تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: مورنینگ استار
نویسنده: رابرت گریفیث (دبیرکل حزب کمونیست بریتانیا)
۱۴ دسامبر ۲۰۱۶
برگردان: ع. سهند
بخشهایی از چپ و جنبش کارگری به جای حفظ یک شناخت طبقاتی روشن از اتحادیه اروپایی و جهانیسازی، انترناسیونالیسم سرمایهداری را با انترناسیونالیسم اصیل کارگران و خلقها اشتباه گرفته است. در عینحال، در طرف دیگر آتلانتیک، اتحادیه اروپایی تبلور حرکت برای یک بازار آزاد اروپایی تحت سلطه انحصارات سرمایهداری برای کالاها، خدمات و کار و سرمایه است. اتحادیه اروپایی همچنین با شرکای «تروئیکا»ی خود و با صندوق بینالمللی پول، از طريق توافقنامههای تجاری و سرمایهگذاری، حرکت جهانیسازی سرمایه بزرگ را در سازمان تجارت جهانی هدایت میکند.
چپ برای مقابله با این ادعای پوپولیسم راست که صدای مردم است باید یک استراتژی طبقاتی در پیش بگیرد
چپ در بریتانیا و در دیگر بخشهای جهان برای چندین دهه بحث و جنبش مخالفت با جهانیسازی سرمایهداری را هدایت کرده است.
حرکت گزینشی برای تجارت آزاد، کار انعطافپذیر و مهاجرت و دسترسی نامحدود به سرمایه غربی، بدون دخالت قوانین ملی و سندیکاهای نیرومند، بیش از همه به سود شرکتهای انحصاری بزرگ بوده است.
اما بزرگترین بازندگان جهانیسازی در ایالات متحده یک غول تجاری را با یک پلاتفرم ناسیونالیستی، به مثابه رییسجمهور بعدی خود انتخاب کرده اند.
به طور قابل درکی، بخش عمده چپ پس از حمایت از برنی ساندرز برای نامزدی حزب دمکرات پیرامون یک مانیفست مترقی و نسبتاً ضدجهانیسازی با وجود اینکه هیلری کلینون یک سخنگوی جهانیسازی سرمایه بزرگ است، از او حمایت کرد.
در عینحال، در طرف دیگر آتلانتیک، اتحادیه اروپایی تبلور حرکت برای یک بازار آزاد اروپایی تحت سلطه انحصارات سرمایهداری برای کالاها، خدمات و کار و سرمایه است. اتحادیه اروپایی همچنین با شرکای «تروئیکا»ی خود و با صندوق بینالمللی پول، از طريق توافقنامههای تجاری و سرمایهگذاری، حرکت جهانیسازی سرمایه بزرگ را در سازمان تجارت جهانی هدایت میکند.
طی چندین دهه تا اوايل دهه ۱۹۹۰، چپ در بریتانیا رهبری نبرد علیه این «بازار مشترک» اروپایی و «قانون واحد اروپایی» و «پيمان ماستریخت» آنرا در دست داشت. تا سال ۱۹۸۸، زمانیکه «کنگره سندیکایی» و اتحادیههای کارگری وابسته به آن چرندیات ژاک دلور را بلعیدند [ژاک لوسین ژان دولور، فرزند مارتین دوبری رهبر پیشین حزب سوسیالیست فرانسه، هشتمین رییس کمیسون اروپایی بود. او سه بار در این مقام ابقاء شد-عدالت]، بخش عمده جنبش سندیکایی نیز موضع چپ را داشت.
امروز، در پایان سال ۲۰۱۶، چپ و جنبش کارگری در بریتانیا عمدتاً از اتحادیۀ اروپایی و جهانیسازی حمایت میکنند و آن حمایت اینرا خطر را دارد که به یک فاجعه تاریخی بزرگ مبدل شود.
جوامع طبقه کارگر در بخشهایی از بریتانیا که بیشترین صنعتزدایی را به خود دیده علیه پیآمدهای جهانیسازی به سبک اتحادیه اروپایی، و به همان اندازه به «بازار» آزاد در واردات نامحدود آهن تولید شده با استثمار فوقالعاده کارگران مهاجر از اتحادیه اروپایی واکنش نشان میدهند، و حزب کارگر و اکثر سندیکاها به نیایش در محراب بازار واحد ادامه میدهند.
