تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: دمکراسی مردم
۲۸ اکتبر ۲۰۰۷
نويسنده: ام. ک. پندهی
برگردان ع. سهند
انقلاب اکتبر و طبقه کارگر اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی
به مناسبت نودمين سالگرد انقلاب اکتبر
نودمين سالگرد انقلاب اکتبر برای طبقه کارگر سراسر جهان از اهميت زيادی برخوردار است. گرچه مطبوعات سرمايهداری خِسخِسکنان فرياد میزنند که اهميت انقلاب اکتبر ديگر برای جهان معنايی ندارد، اما دستآوردهای طبقه کارگر بعد از دگرگونی سوسياليستی در حال حاضر برای تودههای انقلابی جهان در تمام قارهها حتا الهامبخشتر است.
برای اولين بار در کره زمين سرمايهداری ملغا شد و تحت رهبری طبقه کارگر يک جامعه بدون طبقه ايجاد گرديد. استثمار فرد از فرد منسوخ و زحمتکشان بر سرنوشت خود حاکم شدند. انقلاب اکتبر برای مبارزه عليه استثمار سرمايهداری، به طبقه کارگر سراسر جهان، با هدف عالی گورکن خودِ سرمايهداری شدن، انگيزش نيرومندی داد.
رفيق لنين ضمن تبيين نقش و عملکرد اتحاديههای کارگری بعد از ايجاد حکومت سوسياليستی، به وظايف زير اشاره کرد:
۱- «اتحاديههای کارگری بايد به تأمين نيروی کار و اداره نهادهای دولتی مرتبط با اقتصاد کمک کنند: نامزدهای خود را برای آن نهاد معرفی نموده، طول خدمت، تجربه آنها و غيره را اعلام کنند.»
۲- «يکی از مهمترين عملکردهای اتحاديههای کارگری ارتقاء و تعليم مديران کارخانهها از ميان کارگران و تودههای زحمتکش به طور کل است.»
۳- «اتحاديههای کارگری بايد در فعاليتهای همه نهادهای برنامهريزی حکومت کارگری در تهيه برنامههای اقتصادی و همچنين در برنامههای توليد و هزينه کردن اقلام مادی برای کارگران، نقش بزرگتری به عهده بگيرند…»
۴- «تعيين ميزان دستمزدها و وسايل زندگی و غيره يکی از عملکردهای اتحاديههای کارگری در ساختمان سوسياليسم و در مشارکت آنها در مديريت صنعت است.» (لنين، کليات آثار، جلد ۳۳، صفحات ۱۹۰ تا ۱۹۱)
بنابراين، نقش اتحاديههای کارگری به طور مادی با نقش آنها در نظام سرمايهداری، که عمدتاً مقاومت در برابر استثمار سرمايهداری است، فرق میکرد. طبقه کارگر اتحاد شوروری درک کرده بود که توليد آنها به استثمارشان منجر نخواهد شد، بلکه به بهبود زندگی مادی خود آنها خواهد انجاميد. اين اصول راهنما به طبقه کارگر اتحاد شوروی انگيزه نيرومندی داد تا با شور و شوق در ساختمان سوسياليسم مشارکت نمايند، و با ابتکارات خود بيشتر توليد نموده و شرايط مادی خود را بهبود بخشد.
جنبش استاخانويست
الهام گرفته از انديشههای رفيق لنين، حرکت خودبهخودی در ميان طبقه کارگر به وضوح در جنبش استاخانويست – که در سرتاسر اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی گسترش يافت – آشکار بود. استاخانويست يک کارگر معدن زغال سنگ بود که با استفاده از تکنيکهای جديد و شيوههای توليدی مبتکرانه، استاندارد فنی توليد زغال سنگ را پنج تا شش برابر افزايش داد. گرچه در مرحله آغازين، شيوههای او با مخالفت مقامات و مديران و حتا بخشی از کارگران مواجه شد، اما به زودی مانند آتش زودگستر در صفوف کارگران پراکنده شد. کارگران، مرد و زن در ديگر بخشهای اقتصاد توانستند چنان کارآيی بالايی از خود نشان دهند که برخی استادکاران برجسته انتظار آن را نداشتند.
