تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: شبکه همبستگی (SolidNet)
۲۷ مارس ۲۰۲۳
حزب کمونیست یونان: پیرامون جنگ در اوکرایین و «پیشنهادات چین برای صلح»
صلح آنها بر خاکستر و در آتش جنگ امپریالیستی بنا میشود
«آنهایی که در بالا هستند میگویند
صلح و جنگ
از جنس مختلفاند.
اما صلح و جنگ آنها
مثل باد و طوفان است.
جنگ از صلح آنها زاده میشود
مانند پسر از مادرش
پسری که نشانهای وحشتناکی از مادر دارد.»
ب. برشت، از «یک آغازگر جنگ آلمان»
«روندهای صلح» و ابتکارات مربوطه – در اساس حلوفصل از طریق مداخله قدرتهای نیرومند امپریالیستی – از همان روزهای آغاز بهار در بسیاری از نقاط جهان رخ داده است.
یک «طرح صلح» فرانسوی-آلمانی در صربستان ترویج میشود که از دولت صربستان میخواهد قیمومیت ناتو بر کوزوو را در ازای «تسهیل» پیوستن صربستان و کوزوو به صفوف یورو-آتلانتیسم، بطور ضمنی برسمیت بشناسد.
یک «کنفرانس امنیتی» پنج جانبه بین ایالات متحده، اسرائیل، مصر، اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین در عقبه، اردن با هدف «کاهش تنش و جلوگیری از خشونت بیشتر» بین مجرم (اسرائیل) و قربانی (خلق فلسطین) برگزار شد.
در هند، ابتدا وزرای دارایی و سپس وزرای خارجه گروه ۲۰، یعنی ۲۰ کشور قدرتمند سرمایهداری، پیرامون مسائل امنیتی جهانی بحث کردند؛ اما، نتوانستند به توافق دست یابند.
علاوه بر اینها، چین «طرح ۱۲ مادهای» خود را برای حلوفصل جنگ در اوکرایین ارائه کرد، که در بدنه متن بجای نام آن [جنگ در اوکرایین]، به عنوان «بحران اوکرایین» به آن اشاره شده است.
به تعبیر برشت شاعر، باید بگوییم که در همه «طرحهای صلح» بالا ، «صلح» به جنگ امپریالیستی میماند و مشخصههای شنیع آن را دارد. به عنوان مثال، منافع انحصارها، یعنی، عللی که به مداخلات و جنگ های امپریالیستی منجر شدهاند، همچنان سنگ بنای همه طرحهای بالا میباشند.
در این مقاله بطور مشخص به «طرح صلح» چین[۱] در رابطه با جنگ امپریالیستی در اوکرایین میپردازیم.
یک نوع جنگ عجیب…
حقیقت این است که تهاجم روسیه به اوکرایین در فوریه ۲۰۲۲ صرفاً اعلام رسمی جنگی بود که سالها بین قدرتهای ایالات متحده-ناتو- اتحادیه اروپا، که از اوکرایین بمثابه جلودار خود استفاده میکنند، و روسیه سرمایهداری که از آن بمثابه ضربهگیر چین در درگیری حاد چین با ایالات متحده آمریکا بر سر برتری در نظام امپریالیستی استفاده میشود، در جریان بوده است.
مطمئناً، ما از نوع عجیبی از جنگ صحبت میکنیم. در همان زمان که هزاران نفر در نبردها سلاخی میشوند، سرمایهداران هر دو طرفِ جنگ و دولتهای آنها هنوز – یک شراکت مستحکم، از جمله همکاری تجاری، هرچند در مقایسه با پیش از فوریه ۲۰۲ محدود – را حفظ میکنند.
