فرانسیس فوکویاما: مهم‌ترین نکته این است که اعضا طبقه متوسط جدید تمایل زیادی به شرکت در عمل سیاسی دارند. در حالی‌که فقرا برای زنده ماندن روز بروز خود در تلاشند، طبقه مایوس متوسط تمایل بسیار زیادی به شرکت در اقدامات سیاسی به منظور دستیابی انتظارات خود را دارد. گر چه اعتراضات، شورش‌ها، و گهگاه انقلاب‌ها توسط طبقه متوسط جدید رهبری می‌شوند، این طبقه بندرت می‌تواند تغییرات سیاسی ماندگار ایجاد کند. و آن بدین علت است که طبقه متوسط نماینگی اقلیت جامعه را در کشورهای در حال توسعه دارد و از درون نیز یکپارچه نیست. لذا اگر با دیگر طبقات اجتماع متحد نشود بندرت می‌تواند تغییرات سیاسی ماندگار ایجاد کند.

دوستان لوموند دیپلوماتیک

سه شنبه ۹ ژوئیه ٢٠١٣
برگرفته از وال‌استریت ژورنال*
برگردان از احمد زینی

انقلاب طبقه متوسط

 

فرانسیس فوکویاما می‌گوید: ناآرامی‌های کنونی در سرتاسر دنیا یک پیام مشترک دارد، ناتوانی دولت‌ها در پاسخگویی به انتظارات رشد یابنده قشر موفق و تحصیل‌کرده جدید.

در دهه گذشته ترکیه و برزیل به خاطر عملکرد اقتصادی موفق و ظهور بازارهای جدید با تاثیر فزاینده بین‌المللی بطور گسترده‌ای مورد تحلیل واقع شده‌اند. اما در سه ماه گذشته هر دو کشور به یکسان شاهد تظاهرات گسترده به منظور ابراز نارضایتی خود از عملکرد دولت‌هایشان بوده‌اند. در این کشورها چه می‌گذرد، آیا دیگر کشورها نیز شاهد خیزش‌های اجتماعی سیاسی مشابه خواهند بود .

نکته‌ای که وقایع اخیر در ترکیه و برزیل را به یکدیگر و همچنین به بهار عربی ٢٠١١  و ادامه نارضایتی‌های چین مربوط می‌کند سر برآوردن یک طبقه متوسط جهانی جدید می‌باشد. هر کجا این طبقه متوسط مدرن سربرآورده غلیان سیاسی بدنبال داشته است. اما بندرت با اتکا به نیروی خود توانسته یک تغییر سیاسی پایدار ایجاد کند. وقایع اخیر که در خیابان‌های استانبول و ریودوژانیرو مشاهده کردیم هیچ‌کدام از این قاعده مستثنا نیستند .

در ترکیه و برزیل، همچنین قبل از آن در تونس و مصر اعتراضات سیاسی نه تنها توسط مردم فقیر بلکه توسط جوانانی با تحصیلات و درآمد بالاتر از حد متوسط صورت گرفت. آن‌ها با تکنولوژی مانوس بوده و از وسایل ارتباط جمعی همچون فیسبوک و تویتر برای انتشار اطلاعات و سازماندهی تظاهرات استفاده می‌کنند. حتی آن‌ها که در کشورهایی زندگی می کنند که انتخابات آزاد جریان دارد خود را از نخبگان سیاسی حاکم بیگانه حس می‌کنند .

در ترکیه آن‌ها به روش اقتدارگرایانه و توسعه سیاسی به هر قیمت طیب اردوغان معترض هستند و در برزیل با نخبگان سیاسی بکلی فاسد، که در عین ناتوانی از برآوردن نیازهای اساسی مانند بهداشت و تحصیل عمومی، پروژه‌های پر زرق‌و‌برق جام جهانی و المپیک Rio را به نمایش می‌گذارند.

