پدرو کاستیلو سعی کرد با کرنش در برابر امپریالیسم و دادن امتیاز به جناح راست در قدرت بماند. او با عِلم به این‌که استراتژی بی‌ثبات‌سازی از طریق کاهش ارزش پول در برابر دلار وجود دارد، خولیو والورده نئولیبرال را که ۲۵ سال بر سر کار بوده است، به عنوان رئیس بانک مرکزی پرو تأیید کرد. او اهرم‌های بسیار مهمی از قدرت را به جناح راست نئولیبرال سپرد، که نهایتاً، سقوط خود او را تسریع نمود. پدرو کاستیلو از فرط استیصال دست به اقداماتی زد که نهایتاً باعث برکناری او شده است. آنچه مُسَلم است این است که کاستیلو وابستگی پرو به امپریالیسم را تقویت کرده است: او «آژانس ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی» (USAID) را تقویت کرده است و ما از داشتن ۷ پایگاه نظامی ایالات متحده به ۱۰ پایگاه رسیده‌ایم. در اجلاس «سازمان دولت‌های آمریکا» (OAS)، کاستیلو خود را با کشورهای آمریکای لاتین که محاصره اقتصادی کوبا و تحریم‌ها علیه ونزوئلا و نیکاراگوئه را محکوم نمودند، هم‌سو نکرد، بلکه بایدن را تحسین کرد و تا آنجا پیش رفت که گفت: «آمریکا برای آمریکایی‌ها». کاستیلو به دنبال حمایت ایالات متحده بود و سعی داشت از جامعه مشترک المنافع دولت‌های چپ آمریکای لاتین که تشکیل شده بود فاصله بگیرد و وابستگی پرو به امپریالیسم را تقویت کرد و هم‌چنین از روابط با رژیم صهیونیستی اسرائیل حمایت کرد. او حتا نخستین وزیر امور خارجه دولت خود، هکتور بژار را به دلیل تایید این‌که پرو از گروه لیما خارج خواهد شد، برکنار کرد و وزیر خارجه جایگزینی را که دوست امپریالیسم بود منصوب نمود.

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: مارکسیسم- لنینیسم امروز
۱۹ دسامبر ۲۰۲۲

 

مصاحبه گوادالوپ باراونا با ایوان والکارسل، سخنگوی حزب کمونیست پرو در مادرید پیرامون کلیدهای بحران سیاسی در پرو، ۸ دسامبر ۲۰۲۲

«حزب کمونیست پرو بدون نادیده گرفتن اشتباهات پدرو کاستیلو، حمله جناح راست به دولت را محکوم می‌کند»

 

از رسیدن پدرو کاستیو به ریاست جمهوری پرو، در ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۱، تا برکناری وی بوسیله کنگره جمهوری در ۷ دسامبر ۲۰۲۲، با همه اهرم‌های دولت و قدرت اقتصادی و رسانه‌ای تحت کنترل جناح راست نئولیبرال، آغشته به نژادپرستی و نخبه‌گرایی ریشه‌دار در پرو، که هرگز یک «چولو» [اصطلاح تحقیرآمیز برای بومیان آمریکای لاتین- عدالت]، یک معلم روستایی با منشأ فرودست را به عنوان رئیس دولت نپذیرفت، پرو گرفتار یک بحران سیاسی بوده است.

«موندو اوبررو» [«جهان کارگران»، نشریه حزب کمونیست اسپانیا- عدالت] توانست با ایوان والکارسل، سخنگوی حزب کمونیست پرو در مادرید مصاحبه کند؛ وی در این مصاحبه زمینه و کلیدهایی را برای درک چگونگی و چرایی وقایعی که منجر به برکناری پدرو کاستیلو شد، و معنای آن برای اکثریت بزرگ فقیر پرو را ارائه می‌نماید.

خوانش حزب کمونیست پرو از وقایع چیست؟
موضع حزب کمونیست پرو، از ابتدا، این بوده است که از کنترل دولت بوسیله جناح راست جلوگیری نماید، جناح راست را منزوی سازد و تلاش کند رئیس‌جمهور را به سمت پیشنهادهای مردمی متمایل نماید. امید به کشیدن این رئیس‌جمهور به این سمت وجود داشت، اما قدرت امپریالیسم و الیگارشی ملی غالب شد.