به این شکل، به عنوان مثال، روسیه به فروش اورانیوم به ایالات متحده آمریکا و فرانسه برای تاسیسات هستهای آنها ادامه میدهد. در واقع، این ۲۰ درصد از نیازهای ۹۲ راکتور هستهای ایالات متحده را پوشش میدهد[۲]، در حالی که در سال ۲۰۲۲ فرانسه ۱۵۳ تُن اورانیوم از روسیه دریافت کرد که ۱۵ درصد از نیاز آنرا پوشش می داد.[۳] یک مثال دیگر، در ۲ مارس، یک سفینه فضایی با ۴ سرنشین (شامل دو آمریکایی، یک فضانورد امارات متحده عربی و یک فضانورد روسی)، از مرکز فضایی کندی ناسا در کیپ کاناورال، فلوریدا، به سمت ایستگاه فضایی بینالمللی پرتاب شد. در همان روز، «گازپروم» روسیه اعلام کرد که ۴۲٫۴ میلیون متر مکعب گاز طبیعی را از طریق خطوط لوله اوکرایین جنگزده به اتحادیه اروپا ارسال کرده است که باعث خوشحالی سهامداران سرمایهدار خودی شد. علاوه بر این، «شورون» ایالات متحده در بندر نووروسیسک روسیه در دریای سیاه به بارگیری نفتی که از قزاقستان استخراج میکند و از طریق یک خط لوله ۱۵۰۰ کیلومتری که از خاک قزاقستان و روسیه میگذرد به آنجا میرسد، ادامه میدهد. از طریق این خط لوله است که دو سوم نفت استخراج شده در قزاقستان به بازار جهانی عرضه میشود.
علاوه بر این، مواد خام و سایر کالاهای روسیه همچنان از طریق «طرفهای ثالث» به سمت بهاصطلاح «غرب جمعی» (Collective Wes) – اصطلاحی که روسیه برای توصیف کشورهایی بکار میبرد که تحریم تجاری علیه اعمال میکنند – و حتا ژاپن یا استرالیا را که از نظر جغرافیایی جزء غرب نیستند در برمیگیرد- هدایت میشود.
و از سوی دیگر، محصولات تولید شده در «غرب جمعی» از طریق بهاصطلاح «جنوب جهانی» – نامی که اکنون به کشورهایی داده میشود که تحریم ضد روسیه را اجرا نمیکنند، از جمله چین، هند، ترکیه و کشورهای دیگری، که البته در نیمکره جنوبی زمین قرار ندارند، به روسیه فروخته میشود.
علاوه بر این، دالانهای تجاری جدید، مانند «دالان حملونقل بینالمللی شمال-جنوب» (INSTC)، از طریق دریای خزر از روسیه به ایران باز میشوند.
چیز واقعاً عجیبی در مورد این «جغرافیای جدید» و همین طور در مورد این جنگ امپریالیستی وجود دارد، گرچه جان هزاران نفر، عمدتاً از جوانان اوکرایین و روسیه را میگیرد، در عینحال به افزایش سود تعداد معدودی از هر دو طرف جنگ، آنهایی که ثروتمندتر میشوند، ادامه میدهد…
و «توافقنامه صلح» مینسک…
«طرح صلح» اخیر چین نخستین طرح مربوط به این جنگ نیست. پیش از آن توافقنامههای موسوم به مینسک وجود داشت.
بار دیگر، سخنان برشت برای این توافقنامهها کاملاً معتبر است:
«وقتی رهبران از صلح صحبت میکنند
مردم عادی میدانند
که جنگ در راه است
وقتی رهبران جنگ را نفرین میکنند
فرمان بسیح پیش از آن نوشته شده است.»
مشخص است که حزب کمونیست یونان از همان لحظه اول بر بهاصطلاح «ابهام دیپلماتیک» خاص توافقنامههای مینسک تأکید نمود، و تصریح کرد که این توافقنامهها فقط یک توافق آتشبس تا زمانی است که خونریزی دوباره آغاز شود.
امروز از اعترافات زلنسکی و مرکل معلوم است که طرف اتحادیه اروپا-ناتو قصد نداشت هیچیک از آنها را اجرا کند. علاوه بر این، از اظهارات و. سورکوف، مشاور سابق رئیسجمهور روسیه و یکی از نویسندگان «توافقنامه مینسک ۲»، مشخص میشود که هیچیک از طرفین روسی در هنگام تهیه و امضای آن توافقنامهها، به اجرای آن اعتقاد نداشتند.[۴]
پس چرا آن توافقنامهها، که به میلیونها نفر، در درجه اول به کسانی که در منطقه جنگی بودند، امید واهی میداد، تهیه و امضاء شد؟
به یاد بیاوریم که توافقنامههای مینسک۱ و ۲ به ترتیب در ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ تحت نظارت «سازمان امنیت و همکاری اروپا» (OSCE) امضا شد. ابهام آنها در مورد چگونگی اجرای استقلال زبانزد مناطق دونباس و در عینحال حفظ تمامیت ارضی اوکرایین به حدی بود که این پرسش پیش آمد: چرا آنها در وهله اول امضا شدند؟ چرا هر دو طرف ۸ سال، در حالی که کشتار ادامه داشت، طفره میرفتند؟
پاسخ این است که آن توافقنامهها به تمام اقشار بورژوازی خدمت میکردند و با توجه به توازن موجود نیروها، بیان یک مصالحه موقت بودند!
