در حالیکه دولت و مردم ایران چیزی را جشن میگیرند که «پیروزی» به دست آمده توسط هیأت مذاکره کننده ایرانی در لوزان مینامند، دو نظر با هم رقابت میکنند. نخست، برخی مقامات عرب و لبنانی هوادار ایران وزنه سیاسی خود را در توجیه آنچه اتفاق افتاد، قرار داده، میگویند توافقنامه شبح جنگ منطقهای را دور کرد و نتایج آن در سطوح اقتصادی و سیاسی بسیار مهم خواهد بود، مهمترین آنها شاید آزادی دهها میلیارد دلار پول ایران در خارج و همچنین افزایش سهم ایران از تولید نفت خام و گاز باشد. دوم، نظر مقامات ایالات متحده است که میگویند توافقنامه صرفاً گام نخست در روندی است که میتواند طولانی و پُر پیچ و خم باشد. لذا، امضای نهایی توافقنامه فقط در پیوند با چیزی نیست که طی سه ماه آینده بین ایران و غرب اتفاق خواهد افتاد، بلکه شامل موضوعات اساسی میشود که آنتونی بلکین، معاون وزارت امور خارجه ایالات متحده در سفر خود به کشورهای عربی به برخی از آنها اشاره کرد: نخست، چگونگی برخورد به خطر تروریسم به طور کلی، و دوم اینکه نتانیاهو، که از امضای توافقنامه نهایی میترسد و در این ترس از پشتیبانی جمهوریخواهان تندرو برخور دار است، چه خواهد کرد.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: الندا، نشریه حزب کمونیست لبنان
١۷ آوریل ٢۰١۵
نویسنده: دکتر ماری ناصیف-الدبس
برگردان: ع. سهند
توافقنامه لوزان: دام جدید یا پیروزی مُسلّم!
از دوم آوریل ٢۰١۵، و علیرغم تعداد بسیاری تحولات که در منطقه عربی- از فلسطین اشغالی تا عراق و سوریه، و از لیبی تا یمن (که امروز، تجاوز شدید سعودیها در رابطه با حرکتهای داخلی و منطقهای این کشور را با تجزیه فرقهای تهدید میکند و زیر سؤال میبرد) شتاب غمانگيزی گرفته اند، همه یا اکثر تحلیلگران در لبنان و منطقه خاورمیانه به نحوی چشمگیر در جستوجوی محتوای توافقنامهای هستند که ایالات متحده و ایران در لوزان زیر نام «توافقنامه-چهارچوب» یا «قراداد اولیه اتمی» امضاء کردند.در حالیکه دولت و مردم ایران چیزی را جشن میگیرند که «پیروزی» به دست آمده توسط هیأت مذاکره کننده ایرانی در لوزان مینامند، دو نظر با هم رقابت میکنند. نخست، برخی مقامات عرب و لبنانی هوادار ایران وزنه سیاسی خود را در توجیه آنچه اتفاق افتاد، قرار داده، میگویند توافقنامه شبح جنگ منطقهای را دور کرد و نتایج آن در سطوح اقتصادی و سیاسی بسیار مهم خواهد بود، مهمترین آنها شاید آزادی دهها میلیارد دلار پول ایران در خارج و همچنین افزایش سهم ایران از تولید نفت خام و گاز باشد. دوم، نظر مقامات ایالات متحده است که میگویند توافقنامه صرفاً گام نخست در روندی است که میتواند طولانی و پُر پیچ و خم باشد. لذا، امضای نهایی توافقنامه فقط در پیوند با چیزی نیست که طی سه ماه آینده بین ایران و غرب اتفاق خواهد افتاد، بلکه شامل موضوعات اساسی میشود که آنتونی بلکین، معاون وزارت امور خارجه ایالات متحده در سفر خود به کشورهای عربی به برخی از آنها اشاره کرد: نخست، چگونگی برخورد به خطر تروریسم به طور کلی، و دوم اینکه نتانیاهو، که از امضای توافقنامه نهایی میترسد و در این ترس از پشتیبانی جمهوریخواهان تندرو برخور دار است، چه خواهد کرد.