جنبش بدون فشار از بالا، به جنبش استاخانويست معروف است، جنبشی که توليد کارگر را چند برابر میکند. علاوه براين، جنبش استاخانويست به بهبود راديکال رفاه مادی کارگران انجاميد.
آن جنبش به خواست فوری کسب دانشِ شيوههای توليدی منجر شد و صدها هزار کارگر فنی به عنوان قهرمانان ساختمان سوسياليستی ظهور کردند. در هر کارخانه، کارگری که بهترين کار را انجام میداد به عنوان کارگر نمونه معرفی میشد و پاداش دريافت میکرد. جنبش موجب پيدايش زنان و مردان قهرمانی شد که معيارهای کار ايجاد شده از طرف آنها در جهان سرمايهداری وجود نداشت.
کارگران ماشينساز به توليد ماشينهايی با تکنيکهای جديد کمک کردند که به افزايش راديکال ظرفيت توليدی انجاميد. جنبش استاخانويست برای دستيابی به استانداردهای بالاتر و بالاتر توليد، يک احساس رقابت سوسياليستی را در ميان کارگران ايجاد کرد.
جنبش نوع استاخانوف تنها میتواند در يک نظام سوسياليستی که در آن طبقه کارگر ارباب جامعه است ظهور کند. يک نظام سرمايهداری متکی بر استثمار کارگران نمیتواند الهامبخش کارگران برای دستيابی به استانداردهای بالاتر توليد باشد.
مهمترين ويژگی جنبش استاخانويست اين است که از ابتکار تودههای کارگر بيرون آمد. رفيق استالين در سخنرانی خود در اولين کنفرانس سراسری استاخانويستها بر نياز به رهبرانی که از تودههای کارگران و دهقانان بياموزند، قوياً تأکيد کرد. او در کنفرانس گفت:
«لنين به ما آموخت که تنها چنين رهبرانی میتوانند رهبران بلشويک واقعی باشند زيرا آنها نه تنها میدانند چگونه به کارگران و دهقانان آموزش بدهند، بلکه همچنين میدانند چگونه از آنها بياموزند. بلشويکهای مشخصی از اين کلمات لنين راضی نبودند. اما تاريخ نشان داده است لنين در اين عرصه نيز صد در صد درست میگفت. و در واقع، ميليونها انسان زحمتکش، کارگر و دهقان مزدبگير زندگی و مبارزه میکنند. چه کسی میتواند ترديد کند که اين انسانها بيهوده زندگی نمیکنند، اينکه زندگی و مبارزه اين انسانها تجربه عظيم عملی انباشت شده است؟ آيا میتوان ترديد کرد رهبرانی که اين تجربه را ناديده میگيرند نمیتوانند رهبران واقعی به حساب آيند؟ (مسايل لنينيسم، صفحه ۵۳۸، چاپ روسی)
رشد رفاه مادی
طی برنامه پنج ساله اول که در سال ۱۹۲۸ شروع شد تعداد کارگران شاغل در صنايع بزرگ ۵۷ درصد افزايش يافت. درحالی که درآمد ملی ۸۶ درصد افزايش يافت، ميانگين دستمزد سالانه کارگران شاغل در صنايع بزرگ ۶۷ درصد و صندوق بيمه اجتماعی ۲۰۲ درصد افزايش يافت. در نتيجه، تمام ثمرات توسعه اقتصادی به زحمتکشان که در اين توسعه سهيم بودند، میرسيد.
ميانگين سالانه دستمزدهای کارگران که در سال ۱۹۲۸ نهصد و نود و يک (۹۹۱) روبل بود در سال ۱۹۳۳ به ۱۵۱۹ روبل افزايش يافت.
حتا در مناطق روستايی مانند مناطق صنعتی به زنان توجه بارزی میشد. در سال ۱۹۳۳ شش هزار (۶۰۰۰) زن در مزارع اشتراکی مسؤوليت مزارع اشتراکی را عهدهدار بودند، در حالی که بيش از ۶۰ هزار زن عضو هيأتهای مديره مزارع اشتراکی بودند.