آن توافقنامهها به بورژوازی اوکرایین خدمت میکردند، که در این بین با اتخاذ سمتگیری در جهت عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو، قانون اساسی را اصلاح کرد و اقدامات ضد کمونیستی و در کل ضد دمکراتیک جدیدی را علیه کسانی که انتخابهای ژئوپلیتیکی آن را زیر سوال میبردند، اتخاذ کرد. بورژوازی اوکرایین همچنین ارتش را با تسلیحات آمریکایی و بطور کلی غربی تجهیز کرد، آنرا بازسازی کرد و گروههای مسلح فاشیست از نوع «گردان آزوف» را در آن شرکت داد. بنابراین، بورژوازی اوکرایین نیاز داشت زمان بخرد.
آن توافقنامهها به بورژوازی روسیه و آن بخش از سرمایهدارانی که در بهاصطلاح «جمهوریهای خلق» دونباس دست بالا را داشتند، خدمت میکردند، زیرا آنها در گروههای دفاع-از خود مسلح دونباس، هر عنصری را که تحت کنترل آنها نبود، از بین بردند. در طی این مدت، گویی با سحر و جادو، تمام فرماندهان گروههای دفاع-از خود مسلح در دنباس که خود را کمونیست و چپ میدانستند، نابود شدند. بورژوازی روسیه از طریق تأمین مالی و سازماندهی مجدد دستگاه اداری بورژوایی به اصطلاح «جمهوریهای خلق»، تجهیز نیروهای خود و نیروهای مسلح راستگرای افراطی و ناسیونالیست، و حتا با دنبالهروی از بورژوازی اوکرایین ترویج سازمانهای شبهنظامی مسلح ناسیونالیست، مجموعهای از اقدامات را برای کنترل اوضاع در دونباس انجام داد.
زمانیکه نیروهای مختلف درگیر در مناقشه به این نتیجه رسیدند که اهدافی که تعیین کرده بودند به دست آمده و اکنون موازنه نیرو به نفع آنهاست، توافقنامههای مینسک رسماً فسخ شدند.
این تقریباً کل آنچیزی است که توافقنامههای مینسک میخواستند.
طرح جدید چین...
طرح صلح چین شامل ۱۲ بند است که بیشتر شبیه به تدوین «مقرراتی» است، که همانطور که طراح آن ادعا میکند، گویا منجر به صلح خواهند شد.
بطور خلاصه، طرح به شرح زیر است:
بند ۱: احترام به حاکمیت همه کشورها. حقوق بینالملل شناخته شده در جهان ، از جمله اهداف و اصول منشور سازمان ملل ، باید کاملاً رعایت شود. حاکمیت ، استقلال و یکپارچگی ارضی همه کشورها باید به طور مؤثر تأیید شود. (…)
بند ۲: رها کردن ذهنیت جنگ سرد. امنیت یک کشور نباید به هزینه دیگران دنبال شود. امنیت یک منطقه نباید با تقویت یا گسترش بلوکهای نظامی بدست آید. منافع و نگرانیهای امنیتی مشروع همه کشورها باید بطور جدی و صحیح مورد توجه قرار گیرد. (…)
بند ۳: توقف خصومتها (…)
بند ۴: از سرگیری مذاکرات صلح (…)
بند ۵: حل بحران انسانی (…)
بند ۶: محافظت از غیرنظامیان و اسرای جنگی (…)
بند ۷: ایمن نگه داشتن نیروگاههای هستهای (…)
بند ۸: از سلاحهای هستهای نباید استفاده شود و جنگهای هستهای نباید جنگید رخ دهند (…)
بند ۹: تسهیل صدور غلات (..)
