نخستین نشست خود را برگزار می‌کند و تصمیماتی می‌گیرد که برای بخش بزرگی از پاریسی‌ها که قبلا از محاصره و قحطی رنج بسیار برده بودند، پذیرفتنی نبود. یکی از این تصمیمات، قطع تنها منبع در آمد پاریسی‌ها به سود بورژوازی  و قطع حقوق سربازان بود. با این قوانین، نزدیک به ١۵٠ هزار پیشه‌ور به سوی ورشکستگی یا مزاحمت‌های قضائی می‌رفتند. مجلس هم چنین تصمیم می‌گیرد پاریسی‌ها را خلع سلاح کند و مجموعه ٢٢٧ توپ جنگی را از آنان باز پس بگیرد.  پاریسی‌ها این توپ‌ها را از آن خود می‌دانند و مصمم هستند به کمک آن‌ها و ۵٠٠ هزار تفنگی که در اختیار دارند، در برابر لشگریان سلطنت‌طلبان از خود دفاع کنند.

روز ١٧ مارس ١٨٧١، آدولف تی یر سربازان خود را شب هنگام برای باز پس گرفتن توپ‌ها روانه محله مونمارتر  پاریس می‌کند و موفق می‌شود به آسانی توپ‌ها را در اختیار بگیرد. ولی مساله حمل توپ‌ها از پاریس به ورسای مطرح می‌شود. پاریسی ها صبح ١٨ مارس از خواب بر می‌خیزند و نظامیان تی یر را در حال بردن توپ‌ها می‌بینند.  نخست به مقابله با آنان می‌پردازند. ولی طولی نمی‌کشد که نظامیان با شورشیان هم راه می‌شوند و به کمک یک دیگر به ساختن سنگر می‌پردازند. آن‌ها به رغم دستور مخالف کمیته نظارت و شهردار پاریس، دو ژنرال تی یر را تیر باران می‌کنند. تی یر که در پاریس بود، به همراه صد هزار دولتمند پاریسی، به ورسای می‌رود.

انتخابات جدید صورت می گیرد و روز ٢۶ مارس، ٩٢ عضو شورای کمون انتخاب می شوند. انتخاب ٢۶ نماینده میانه رو از سوی اقشار مرفه نشان می دهد که انتخابات در جوی کاملا دموکراتیک برگزار شده بود. شورای نام برده نماینده اقشار آسیب پذیرو خرده بورژوازی پاریسی بود. در میان نمایندگان، ٢۵ کارگر، ١٢ پیشه ور، ۴ کارمند، ۶ کاسب، ٣ وکیل، ٣ پزشک، ١ عطار، ١ دامپزشک، ١ مهندس، ١ معمار، ٢ هنرمند نقاش و ١٢ روزنامه نگار قرار داشتند. بنا بر این، کلیه گرایش‌های سیاسی، از جمهوری خواهان گرفته تا سوسیالیست‌ها و آنارشیست‌ها نماینده داشتند. ولی همین شورا به سرعت به دو بخش اقلیت و اکثریت تقسیم می‌شود که هر یک از این دو، خواهان نوع دیگری از جمهوری بود.

در کنار حضور و اثر گذاری شخصیت های مشهور کمون مانند بلانکی یا لوئیز میشل، جوش و خروش خلق زحمتکش پاریس را نباید نا دیده گرفت که بی وقفه  در پی ابتکارات جدید برای پیش برد خواسته های اجتماعی خود بود.

از روز ٢٩ مارس به بعد، شورای کمون کمیسیون های زیر را تشکیل داد: اجرائی، نظامی، امرار معاش، مالی، قضائی و امنیت عمومی، کار، صنعت، مبادلات، ادارات عمومی و آموزش و پرورش. طی این ٧٠ روزی که کمون وجود داشت، تصمیماتی حیاتی گرفته شد که اغلب آن ها پس از فرو پاشی کمون به دست فراموشی سپرده شد. فقط چندین دهه پس از آن بود که آن تصمیمات بار دیگر در جمهوری فرانسه مورد توجه قرار گرفت.

