البته، از آنچه گفته شد این نتیجه را گرفتن که افول دلار به مرحله نهایی رسیده است، کاملاً زودرس است. برای صاحبان ثروت جهان، متشکل از افراد و مؤسسات، دلار حتا امروز با فاصله زیاد جذاب‌ترین ارز است. در واقع، با افزایش نرخ بهره ایالات متحده در واکنش به تورم کنونی، سرمایه مالی که در زمانی که نرخ‌ بهره آمریکا نزدیک به صفر بود به جهان سوم سرازیر شده بود، دوباره به آن کشور بازمی‌گردد. در دنیای نامطمئنی که ما وارد آن می‌شویم، سرمایه مالی در پایگاه اصلی خود، که ایالات متحده است، احساس راحتی می‌کند. با توجه به این وضعیت، نوشتن آگهی ترحیم برای هژمونی دلار در حال حاضر کاملاً زودرس و مسخره خواهد بود.

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: دمکراسی مردم
نوسنده: پرابهات پاتنایک
۲۱ اوت ۲۰۲۲

تحریم‌ها و افول دلار

 

هژمونی دلار آمریکا بر این واقعیت قرار داشت که صاحبان ثروت جهان، حتا زمانی که پس از فروپاشی نظام برتون وودز، دلار دیگر رسماً با نرخ ثابت به طلا تبدیل نمی‌شد، آن‌را «به خوبی طلا» می‌دانستند. این صاحبان ثروت دو نوع بودند: افراد و مؤسسات خصوصی، و بانک‌های مرکزی که ذخایر ارزی کشورهای متبوع خود را در اختیار داشتند. دلیل اصلی برای این‌که دلار به خوبی طلا در نظر گرفته می‌شد این بود که انتظار نمی‌رفت قیمت کالاها و خدمات، که قیمت طلا عموماً هم‌زمان با آن‌ها حرکت می‌کند، برحسب دلار افزایش بی‌رویه داشته باشد. این انتظار، از آن‌جا که نرخ‌های دستمزد دلاری در ایالات متحده از طریق ارتش ذخیره کار تحت کنترل بود، در حالی‌که قیمت دلاری مهم‌ترین عنصر تولید، یعنی نفت، عموماً با وجود نوسانات کوتاه‌مدت، از برکت قدرت ایالات متحده برای تحمیل «انضباط» بر تولیدکنندگان نفت، در طول زمان ثابت می‌ماند، وجود داشت.*

عوامل اضافی
در مورد بانک‌های مرکزی یک عامل اضافی وجود داشت. آن‌ها ذخایر خود را عمدتاً به دلار نگهداری می‌کردند، زیرا دلار هم‌چنین در بسیاری از مبادلات بین‌المللی، که البته ماهیت چندجانبه داشتند، وسیله دادوستد بود. در تجارتی که از طریق ترتیبات تجاری دوجانبه انجام می‌شود، هر کشور می‌تواند از کشور دیگر بر حسب واحد پول آن کشور مطالبات داشته باشد، با این باور که این مطالبات به مرور زمان تسویه، و یا به مروز زمان از طريق دادوستد جبران می‌شوند. اما در تجارت چندجانبه که زمینه برای چنین تسویه دوجانبه وجود ندارد، برای نگهداری ذخایر به یک ارز مشترک نیاز است که انتظار نمی‌رود ارزش آن بر حسب کالا بیش از حد، یعنی با نرخی بیش از هزینه‌های حمل این کالاها کاهش یابد (زیرا در غیر این صورت کالاها به جای آن نگهداری خواهند شد). تعجب‌آور نیست که دلار ارز منتخب بود.

این وضعیت پیش از این شروع به تغییر کرده بود، اما اعمال تحریم‌ها علیه روسیه در پی جنگ اوکرایین، سرعت این تغییر را بسیار تسریع کرده است. تحریم‌ها قیمت نفت و گاز طبیعی را که روسیه صادرکننده اصلی آن است، به شدت افزایش داده است، اما این به دلیل کمبود واقعی این کالاها نیست. بلکه، به دلیل فعالیت‌های سوداگرانه ناشی از انتظارات آتی درباره افزایش قیمت‌ها پس از تحریم خرید این کالاها از روسیه بوسیله ایالات متحده بوده است. در نتیحه، درصد سود خالص شرکت‌های نفتی ایالات متحده به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است، که به افزایش شدید نرخ تورم کمک کرده است. یطور خلاصه، پیوند ضمنی نفت و دلار قطع شده و دلار را تحت فشار قرار داده است. در مقابل، از آن‌جا که قیمت نفت بر حسب روبل ثابت بوده است، روبل به مثابه ارز مطلوبی که «به خوبی نفت» است و از این‌رو می‌رود که «به خوبی طلا» مبدل شود، ظاهر شده است.