از نظر آن‌ها این کافی نیست که رئیس‌جمهور برزیل Dilma Rouseff فعال سیاسی چپ بوده و توسط رژیم نظامی در خلال سال‌های ١۹۷٠ به زندان انداخته شده است و رهبر حزب ترقی‌خواه کارگران برزیل می‌باشد. در پیش روی آن‌ها این حزب خودش بدرون این نظام فاسد بلعیده شده است. همانگونه که در رسوایی خرید رای در انتخابات اخیر افشا شد. هم اکنون این حزب خودش بخشی از مسئله یعنی دولتی ناکارآمد و بی‌تاثیر می‌باشد.

دنیای کسب‌وکار حداقل در یک دهه اخیر توجه ویژهای به «طبقه متوسط جهانی» در حال گسترش نشان داده است .گزارش Goldman Sachs در سال ٢٠٠۸ این گروه را شامل افرادی با درآمد‌های بین ۶٫٠٠٠  تا ٣٠٫٠٠٠ دلار در سال می‌داند و پیش‌بینی می کند که تا سال ٢٠٣٠ به رقم دو بیلیون نفر خواهند رسید. گزارش موسسه اتحادیه اروپا European Union Institute در سال ٢٠١٢ برای مطالعات امنیتی security Studies از تعریف گسترده‌تری برای طبقه متوسط سود می‌جوید و پیش‌بینی کرده است که تعداد آن‌ها از ١٫۵ بیلیون نفر در سال ٢٠٠۹ به ٣٫٢ بیلیون در ٢٠٢٠  و ۴٫۹ بیلیون در ٢٠٣٠ از کل جمعیت جهان که ۸٫٣ بیلیون خواهدبود می‌رسد.

حجم عمده این رشد در آسیا و بخصوص در چین و هند خواهد بود، اما تمام نقاط دنیا شامل آفریقا که بانک توسعه آفریقا تخمین می‌زند طبقه متوسط آن بیش از ٣٠٠ میلیون جمعیت دارد در این روند قرار دارند .

توجه ویژه شرکت‌ها به طبقه متوسط در حال رشد از این جهت است که به آن به مثابه مشتریان پر تعداد و بازار وسیع نگاه می‌کنند. اقتصاددان‌ها و تحلیل‌گران کسب‌و‌کار تمایل دارند که طبقه متوسط را خیلی ساده از نظر مالی تعریف کنند، به مردمی طبقه متوسط می‌گویند که از نظر درآمدی در میانه توزیع درآمدی کشور خود قرار می‌گیرند و یا این‌که از نظر سطح مصرف مطلق از سطح معیشت فقرای آن جامعه فراتر روند. اما طبقه متوسط را خیلی بهتر از این می‌توان از نظر تحصیلات، حرفه، و مالکیت دارایی‌ها که برای پیش‌بینی رفتار سیاسی بسیار با اهمیت‌تر است توضیح داد. همه مطالعات بین‌المللی شامل بررسی اخیر Pew و داده‌های بررسی world values Survey در دانشگاه میشیگان نشان می‌دهد که سطح بالاتر تحصیلات همراه است با ارزش بیش‌ترنهادن به دموکراسی، آزادی‌های فردی، و تحمل شیوه زندگی متفاوت. طبقه متوسط تنها امنیت خانواده را نمی‌خواهند بلکه برای خود نیز خواهان فرصت‌های بیش‌تر است. آن‌ها که دبیرستان را تمام کرده یا سال‌هایی در دانشگاه تحصیل نموده‌اند از وقایع دیگر نقاط دنیا آگاه و از طریق تکنولوژی به طبقه اجتماعی مشابه خود در آن‌جا مرتبط می‌گردند.

خانواده هایی که دارایی‌های پا بر جا (غیر منقول ) مانند خانه یا آپارتمان دارند ادعایشان در سیاست بیش‌تر است، چرا که این اموال را دولت می‌تواند از آن‌ها بگیرد و چون طبقه متوسط مالیات می‌پردازد مستقیماً از پاسخگویی و مسئولیت دولت نفع می‌برد.