آنچه در نهایت اتفاق افتاد، بیانی از مبارزه طبقاتی است. نخبگان پرو، که همه اهرم‌های دولتی و قدرت عملی را کنترل می‌کنند، عمیقاً نژادپرست و طبقاتی هستند. پیام‌هایی در گروه‌های واتساپ ظاهر شده است که در آن جناح راست به وضوح می‌گوید: «ما دولت را در دست می‌گیریم و سرخ‌پوست را برکنار می‌کنیم.»

پدرو کاستیلو سعی کرد با کرنش در برابر امپریالیسم و دادن امتیاز به جناح راست در قدرت بماند. او با علم به این‌که استراتژی بی‌ثبات‌سازی از طریق کاهش ارزش پول در برابر دلار وجود دارد، خولیو والورده نئولیبرال را که ۲۵ سال بر سر کار بوده است، به عنوان رئیس بانک مرکزی پرو تأیید کرد. او اهرم‌های بسیار مهمی از قدرت را به جناح راست نئولیبرال سپرد، که نهایتاً، سقوط خود او را تسریع نمود.

چگونه می‌توانیم حزب «پرو آزاد» (Peru Libre) را توصیف نماییم و رابطه آن با حزب کمونیست پرو چگونه بوده است؟
حزب «پرو آزاد» که اخیراً تشکیل شده، ناپختگی را نشان داد که به توانایی آن در حکومت کمک نکرد، و دارای تضادهای درونی عظیمی است. حزب «پرو آزاد» بخش سوسیال دمکراتیک را (که آن را «خاویار» می‌نامند) دشمن اصلی خود می‌دانست و تقابل شدیدی بین این دو بخش وجود داشت. حزب کمونیست پرو از هر دو بخش خواسته است تا با مردم هم‌سو شوند تا از کنترل دولت توسط جناح راست جلوگیری شود.

«پرو آزاد» حزبی است که بوسیله دکتر ولادیمیر سِرون (Vladimir Cerron)، که پدرش بوسیله تروریسم دولتی ترور شد، و در کوبا به عنوان جراح مغز و اعصاب آموزش دیده بود، و در مناطق کوهستانی پرو به دلیل کارش با مردم اعتبار کسب نمود، تأسیس شد. او به ریاست منطقه جونین انتخاب شد، اما الیگارشی برای حذف او از سیاست، یافتن اشتباهات او را آغاز کرد و او را تحت تعقیب قرار داد.

زمانی که پدرو کاستیلو وارد دور دوم انتخابات ریاست جمهوری شد، اپورتونیست‌ها از «اتحاد انقلابی مردمی آمریکا« (APRA) و از حزب فوجیموری به «پرو آزاد» رسوخ کردند. «پرو آزاد» مانند علف‌های هرز شروع به رشد نمود، و از عناصر راست متورم شد. «پرو آزاد» به عنوان «حزب خانواده مقدس» شناخته می‌شود، زیرا تحت کنترل خانواده سِرون است.

دیدگاه ما این است که «پرو آزاد» هیچ شانسی برای ادامه گزینه بودن برای پرو ندارد و نفوذی را که در کشور داشت دیگر هرگز نخواهد داشت. در واقع، پیش از این در آخرین انتخابات منطقه‌ای و شهری در ۲ اکتبر، شکست بزرگی را تجربه کرد. «پرو آزاد» در مسیر مبدل شدن به یک سازمان بی‌اهمیت در کشور قرار دارد؛ آینده آن افول است. حزب «پرو آزاد» کاملاً بی‌اعتبار شده است؛ به سمت پرتگاه سقوط می‌رود.

عملکرد پدرو کاستیلو را چگونه می‌‌توان ارزیابی نمود؟
پدرو کاستیلو از فرط استیصال دست به اقداماتی زد که نهایتاً باعث برکناری او شده است. آنچه مُسَلم است این است که کاستیلو وابستگی پرو به امپریالیسم را تقویت کرده است: او «آژانس ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی» (USAID) را تقویت کرده است و ما از داشتن ۷ پایگاه نظامی ایالات متحده به ۱۰ پایگاه رسیده‌ایم. در اجلاس «سازمان دولت‌های آمریکا» (OAS)، کاستیلو خود را با کشورهای آمریکای لاتین که محاصره اقتصادی کوبا و تحریم‌ها علیه ونزوئلا و نیکاراگوئه را محکوم نمودند، هم‌سو نکرد، بلکه بایدن را تحسین کرد و تا آنجا پیش رفت که گفت: «آمریکا برای آمریکایی‌ها» که برای یک رئیس‌جمهور آمریکای لاتین غیرقابل تصور است. کاستیلو به دنبال حمایت ایالات متحده بود و سعی داشت از جامعه مشترک المنافع دولت‌های چپ آمریکای لاتین که تشکیل شده بود فاصله بگیرد و وابستگی پرو به امپریالیسم را تقویت کرد و هم‌چنین از روابط با رژیم صهیونیستی اسرائیل حمایت کرد. او حتا نخستین وزیر امور خارجه دولت خود، هکتور بژار را به دلیل تایید این‌که پرو از گروه لیما خارج خواهد شد، برکنار کرد و وزیر خارجه جایگزینی را که دوست امپریالیسم بود منصوب نمود.