پيشرفت نظام سوسياليستی به بهبود استانداردهای زندگی طبقه کارگر در اتحاد شوروی کمک نمود. طی سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۸ درآمد ملی اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی دو برابر افزايش يافت. در عين حال تعداد کارگران و شاغلان از ۲۲ ميليون نفر در سال ۱۹۳۳ به ۲۸ ميليون نفر در سال ۱۹۳۸ افزايش يافت.
درآمد متوسط سالانه کارگران از ۱۵۱۹ روبل در سال ۱۹۳۳ به ۳۴۴۷ روبل در سال ۱۹۳۸ افزايش يافت.
هزينه دولت برای خدمات اجتماعی و فرهنگی طی سالهالی ۱۹۳۳ و ۱۹۳۸ شش برابر افزايش يافت.
تنها در عرض ده سال، درآمد کارگران بيش از سه برابر و نيم افزايش يافت، در حالی که بودجه اجتماعی دولت بيشتر از آن افزايش يافت.
دستآوردهای طبقه کارگر
حق کار به عنوان يک حق اساسی در قانون اساسی اتحاد شوروی گنجانده شد. برای تضمين اين حق دولت اتحاد جماهير شوری سوسياليستی برنامه عظيمی را برای ساختمان مسکن، درختکاری و ايجاد راه در سراسر کشور در پيش گرفت. اما، حرکت اصلی برای توسعه شالوده صنعتی مدرن بود. دولت شوروی در عرض سه برنامه پنج ساله به چيزی دست يافت که برای ايالات متحده آمريکا پنجاه سال طول کشيد.
برنامه عظيم برقرسانی به روستاها که يکششم کره زمين را در برگرفت، يک دستآورد چشمگير اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی بود، که برای تعداد زيادی از کارگران کار ايجاد کرد. برای اولين بار در جهان يک کشور بدون بيکاری ظهور کرد. هيچ کشور سرمايهداری قبل از انقلاب اکتبر يا بعد از تخريب اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی نتوانست اين را تأمين کند.
دولت شوروی قادر بود، با هزينه ۵-۴ درصد دستمزد کارگران، به هر کارگر مسکن با برق و آب لولهکشی بدهد. يک کارگر با پرداخت فقط ۱۰ کوپک میتوانست به هر جای شهر مسکو برود. هيچ دولت سرمايهداری در جهان نمیتواند چنين امکانات رفتوآمد ارزانی را تأمين نمايد.
دولت شوروی تحصيل را برای فرزندان کارگران تا سطح فارغالتحصيلی رايگان کرد. تمام کارگران به طور رايگان تحت پوشش طرح بيمه درمانی قرار داشتند و برای هر نوع کمک درمانی به کارگران پولی گرفته نمیشد. تمام کارگران از مزايای طرح بيمه سالخوردگی بعد از بازنشستگی برخوردار بودند. استراحتگاههای ويژهای برای کارگران سالمند ساخته شد که شبکه سراسری «سناتوريوم»های اتحاد شوروی را تشکيل میداد- تأسيساتی که در جهان سرمايهداری تعداد کمی از ثروتمندان از آن برخوردار بودند.
اتحاد شوروی تمرکز خاصی بر بهداشت و استراحت برای کارگران داشت. اماکن فرهنگی در سراسر کشور ساخته شد که فعاليتهای فرهنگی را در ميان کارگران و خانوادههای آنها تشويق میکرد. مجتمعهای ورزشی نيز در مقياسی عظيم برای تشويق نسل جوان مستعد ايجاد شد. تأسيسات عالی در خانههای تعطيلات برای استفاده طی مرخصی سالانه کارگران در اختيار آنها قرار میگرفت که میتوانستد با خانواده خود در آن استراحت کنند.
از طرف دولت شوروی يک هفته کار پنج روزه برای همه کارگران صنعتی تعيين شد، در حالی که در صنايع مخاطرهآميز هفت ساعت کار در روز مقرر گرديد. مرخصی سالانه برای چند گروه از کارگران نيز يک ماه در ازای هر سال خدمت تعيين شد.