با پافشاری روسیه بر فروش نفت و گاز طبیعی فقط به خریدارانی که بهای آن‌را بر حسب روبل می‌پردازند، تقاضا برای روبل افزایش یافته است. بنابراین، داشتن دلار برای به دست آوردن نفت و گاز روسیه هیچ فایده‌ای ندارد، که باعث می‌شود خریداران بالقوه به جای دلار برای خرید روبل بشتابند.

اما این دو عامل، هر چند مهم می‌باشند، به هیچ‌وجه کل موضوع نیستند. احیای ترتیبات تجاری دوجانبه با روسیه توسط چندین کشور، از جمله هند، وجود دارد. این ترتیبات قبلاً با اتحاد شوروی وجود داشت و تنها به دلیل فروپاشی اتحاد شوروی پایان یافته بود. تحت این ترتیبات، دلار آمریکا برای ادامه دادوستد بی‌اهمیت بود؛ یک نرخ مبادله ارزی مشخص مورد توافق برای دو ارز [دو کشور طرف مبادله] وجود داشت و مطالبات ناشی از مازاد تجاری بر حسب واحد پول کشور دارای کسری نگهداری می‌شد. چون این مازادها شبیه «ذخایر» هستند، می‌توان گفت که گسترش دوجانبه‌گرایی به طور همزمان وسیله‌ای برای تنوع بخشیدن به ذخایر، از دلار به سمت سایر ارزها، به ویژه روبل، در صورت کسری تجاری روسیه است.

همه این دلایل، با ثابت ماندن عوامل دیگر، باعث افزایش تقاضا برای روبل نسبت به دلار می‌شود. بنابراین تعجب‌آور نیست که نرخ مبادله ارزی برای روبل که بلافاصله پس از اعلام تحریم‌ها کاهش یافته بود، اکنون به سطحی بی‌سابقه در سال‌های بسیار، احیا شده است. در اوت ۲۰۲۱، نرخ مبادله در حدود ۷۲ روبل (به عدد بدون خرده) به یک دلار بود. پس از اعلام تحریم‌ها، این به نفع دلار تا ۱۳۶ روبل در برابر دلار افزایش یافت، اما سپس روبل به شدت صعود کرد، بطوری که در ۱۱ اوت ۲۰۲۲، نرخ آن حدود ۶۱ روبل در برابر دلار (بطور دقیق ۶۰٫۶۹۵۷) بود. طی دوره ۱۲ ماهه، اوت ۲۰۲۱ تا اوت۲۰۲۲، ارزش روبل در برابر دلار بیش از۲۲ درصد افزایش یافته است.

برای دوجانبه‌گرایی
به دیگر سخن، تحریم‌ها علیه روسیه نه تنها برای اتحادیه اروپا که البته آن‌را تحت تأثیر قرار داده، بلکه حتا برای ایالات متحده یک «گُل بخود» است. مهم‌تر از آن، این تحریم‌ها به دور شدن از چندجانبه‌گرایی در جهت گسترش ترتیبات دوجانبه، سرعت بخشیده است.

این حرکت هم‌چنین به معنای یک عقب‌گرد شدید برای نظم نئولیبرالی است. ماهیت آن نظم تحمیل چندجانبه‌گرایی بود؛ در واقع، هژمونی امپریالیسم غربی بسرکردگی ایالات متحده، و از طریق برتری پول آن، که نظم نئولیبرال به دنبال حفظ آن بود، از طریق تحمیل یک ترتیبات چند‌جانبه اعمال می‌شد.

