نویدنو
منبع: پولیتسرم ، رسانه و سازمان مارکسیست – لنینیست
۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳
درباره انحلال «ابتکارکمونیستی اروپایی»
دبیر ابتکار کمونیستی اروپایی (ECI) روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳ بیانیهای «درباره توقف فعالیت ابتکارکمونیستی اروپایی» منتشر کرد. ابتکار کمونیستی اروپایی در پاییز سال ۲۰۱۳ با ابتکار و مشارکت فعال حزب کمونیست یونان ایجادشد.
دربیانیه تاسیس ابتکارهدف آن «شرکت در پژوهش و بررسی موضوعهای مربوط به اروپا، به ویژه در رابطه با اتحادیه اروپا، خطوط سیاسی که در چهارچوب آن اتخاذ میشود و روی زندگی کارگران تاثیر دارد، و نیزکمک به همکاری مواضع مشترک حزبها و هماهنگ کردن همبستگی آنها و دیگر فعالیت هایشان» اعلام شده بود.
هدف واقعی گستردهتر بود: نمایندگان حزب کمونیست یونان بارها ابتکار را به عنوان شکلی از همکاری منطقهای و هماهنگ کردن فعالیتهای حزبهای کمونیست و کارگری در اروپا، به عنوان گامی به پیش در هماهنگ کردن مبارزه جنبش کمونیستی، به مثابه اقدامی برای تشکیل یک قطب مارکسیستی – لنینیستی و بازآرایی جنبش جهانی کمونیستی منشنمایی کردند.
مارینوس عضو هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان در روز اول اکتبر ۲۰۱۳ در سخنرانی افتتاحیه خود در همایش تاسیس ابتکار کمونیستی اروپایی اظهار داشت: «ابتکار ما به اتحاد جنبش کمونیستی در اروپا و تقویت مبارزه حزبهای کمونیست برای حقوق طبقه کارگر، لایههای مردمی، جوانان و…. خدمت میکند، تمام حزبها، با خواست، مسئولیت، ومصرانه از این تلاش، که به مبارزه جنبش کمونیستی دراروپا انگیزه خواهد داد، و تاثیر مثبتی در جنبش جهانی کمونیستی خواهد داشت حمایت خواهند کرد.»
برای کمونیستهای بسیار، به ویژه در روسیه وکشورهای پسا-شوروی، هر اطلاعاتی درباره وجود چنین ساختاری در طی ده سال گذشته ممکن است سبب شگفتی گردد. «ابتکار» کدام سازمانها دربرمیگیرد و چه فعالیتهایی انجام داده است؟
در«حزبهای شرکت کننده» در وب سایت ابتکار، علاوه بر خود حزب کمونیست یونان، میتوان تنوعی از سازمانها را یافت. درمیان ۳۲ عضو ابتکار کمونیستی اروپایی، تنها تعداد اندکی حزبهای کمونیست مارکسیست – لنینیست واقعی هستند.
اکثریت قابل توجهی از شرکتکنندگان در «ابتکار» به سازمانهای نصفه -نیمه ای تبدیل شدهاند که سالهاست هیچ فعالیتی را ازخود نشان ندادهاند (مانند حزب کمونیستهای بلغارستان، حزب کمونیست متحد گرجستان، حزب سوسیالیست لتونی، و غیره)، یا گروههای اپورتونیستی هستند که مواضع سوسیال شونیستی دارند( حزب کارگران مجارستان، حزب کمونیست (ایتالیا)، حزب کارگران کمونیست روسیه، حزب کمونیست نوین یوگسلاوی و غیره).
بیانیه منتشر شده از سوی دبیر ابتکار کمونیستی اروپایی اظهار میدارد که یکی از دلایل غیرممکن بودن ادامه کار ابتکار «تفاوتهای مهم ایدئولوژیک و سیاسی است که درطی زمان مطرح بودند و از زمان شروع جنگی که از سوی امریکا- ناتو- اتحادیه اروپا و روسیه سرمایهداری به راه انداخته شد» بدتر شده است.
اگر به وبسایت ابتکار نگاه کنیم، متوجه میشویم که، درحقیقت، بخشهایی از سایت، با استثناهایی اندک، عملاً به مدت پنج سال یا بیشتر به روز نشده است. درطی دو سال گذشته، فعالیتهای «ابتکار»، با استثناهایی نادر، عبارت از بیانیههای دبیر در باره رخدادهای جاری و تاریخهای حائز اهمیت بوده است.
