شهر هیروشیما در دلتای مسطح یک رودخانه در جزیره ژاپنی هونشو واقع است. در یک ربع بعد از هشت بامداد روز ۶ اوت ١۹۴۵، هواپیمای آمریکایی «اِنولا گی» بر مرکز شهر، که یک منطقه پرجمعیت مسکونی و تجاری بود و در آن مردم به کار روزانه خود مشغول بودند، یک بمب اتمی انداخت.با گذشت دههها از جنایات جنگی دهشتناک در هیروشیما و ناگازاکی، ما هرگز نباید آنچه اتفاق افتاد و اپورتونیسم خبیثانه و ددمنشانه ایالات متحده در استفاده از این سلاحها را فراموش کنیم. در این روز هیروشیما، بیایید خود را از نو به خلعسلاح در اینجا در بریتانیا- و در جهان- متعهد کنیم تا این را تضمین نماییم که هرگز دوباره از آنها استفاده نخواهد شد.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: مورنینگ استار
٢ اوت ٢٠١٣
نویسنده: کیت هادسون
جنایت علیه بشریت
شهر هیروشیما در دلتای مسطح یک رودخانه در جزیره ژاپنی هونشو واقع است. در یک ربع بعد از هشت بامداد روز ۶ اوت ١۹۴۵، هواپیمای آمریکایی «اِنولا گی» بر مرکز شهر، که یک منطقه پرجمعیت مسکونی و تجاری بود و در آن مردم به کار روزانه خود مشغول بودند، یک بمب اتمی انداخت.
بمب که به علت طول و شکل آن «پسربچه» نامیده میشد، از اورانیوم ٢٣۵ ساخته شده بود. آتشی که آن بمب واحد ایجاد کرد، به علت عدم وجود تپه یا خصوصیات طبیعی که انفجار را محدود کند، سیزده کیلومتر مربع از شهر را نابود کرد.
قلب انفجار به حرارتی معادل چندین میلیون درجه سانتیگراد رسید، که به موجی از گرما بر فراز منطقهای وسیع انجامید و همه بافتهای انسانی را بخار کرد.
به شعاع نیم میلی از مرکر انفجار، همه کس کشته شدند.
آنچه از مردمی که در فضای باز گرفتار آمدند، باقی ماند سایهای جسمسوخته از آنها بود که در سنگ نقش بسته بود.
فراتر از متطقه مرکزی، مردم توسط گرما و امواج انفجار، یا در فضای باز یا در ساختمانهایی که ویران شده بودند و در شعلههای آتش میسوختند، کشته شدند.
در این منطقه نرخ مرگ آنی بیش از ۹٠ درصد بود.
توفان آتش گردبادهای سهمگینی ایجاد کرد، که آتش را گسترش داد و تشدید نمود.
تقریباً ۶٣ درصد ساختمانهای هیروشیما کاملاً نابود و نزدیک ۹٢ درصد ساختارها در شهر توسط انفجار و آتش ویران شد یا خسارت دید. تعیین تعداد کل کشته شدگان دشوار بود، اما حداقل ۷۵٫٠٠٠ نفر در ساعات نخستین پس از انداختن بمب کشته شدند، و این تا دسامبر ١۹۴۵ به ١۴٠٫٠٠٠ کشته بالغ شد. تا پایان سال ١۹۵٠ تعداد کشتهشدگان به ٢٠٠٫٠٠٠ نفر رسید.
بسیاری از جان به در بردگان انفجار اولیه، کمی بعد به علت سوختگی جان باختند. دیگرانی که سوختگی کمتری داشتند، به علت از کار افتادن خدمات امداد و درمان که نابود شده بود و پرسنل آن کشته شده بودند، جان باختند.
در عرض دو یا سه روز، قربانیان اشعه که در نزدیکی کانون انفجار بودند علایمی مانند تهوع، استفراغ، اسهال خونی و ریزش مو را نشان دادند. اکثراً در عرض یک هفته جان باختند.
قربانیان اشعه که از انفجار دورتر بودند یک تا چهار هفته بعد از انفجار این علایم را نشان دادند. زنان بارداری که زنده مانده بودند با دهشت بیشتری مواجه شدند، زیرا بمب تأثیرات هولناکی بر جنینها باقی گذاشته بود. بسیاری مرده به دنیا آمدند، اما آنهایی که زنده ماندند بیش از حد معمول با مرگ اطفال روبهرو بودند، یا جمجمههای آنها به طرز غیرعادی کوچک بود، اغلب از ناتوانی مغزی رنج میبردند.
از حدود ١۹۶٠، نرخ سرطان، به ویژه سرطان تیروئید، سینه، شُش و غدد بزاقی افزایش یافت. اشعه موجب انواع سرطان میشود و پژوهش علمی در ژاپن اکنون یک رابطه مستقیم بین فاصله از کانون انفجار بمب اتم و میزان احتمالی اشعه و نرخ سرطان را نشان داده است.
روایت رایج- به ویژه در ایالات متحده- پیرامون انداختن بمب اتمی بر هیروشیما، و سه روز بعد بر ناگازاکی این است که برای پایان دادن سریع به جنگ و نجات جانها لازم بود.
حتا امروز بسیاری واقعاً معتقدند که جنگ برای وادار کردت ژاپنیها به تسلیم و احتراز از ضرورت حمله به ژاپن توسط ایالات متحده که ممکن بود موجب مرگ صدها هزار نفر بشود، لازم بود.
اما پژوهشهای علمی جامع در ایالات متحده، عمدتاً با استفاده از منابع اولیه آن روز، نشان میدهند که این به هیچوجه درست نيست.
