تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ اول
منبع: مردم، ارگان مرکزی حزب تودۀ ايران، سال اول، دورۀ هفتم، شمارۀ ۱۵۶، پنجشنبه ۱۱ بهمن ماه ۱۳۵۸
گزینش و تایپ: ع. سهند
بيانيه کميته مرکزی حزب تودۀ ايران بمناسبت
رويداد تاريخی گزينش نخستين رئيس جمهوری اسلامی ايران
گزينش نخستين رئيس جمهوری اسلامی ايران بدون ترديد يکی از برجستهترين رويدادهای سراسر تاريخ ميهن ماست. مبارزه مردم کشور ما برای برانداختن نظام پوسيده و فاسد سلطنتی و پیريزی نظام جمهوری، سابقهای دراز دارد. مردم اين مرز و بوم در طول تاريخ خود بارها و بارها عليه سلاطين جبار بپاخاستند. اين مبارزه بارها بخون کشيده شد و اگر هم پيروزی به دست آمد، تنها به تعويض يک سلطان جبار بوسيله سلطان جبار ديگری منتهی گرديد. اساس سلطنت باقی ماند و با آن استبداد سلطنتی دوباره راه خود را باز کرد.
در جريان و پس از پايان جنگ اول جهانی، مبارزات خلقهای ايران برای استقلال و آزادی، که با انقلاب مشروطيت آغاز شده بود، تحت تأثير تضادهای درون جامه ايران و بويژه تحت تأثير دگرگونيهای عظيمی که با پيروزی انقلاب کبير سوسياليستی اکتبر و فروريزی نظام ستم پيشه امپراطوری تزارها در روسيه پديدار شده بود، اوج بیسابقهای يافت. در اين دوران است که مسئله جمهوری برای اولين بار از طرف انقلابيون ايران در آذربايجان و گيلان در کشور ما مطرح گرديد و دامنه چشمگيری پيدا کرد. کودتای ننگين انگليسی رضاخان و سيد ضياءالدين اين موج را سرکوب کرد. سلسله پهلوی نظام فرتوت و منفور استبداد سلطنتی را بار ديگرحفظ و تحکيم نمود.
پس از شهريور ۱۳۲۰، حزب تودۀ ايران نخستين حزب سياسی است که مسئله برانداختن رژيم سلطنتی و برقراری جمهوری را در برنامه خود قرارداد و برای مدت طولانی به تنهائی در اين ميدان نبرد کرد.
جنايتها و خيانتهای خاندان پهلوی در سالهای اخير با سرعت بيسابقه ای مردم را به لزوم تغيير بنيادی در نظام اجتماعی معتقد ساخت. موضعگيری قاطع و آشتیناپذير امام خمينی، رهبر انقلاب ايران، در تبديل اين گرايش به خواست عمومی خلق، نقش تاريخی و تعيين کنندهای ايفا کرد. رژيم پوسيده و فاسد خاندان پهلوی و با آن نظام استبداد سلطنتی، بر اثر انقلاب خلقهای ايران سرنگون گرديد و پايههای جمهوری نوبنياد ايران، جمهوری اسلامی ايران، پیريزی شد.
با تصويب قانون اساسی و انتخاب اولين رئيس جمهور، گامهای مهم تازهای برای تثبيت و رشد اين «نوزاد» انقلاب ايران برداشته شد. انتخاب نخستين رئيس جمهور صرفنظر از هر گونه نتيجهگيری در بارۀ آن، پيروزی بزرگ انقلاب ايران بشمار میرود. حزب تودۀ ايران اين پيروزی بزرگ را به همه مردم ايران از صميم قلب شادباش میگويد.
علاوه بر اين، بر اثر هشياری انقلابی مردم و ارگانهای انقلاب، انتخابات رياست جمهوری به آرامی گذشت و توطئه ضدانقلاب برای متشنج ساختن و برهم زدن انتخابات رياست جمهوری عقيم ماند. اين واقعيت نيز موفقيت بزرگی است که امام هم بر آن تاکيد کردهاند.
در باره نتيجه انتخابات انجام شده بايد يادآور شويم با آنکه مقام رئيس جمهور، طبق قانون اساسی، از اختيارات زيادی برخوردار نيست، معذالک میتواند تأثير مثبت يا منفی در روند تثبيت و تحکيم و گسترش انقلاب ايران داشته باشد.