ابتکار کمونیستی اروپایی آشکارا با وظایف خود درگیربود. مطالعه موضوعهای مربوط به اتحادیه اروپا و متحد کردن جنبش کمونیستی تنها به عنوان تشریفات اجرا میشد. به علاوه: «ابتکار» به بسیاری از سازمانهای اپورتونیست، ریوزیونیست مشروعیت داد. سرانجام، ابتکار به جای زنده کردن، احیا و توسعه جنبش کمونیستی در اروپا، به حفظ وضع موجود یعنی، وضعیت بحران در جنبش جهانی کمونیستی کمک کرد.
یک نمونه خوب در مجموعه سازمانهایی یافته میشود که روسیه و کشورهای پسا-شوروی را در ابتکار کمونیستی اروپایی نمایندگی میکردند: «حزب کارگران کمونیست روسیه»، «برای اتحاد و حزب کمونیست اتحاد»، «حزب کمونیست اتحادشوروی»، «حزب کمونیست متحد گرجستان».
تمام این سازمانهای ریوزیونیست (که نه در فعالیتها و نه در اتخاذ موضع اندازه متناظر یک «حزب» را ندارند) تحت سایه ابتکار کمونیستی اروپایی طی سالها در کنفرانسها، کنگرهها و گفتگوهای بسیاری شرکت کردند. پس از فوریه ۲۰۲۲، آنها با شعار مبارزه علیه هژمونی آمریکا و «فاشیسم صادراتی» از اقدامات امپریالیستی فدراسیون روسیه حمایت کردند.
این سازمانها تقریباً یک دهه در ابتکار کمونیستی اروپایی بودند. با استثنا حزب کارگران کمونیست روسیه – سازمان کوچکی که به عنوان سخنگوی سوسیال شونیسم در بحث جاری خود با حزب کمونیست یونان عمل میکند- وضعیت و عملکرد این سازمانها چندان مشخص نیست: فعالیتهای این سازمانها در حمایت از دولت روسیه، صدور اعلامیه های بیشمار در حمایت از حزب کمونیست روسیه و حزب کارگران کمونیست روسیه، و نیز ایجاد یک اکثریت ظاهری در زمان نمایش امضاها در زیر بیانیه های مختلف بینالمللی متجلی میشود. حضور «سازمانهایی» که به عنوان «حزب کمونیست اتحادشوروی» فرض میشوند در داخل ابتکار کمونیستی اروپایی، «ابتکار» را به عنوان یک تجمع سیاسی جدی کاملاً بیاعتبار میسازد. زمانی که خود اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی بیش از ۳۰ سال است که وجود ندارد ما چگونه میتوانیم درباره «حزبهای اتحادشوروی» سخن بگوییم؟
بی تردید، چنین سازمانهایی سیمای یگانه جنبش کمونیستی پسا-شوروی نیستند. ساختارهای مشابهی میتواند در اکثر کشورهای اروپایی تأسیس شود. آنچه غیرقابل فهم باقی میماند رویکرد غیرانتقادی حزب کمونیست یونان- سازمانگر اصلی ابتکار- نسبت به آنها و سازمانهای مشابه است، که طی این سالها انتقادی ازاین وضعیت نکرده و اقدامی برای تحکیم آن انجام نداده است.* این امربیشتر غیرقابل درک است چون خود کمونیستهای یونانی مثلا ً درسال ۲۰۱۶ درباره ضرورت جلب سازمانهای کمونیستی جدید به ابتکار ومبارزه علیه اپورتونیسم، بیعلاقگی و انفعال نوشتند
«این سازمانها… اغلب از نفوذ دشمن طبقاتی درامان نیستند و بسیاری از حزبهای کمونیست درتوسعه یک استراتژی انقلابی مدرن درسطح بینالمللی و کشوری سالهای زیادی تعلل کردهاند.