مهم‌ترین نکته این است که اعضا طبقه متوسط جدید به دلیل آنچه که دانشمند سیاسی فقید ساموئل هانتینگتون آن‌را فاصله gap که نادیده انگاشته شدن انتظارات بسرعت رشد یابنده آن‌ها برای پیشرفت اجتماعی، اقتصادی از طرف جامعه می‌باشد می‌خواند تمایل زیادی به شرکت در عمل سیاسی دارند. در حالی‌که فقرا برای زنده ماندن روز بروز خود در تلاشند، طبقه مایوس متوسط تمایل بسیار زیادی به شرکت در اقدامات سیاسی به منظور دستیابی انتظارات خود را دارد.

این پویه dynamic در بهار عربی که شورش‌ها برای تغییر رژیم توسط ده‌ها هزار جوان نسبتاً تحصیلکرده هدایت می‌شد بخوبی مشهود بود. در هر دو کشور مصر و تونس تعداد زیادی تحصیلکرده دانشگاهی در نسل گذشته تربیت شده اند، اما دولت‌های اقتدارگرای زین‌العابدین و حسنی مبارک رژیم‌های دم کلفت سرمایه‌داری سنتی بودند که در آن‌ها فرصت‌های اقتصادی وابستگی شدید به پیوندهای سیاسی دارد. در هیچ‌کدام از این کشورها رشد اقتصادی آنگونه که بتواند برای دسته‌های باز هم بزرگ‌تری از جوانان شغل تامین کند سریع و موثر نبوده است. نتیجه آن انقلاب سیاسی بود.

این‌ها هیچکدام پدیده جدیدی نیستند، انقلاب‌های چین، بلشویک، و فرانسه همه توسط افراد ناراضی طبقه متوسط رهبری شدند گر چه هدف غایی آن‌ها بعداً توسط کارگران و دهقانان و فقرا تحت تاثیر قرار گرفت. در «بهار مردمی» Springtime of People سال ١۸۴۸ در حقیقت کل اروپا را انقلاب فرا گرفت، که نتیجه مستقیم رشد طبقه متوسط اروپایی در دهه پیش از آن بود. گر چه اعتراضات، شورش‌ها، و گهگاه انقلاب‌ها توسط طبقه متوسط جدید رهبری می‌شوند، این طبقه بندرت می‌تواند تغییرات سیاسی ماندگار ایجاد کند. و آن بدین علت است که طبقه متوسط نماینگی اقلیت جامعه را در کشورهای در حال توسعه دارد و از درون نیز یکپارچه نیست. لذا اگر با دیگر طبقات اجتماع متحد نشود بندرت می‌تواند تغییرات سیاسی ماندگار ایجاد کند.

از این رو معترضین جوان در تونس یا در میدان تحریر قاهره که موجب براندازی دیکتاتورهای خودشان شدند نتوانستند حمایت احزاب سیاسی سازمان یافته که قادر به رقابت انتخاباتی در پهنه ملی می‌باشند را کسب کنند. بخصوص دانشجویان نمی‌دانند که چگونه با ایجاد ارتباط با کارگران و دهقانان یک اتحاد وسیع سیاسی بوجود آورند. بالعکس احزاب سیاسی همانند Ennahda در تونس و حزب برادری اسلامی در مصر در میان روستاییان دارای پایگاه اجتماعی هستند و تحمل سال‌ها سرکوب سیاسی آن‌ها را در سازماندهی هواداران کم‌تر تحصیلکرده خود زبر دست نموده است و نتیجه آن پیروزی در اولین انتخاباتی بود که پس از سرنگونی رژیم‌های سرکوبگر انجام شد. تقریباً سرنوشتی مشابه نیز منتظر معترضان ترکیه می‌باشد، نخست‌وزیر اردوغان در بیرون از مناطق شهری محبوب و در تشکل و بسیج حزب عدالت و توسعه AKP در مقابله با مخالفان خود موفق بوده است.

بعلاوه طبقه متوسط ترکیه یکپارچه نیست. رشد اقتصادی قابل توجه کشور نیز در دهه گذشته به میزان زیادی باعث تقویت طبقه جدید متوسط بازرگانان و دیندارها شده که از حامیان سرسخت حزب AKP اردوغان می‌باشند.