در همين دوران کوتاه پس از پايان رایگيری، شاهد ارزيابيهای گوناگونی در باره نتيجه عملی اين انتخابات و اثراتی که اين نتيجه میتواند در سرنوشت آينده انقلاب ايران داشته باشد، هستيم. بويژه محافل امپرياليستی دشمن انقلاب ايران میکوشند، در جهت تأمين منافع خود، به اين نتيجه پر بها دهند و اظهار اميدواری کنند که با اين نتيجهگيری دوران تشديد مبارزات پیگير و آشتیناپذير مردم ايران در راه ريشهکن ساختن همه گونه تسلط امپرياليستی و قبل از همه و بيش از همه تسلط امپرياليسم آمريکا، به پايان رسيده است. بايد گفت که متاسفانه اظهارات آقای بنیصدر هم به اين خوشبينیهای دشمنان ملت، خوراک مناسب داده است.
ما میکوشيم جريان اين رويداد مهم و نتيجه آرا آن را مورد بررسی قرار دهيم:
۱- شرکت مردم در انتخابات
علیرغم سرو صدای تبليغاتی روزهای انتخابات، نتيجه انتخابات نشان میدهد که شرکت مردم در انتخابات نخستين رئيس جمهور بسی محدودتر از شرکت آنان در همهپرسی برای تأييد جمهوری اسلامی و حتا در انتخابات مجلس خبرگان و يا در همه پرسی برای تصويب قانون اساسی بوده است. اين محدوديت بويژه به اين دليل چشمگير میشود، که توجه کنيم بخش قابل توجهی از نيروهائی که رای گيريهای گذشته را عملاً تحريم کرده بودند، در اين انتخابات با فعاليت بيسابقهای شرکت جستند.
همه میدانيم که تمام وابستگان به ضدانقلاب، همه وابستگان به بورژوازی ليبرال که انتخابات گذشته را تحريم میکردند، اين بار بطور جمعی و فعال در انتخابات رياست جمهوری شرکت کردند و به کانديدای مورد نظر خود رای دادند. با فرض اينکه لااقل نيمی از آراء دريادار مدنی متعلق به اين نيروهاست، به اين نتيجه میرسيم که تعداد شرکتکنندگان در انتخابات رياست جمهوری بيش از ۳ ميليون نفر نسبت به تأييد کنندگان قانون اساسی کاهش يافته است. با کمال تأسف بايد پذيرفت که اين کاهش از آن شهادت میدهد که قشر چشمگيری از زحمتکشان يدی اقدام برای تغييرات بنيادی بسودشان را با ترديد مینگرند.
۲- تمرکز آرا اکثريت برای آقای بنیصدر
خود آقای بنیصدر میکوشد اين تمرکز آرا را به «شخصيت استثنائی» خويش مرتبط سازد، ولی بنظر ما اين ارزيابی درست نيست. بنظر ما، عواملی را که موجب اين تمرکز آراء شده، بايد بشرح زير مورد توجه قرار داد:
الف – آقايان بنیصدر و مدنی دو کانديدایی بودند که تقريباً از همان آغاز دوران پس از پيروزی انقلاب، خود را برای احراز مقام رياست جمهوری نامزده کردند و تمام فعاليت سياسی خود را بر روی اين محور و در اين جهت متمرکز ساختند.
ب- آقای بنیصدر، تا پس از برکناری دولت بازرگان، از پذيرش هر گونه مسئوليت در امور اجرائی استنکاف کرد و با بهرهگيری از امکانات استثنائی و انحصاری، يعنی استفاده از راديو و تلويزيون، از رورنامه «انقلاب اسلامی»، از سخنرانی در چهارگوشه کشور، از عضويت پر اعتبار در شورای انقلاب، تنها به تبليغ برای خويش و به انتقاد از نقاط ضعف سياست دولت بازرگان پرداخت. به اين ترتيب، در بخشی از افکار عمومی، همه انتقادهای بجا به کمبودهای عينی دوران حکومت دولت بازرگان و ضعفهای چشمگير در سياست آن دولت، بعنوان يک اندوخته سياسی «مجازی» بحساب آقای بنیصدر گذاشتهاند. در دوران کوتاه قبول مسئوليت هم، آقای بنیصدر توانست با دادن امتيازات چشمگير مالياتی به سرمايهداران و بدهکاران بانکها، بحساب درآمد دولت، يعنی بذل و بخشش از بيت المال، قشر وسيعی را راضی کند و به بذل و بخششهای بيشتری اميدوار سازد. مسلم است که زيانهای اين سياست نادرست بیحساب را متأسفانه مردم ايران در آينده بايد بپردازند.