حزب ما باید در چهارچوب نشریه کمونیست بینالملل و ابتکار کمونیستی اروپایی، با جلب نیروهای جدید کمونیستی به تلاشهای خود ادامه دهد، برای تثبیت و گسترش آنها کارکند، و از نفوذ بورژوازی و اپورتونیسمی که مانع ایجاد میکند خارج ، و در صورت لزوم، این سازمانها را دگرگون و جای آن هارا به سازمانهای دیگری بدهد…»
کمونیستهای یونانی با جلب سازمانهایی که دربالا ذکر شد و ساختارهای مشابه دیگر برای «ابتکار» نتوانستند راحتتر کارکنند بلکه با ایجاد مشکلاتی برای مبارزه خود، مبارزه علیه اپورتونیسم در کشورهای ویژهای را پیچیده کردند. حزب کارگران کمونیست روسیه، حزب کارگران مجارستان، حزب کمونیست نوین یوگسلاوی و دیگران علنی با موضع حزب کمونیست یونان در موضوع اوکراین مخالفت کردند، آنها کمونیستهای یونانی را «ریوزیونیست»، «مدافع ایالات متحده» خواندند و از به اصطلاح «پلتفرم جهانی ضد امپریالیسم» درست پس از پیوستن به آن حمایت کردند. «پلتفرم» به نوبت خود مطالب افتراآمیزی علیه خود حزب کمونیست یونان منتشر میکند.
ابتکار کمونیستی اروپایی»، که تقریبا ده سال پس از تشکیل به موجودیت خود پایان داد، نتوانست نه «کمونیست» باشد (چون تقریباً کمونیستهای واقعی درآن جا وجود نداشتند) نه «ابتکار» و نتوانست وضعیت بحرانی ناشی از بیشمار حزبهای کمونیستی ساختگی را تغییر دهد، آنها درکشورهای خود، و در سطح بینالمللی، کاری انجام دادند، و درمقابل خودشان را بیشتر پریشان و درحال نوسان نشان دادند.
دراین رابطه، اتهامهای سوسیال شونیستها که حزب کمونیست یونان برای « پیش برد اراده خود» تلاش میکند مسخره به نظر میرسد.
یادداشت نوشته شده از سوی گروه رسمی حزب کارگران کمونیست روسیه در VKontakte (رسانه اجتماعی روسی): «حزب کمونیست یونان مدت طولانی “برنزه” شده بود و برای دیکته کردن دیدگاه خود به تمام حزبهای کمونیست جهان تلاش می کند. هم زمان، ما باید درنظر داشته باشیم که حزب کمونیست یونان در پارلمان اروپا مینشیند- وخیلی خوب و به راحتی می نشیند…»
به نظرما، این اتهامها بیپایهاند. برعکس، اگر کمونیستهای یونانی را باید به چیزی متهم کرد انفعال و احتیاط مفرط، و امید بیپایه برای احتمال «گردش به چپ» در داخل سازمانهای اپورتونیست بدون انتقاد مستقیم از این سازمانها و وضعیتی است که دربین آنها رشد کرده است.
«ابتکار» میتوانست سرنوشت یک ساختار مرده دیگر، منبعی برای صدور بیانیههای بی معنی که کاری انجام نمیدهد نباشد، اگر «ابتکار» واقعی میبود، اگر عملاً برای متحد کردن کمونیستهای اروپایی عمل میکرد. اگراین کار با موفقیت در طی ۱۰ سال انجام شده بود، پس امروز سوسیال شونیستها نمیتواستند این قدر قوی باشند، و امپریالیسم جهانی میتوانست مورد مخالفت یک بلوک قوی ازسازمانهای کمونیستی قرار گیرد.
شاید مارکسیست- لنینیستها باید نسبت به «اولین اقدام برای ایجاد قطب مارکسیستی-لنینیستی» مدارا می کردند، اما سرمایهداران به کمونیستها اجازه اقدامهای گوناگون را نمیدهند. برعکس، آنها به طور جدی خود را سازماندهی میکنند. بورژوازی ضعف کمونیستها را میبیند، بورژوازی فعال است و اشتباهات را نمیبخشد.
سالهای گذشته یورش نیروهای ارتجاعی را در سراسر جهان فراهم آورده است. مانند گذشته، سرمایهدارها فعالانه در جنبش کمونیستی درسراسرجهان دخالت میکنند (آخرین رخ دادها در ونزوئلا نمونه روشنی ازاین دخالت است)، برای خراب کردن کمونیستها تلاش میکنند، آنها را به عامل خارجی تقلیل میدهند ، تئوری مارکسیستی – لنینیستی را خفه ، و «ضد امپریالیسم» دروغین را جایگزین آن میکنند.
