تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: گلوبال تایمز
۷ آوریل ۲۰۱۹
اضافه تولید همچنان خطر اصلی برای شرکتهای چینی است
مهمترین خطراتی که شرکتهای چینی امروز با آن روبهرو هستند کدامند؟ برخی ممکن است مشکلات بالقوه در زمینه منابع انسانی، مالی، دارایی، تولید، عرضه و تقاضا را برجسته نمایند. البته اینها مهم هستند.
اما، به نظر ما، مهمترین خطری که شرکتهای چینی در حالحاضر با آن روبهرو هستند اضافه تولید است. اضافه تولید زمانی اتفاق میافتد که یک شرکت، هدایتشده به وسیله سرمایه، بیش از تقاضای بازار موجود تولید میکند.
اضافه ظرفیت عظیمی که چین تجربه کرده است یک ویژگی معمول اضافه تولید است. دلائل تاریخی برای این وجود دارد که چرا توسعه چین با این خطر روبهرو شده است. در گذشته، کشور با هزینه تولید و عوامل تولیدی ارزان خود در جهانیسازی شرکت کرد. برای دههها چین «کارخانه جهان» بوده است، و عمدتاً کالاهای ارزان تولید کرده است. تعدیل ساختاری کنونی نتیجه ظرفیت تولید بسیار بزرگ چین در مقایسه با دیگر اقتصادهای بزرگ است.
بازار جهانی نیز به همین شیوه توسعه یافته است. جهانیسازی جهان را مسطح کرده است و متصل بودن آن میدان بازی رقابتی را همتراز کرده است.
شرکتهای چندملیتی منابع تولیدی را در سراسر جهان مطابق با اصول کارآیی تخصیص میدهند، نتیجتاً ظرفیت تولید و حجم تجارت جهانی افزایش مییابد. با عروج جهانیسازی، کشورها و مناطق بسیار متعددی با ظرفیتهای تولیدی مشابه، با سرمایهگذاری مستمر، باعث اضافه تولیدجهانی میشوند.
تغییر حیاتی رخ داده است، و ما اکنون در جهان خریدار زندگی میکنیم. به دلیل اضافه تولید، خریداران در بازار جهانی به طور فزایندهای سختگیر هستند و جایگاه مطلوبی را در رقابت اشغال میکنند. فروشندگان برای فروش محصولات خود باید به خریداران التماس کنند. همانطور که تأکید کردیم، اضافه تولید و تغییر بازار نیز عوامل مهمی در اصطکاک تجاری ایالات متحده – چین هستند.
نه تنها برای شرکتها بلکه برای سیاستهای اقتصادی ملی و محلی بسیار مهم است که جدی بودن مشکل اضافه تولید را تشخیص دهند. با این وجود، به نظر نمیرسد سیاستگذاران اقتصادی چین از مشکل اضافه تولید و جدی بودن آن مطلع بوده باشند.
هنگامی که ما در سراسر کشور تحقیق انجام میدادیم، متوجه شدیم که تقریباً همه در مورد اینکه آیا میتوانند یک شهرک صنعتی یا یک پایگاه تولیدی در مقیاس بزرگ بسازند صحبت میکنند. همین امر در مورد اقتصاددانان کلاسیک، و اقتصاددانانی که عموماً به موضوعات مرتبط با تولید میپردازند صادق است.
هدف صحبت آنها از کارآیی، تولید بیشتر است، در حالیکه تغییر صنعتی هدف تقویت ظرفیت تولید را نیز در نظر دارد. با توجه به اینکه موضوعات مصرف و اندازۀ بازار ثانوی بشمار میآیند و عصر کمیابی هنوز در بخش عمده جهان برجاست، افراد بسیاری نسبت به گذار چین به یک جامعه مصرفگرا نگرشی مخالف دارند.
با این وصف، به نظر ما ، تمرکز بر تولید و در عینحال نادیده گرفتن مصرف و تقاضای واقعی بازار بسیار خطرناک است.
هر گاه کشوری بدهی و کالا انباشت کند، این نشانه این است که تغییر لازم است. ندیدن این نشانه و ادامه به ارتقاء و گسترش تولید نابخردانه است.
چین شاهد توسعه شهرکهای صنعتی است. دولتهای محلی حتی تعدادی هدف را تعیین کردهاند، و شهرکهای صنعتی را ملزم کردهاند که تولید خود را به میزان زیادی افزایش دهند، و [با این سیاست] اضافه تولید را به سطوح افراطی سوق میدهند.
این صنایع از کجا میآیند؟ بازارهایی که محصولات را مصرف خواهند کرد کجا هستند؟ آشکارا، این پایدار نیست و خطر قابلتوجهی در بازار ایجاد می کند. دولتها و شرکتها باید از اضافه تولید احتراز نمایند.
برای احتناب از این خطرات، شرکتها باید استراتژی تجاری خود را تعدیل نمایند و سرمایهگذاری اضافه در تولید را متوقف کنند. به دیگر سخن ، آنها باید برای گسترش فضای بازار و ترویج مصرف، با تأکید کمتر بر حجم تولید، تلاش بیشتری به خرج دهند.
احتمال موفقیت بیشتر خواهد بود اگر شرکتها بتوانند به «افزایش اشتهای بازار» بیشتر توجه کنند، شرکتهایی مانند «علیبابا» و «جیدی داتکام» که درآمد عظیمی دارند تلاشهای خود را بر «افزایش اشتها» متمرکز کردهاند. اگر شخص به تغذیه بازاری که گرسنه نیست ادامه بدهد، پایانی غیر از اتلاف منابع و گسترش بدهی نخواهد داشت.
* مقاله براساس گزارش اتاق فکر استراتژیک خصوصی «انباند» مستقر در پکن تهیه شده است.
https://www.globaltimes.cn/content/1144876.shtml
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/hnwft8bz