پدرو کاستیلو هیچ تعهدی نداشت. او سعی کرده بود برای یک حزب راست شهردار شود، آموزش سیاسی کمی داشت و اشتباهاتی مرتکب شده بود. حزب کمونیست پرو خواستار حمایت از برنامه ارائه شده بوسیله «پرو آزاد»، نه شخص پدرو کاستیو، شد. پرو از دهه ۱۹۶۰، از زمان دولت ژنرال خوان ولاسکو آلوارادو (۱۹۷۵-۱۹۶۸)، تا زمان انتخابات ۲۰۲۱ فاقد یک برنامه ملی بود.

دولت پدرو کاستیلو با پیچ و خم‌هایی همراه بوده است. هیچ یک از کابینه‌های او بیش از یک ماه دوام نیاورد. او در شورای وزیران از راست افراطی تا چپ افراطی را گرد آورده بود. همانطور که در پرو می‌گوییم، دولت پدرو کاستیلو یک «آروز کان منگو» (arroz con mango – برنج و انبه) یک مخلوط درهم و برهم بود.

کمونیست‌های پرو جایگاه خود را چگونه تعریف می‌کنند؟
احزاب چپی وجود داشته‌اند که از همان ابتدا به دولت کاستیلو پشت کردند، مانند «حزب کمونیست پرو پاتریا روجا [سرزمین پدری]» که یک گرایش مائوئیستی است. این حزب از پدرو کاستیلو بیزار شد زیرا او باعث انشعاب در سازمان سندیکایی سازمان صنفی در اتحادیه معلمان پرو شد که از نظر تاریخی در «سندیکای واحد کارکنان آموزش در پرو» (SUTEP) تحت رهبری «سرزمین پدری» متشکل شده بود. در اعتصاب معلمان که پدرو کاستیو رهبری کرد، او هیچ دستاوردی برای معلمان نداشت، اما آن‌ها او را به شهرت رساندند، و برای تضعیف «سندیکای واحد کارکنان آموزش در پرو» او را در همه شبکه‌های تلویزیون هوادار فوجیموری نشان دادند.

این نیز حقیقت درست که حزب «پرو آزاد» نسبت به احزاب کمونیست، «کنفدراسیون سراسری کارگران پرو» (CGTP) و «سندیکای واحد کارکنان آموزش در پرو» بیزاری نشان داد. موضع حزب کمونیست پرو محکوم کردن مانورهای جناح راست نئولیبرال، بدون نادیده گرفتن اشتباهات پدرو کاستیلو و «پرو آزاد» در دفاع از دموکراسی مردمی، و منافع اکثریت بزرگ است. به همین دلیل در بسیج‌ها، که تاکنون به صورت گسترده پیگیری نشده است، شرکت می‌کنیم.

واکنش مردم پرو به این رویدادها چگونه است؟
«کنفدراسیون سراسری کارگران پرو» در رد حرکت کنگره دعوت به بسیج کرده بود، اما آن‌ها ضعیف بوده‌اند، واکنش چندانی وجود ندارد.