بخشهایی از چپ و جنبش کارگری به جای حفظ یک شناخت طبقاتی روشن از اتحادیه اروپایی و جهانیسازی، انترناسیونالیسم سرمایهداری را با انترناسیونالیسم اصیل کارگران و خلقها اشتباه گرفته است.
در جریان کارزار همهپرسی اتحادیه اروپایی «کنگره سندیکایی» (که در سال ۲۰۱۵ نسبت به موضع خود شک کرده بود) در سنديکاها و اقدامات قانونگذاری، مخالفتهای پیشین خود را با حکم دیوان عدالت اتحادیه اروپایی در حمایت از استثمار فزاينده کارگران مهاجر دفن کرد.
«حزب سبز» که از ۱۹۸۵ به جهانیسازی سرمایهداری حمله میکرد، به نظر میرسد به بلندگوی کمیسیون اتحادیه اروپایی مبدل شده است. سخنگویان آن بسیاری از حقوق به دست آمده کارگران و زنان را از طريق مبارزه در بریتانیا به دست و دلبازی بروکسل نسبت میدهند.
حتا حزب «پلید سیمرو» [حزب ولز-مترجم] بدون انتقاد از اتحادیه اروپایی، خواهان محدود ساختن واردان آهن از چین است در حالیکه درباره واردان آهن از باقی اروپا که هشت برابر است، ساکت میماند.
چیزی که در میان «حزب کارگر»، «حزب سبز»، «حزب ملی اسکاتلند»، و «پلید سیمرو» مشترک است، فقدان تحلیل طبقاتی آنها نه فقط از جهانیسازی و اتحادیه اروپایی، بلکه همچنین از جامعه بریتانیاست.
در مورد ناسیونالیستها، آنها باور دارند که سیاستمداران وستمینستر و بوروکراتهای وایتهال دشمن اصلی هستند. «حزب کارگر»، «حزب سبز» و برخی از رهبران سندیکایی-مانند بسیاری از اعضا و هوادارانشان-فکر میکنند «محافطهکاران» و «حزب استقلال پادشاهی متحد» دشمن اصلی است.
نتیجتاً، فراخوان این محافل برای «اتحاد مترقی» با لیبرال – دمکراتها، در حمایت از اتحادیۀ اروپایی و علیه دولت «حزب محافطهکار» و «حزب استقلال پادشاهی متحد» است.
جرمی کوربین تاکنون در برابر این خودکشی مقاومت کرده است.
تا به حال، او همیشه این شناخت را داشته که طبقه سرمایهدار حاکم نیروی حاکم در جامعه است، طبقهای که استثمار و ستم را حفظ کرده و در هر جبهه ترقی را سد میکند.
منافع قدرتمند محرزی وجود دارند که همیشه باید آنها را شناخت و چالش کرد. چیزی که احزاب سیاسی و سیاستمداران راست در هر مقطع مشخص میگویند، امری ثانوی است.
به این دلیل است که کوربین و بخشهایی از چپ – عمدتاً حزب کمونیست – با اتحادیه اروپایی مخالفت بوده اند، گرچه حتا عناصری در راست و راست افراطی نیز با آن مخالف کرده اند.
اکثر سرمایه انحصاری به علت منافع طبقاتی خود هوادار اتحادیۀ اروپایی است، همانطور که حزب محافطهکار از هارولد مکمیلان، الک دوگلاس هیوم، ادوارد هیث، مارگارت تاچر (تقریباً تا آخر) جان میجر تا دیوید کامرون، جورج آزبرن، جرمی هانت و ترزا می هوادار اتحادیه اروپایی بوده اند.
اگر دیدگاه طبقاتی رهبر حزب کارگر در «حزب کارگر پارلمانی» امسال غالب شده بود، حزب او اکنون در حال منعکس نمودن و شکل دادن به خُلق و خوی عمومی علیه دستگاه بود و آنرا در یک مسیر مترقی چپ قرار میداد.
به جای آن، کوربین برای حمایت از عضویت بریتانیا در بازار واحد، در صورت شکست سرمایه بزرگ و پارلمانتاریستهای هوادار اتحادیۀ اروپایی در تلاشهای خود برای خرابکاری در خروج از اتحایۀ اروپایی، تحت فشار شدید است.
دیگر بخشهای چپ در توهم خود مبنی بر اینکه «انترناسیونالیسم» سرمایهداری و «بازارهای آزاد» تحت سلطه انحصارات به سود کارگران و خانوادههای آنهاست از عضویت در بازار واحد حمایت میکنند.