دلیل این‌که تحریم‌ها علیه روسیه برای غرب به یک گُل بخود مبدل شده است، این است که بر اساس یک اشتباه محاسبه صورت گرفته است. تصور می‌شد که تحریم‌ها روسیه را چنان به سرعت به زانو درخواهند آورد که عملیات نظامی آن در اوکرایین در کوتاه‌ترین زمان ممکن به پایان خواهد رسید، حتا از تغییر رژیم در روسیه صحبت می‌شد. اما همه این‌ها کاملاً غیر واقع‌بینانه بود. تحریم‌ها بنا به ماهیت خود، نقض چندجانبه‌گرایی، نشان کردن یک کشور که از ترتیبات چندجانبه بیرون انداخته شده است را نشان می‌دهند؛ امید قدرت‌های غربی همیشه این بوده است که نقض چندجانبه‌گرایی تنها به موارد ویژه محدود خواهد ماند و سریعاً به هدف خود خواهد رسید. اما اگر معلوم شود که این فرض اشتباه است، آنگاه این نقض چندجانبه‌گرایی مُسری می‌شود؛ تکثیر می‌شود و گسترش می‌یابد و کل نظم را به خطر می‌اندازد، همانطور که در واقع اتفاق افتاده است.

البته، از آنچه گفته شد این نتیجه را گرفتن که افول دلار به مرحله نهایی رسیده است، کاملاً زودرس است. برای صاحبان ثروت جهان، متشکل از افراد و مؤسسات، دلار حتا امروز با فاصله زیاد جذاب‌ترین ارز است. در واقع، با افزایش نرخ بهره ایالات متحده در واکنش به تورم کنونی، سرمایه مالی که در زمانی که نرخ‌ بهره آمریکا نزدیک به صفر بود به جهان سوم سرازیر شده بود، دوباره به آن کشور بازمی‌گردد. نتیجه این، کاهش ارزش ارزهای جهان سوم، از جمله روپیه هند، نسبت به دلار است. این بازگشت فقط به دلیل حرکت نرخ بهره نیست که دلار را جذاب کرده است؛ کشورهای جهان سوم نیز در واکنش به افزایش نرخ‌های ایالات متحده، نرخ بهره خود را افزایش داده‌اند. اما این مانع از جریان برگشت سرمایه مالی نشده است، زیرا در دنیای نامطمئنی که ما وارد آن می‌شویم، سرمایه مالی در پایگاه اصلی خود، که ایالات متحده است، احساس راحتی می‌کند. با توجه به این وضعیت، نوشتن آگهی ترحیم برای هژمونی دلار در حال حاضر کاملاً زودرس و مسخره خواهد بود.

به دیگر سخن، در ارتباط با اقتصاد جهانی معاصر دو گرایش متمایز وجود دارد: یکی فرار سرمایه مالی از جهان سوم به ایالات متحده است زیرا این کشور نرخ بهره خود را برای مبارزه با تورم افزایش می‌دهد؛ دیگری گسترش تدریجی ترتیبات دوجانبه است که ذخایر دلاری را با ذخائر ارزهای دیگر (بیش‌تر از همه روبل در شرایط بلافاصله کنونی) جایگزین می‌نماید و در نتیجه موقعیت دلار را تا حدی تضعیف می‌کند. این دو گرایش تا جایی که به ارزش دلار مربوط می‌شود در جهت مخالف عمل می‌کنند. اما گرایش دوم در مقایسه با گرایش اول کم‌اهمیت‌تر است، اگرچه طلایه‌دار چیزهای است که در راه‌ است. اما، واقعیت این است که نظم نئولیبرالی که چندجانبه‌گرایی را جشن می‌گرفت و آن‌را در سراسر جهان تحمیل می‌کرد، رو به پایان است.

https://peoplesdemocracy.in/2022/0821_pd/sanctions-and-decline-dollar

—————————————-
* برای پیشینه تاریخی این بحث، و چالش سلطه آمریکا بر بازار نفت و دلارهای نفتی در جهان به وسیله صدام حسین، هوگو چاوز و احمدی‌نژاد، و فرجام آن چالش‌ها، که عمدتاً به دلیل ذوب شدن جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه در چندجانبه‌گرایی مالی- تجاری مورد حمایت صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، و سازمان تجارت جهانی- در تقابل با دوجانبه‌گرایی مالی- تجاری دوران اتحاد شوروی-  بود، نگاه کنید به برگردان فارسی مقاله «راز و رمز دلار» در عدالت.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/4uy43stk