به همه اينها اين واقعيت هم بايد افزوده شود که ناخرسندی بخش مهمی از رأیدهندگان از برخی زياده رويهای ناصواب راستگرا و افراطی مذهبی و همچنين خرابکاريهای عوامل دشمن، که در نهادهای انقلابی مانند کميتهها، سپاه پاسداران و دادگاههای انقلاب رسوخ کرده بودند، نيز بصورت «ذخيره معنوی» مجازی بحساب آقای بنیصدر ريخته شد.
ج- در آغاز دوران مبارزه انتخاباتی برای رياست جمهوری، حزب جمهوری اسلامی که میتوانست نقش مهمی در انتخابات بازی کند، دچار اشتباه از جهت اتخاذ يک روش پيگير برای ادامه راه انقلاب گرديد. رشد اختلافات ناشی از اين وضع و عوامل ذهنی ناشی از خودگرائی برخی از رهبران حزب، اين حزب را دچار يک بحران داخلی کرد که در نتيجه نتوانست کاندیدای مناسبی، که بتواند در ميدان مبارزات انتخاباتی اعتماد توده رأیدهنده را جلب کند، معرفی نمايد. پس از شکستی که بر اثر پافشاری روی نامزدی فرد ناشناختهای مانند جلالالدين فارسی، نصيب اين حزب شد، اين حزب ديگر نتوانست در اين ميدان قد راست کند. اعمال فشار اکثريت رهبری حزب جمهوری اسلامی در زمينه تحميل يک کانديدای نامناسب سبب بروز اختلافات شديد در ميان رهبری و اعضاء و هواداران آن حزب گرديد و در نتيجه ابتکار عمل اين حزب عملاً از بين رفت.
د- برای نيروهای چپرو، بدنبال اشتباه قبلی (که با تحريم تصويب قانون اساسی مرتکب شده بودند) وضعی پيش آمد که نتوانستند کانديدای مستقلی را در ميدان مبارزه وارد کنند و تا آخر نگاه دارند.
ه- نيروهای پیگير پيرو «خط امام خمينی» خيلی دير دست بکار شدند و در حقيقت پس از شکست جلالالدين فارسی، بطور متفرق و سازمان نيافته و با تزلزل برای معرفی کاندیدای خود، يعنی آقای دکتر حسن حبيبی، وارد ميدان مبارزه شدند. برنامه آقای حبيبی تنها دو روز پيش از انتخابات در تهران منتشر شد و ظاهراً حتا در بزرگترين شهرها هم امکان انتشار نيافت.
و- به اين ترتيب در واقع در برابر اکثريت رأی دهندگان عملاً تنها دو سيمای شناخته شده به عنوان کانديدا قرار گرفتند، يعنی آقايان بنیصدر و مدنی و در اين ارتباط، دو عامل مهم زير هم بسود آقای بنیصدر تأثير کرد: عامل اول اينکه در جريان مبارزات انتخاباتی معلوم شد که نيروهای غيرخلقی جامعه از ضد انقلاب گرفته تا بورژوازی ليبرال و بويژه افسران رانده شده و بازماندگان رژيم سرنگون شده در ارتش و ژاندارمری و پليس همه نيروهای مادی و انسانی خود را برای پيروزی آقای دريادار مدنی بکار انداختهاند. اين عامل همه نيروهای معتقد به انقلاب را بهراس انداخت. آنها امکان پيروزی دريادار مدنی را زنگ خطری برای انقلاب به حساب گذاشتند.
عامل دوم، که از موثرترين عوامل برای تمرکز آراء بسود آقای بنیصدر است، پيام شورانگيز امام خمينی از بستر بيماری بود. بر اين پايه که مقام رياست جمهوری «چيز مهمی نيست که بر سر آن نزاع کنند» و برای نشاندادن وحدت به دشمنان انقلاب ايران، امام همه را فراخواند که ازتقسيم آراء احتراز ورزند، و در جهت تمرکز همه آراء به سود کانديدائی که زمينه بيشتری دارد، عمل نمايند.