بند ۱۰: توقف تحریمهای یکجانبه (…)
بند ۱۱: ثابت نگه داشتن زنجیرههای صنعتی و عرضه کالا (…)
بند ۱۲: ترویج بازسازی پسا-درگیری. جامعه بینالمللی برای حمایت از بازسازی پسا-درگیری در مناطق درگیری باید اقدامات لازم را انجام دهد. چین آماده ارائه کمک و ایفای نقش سازنده در این تلاش است.
و «ابهام دیپلوماتیک» آن…
نخستین برداشتی که این پیشنهاد ممکن است در خواننده ناآگاه ایجاد کند این است که این در واقع یک پیشنهاد خوب و منسجم برای دستیابی نهایی به یک راهحل صلحآمیز است. بودند احزاب کمونیست از کشورهای دیگری که از آن استقبال کردند، مانند حزب کمونیست اورو-کمونیست اسپانیا، که مملو از ستایش صلح است، در حالیکه در دولت کشوری شرکت دارد که عضو ناتو است و به طور فعال در جنگ درگیر است و مقادیر زیادی تسلیحات برای دولت ارتجاعی زلینسکی میفرستد. چنین است ریاکاری آنها!
اما، در خوانش دوم ، هر خواننده این پیشنهاد میفهمد که ما با «ابهام دیپلماتیک» دیگری سروکار داریم.
بنابراین، طرج چین به طور کلی از «احترام به حاکمیت همه کشورها»، «استقلال و تمامیت ارضی همه کشورها» صحبت میکند. نکته قابل توجه این است که و. زلینسکی رئیسجمهور اوکرایین با فرض اینکه چین به حاکمیت و تمامیت ارضی اوکرایین که در اثر حمله نظامی روسیه در سال ۲۰۲۲ از بین رفته است اشاره دارد، این عبارات از پیشنهاد چین را مثبت دانست. اما، روسیه نیز هیچ مخالفتی با این عبارات طرح چین ندارد، زیرا هم کریمه را که در سال ۲۰۱۴ به انضمام روسیه درآمد، و هم مناطق جدیدی را که در سال ۲۰۲۲ به فدراسیون روسیه ضمیمه شدند را بخشی از حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه میداند. کریمه، دونیتسک ، لوهانسک، خرسون ، زاپورژژیا مناطق روسی تلقی میشوند، که اکنون در فصل ۳، ماده ۶۵ قانون اساسی اصلاحشده فدراسیون روسیه از آنها نام برده میشود.[۵]
در نتیجه، همه ما میتوانیم درک کنیم که پیشنهاد چین، که بطور کلی به«یکپارچگی ارضی» همه کشورها اشاره دارد، دربرگیرنده «ابهام دیپلماتیک» بسیاری است و آشکارا یک خوانش دوگانه دارد، در حالیکه چین خواستار پایان دادن به استفاده از «معیارهای دوگانه» در روابط بینالملل است.
علاوه بر این، همه اشارات مربوط به «امنیت یک کشور» که «نباید به هزینه دیگران دنبال شود» پیش از این در اسناد «سازمان امنیت و همکاری اروپا»، که علاوه بر کشورهای اتحادیه اروپا ، روسیه و ایالات متحده را نیز شامل میشود، درج شده است. با این حال ، همه این اصول اعلام شده و بسیاری از بیانیههای جانبدار صلح دیگری که همه کشورهای بورژوازیی آنها را امضاء کردهاند، نتوانستند از جنگ جلوگیری کنند. چرا اکنون برسمیت شناختن همین اصول، اغلب تکرارشده، جنگ را متوقف خواهد کرد؟
برای درک اینکه در طرح چین دقیقاً چه میگذرد ، باید به تصویر کلی، که دو جنبه اصلی دارد، نگاه کنیم:
الف) تشدید درگیری و تقویت و به روزرسانی سامانههای تسلیحاتی که هر دو طرف از آنها در درگیری نظامی استفاده میکنند.
ب) بهاصطلاح بازسازی اوکرایین، از جمله «مناطق جدید»، آنطور که روسیه سرزمینهایی را که ضمیمه کرده است توصیف میکند.