این گروه اجتماعی سخت کار می‌کند و پول خود را پس اتداز می‌نماید و از خود همان فضائلی را به نمایش می‌گذارد که ماکس وبر جامعه‌شناس از مسیحیان پاکدین اروپای مدرن در ابتدای قرن از آن یاد می‌کند. و الگویی می‌شود که مبنای توسعه سرمایه‌داری در آنجا را تشکیل می‌دهد. معترضان شهری در ترکیه بالعکس بسیار دنیایی secular و به ارزش‌های مدرن همالان خود در اروپا و آمریکا وابسته هستند. این گروه نه تنها از طرف نخست‌وزیر با غریزه‌ای اقتدارگرایانه مورد سرکوب واقع می‌شود در عین‌حال در بر قراری ارتباط با دیگر طبقات اجتماعی که جنبش‌هایی مشابه در روسیه، اکرایین و دیگر جاها را به دردسر انداخته‌اند دچار مشکل می‌گردد.

شرایط در برزیل کمی متفاوت است معترضین در آنجا از طرف دستگاه اداری رئیس‌جمهور Rousseff با سرکوب شدید روبرو نیستند، در عین‌حال مقامات سیاسی فاسد رژیم تثبیت شده در دراز مدت از تلاش برای جلب حمایت آن‌ها در دایره خودی رویگردانند. شرایط طبقه متوسط بدین‌گونه نیست که یک شخص به تنهایی حامی دموکراسی باشد یا بتواند دولت را از گناه پاک کند. در حقیقت بخش بزرگی از طبقه متوسط قدیم برزیل مستخدمین دولت هستند و به سرپرستی اقتصادی و سیاسی دولتی وابسته‌اند. طبقه متوسط در آن‌جا و در کشورهای آسیایی مانند تایلند و چین حامی دولت‌های اقتدارگرای خود هستند، گویی آن‌ها بهترین ابزار حمایتی و امنیتی آینده اقتصادی آن‌ها هستند.

رشد اقتصادی اخیر برزیل طبقه متوسط بازرگانی را بوجود آورد که ریشه آن در بخش خصوصی است اما این گروه منفعت اقتصادی خود را در هر کدام از این دو جهت می‌تواند جستجو کند. از یک طرف اقلیت بازرگان می‌تواند بنیانی برای اتحاد طبقه متوسط که خواهان اصلاح کل رژیم سیاسی است ایجاد کند و باعث آن گردد که سیاستمداران فاصد مسئولیت‌پذیر شوند و در نهایت موجبات تغییر حاکمیتی شوند که سیاست را بر پایه ارباب رجوع قرار داده است. این همان چیزی است که در آمریکا در دوران ترقی progressive Era رخ داد زمانی‌که طبقه متوسط حمایت وسیعی در اصلاح خدمات شهری و پایان دادن به سیستم سرپرستی قرن نوزدهمی جلب نمود. در مقابل اعضای طبقه متوسط می‌توانند انرژی خود را با آشفته سری‌هایی نظیر سیاست هویتی تحلیل برند یا شخصاً توسط سیستمی خریده شوند که پاداش بزرگی به آن‌ها که می‌دانند چگونه بازی و معامله «خودی» انجام دهند می‌دهد.

هیچ تضمینی نیست که برزیل در پرتو اعتراضات به راه اصلاحات سوق داده شود. این به رهبری برزیل بستگی دارد. رئیس جمهور Rousseff فرصت بسیار بزرگی در استفاده از اعتراضات برای اصلاح سیستم دارد. تا حال او به دلیل محدودیت‌های حزب خودش و متحدینش در عقب‌راندن رژیم کهنه بسیار محتاط بوده است. اما همان‌گونه که ترور رئیس‌جمهور James A Garfield در سال ١۸۸١ در آمریکا توسط یک منصب‌طلب سرخورده به یک جنبش اصلاحی وسیع برای دولت پاک بدل شد. برزیل نیز می‌تواند از فرصت بدست آمده از اعتراضات برای انتخاب راهی کاملاً متفاوت استفاده نماید.

رشد اقتصاد جهانی که از سال ١۹۷٠به این سو بدست آمده – رشد چهار برابری خروجی اقتصاد جهان- سازمان اجتماعی را در کل دنیا دستخوش تغییر نموده است طبقه متوسط در کشورهای به‌اصطلاح بازارهای در حال توسعه، بزرگ‌تر، ثروتمندتر و تحصیلکرده‌تر و از نظر فنی مرتبط‌تر از قبل شده‌اند .