بيانيه ۵ کانديدای رياست جمهوری، بدنبال پيام امام، و اينکه اتفاقاً نام آقای بنیصدر (بعلت حروف الفبا) در صدر امضاکنندگان قرار داشت، اثر اين پيام امام را تقويت کرد.
بر پايه بررسی و ارزيابی همه اين عوامل است که ما، بر خلاف آقای بنیصدر و مبلغين «راه» ايشان، عقيده نداريم که ۱۰٬۷ ميليون رأی نوشته شده بنام ايشان، رأی برای نظرات مبهم ايشان در مسائل گوناگون سياست داخلی و سمتگيری حادثهجويانه و خطرناک ايشان در سياست خارجی است.
ما اطمينان داريم که نيروهای عظيم راستين انقلاب ايران، که يکپارچه مدافع «خط امام» در سياست داخلی و خارجی هستند، به کمک واقعيت زندگی، خيلی زود اين اشتباه بزرگ را تصحيح خواهند کرد.
ما اميدواريم که آقای بنیصدر در مقام پر مسئوليتی که قرار گرفتهاند، پس از گذراندن دوران «پرجوش» پيروزی، موفق شوند که خونسردانه با واقعيات سياسی و اجتماعی برخورد کنند و از تحميل آزمايشهائی که در تاريخ دوران معاصر، صدها بار آزمايش شده و با شکست دردناکی برای آزمايش کنندگانش پايانيافته، بر جامعه ما، خودداری نمايند.
با کمال تأسف بايد بگوييم که ظاهراً اين دوران «پرجوش» هنوز به پايان نرسيده است. زيرا اولين اظهار نظرهای رسمی آقای رئيس جمهور طوری است که کارتر و سادات و بگين میتوانند برای آن هورا بکشند و «دانشجويان مسلمان مبارزه خط امام»، بعنوان نماينده يک گرايش درست انقلابی در انقلاب ايران، آنرا محکوم می کنند.
آقای بنیصدر اين امکان استثنائی را در زندگی يافتهاند که يا منشاء خدمات بزرگ به ملت ايران در راه حل مشکلات عظيمی که با آن روبروست، بشوند و يا آنکه با اتخاذ سمتگيری غير منطبق با نيازها و ضروريات جامعه ما، زيانهای جبران ناپذيری به انقلاب ايران و ارد سازند.
حزب تودۀ اران از صميم قلب خواستار آن است که حالت اول از اين دو حالت به واقعيت درآيد. به نظر ما، برای پيروزی انقلاب ايران تنها يک راه وجود دارد و آن پيروی بیچون و چرا از خط ضدامپرياليستی و خلقی امام خمينی است. خطی که امپرياليسم آمريکا را دشمن اصلی مردم ستمکش ايران و جهان میداند و همه افراد را فرا میخواند که همه توانائی خود را برای درهم شکستن توطئههای رنگارنگ اين شيطان بزرگ بکار اندازند، خطی که همه توجهش برای تغييرات بنيادی در نظام اجتماعی بسود «کوخنشينان» يعنی تودههای دهها ميليونی زحمتکشان شهر و روستا است، خطی که از همه میطلبد در راه رسيدن به اين دو هدف بزرگ ملی و انسانی در صف واحدی متحد شوند و قلمها و تفنگها را از نشانه روی به روی يکديگر برگردانند و بسوی شيطان بزرگ يعنی آمريکا در صحنه جهانی و بسوی ضدانقلاب و ارتجاع عامل آمريکا در داخل کشور، متوجه سازند. مردم ايران مايل نيستند هيچگونه خط ديگری به شکلی از اشکال جانشين اين خط سالم و درست انقلابی شود.
حزب تودۀ ايران در آينده هم مانند گذشته، از اين «خط امام» با تمام نيروی خود پشتيبانی خواهد کرد.
حزب تودۀ ايران اميدوار است که آقای بنیصدر هم همه نيروی خود را در همين راه و در همين سمتگيری بکار اندازد.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/rhymxm3k