اقدامات کمون

مساله اجاره خانه ها و وام های پرداخت نشده برای مدت سه سال به تعویق انداخته شد. همبستگی نیز مورد توجه قرار گرفت : یارانه هائی برای بیوه ها، مجروحان جنگی و کودکان بی سرپرست در نظر گرفته شد. در ٢۵ آوریل، کلیه خانه هائی که بدون ساکن به حال خود رها شده بودند به سود جنگ زدگان مصادره شدند. یتیم خانه هائی تاسیس شدند. برای مقابله با محاصره لشگریان تی یر، شورای کمون فروش سیب زمینی و گوشت را تحت کنترل خود در آورد. بن های بی شماری برای نان و غذاهای رایگان تقسیم شدند.

چندین تصمیم نمادین نیز گرفته شد. از جمله:

– پرچم سرخ به مثابه نمادی از خون کارگران در برابر پرچم سه رنگ مترادف با سرکوب به عنوان پرچم رسمی کمون پذیرفته شد. پرچم سرخ در ابتدای انقلاب ١٨۴٨پرچم حکومت نظامی در این دوران بود. خلق پاریس برای به سخره گرفتن سلطنت طلب ها و گارد ویژه آنان، این پرچم را برای خود انتخاب کرد.

– تخریب ستون یاد بود میدان واندوم به عنوان نمادی از خود کامگی امپراتوری در روز ١۶ ماه مه به مرحله اجرا در آمد.

– کلیه اموال تی یر به سود کمون مصادره شد.

آزادی مطبوعات روز ١٩ مارس اعلام شد. نشریات ضد کمون تا مدت ها منتشر می شد. ولی از اوائل ماه مه، برخی از روزنامه های ضد کمون و هوادار ورسای ممنوع اعلام شد که با وجود این، زیر نام دیگری منتشر می شدند. افراد تی یر در شهرستان ها از پخش نشریات طرفدار کمون جلوگیری می کردند.

طی کمون، نخستین جنبش توده‌ای زنان به وجود آمد. تحت تاثیر الیزابت دیمیتریف، اشراف زاده روسی و ناتالی لومل، کارگرمجلد ساز، “اتحادیه زنان برای دفاع از پاریس و مراقبت از زخمیان” شکل گرفت. زنان پاریس حق کار و برابری دستمزد ها را خواستار بودند. کمون این حقوق و هم چنین آزادی جنسی را برای زنان به رسمیت می شناسد. زنان جدا بودن مذهب و دولت را در عمل در مدارس و بیمارستان ها پیاده می کنند. آنان در دفاع از پاریس حتی لحظه ای ازجنگیدن در سنگرها درنگ نمی کنند. طی کمون گام بزرگی درپویه آزاد سازی زنان برداشته شد.

در بهبود شرایط کار برای زحمتکشان، کمون با شعار »رهائی زحمتکشان توسط خود زحمتکشان« تصمیمات بسیار مهمی گرفت. از کاهش ساعات کار گرفته تا ممنوع کردن کار کودکان و بسیاری دیگر مانند حداقل دستمزد یا خود گردانی کارگاه های تحت کنترل انقلابیون، که همه و همه به سود زحمتکشان بود.

در زمینه آموزش و پرورش، عملکرد دادگاه ها یا آزادی مذاهب و دیگر زمینه‌های اجتماعی نیز طی این مدت کوتاه تصمیماتی گرفته شد که اثرات ژرفی در جامعه آن روز فرانسه و در تاریخ مبارزات مردمی گذاشت.

با ورود لشگریان تی یر به پاریس در روز ٢١ ماه مه، سرکوب این جنبش مردمی آغاز شد و یک هفته تمام به درازا کشید. واپسین نبرد ها در روز ٢٨ ماه مه در گورستان پر لاشز به حیات کمون پایان بخشید. سرکوب هواداران کمون بی رحمانه بود. منابع مختلف، شمار کشته شدگان را طی نبردها و کشتارهای صورت گرفته پس از پایان کمون تا ٩٠ هزار نفر ذکر می کنند. بورژوازی فرانسه نیز در محل این کشتارها، کلیسای جامع و زیبائی برپا ساخت!

* برای تهیه این مقاله از منابع گوناگونی از جمله نوشته های مارکس و دیگران و هم چنین از مقاله های گوگل و ویکی پدیا بهره گرفته شده است.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/jf2dx6ka