عرضه خواربار دارای کيفيت خوب در فروشگاهها به ارزانترين قيمت در تمام دستگاهها اجباری شد. اين رنج زنان کارگر را برای پختن غذا در خانوادهها کاهش داد. تأمين مهد کودک اجباری بود تا زنان بتوانند کودکانشان را با خود به محل کار ببرند. برای اينکه زنان کارگر به کودکان خود در محل کار شير بدهند، وقت آزاد در نظر گرفته شد.
به زنان اجازه ورود به همه مشاغل داده شد و در محيط کار هيچ تبعيضی وچود نداشت. بسياری از زنان به عنوان مديران اچرايی کل در کارخانهها کار میکردند و عملکرد خوبی داشتند.
در سال ۱۹۶٠ فرصت يافتم از اتحاد شوروی ديدن کنم و توانستم ضمن بازديد از چند دستگاه و اماکن فرهنگی، تمام اين تأسيسات را ببينم. فرصت داشتم يک آخر هفته را با خانواده کارگران بگذرانم و توانستم ببينم آنها چگونه در نظام سوسياليستی از زندگی لذت میبردند.
ويرانی جنگ
شروع جنگ امپرياليستی در سال ۱۹۳۹ شرايط جهانی را تغيير داد و دفاع از نظام سوسياليستی مشکل اساسی شد که اتحاد شوروی با آن روبهرو بود و تخصيص بودجه عظيمی را به صنايع تسليحاتی لازم داشت. حمله خيانتکارانه ارتش هيتلری به اتحاد شوروی در سال ۱۹۴۱ ويرانی عظيم اقتصاد سوسياليستی و از دست رفتن جان ميليونها مرد، زن و کودک را موجب شد. اما زحمتکشان، علیرغم مصايب عظيم، استوار ايستادند و نهايتاً با فداکاریهای بیشمار مردم شوروی، نيروهای فاشيست در خاک شوروی شکست خوردند. زحمتکشان شوروی از نظام سوسياليستی دفاع تاريخی کردند.
طی جنگ چندين صنعت به کوههای اورال منتقل شد و طبقه کارگر نقش شايستهای در توليد تجهيزات جنگی لازم و کالاهای مصرفی برای مردم ايفاء نمود. طبقه کارگر در تداوم جريان توليد تسليحات و خدمت، علیرغم خرابکاریهايی که ارتش و مردم در مقايسه با آنچه مورد نياز بود با آن روبهرو بودند، شهامت فوقالعادهای نشان داد
طی جنگ چندين صنعت به کوههای اورال منتقل شد و طبقه کارگر نقش شايستهای در توليد تجهيزات جنگی لازم و کالاهای مصرفی برای مردم ايفاء نمود. طبقه کارگر در تداوم جريان توليد تسليحات و خدمت، علیرغم خرابکاریهايی که ارتش و مردم در مقايسه با آنچه مورد نياز بود با آن روبهرو بودند، شهامت فوقالعادهای نشان داد.
در تاريخ جهان هيچ مورد ديگری شبيه استقامت و فداکاری که طبقه کارگر نشان داد وجود ندارد. در حالی که قدرتهای سرمايهداری در برابر جنگ صاعقهوار هيتلری درهم شکسته شدند، زحمتکشان اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی در دفاع از دستآوردهای سوسياليسم سرسختی خارقالعادهای نشان دادند.
طبقه کارگر در اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی نقش پرافتخاری در غلبه بر ويرانی بیسابقۀ ناشی از جنگ جهانی دوم ايفاء نمود. با کار شبانهروزی طبقه کارگر برای وظيفه بازسازی کارخانهها، سدها، خانهها، مدارس و جادهها- که اولويت اصلی بودند- زخمهای جنگ با سرعتی خارقالعاده التيام يافت.
شرايط کار طی اين دوره بسيار بد بود، اما کارگران با درک روشن دفاع از دستآوردهای سوسياليسم با آن مواجه شدند.