پرسشهایی که لازم است طرح شوند
همه این اشارات، به علاوۀ مواضع برخی تندورهای داخل ایران که از توافقنامه ناخشنود به نظر میرسند، طرح برخی پرسشهای مشروع را ضروری میسازد: آیا ایران به دایره دولتهایی معرفی (یا وارد) شده است که ایالات متحده برای تغییر آرایش منطقه عربی و خاورمیانه بر آنها تکیه دارد؟ آیا امضای «توافقنامه-چهارچوب»، نشانگر امتیازی است که دولت باراک اوباما داده است تا ایران را در میان راه ملاقات کند و رسیدن به نقشههای ایالات متحده، به ویژه در ارتباط با عراق و مسأله فلسطن را تسهیل نماید؟
اما، عاجلترین پرسش را فراموش نکنیم: آیا تساهل غیرمترقبه با موضوع تولید انرژی اتمی در داخل ایران نشانگر سمتگیری سیاسی جدیدی است که دمکراتها در پیش گرفته اند، و چیزی است که هست: گشایش با دشمن گذشته، درست مانند کوبا؛ یا این تلاشی است برای دلجويی از ایران به مثابه تکنیکی برای اجرای مرحله دوم «طرح خاورمیانه جدید»، که در آن مرزهای دو هلال (سنی و شیعه) ترسیم خواهد شد و [اجرای آن] برای ورود به مرحله نهایی یعنی تجزیه جهان عرب و پاک کردن مسأله محوری-مسأله فلسطین- از طريق اعلام اسرائیل به عنوان «دولت یهودیان جهان» ضروری است. ما جنگی را که ملوک نفت و امیران گردآمده در اتحاد نامقدس علیه یمن به راه انداخته اند، در این بستر قرار میدهیم، جنگی که نهایتاً به تجزیه عربستان سعودی و دیگران خواهد انجامید، هدف تقسیم قدرت طبق نقشه و مانند گذشته میان سه قدرت منطقه-اسرائیل، ترکیه و ایران- است و اگر ایران از پذیرش آن امتناع کند، شمشیر تحریمهای اقتصادی هنوز بالای سر آن خواهد بود.
در هر حال، و به دور از تفسیرهای گوناگونی که بعداً توسط طرفهای توافقنامه درباره لغو (فوری یا تدریجی) تحریمها ارايه شد، برای شناخت گرایشهای کلی که صورت گرفت، لازم است بر نکات برجسته «توافقنامه-چهارچوب» دقت شود.
ایجابیهای اولیه در مقابل سلبیهای اجرایی
نکته نخست، که در توافقنامه وجود دارد ایران را یک عضو باشگاه رسمی کشورهای اتمی کرده است، گرچه عضویت آن صلاحیت کامل- به عنوان مثال- اسرائیل و پاکستان را ندارد، آنها همانطور که هنری کسینجر چند سال پیش در مصاحبه معروف با روزنامه فرانسوی «لوموند» گفت، به مثابه بخش تفکیکناپذیر از سیاست امنیتی آمریکا در سطح بینالمللی توانستند به سلاح اتمی دست یابند. با این وجود، به رسمیت شناختن ایران، گرچه ناکامل، یک پیروزی نه فقط برای این کشور، بلکه برای همه آنهایی است که از حق دولتها برای داشتن انرژی اتمی که نباید صرفاً در دست دوستان واشنگتن باشد، حمایت میکنند. به ویژه اینکه ترکیه و عربستان سعودی قصد خود را برای ورود به باشگاه اتمی اعلام کرده اند. این معادله را به صورت زیر تغییر خواهد داد: یا توازن وحشت، یا منطقه عاری از انرژی اتمی.