جنبه نظامی درگیری چین در جنگ
به گفته شیانگ لاکسین، استاد چینی تاریخ و سیاست جهانی، «ارتش چین تواناییهای ارتش روسیه را بیش از حد ارزیابی کرده بود. در واقع، آنها باید همتایان روسی خود را بهتر از هر کس دیگری بشناسند – ما در بسیاری از رزمایشهای مشترک شرکت کردهایم، ما مراوده داشتهایم و در سطوح گوناگون بسیاری گفتوگو کردهایم. ما اعتقاد داشتیم که روسیه علیرغم مشکلات اقتصادی آن، دومین قدرت جهان در حوزه نظامی است. اما صادقانه بگویم، چین انتظار بیشتری از تواناییهای نظامی روسیه داشت. و این درسی است که باید بسیار جدی تلقی شود.»[۶]
مشکلات مشخص ارتش روسیه آشکارا بوسیله ناتو نیز، به ویژه با توجه به اهداف نظامی تعیینشده بوسیله هر طرف، مطالعه میشود. اگر طرف اوکرایینی، که سلاحهای جدید از ناتو دریافت میکند، «آزادی» همه سرزمینهای اوکرایین، از جمله کریمه را هدف نظامی خود قرار دهد، طرف روسی «آزادی» همه مرزهای اداری مناطقی را که ضمیمه کرده است، به عنوان هدف نظامی اصلی خود قرار میدهد. علاوه بر این، ما نمیتوانیم این فاکت را نادیده بگیریم که اودسا تنها شهر اصلی، در مرکز یک نوار ارضی کمتر از ۱۵۰ کیلومتر قرار دارد، که روسیه میتواند به دنبال اشغال آن برای تکمیل جدایی کل اوکرایین از دریای سیاه باشد، که در نتیجه آن ایجاد یک کانال زمینی با منطقه «بسته» مهم ترانسنیستریا، منطقهای که از مولداوی جدا شده و رهبری آن سالهاست که به دنبال انضمام به روسیه است، ممکن میشود.
سلاح های جدید در میدانهای جنگ بکار گرفته میشوند. اثربخشی آنها نه تنها برای فروش آنها در بازار بزرگ تسلیحاتی، جایی که ایالات متحده، روسیه، فرانسه، چین و آلمان آشکار در صدر قرار دارند، بلکه برای «دستاوردهای» ارضی هر یک از طرفین در مناقشه امپریالیستی نیز یک آزمون نمایانگر (litmus test) است
در روزهای اخیر، ایالات متحده شایعاتی را مبنی بر آماده شدن چین برای ارسال تسلیحات جدید به روسیه منتشر کرده است. در واقع، ایالات متحده تحریمهایی را علیه شرکت چینی «اسپیستی» (Spacety) اعمال نموده و آنرا به تأمین عکسهای هوایی برای ارتش خصوصی «واگنر» روسیه، که به عنوان «جلودار» عملیات نظامی روسیه در خاک اوکرایین ظاهر شده است، متهم کرده است. رئیس «گروه واگنر» در تلاش برای رد این اتهامات، ادعا کرد که در یک سال و نیم گذشته ارتش خصوصی روسیه حدود ۲۰ ماهواره در اختیار داشته است و بنابراین میتواند هر نقطه از زمین را ببیند و به عکسهای هوایی از ماهوارههای چینی نیاز ندارد.[۷] همزمان با آن، رویارویی واگنر و وزارت دفاع روسیه بر سر تامین مهمات آن علنی شد، که جدای از دسیسههای مختلف در درون رهبری روسیه، اهمیت تأمین بیوقفه بیشتر عملیات روسیه روسیه با مهمات و تسلیحات جدید را، که چین واقعاً میتواند در آن سهیم باشد، تأیید میکند..
بنابراین، پیشنهاد چین برای «صلح» به منظور حفظ وضعیت «بیطرفی رسمی» چین در درگیری است. در عین حال، اگر با مخالفت برخورد کند، شبیه مخالفت ایالات متحده آمریکا، بهانه دیگری برای فروش اسلحه و مهمات به روسیه در اختیار چین قرار خواهد داد. هیچکس نمیتواند اینرا دست کم بگیرد که چین در حال حاضر چهارمین فروشنده اسلحه در جهان است و میتواند مستقیماً مهمات و سلاح های مدرن را به روسیه عرضه کند.