این موضوع در مورد چین که جمعیت طبقه متوسط آن صدها میلیون و شاید یک سوم کل جمعیت آن است صدق می‌کند. این‌ها افرادی هستند که از طریق Sino- Weibo – تویتر چینی – با هم در ارتباطند و در اعتراض به تکبر و درویی نخبه‌های حزبی و دستگاه دولتی خو کرده‌اند. آن‌ها خواهان یک جامعه آزاد هستند. اگر چه روشن نیست که الزاماً خواهان دموکراسی یک رای برای هر فرد باشند.

در تلاش دولت چین برای گذر از دولتی با درآمد میانه به در آمدی بالاتر در دهه پیش رو این گروه تحت فشار ویژه‌ای قرار خواهند گرفت. رشد اقتصادی در دو سال گذشته روند کاهشی داشته است و با بلوغ اقتصادی کشور ناگزیر روند کاهشی ادامه خواهد داشت. ماشین مشاغل صنعتی که رژیم از سال ١۹۷۸ ایجاد نموده دیگر برای این جمعیت انگیزه ایجاد نمی‌کند. در هر سال در چین شش تا هفت میلیون تحصیلکرده تربیت می‌شوند که آینده شغلی آن‌ها نسبت به پدران کارگرشان تیره تر است. اگر فاصله‌ای تهدید آمیز بین انتطارات سریعاً رشد یابنده و واقعیت مایوس کننده باشد در چند سال آینده در چین بروز خواهد کرد که بنوبه خود تاثیرات شگرفی بر روی ثبات کشور خواهد گذاشت.

همانند دیگر نقاط جهان در حال توسعه خروش طبقه متوسط تاکیدی است بر پدیده‌ای که Moises Naim از Carnegie Endowment آن را «پایان قدرت» توصیف می‌کند. طبقه متوسط در خط مقدم اعتراضات بر علیه سوء استفاده از قدرت توسط رژیم‌های مستبد یا دموکرات بوده هست. هدف آن‌ها تغییر مبارزات اعتراضی به تغییر ات سیاسی پایا است که خو را در نهادهای جدید و سیاست متجلی کند. در این مورد شیلی در آمریکای لاتین با توجه به رشد اقتصادیش و اثر بخشی سیستم سیاسی دموکراتیک نمونه بارز آن است. بهر حال سال‌های اخیر شاهد انفجار اعتراضی دانشجویان علیه نا کارآمدی نظام تحصیل عمومی کشور بوده است.

طبقه متوسط تنها مبارزه علیه رژیم‌های اقتدارگرا یا دموکراسی‌های جدید نیست. هیچ دموکراسی تثبیت شده‌ای تنها به این دلیل که انتخابات برگزار می‌کند و رهبرانی دارد که آرای عمومی را بخوبی در می‌یابند نمی‌تواند به شهرت خود تکیه نماید. طبقه متوسط جدید که از تسلط فنی برخوردار است از سیاست‌مداران خود بسیار متوقع خواهند بود.

اروپا و آمریکا در حال حاضر رشد اقتصادی کند و بیکاری گسترده‌ای را تجربه می‌کنند که برای جوانان در کشور‌هایی مانند اسپانیا به ۵٠% می رسد . در دنیای ثروتمند نیز نسل گذشته جوانان را با به ارث گذاشتن بدهی خردکننده مورد غفلت قرار داده است.

هیچ سیاست‌مداری در آمریکا یا اروپا نباید از سر خودپسندی به وقایعی که در خیابان‌های استانبول یا سائوپالو می‌گذرد بدیده تحقیر نگاه کند. اشتباهی مهلک است که بپنداریم «در اینجا اتفاق نخواهد افتاد».

—————————-

* توضیح «عدالت»: برای اصل نوشتار فوکویاما و تصاوبر همراه آن به نشانی زیر رجوع نمایید:
http://online.wsj.com/article/SB10001424127887323873904578571472700348086.html

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/4p7sukmy