حزب کمونیست پرو در «کنفدراسیون سراسری کارگران پرو» کادر و نفوذ دارد، اما حقیقت این است که ما از یک خط بیش‌تر اقتصادی پیروی کرده‌ایم و فاقد کار ایدئولوژیک توده‌ای بوده‌ایم و جنبش مردمی ضعیف است. سردرگمی شدیدی در بین مردم وجود دارد و باید در نظر گرفت که مردم ما چندین دهه است که از هجوم نئولیبرالیسم، که منجر به اقتصاد غیررسمی ۹۰ درصدی و تکثیر شرکت‌های «خدماتی» – مانند «تیم‌های اشتغال موقت» (ETTs) شده است، رنج برده‌اند. سطح سندیکالیسم و سازماندهی بسیار پایین است، اگرچه «سندیکای واحد کارکنان آموزش در پرو» هنوز ظرفیت بسیج را دارد و نقش بسیار مهمی در مبارزه با نئولیبرالیسم ایفا کرده است. صنعت‌زدایی در دولت‌های نئولیبرال فوجیموری و آلن گارسیا بسیار شدید بود: بیش از ۶۰ شرکت‌های دولتی به سرمایه‌های خارجی واگذار شد (برای مثال، آئرو پرو (هواپیمایی پرو)، به ارزش ۲ میلیارد دلار، به قیمت ۱۲۰میلیون دلار فروخته شد). همه این‌ها با فساد عظیم همراه بوده است. و، به طرز متناقضی، بخش‌های مردمی وجود دارند که از این الگوی نئولیبرالی دفاع می‌کنند و در نهایت به استثمارگران خود رای می‌دهند.

این ضعف جنبش مردمی از زمان تروریسم «راه درخشان» (Sendero Luminoso) و تروریسم دولتی ادامه داشته است. هر دو، رزمندگان و کادرهای «کنفدراسیون سراسری کارگران پرو»، «چپ متحد» و حزب کمونیست پرو را هدف قرار دادند. آن‌ها بسیاری از رزمندگان را ترور و سازمان‌های مردمی را نابود کردند. این، افزون بر سقوط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، به ما آسیب رساند و ما را ضعیف کرد. ما از زمان اعتصاب ۱۹ ژوئیه ۱۹۷۷ در واکنش به بسته نئولیبرالی که منجر به اخراج ۵۰۰۰ کارگر که اکثر آن‌ها مبارزان کمونیست بودند، ضربات متعددی خورده‌ایم.

هر آن‌چه با ویژگی مردمی پیشنهاد شود بمثابه «تروریسم» تلقی می‌شود، و مردم پرو نسبت به این دستکاری ذهنی حساس هستند، آن‌ها احساس ترس دارند، که محصول تروری است که بوسیله «سندرو لومینوسو» و دولت به کار گرفته شد.

از دینا بلوارته، رئیس‌جمهور جدید، چه می‌توانیم انتظار داشته باشیم؟
جدایی دینا بلوارته و پدرو کاستیلو مدتی است که ادامه دارد. قابل توجه است که او در اولین سخنرانی خود به عنوان رئیس‌جمهور گفت که در دولت او «سیاست تلفن مسدود» وجود نخواهد داشت. گفت‌و‌گو با پدرو کاستیلو قبلاً قطع شده بود و او از مدت‌ها پیش به رئیس‌جمهور سابق کاستیلو پشت کرد.

او یکی از نامزدهای جناح راست پرو بود که از کنگره برای جایگزینی کاستیلو توطئه کرد. آن‌ها می‌دانستند که کودتای نظامی قرار نیست اتفاق بیفتد، زیرا از حمایت ایالات متحده، که می‌دانست کاستیو سلطه آن‌ها را به چالش نمی‌کشد، برخوردار نبود. کودتا از طریق پارلمان صورت گرفت و در نهایت خود پدرو کاستیو این نتایج را رقم زد.

باید گفت که انتصاب دینا بلوارته طبق قانون اساسی است، او قرار بود جانشین پدرو کاستیلو شود. بولوارته تحصیلات سیاسی بیش‌تری دارد، اما او «نه چیچا [عرق ذرت] است نه لیموناد»، او با رفتار متناقض، با واژگان مردمی و در عین‌حال در خدمت راست‌ها مشخص می‌شود. دیروز، او یک سخنرانی احساساتی نسبت به بخش‌های مردمی داشت، اما او قرار است بخشی از جناح راست باشد، از یک سیاست رفاهی فراتر نخواهد رفت و البته از تغییر قانون اساسی هم صحبتی نخواهد کرد.

ولوارته بی‌اهمیت خواهد بود، و ما نمی‌دانیم او چقدر دوام خواهد آورد. وضعیت نامشخص است، زیرا برنامه جناح راست این است که بولوارته را برکنار کند و به جای او، خوزه ویلیامز زاپاتا، رئیس کنگره را که یک تندرو است و درباره «جارو کردن» بخش‌های مردمی صحبت می‌کند، بنشاند.

https://mltoday.com/peruvian-communist-party-on-the-fall-of-pedro-castillo/

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/38hynvp3