«بزم» بازسازی هماکنون پیش از پایان جنگ تدارک دیده میشود
پیشنهاد چین در زمانی مطرح می شود که هیچ تغییر قابلتوجهی در میدانهای جنگ وجود ندارد. در حالیکه جنگ بیداد میکند و خون در دو طرف ریخته میشود، «بزم» بازسازی زیرساختها و شهرهای ویران شده هماکنون آغاز شده است.
ورنر هویر، رئیس بانک سرمایه گذاری اروپا (EIB) گفت که این بانک تنها در سال ۲۰۲۲ «طرحهایی را به ارزش ۲٫۲ میلیارد یورو در اوکرایین، عمدتاً در زیرساختهای حملونقل، انرژی، تأمین آب، انتقال برق، مدارس، بیمارستانها تأمین مالی کرد، که مقدار کننوین آن بالغ بر ۷٫۳ میلیارد یورو میباشد.» وی خاطرنشان کرد که لایحه «بازسازی» اوکرایین بسیار بزرگ خواهد بود و به «ضمانتهایی» نیاز خواهد بود و خواستار «حمایت اتحادیه اروپا و بسیج بخش خصوصی پیش از پایان جنگ» شد.[۸]
به همین ترتیب، در مناطق تحت اشغال روسیه، که به هیچوجه قابل چشمپوشی نیستند زیرا ۱۱میلیون نفر در آنها زندگی میکنند (۲٫۲ میلون نفردر لوهانسک، ۴ میلیون نفر در دونیتسک، ۱٫۵ میلیون نفر در زاپورژژیا، ۱میلون نفر در خرسون، ۲٫۵ میلون نفر در کریمه)، کارخانههای صنعتی، ذخائر معدنی و اراضی حاصلخیز فراوانی وجود دارد. در حالیکه جنگ ادامه دارد، ۵۰ هزار تا ۶۰ هزار کارگر ساختمانی در حال حاضر ۲۴ ساعته در ۳ نوبت برای بازسازی این مناطق (به جز کریمه، که از سال ۲۰۱۴ به روسیه ضمیمه شده است) کار میکنند. بر اساس دادههای زیرمجموعه جدید وزارت زیرساخت روسیه، ۴۷۰۰ ساختمان و زیرساخت از اول مارس ۲۰۲۳ در «مناطق جدید» روسیه – آنطور که نامیده میشوند – بازسازی شده است.[۹]
پیشنهاد چین که بر «بازسازی پس از جنگ» تأکید میکند، در واقع ابراز علاقه آن به مسابقه همه انحصارات ساختوساز و «بانکهای بازسازی» است که انتظار دارند سهمی از کیک «بازسازی» زیرساختها و خانههای آسیبدیده از جنگ به دست آورند، که بار دیگر هزینه آن را مردم پرداخت خواهند کرد.
اژدهای چینی با منابع اقتصادی و سیاسی آن، آنچه را که باور دارد جایگاه برحق آن، از جمله در قلب اروپاست مطالبه میکند.
پینویسها:
1. Ministry of Foreign Affairs of China, https://www.fmprc.gov.cn/mfa_eng/zxxx_662805/202302/t20230224_11030713.html
2. “Russia’s nuclear fuel and technology exports grew by more than 20 percent in 2022”, https://forbes.ua/ru
3. “France bought 153 tons of enriched uranium from Russia for its nuclear power plants in 2022”, https://tass.ru
4. Russian news agency “TASS”, 16/2/23, https://tass.ru
5. The Constitution of the Russian Federation with the 2022 changes, State Duma website – http://duma.gov.ru
6) Interview of Xiang Lanxin with F. Lukyanov, editor-in-chief of the magazine “Russia in Global Affairs”, https://globalaffairs.ru
7) “Donbas News”, https://novosti.dn.ua/ru
8) Werner Hoyer: “The reconstruction bill in Ukraine will be huge”, https://www.in.gr
9) “How Russia is resurrecting Neo-Russia from the ruins”, https://baltnews.com