موقعی که بمب انداخته شد، ژاپن آماده بود تسلیم شود. همانطور که ژنرال داویت آیزنهاور گفت: «ژاپن در آن لحظه به دنبال راهی برای تسلیم با حداقل خفت بود. لازم نبود با آن چیز دهشتناک به آنها ضربه زده شود.»
بنابراین، اگر ژاپن آمادۀ تسلیم بود، چرا بر هیروشیما و ناگازاکی بمب اتمی انداخته شد؟ یک عامل مهم در تصمیم برای بمباران اتمی تمایل ایالات متحده به برقراری سلطه خود در منطقه، بعد از جنگ بود.
کسانی که وضعیت بعد از جنگ را طراحی میکردند، معتقد بودند که این ایالات متحده را به اشغال ژاپن ملزم میکند، و آن را قادر میسازد حضور نظامی دایمی خود را برقرار کند، به نظام سیاسی و اقتصادی آن شکل بدهد و بر منطقه پاسیفیک بدون ترس از ظهور دوباره ژاپن مسلط شود. دلیل اصلی آن، قبل از هر چیز، اتحاد شوروی بود.
اتحاد شوروی متحد زمان جنگ ایالات متحده علیه آلمان بود. اما نهایتاً، نظامهای اقتصادی آنها البته ناهمخوان بودند- ایالات متحده نمیپذیرفت که هیچ بخشی از اقتصاد جهان به روی آن بسته باشد و آنهایی که در جستوجوی بدیلی در مقابل الگوی اقتصادی بازار بودند گرایش داشتند به اتحاد شوروی نگاه کنند.
این آنتاگونیسم تکوین یابنده با افزایش قدرت و اعتبار اتحاد شوروی در پی نقش آن در درهم شکستن ماشین جنگی آلمان برجسته شد. ایالات متحده متعاقباً خواست مانع پیشروی اتحاد شوروی در آسیا و نفوذ متعاقب شوروی در ژاپن بشود.
شخص مجبور میشود این نتیجه را بگیرد که ایالات متحده میخواست قدرت نظامی منحصر به فرد خود را-داشتن بمب اتمی- نشان بدهد تا در مقابل اتحاد شوروی در حلوفصل وضعیت در آسیا و اروپا، امتیاز سیاسی و دیپلماتیک به دست آورد.
گرچه بسیاری از سیاستمداران، دیپلماتها و چهرههای نظامی برجسته ایالات متحده فکر میکردند بمباران اتمی ژاپن غیرضروری است، گروهی که در آن زمان در اطراف هری اس. ترومن رییسجمهور وقت ایالات متحده بود، شدیداً برای آن فشار وارد میکرد. هنری استیمسون وزیر جنگ، به عنوان مثال، بمب اتمی را به مثابه «برگ برنده» در دیپلماسی ایالات متحده نسبت به اتحاد شوروی توصیف نمود.
دروغ بودن ادعاهای دیگری که توسط ایالات متحده برای توجیه بیشتر استفاده از بمب مطرح شده نیز به اثبات رسیده است. به عنوان مثال، این ادعا که با انداختن اعلامیه به شهروندان هیروشیما و ناگازاکی در بارۀ آنچه در حال وقوع بود، هشدار داده شده بود و آنها تشویق شده بودند شهر را ترک کنند.
این اصلاً حقیقت ندارد. شواهد نشان میدهد که در بالاترین سطح تصمیم گرفته شده بود از پیش هیچ اخطاری داده نشود. اعلامیههایی بر روی شهرهای ژاپن ریخته شد، اما این پس از انداختن بمبهای اتمی بود و اخظار میکرد که مقاومت بیشتر بیفایده خواهد بود.
همچنین ادعا شده است که هیروشیما و ناگازاکی هدفهای نظامی مشروع بودند. این نیز ابداً حقیقت ندارد. هیروشیما مقر ارتش دوم ژاپن بود، اما عمدتاً شهر بزرگی با جمعیت عظیم غیرنظامی بود.
حدود ١٠٫٠٠٠ تن از کل ٢٠٠٫٠٠٠ کشته در هیروشیما پرسنل نظامی بودند. ناگازاکی هیج واحد نظامی نداشت، و از ١۴٠٫٠٠٠ کشته در آنجا، فقط حدود ١۵٠ نفر نظامی بودند. کلاً، بیش از ۹۵ درصد تلفات در دو شهر غیرنظامی بودند.
ایالات متحده علاوه بر تضمین امتیازات سیاسی، دیپلماتیک و نظامی، فرصت آزمایش سلاحهای اتمی خود را بر روی انسانها، و تعیین تأثیر آنها بر ساختمانها و دیگر مواد مادی، به دست آورد، فرصتی که در غیر اینصورت دست نيافتنی میبود. ایالات متحده همچنین توانست تأثیرات اشعه بر انسان را از طريقی بسنجد که در غیر اینصورت ناممکن میبود. با انداختن دو بمب، یکی از اورانیوم و یکی از پلوتونیوم، در دو وضعیت فیزیکی گوناگون، مجموعهای از تأثیرات میتوانست آزمایش شود.
با گذشت دههها از جنایات جنگی دهشتناک در هیروشیما و ناگازاکی، ما هرگز نباید آنچه اتفاق افتاد و اپورتونیسم خبیثانه و ددمنشانه ایالات متحده در استفاده از این سلاحها را فراموش کنیم. در این روز هیروشیما، بیایید خود را از نو به خلعسلاح در اینجا در بریتانیا- و در جهان- متعهد کنیم تا این را تضمین نماییم که هرگز دوباره از آنها استفاده نخواهد شد.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/ht3pf9tt