نکته مثبت دوم، از یک سو، رفع تحریمهای تحمیل شده توسط ایالات متحده آمریکا و دولتهای اروپایی، و از سوی دیگر، لغو همه قطعنامههای تنبيهی سازمان ملل است، که «همزمان با تکمیل گامهای ایران برای رفع همه نگرانیها»، با پایان دادن به غنیسازی تا احتمالاً ابعاد نظامی، صورت خواهد گرفت.
اما، این دو نکته مثبت، نکات منفی بسیار آن را خنثا نمیکنند، منجمله: موافقت ایران با تأخیر برنامههای اتمی گوناگون از ١۰ تا ١۵ سال، همچنین کاهش چشمگیر میزان اورانیوم خود، و عدم ایجاد تأسیسات جدید غنیسازی اورانیوم. همچنین موضوع تغییر شرایط فردو برای مقاصد صرفاً مسالمتآمیز، و کنار نهادن نزدیک به دو سوم سانتريفيوژها و تأسیسات زیرساختی تا حد از کار انداختن و قرار دادن آنها تحت نظارت دایم آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
و همچنین از یاد نبریم شرایط مربوط به نابود ساختن برخی رآکتورها و عدم تولید اورانیوم غنیشده و همچنین اجازه به ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای ورود و خروج در هر ساعت و به هر کجا.
اینها، در کنار نکات مربوط به آب سنگین و غیره که به معنی تخلیه آن است و به ویژه نکات مربوط به برداشتن تحریمها در متن توافقنامه که به ایالات متحده و اتحادیۀ اروپایی حق میدهد تحریمها را، هر زمان که تشخیص دهند ایران شرایط معامله اتمی را نادیده گرفته، مجدداً تحمیل کنند.
با این شرایط، و با توضیحات و تفسیرهایی که اخیراً توسط به اصطلاح «بازها» و «تندروها»ی دو کشور صادر شد، توافقنامه لوزان کجا خواهد رفت؟ و معامله اخیر روسیه [سامانه اس ۳۰۰] با توجه به اینکه ایالات متحده مجازاتهای مربوط به موشکهای بالستیک را نگه خواهد داشت، به چه معنی است؟
پرسشهای بزرگ و پیچیدهای که پاسخهای آنها [از واشنگتن و تهران] در هالهای از ابهام قرار دارد. اما در سایه توازن کنونی قوا در جهان و منطقه، روشن است که منطقه خلیج، منجمله ایران، به مثابه منبع اصلی انرژی برای اینکه واشنگتن از بحران اقتصادی که آنرا خفه میکند خارج شود، در صدر سیاستهای آمریکا قرار دارد. این بدین معنی است که در کوتاهمدت و میانمدت نباید در انتظار گشایشهای واقعی در منطقه خلیج بود.
نکاتی درباره مرحله توافق حقیقی:
ایران، به مدت ١۵ سال برنامه اتمی خود را متوقف خواهد کرد. به عنوان مثال، تأسیسات جدید برای غنیسازی اورانیوم یا رآکتورهای آب سنگین نخواهد ساخت و ذخاير اورنیوم غنی شدۀ خود را محدود خواهد کرد، و اقدامات شدید شفافسازی را خواهد پذیرفت.
روندهای نظارت و شفافساری فرای ١۵ سال ادامه خواهد یافت، ایران با پذیرش پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی متعهد میشود به تعهدات خود در ارتباط با شفافسازی عمل کند. نظام نظارت نزدیک بر سوخت اتمی ٢۵ سال ادامه خواهد یافت.
حتا پس از پایان محدویتهای شدید بر برنامه اتمی ایران، ایران عضو قرارداد منع گسترش اتمی باقی خواهد ماند، که ایران را از تولید یا به دست آوردن سلاحهای اتمی منع میکند. و ایران ملزم به حفظ روندهای امنیتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد بود.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mydrnfk8