در اکتبر گذشته، درهمایش حزبهای کمونیست و کارگری در هاوانا، سوسیال شونیستها علنی به حزبهای مارکسیست-لنینیست حمله کردند، با تهدید به ایجاد سازمان بینالمللی خود آنها را به مصالحه روی مهمترین موضوعهای عصرما وادار کردند، و راه پیشرفت جنبش جهانی کمونیستی را مسدود ساختند.
میتوان به صورت پایان ناپذیری روی وضعیت بحرانی صحبت کرد، اما تنها اقدامهای قاطع میتواند به حل آن بحران منجر شود. متحدشدن کمونیستهای واقعی و انجمن بینالمللی برای احیا جنبش کمونیستی نه تنها امکانپذیر، بلکه به صورت حیاتی ضروری است. دراین شرایط سازمان ما از این موارد پشتیبانی میکند:
۱- برقراری تماسهای محکم و منظم بین کمونیستهای واقعی کشورهای مختلف
۲- برقراری کارمشترک در حوزه تئوری و عمل
۳- توسعه پلتفرم نظری یک پارچه
پلیتستورم درحال حاضر این همکاری را با تعدادی از سازمانهای کمونیستی خارجی انجام میدهد. ما خوانندگان خود را به پیوستن به صفهای مبارزه مشترک برای احیا جنبش کمونیستی در روسیه و سراسر جهان فرا میخوانیم.
https://us.politsturm.com/on-the-dissolution-of-the-eci
***
توضیح «عدالت»
- «آنچه غیرقابل فهم باقی میماند رویکرد غیرانتقادی حزب کمونیست یونان- سازمانگر اصلی ابتکار- نسبت به آنها و سازمانهای مشابه است، که طی این سالها انتقادی ازاین وضعیت نکرده و اقدامی برای تحکیم آن انجام نداده است.»
این بخش از تحلیل نادرست است، و دلیل آن میتوان این باشد که نویسنده، مانند آقای مسعود امیدی، «ابتکار کمونیستی اروپایی» را پس از انتشار خبر انحلال آن کشف کرده است.
بعنوان مثال، در سال ۲۰۱۵ یعنی ۷ سال پیش از شروع جنگ اوکرائین در شماره ۶ نشریه ««اینترنشنال کمونیست ریویو» (ICR) مقالهی با عنوان «رویکرد لنین به تحلیل اتحادهای امپریالیستی و استفاده از تضادهای بین امپریالیستها برای توسعه استراتژی انقلابی مبارزه در شرایط روسیه مدرن» با امضای کمیته مرکزی «حزب کمونیست کارگران روسیه» منتشر شد.
نماینده حزب کمونیست یونان در تحریریه آن نشریه، یادداشت زیر را در ذیل مقاله «حزب کمونیست کارگران روسیه» نوشت:
با در نظر گرفتن پیچیدگی موضوعات مورد تجزیه و تحلیل در شماره ششم «اینترنشنال کمونیست ریویو» و به منظور توسعه بیشتر تبادل نظر، مایلیم از «فضای بحث» برای بیان مختصر رویکردهای متفاوتی که ما در رابطه با مقاله داریم استفاده کنیم.
به طور مشخص:
۱- مضوع وابستگی در میان دولتهای سرمایهداری در جهان امروز
امپریالیسم را باید با در نظر گرفتن همه ویژگیهای آن، آنطور که لنین در نوشتههایش توصیف میکند، درک نمود، نه فقط به عنوان یک سیاست خارجی تهاجمی.
در نظام امپریالیستی معاصر، که در آن حدود ۲۰۰ دولت «استقلال سیاسی» دارند، ما وضعیت مستعمراتی را که در قرن ۱۹ داشتیم نداریم. یک وضعیت که مشخصه آن وابستگی متقابل نابرابر بین دولتهای سرمایهداری است، شبیه یک هرم امپریالیستی شکلگرفته است که در آن هر دولت سرمایهداری بر اساس قدرت خود (اقتصادی، سیاسی، نظامی) جایگاهی را اشغال میکند. موقعیت دولتها به دلیل تأثیر قانون توسعه نابرابر تغییر میکند.
در ارزیابی ما، کمونیستها باید برای سرنگونی قدرت بورژوایی مبارزه کنند و از این طریق روابط نابرابر وابستگی متقابل را بر هم بزنند، و البته نباید در چارچوب امپریالیسم به «برابری» دست یابند یا موقعیت یک کشور (یعنی بورژوازی آن) را در نظام امپریالیستی جهانی ارتقاء دهند.