گرچه هيج خانوادهای از طبقه کارگر نبود که عضو يا اعضايی را طی جنگ ضدفاشيستی از دست نداده باشد، اما ارتش شوروی نقش خارقالعادهای در آزادی کشورهای اروپای شرقی از يوغ بیرحمانه فاشيسم ايفاء نمود.
فروپاشاندن سوسياليسم
علیرغم دستآوردهای خيره کنندۀ ساختمان سوسياليستی و بهبود استاندارد زندگی زحمتکشان در اتحاد جماهير شوروی سوياليستی، در نتيجه قصور در تقويت دمکراسی سوسياليستی در کشور، ترقی نتوانست ادامه يابد. مفهوم دمکراسی سوسياليستی در مرحله مؤخرتری تضعيف شد.
بعد از درگذشت رفيق استالين در سال ۱۹۵۳، حزب کمونيست اتحاد شوروی تحت رهبری خروشچف مسير رويزيونيستی را در پيش گرفت، به نقش امپرياليسم بسيار کم بها داد، مفهوم همزيستی مسالمتآميز را تحريف کرد و به طور هدفمند نقش پيشاهنگ طبقه کارگر را ناديده گرفت که موجب تضعيف طبقه کارگر اتحاد شوروی شد.
حزب کمونست اتحاد شوروی، بعداً، در تلقين آگاهی سوسياليستی به طبقه کارگر قصور نمود. رهبری گورباچف، از طريق مفاهيمی مانند گلاسنوست و پرسترويکا اجازه داد ايدئولوژی سرمايهداری به درون طبقه کارگر رسوخ کند، که به فرسايش تدريجی ارزشهای سوسياليستی در جامعه انجاميد.
اتحاديههای کارگری شوروی بعد از دهه پنجاه، به طور رقتانگيزی در ايفای يک نقش مهم در توليد سوسياليستی قصور کردند، و بوروکراسی و تکنوکراتها با ايدئولوژی روزيونيستی نفوذ کرده کنترل بر طرحهای صنعتی را در دست گرفتند. رقابت سوسياليستی در ميان طبقه کارگر امری منسوخ شد.
نيروهای ضدانقلابی با پشتيبانی قدرت امپرياليستی از نارضايتی فزاينده طبقه کارگر- که ناشی از وخامت استانداردهای زندگی، کمبود مزمن کالاهای اساسی و رشد فساد در تمام جوانب زندگی اجتماعی بود- بهرهبرداری نمودند، نظام سوسياليستی را نابود و راه را برای احيای سرمايهداری هموار ساختند. هنگامی که آن تحولات در حال وقوع بود، طبقه کارگر در دفاع از نظام سوسياليستی ناتوان بود. واقعيت اين است که بخشی از طبقه کارگر تحت نفوذ يلتسين بود و از تلاش برای فروپاشيدن سوسياليسم پشتيبانی میکرد.
نتيجتاً دستآوردهای سوسياليسم به علت تضعيف ايدئولوژيک طبقه کارگر که نقش آن ضربه خورده بود، نابود شد. اين توزان نيروها را در سراسر جهان به سود طبقه سرمايهدار تغيير داده است.
پس از فروپاشيدن سوساليسم، تمام تسهيلات رايگان از طرف دولت پس گرفته شد. مالکان خصوصی تمام امتيازات موجود در کارخانهها را پس گرفتند و کارگران مجبور شدند حتا برای دريافت دستمزد دورهای که کار کرده بودند دست به عتصاب بزنند.
با بالا رفتن قيمت اقلام اساسی کيفيت زندگی شديداً پايين رفت و بنا به آمار رسمی طول عمر کاهش يافت. بيکاری به سرعت رشد کرد و طبقه کارگر مجبور شد برای امنيت شغلی دست به مبارزات طولانی بزند.