برخی دسترسی به بازار واحد را که میتواند براساس یک معاهده دوجانبه یا قوانین سازمان تجارت جهانی صورت پذیرد با عضویت در آن اشتباه میگیرند.
عضویت در بازار واحد، بریتانیا را تابع محدودیتهای پولی و نولیبرالی قرار داده، بدون آنکه ابداً صدایی در خود اتحادیه اروپایی داشته یاشد به خاطر آن مزیتهای مبهم به اتحادیه اروپایی باج خواهد داد.
کسانی که از عضویت در بازار واحد حمایت میکنند معتقدند که راه را برای عضویت دوباره در اتحادیه اروپایی هموار میسازد.
سرمایه بزرگ از این حمایت میکند به همان دلايلی که قاطعانه از عضویت در اتحادیه اروپایی حمایت میکند: هر دو عملاً اکثر سیاستهای لازم برای برنامهریزی اقتصادی، برای نظارت بر بازار کار، نجات صنایع استراتژیک و بسط مالکیت عمومی را غیرقانونی میکنند.
به این دلیل است که مارک کارنی مدیرعامل بانک انگلیس با کسانی که خواهان یک «خروج نرم» و حمایت از بخش مالی فدرال بریتانیا هستند، همصدا شده است.
او منافع سرمایه مالی انحصاری متمرکز در «شهر لندن» را نمایندگی میکند، و نه منافع کارگرانی را که حقوق واقعی آنها کمتر از ده سال پیش است.
او کاملاً از سیاستهای پولگرایی، از جمله سیاستهای ریاضتی و بسته نجات برای بانکها و سوداگران حمایت میکند، اما کارنی اکنون از این نگران است که طبقه کارگر قربانی جهانیسازی سرمایهداری و نولیبرالیسم اکنون علیه به اصطلاح بازارهای آزاد چرخیده است.
«بررسی بلندمدت بازگشت دارایی: یک جهان همیشه متغیر» توسط بانک آلمان تأیید میکند که کارگران در اقتصادهای پیشرفته سرمایهداری در میان بزرگترین بازندگان بازار کار جهانیشده قرار دارند.
این تخمین میزند که «سیکل طولانی» بعدی سرمایهداری جهانی شاهد رشد پایین تولید ناخالص داخلی، تورم بالا، سود واقعی منفی اوراق قرضه و سهم کمتری از سود شرکتها خواهد بود.
چرا این چشمانداز تیرهتر برای سرمایه مالی انحصاری؟ زیرا مقاومت مردم و طبقه کارگر به «سرکوب» (یعنی نظارت) بیشتر بر بخش مالی، کنترل بیشتر بر مهاجرت و به دسمزدهای واقعی بالاتر خواهد انجامید.
به گفته بانک آلمان، بخش عمده پاسخ طبقه حاکم در اروپا لازم است همگرایی سیاسی و اقتصادی بیشتر اتحادیۀ اروپایی باشد.
این تحلیل و دیگاه طبقاتی یکی از قدرتمندترین انحصارات سرمایهداری جهان است.
این چشماندازی است که توسط احزاب کمونیست و کارگری در پرتغال، ایرلند، دانمارک، اسپانیا، یونان، قبرس، آلمان، فرانسه و ایتالیا و توسط بخشهای هرچه بیشتر جنبش سندیکایی این کشورها رد شده است.
چیزی که برای چپ و جنبش کارگری در بریتانیا ضرورت فوری دارد داشتن یک دیدگاه، تحلیل و استراتژی طبقه کارگر است. این باید شامل یک حرکت تهاجمی تحت رهبری سندیکاها برای دستمزدها و مخالفت قاطعانه با عضویت در اتحادیه اروپایی و بازار واحد جعلی آن که تنها به سود سرمایه بزرگ است، باشد.
در غیر اینصورت، راست و راست افراطی-در بریتانیا، مانند فرانسه، اتریش، آلمان و ایالات متحده-خود را با موفقیت فزایندهای به مثابه منادیان میهندوستی طبقه کارگر و مردم، در ایستادگی در برابر جهانیسازی سرمایه بزرگ معرفی خواهند کرد.
این هم یک مضحکه و هم یک تراژدی خواهد بود.
https://www.morningstaronline.co.uk/a-092d-Confusing-globalisation-with-internationalism
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/56de64yh