در رابطه با اتحادیه اروپا، ما در نظر میگیریم که آن یک اتحاد سرمایهداری کشورهای اروپایی است که برای استثمار مؤثرتر کارگران در این کشورها و برای مقابله با رقابت سایر قدرتهای امپریالیستی ایجاد شده است. بدیهی است که آلمان و فرانسه به عنوان قویترین کشورهای اتحادیه اروپا در آن نقش هژمونیک دارند، اما طبقات بورژوازی همه کشورهایی که در آن شرکت میکنند، به تناسب قدرت خود، مسئول اقدامات ضدمردمی و خط سیاسی امپریالیستی هستند.
۲- موضوع موضع کمونیستها در قبال دولتهای بورژوای
در نقاط مختلف مقاله، نگرش مثبتی نسبت به تعدادی از دولتهای بورژوازی وجود دارد.
به نظر ما، ملاک باید این باشد که کدام طبقه دارای قدرت سیاسی و ابزار تولید است.
در رابطه با مبارزه با فاشیسم، حزب کمونیست یونان یادآور میشود که این نمیتواند به گونه ای انجام شود که به پیروزی مردم در زیر پرچم دموکراسی بورژوایی بیانجامد. مبارزه با فاشیسم باید برای سرنگونی دیکتاتوری سرمایه انحصاری به عنوان یک کلیت که جریان فاشیستی را ایجاد میکند و از آن استفاده مینماید، پیش برده شود.
۳– موضوع موضعگیری در قبال جنگ امپریالیستی و ضمیمه کردنها
موضع کمونیستها در قبال جنگ امپریالیستی نمیتواند به این بستگی داشته باشد که یک قدرت امپریالیستی قویتر است (مثلاً ایالات متحده آمریکا) و دیگری (مثلاً روسیه) آنقدر قوی نیست.
لنین بسیار توصیفی مینویسد: «بردهداری که ۱۰۰ برده داشت، با بردهداری که ۲۰۰ برده داشت برای توزیع «عادلانهتر» بردگان جنگید. بدیهی است که اطلاق عبارت «جنگ دفاعی» یا «جنگ برای دفاع از میهن» در چنین موردی از نظر تاریخی نادرست است و در عمل فریب محض مردم عادی خواهد بود…»
علاوه بر این، موضعگیری در قبال موضوع «تعیین سرنوشن خویش» و « ضمیمه کردنها» در این شرایط حائز اهمیت است. ما میدانیم که مسأله کریمه دارای ویژگیهای خاصی است، همانطور که هر موضوعی در هر صورت دارای ویژگی های خاص است، اما ما در نظر داریم که تمرکز تبلیغات کمونیستها نباید بر این باشد که کریمه باید متعلق به کدام کشور باشد (روسیه یا اوکرایین)، بلکه باید بر این واقعیت باشدکه، نه پیوستن اوکراسین به ناتو و نه پیوستن کریمه به این یا آن دولت، مادام که که مسیر توسعه سرمایهداری پابرجاست، مشکلات اساسی کارگران را حل نمیکند.
۴– موضوع موضع کمونیستها در قبال اتحادهای سرمایهداری میان-دولتی جدید
واقعیت بروشنی نشان میدهد که اینها اتحادهای حکومتهای سرمایهداری هستند، که صرفنظر از اینکه آیا حکومتهای دارای دولتهایی که خود را چپ مینامند در آن شرکت دارند یا نه، بر اساس گروههای اقتصادی بزرگ و منافع آنها قرار دارند. این نقطه شروع تجارت و دیگر مبادلات اقتصادی است که بین کشورهای عضو و نیز در چارچوب روابط با سایر کشورهای سرمایهداری یا اتحادهای امپریالیستی ترویج میشود.
علاوه بر این، در ارزیابی ما، این یک سفسطه است که با «جهان چندقطبی» بمثابه وسیلهای برای تضمین صلح و منافع مردم برخورد شود. در اصل، این رویکرد با دشمن به عنوان یک متحد برخورد میکند، نیروهای مردمی را در دام انتخاب امپریالیست یا اتحاد امپریالیستی میاندازد و برای جنبش کارگری زیانآور است.