يک هيأت نمايندگی روسی که برای شرکت در يک کنفرانس بينالمللی انرژی به هالديا آمده بود در يک نشست عمومی گفت: «طبقه کارگر روسيه با اجازه دادن به فروپاشی سوسياليسم مرتکب خطای بزرگی شد. کارگران اکنون با تجربۀ خود به اشتباهی که کردند پی برده اند. اکنون ما بايد راه بازگرداندن روزهای خوب گذشته را با نبرد قاطعانه عليه استثمار سرمايهداری بيابيم. ما از طبقه کارگر هند میخواهيم از تجربه ما بياموزد.»
طبقه کارگر روسيه و کشورهای «همسود دولتهای مستقل» از تجربه خود در شرايط کنونی میآموزند که چگونه استاندارد زندگی آنها پس از فروپاشی سوسياليسم در اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی بد شده است. آنها مجبور شده ند وارد مبارزه برای بهبود شرايط کار و زندگی خود شوند.
با رشد روزبهروز تحريکات امپرياليسم ايالات متحده عليه روسيه، مردم روسيه به مبارزات ضدامپرياليستی و مبارزات عليه ظهور يک جهان تکقطبی کشيده میشوند.
چپاول سرمايهداری مطمئناً موجب گسترش آگاهی سوسياليستی در ميان طبقه کارگر روسيه خواهد شد و مبارزه آنها برای احيای سوسيايسم، بالاجبار دير يا زود ظهور خواهد کرد.
در نودمين سالگرد انقلاب اکتبر طبقه کارگر روسيه و جهان بدون ترديد دستآوردهای سوسياليسم در اتحاد جماهير شوروی را به خاطر خواهند آورد. شکستناپذيری ايدئولوژی سوسياليسم ناگزير در مرحله پيش رو خود را نشان خواهد داد.
سياستهای جهانیسازی غيرقابل ادامه شده اند و مبارزات طبقه کارگر در سراسر جهان به شکل پيکارگرانهای تجلی مینمايند. سرمايهداری، علیرغم ادعای آن که مرحله آخر تمدن جهانی است، قادر نبوده حتا يک مشکل اجتماعی را حل کند. بحران عمومی سرمايهداری رو به وخامت دارد و نابرابری فزاينده در جهان غيرقابل ادامه میشود.
کشورهای سوسياليستی، مانند چين، کوبا و ويتنام سريعتر از کشورهای سرمايهداری اقتصادهای خود را پيش میبرند. دستآوردهای آنها الهامبخش طبقه کارگر، در مبارزات آن عليه استثمار سرمايهداری است.
طبقه کارگر سراسر جهان بايد سهم انقلاب اکتبر در عصر نابودی نظام سرمايهداری و نبرد برای يک نظام سوسياليستی بدون استثمار جامعه انسانی را برجسته نمايد.
زنده باد روح انقلاب اکتبر!
سوسياليسم شکستناپذير است!
——————————–
توضيح مترجم: الکسی گريگوریويچ استاخانف (متولد ۳ ژانويه ۱۹۰۶)، معدنکار، قهرمان کار سوسياليستی، و عضو حزب کمونيست اتجاد شوروی بود. او در سال ۱۹۳۵ به عنوان بخشی از جنبش افزايش بازدهی کارگران و نشان دادن برتری نظام اقتصادی سوسياليستی شهرت يافت. در ۳۱ اوت ۱۹۳۵ گزارش شد که او در عرض ۵ ساعت و ۴۵ دقيقه ۱۰۲ تُن (۱۴ برابر سهميه خود) زغال سنگ استخراج کرد. در ۱۹ سپتامبر همان سال گزارش شد که او با استخراج ۲۲۷ تُن زغال سنگ در يک شيفت، رکورد سابق خود را شکست. او در روزنامهها و پوسترها، به عنوان نماد حرکت خودبهخودی طبقه کارگر اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی برای بالابردن بازدهی کار و توليد، و ساختمان سوسياليسم شهرت يافت.
مجله آمريکايی «تايم» در شماره ۱۶ دسامبر ۱۹۳۵، عکس استاخانف را بر روی جلد خود منتشر کرد. استاخانف در ۵ نوامبر ۱۹۷۷ درگذشت.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/wzwkb6tj