تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: بنياد فرهنگ استراتژيک
نويسنده: پيوتر ايسکندروف*
۳ اکتبر ۲۰۱۰
برگردان: ع. سهند
«ما دلمان برای از دست دادن اين عزيز و ساير عزيزان میسوزد لكن سعادتی از اين بالاتر نيست. من بارها گفتهام ميدان بوسنی، جنگ اسلام و كفر تنها نيست بلكه از اين بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است، آنجا مسالهاش بالاتر از جنگ عراق و ايران است…» (آيتالله علی خامنهای در ديدار با خانوداه رسول حيدری، اولين شهيد بوسنی)
***
انتخابات بدون انتخاب: واشنگتن و بروکسل تصميم میگيرند بوسنیها چه کسی را انتخاب کنند
در آستانه انتخابات سوم اکتبر در بوسنی و هرزگوين، ايالات متحده با گستاخی بیسابقه ای در امور داخلی جمهوری مداخله کرد. پاتريک مون، سفير ايالات متحده در سارايوو، در فراخوانی که از طرف اکثر رسانههای جمهوری پخش شد، خطاب به جمعيت گفت: «که دوشنبه روزی خواهد بود که سعادت کشور و شهروندان آن نيروی محرکه برای اقدامات مقامات انتخابی خواهد شد؛ روزی که تلاشهای مشترک بايد جای ستيز را بگيرد؛ روز که کار جدی برای حرکت دادن بوسنی-هرزگوين به ناتو و اتحاديۀ اروپايی بايد آغاز شود.»
همين ايده، با لجن نرمتری، در بيانيه مشترک ويليام هاگ، وزير امورخارجه بريتانيا، و گايدو وسترول، همتای آلمانی او ابراز شد: آنها مردم بوسنی و هرزگوين را از حمايت اتحاديۀ اروپايی مطمئن ساختند اما خاطر نشان شدند که اميدوارند رهبران منتخبی را ببينند که مايل باشند با غرب بسمت ادغام در اروپا کار کنند. بعبارت ديگر، مراکز غربی قدرت بدون اينکه منتظر بمانند تا ۳ ميليون رأی دهندۀ بوسنی و هرزگوين در پای صندوقهای رأی انتخاب خود را نشان دهند، تمام تصميمات مربوط را گرفتند: تنها رهبران قابل قبول برای معماران نظم نوين جهانی، آنهايی هستند که جمهوری را بسمت غرب هدايت کنند.
فشار پنهان نشانگر مرحله نهايی روند معروف به «بوتمير» است که هدف آن استقرار مرکزيت در بوسنی و هرزگوين، محروم کردن يکی از بخشهای آن به نام «جمهوری صرپسکا» (Republika Srpska) از حقوق خود، و انتقال قدرت واقعی در بوسنی و هرزگوين به مسلمانان و به کرواتهايی است که در سمت آنها قرار دارند. مذاکرات سال ۲۰۰۹ بين رهبران بوسنی و هرزگوين در پايگاه هوايی ناتو به نام «بوتمير» به نتايج مورد نظر غرب نيانجاميد. در آن زمان، واشنگتن و بروکسل از موضع تسليم ناپذير «ميلوراد دوديج»، نخست وزير جمهوری صرپسکا خشمگين بودند، زيرا او تهديد کرده بود در پاسخ به تلاشها برای مجبور کردن جمهوری او به قبول ترتيبات غيرمنصفانه، کارت کوزوو را بازی کند. او گفته بود که در عرض چهار سال آينده جمهوری او استقلال خود را از بوسنی و هرزگوين اعلام خواهد کرد، همانطور که کوزوو با توسل به دلائل مشابه- نفرت قومی و فقدان کامل وحدت- استقلال خود را از صربستان اعلام کرده بود. «دوديج» گفت که موضع جمهوری صرپسکا روشن است: منحل کردن مسالمتآميز خود، بهترين گزينه برای بوسنی و هرزگوين است. طبق تعريف تُند او، بوسنی و هرزگوين کنونی کشوری است که صرفاً در اذهان تعدادی از خارجیها وجود دارد.
برنامه کانديداهای اصلی ديگر- «حارس سیلایجیچ» مسلمان و «زیلیكو كامسیچ» کروات- چيزی به غير از کمک به غرب برای عملی کردن سناريوی خود برای بوسنی و هرزگوين نيست. «سيلايجيج» به متنفر بودن از صربها معروف است، و اين اساساً تمام حقيقت دربارۀ اوست. «سيلايجيج» بطور خستگی ناپذيری اين را تکرار میکند که جمهوری صربسکا نتيجه خالص پاکسازی قومی عليه مسلمانان است. بعنوان مثال، او بتازگی در سخنرانی در ۶۵-مين اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل ادعا کرد که طی جنگ صدها هزار غيرصرب در جمهوری صربسکا تجزيه طلب، کشته يا رانده شدند. راجع به « كامسیچ»، شهرت او حتا در ميان جمعيت کروات، بعنوان خائنی است که به مسلمانان رفت. او طی درگيری سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۵، در صفوف ارتش دولتی بوسنی، نه در نيروهای کروات، جنگيد و از فرماندهان مسلمان دستور میگرفت. متناوباً، حمايت جامعه مسلمان بود که در انتخابات سال ۲۰۰۶، او را به پرزيديوم مشترک فرستاد. چند حزب کروات بوسنی و هرزگوين خواستار اين شده اند که «کامسيچ»- بعنوان فردی که فاقد حق اخلاقی برای نماينگی کرواتها است- در انتخابات کنونی شرکت نکند، اما او بسادگی اين خواست را ناديده گرفت.
در بستر اين واقعيات است که « بكر عزتبگویچ»، آقا زاده « علی عزتبگوویچ» رهبر زمان جنگ بوسنی و هرزگوين، يک چهره معتدل به نظر میرسد. او قول داده است که با «ميلوراد دوديج» مذاکره کند، او «دوديج» را يک سياستمدار پراگماتيک توصيف کرد و بخاطر گفتن اينکه جوامع بوسنی و هررگوين اگر نتوانند دوست داشتن هم را شروع کنند، لااقل بايد بدنبال بهتر کردن زندگی خود باشند، مورد انتقاد مخالفين خود قرار گرفت. با اين وجود، التهابات ناسيوناليستی ميان مسلمانان بوسنی، واکنش اجتناب ناپذير صربها به آن، و فشار علنی که ايالات متحده و اتحاديۀ اروپايی اعمال می کنند، در عمل هر تلاش برای رسيدن به يک مصالحه مطان اقوام را غيرممکن میکند، مگر آنکه همانطور کخ واشنگتن و بروکسل در نظر دارند جمهوری صربسکا منحل و بوسنی و هرزگوين سريعاً به عضويت ناتو درآيد.
* پيوتر ايسکندرف، پژوهشگر ارشد در «موسسه مطالعات اسلاويک آکادمی علوم روسيه» و مفسر بينالمللی «ورميا نوستی» و «صدای رسيه» است.