● «اگر به فرض بریکس چند سال زودتر [چند سال زودتر؟ زودتر از سال ۲۰۰۹؟ در زمان دولتهای اصلاحات؟ – عدالت] تشکیل میشد و ایران در همان زمان عضو آن میشد، هرگز قشری انگلی و ضدمردمی به نام «کاسبان تحریم» شکل نمیگرفت، تا امروز یکی از اجزاء مهم تشکیلدهنده آن دیدگاهی گردد، که وزیر آموزش وپرورش آن از نمایندگان بیچون وچرا و بیپروای آن است و نیز میتوانست از شدت دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم کشورهای امپریالیستی و وابستگان به آنها بکاهد. (سیامک طاهری، «راه ما و بریکس»):
● «آنان که با این قرارداد [برجام] مخالفت میکنند باید پاسخ دهند که چه جایگزینی برای آن تصور میکنند.» (سیامک طاهری، «هم برجام و هم قرارداد ۲۵ ساله»):
***
● «براستی این کاسبان تحریمی که دولتمردان دولت جناب هاشمی رفسنجانی و روحانی و خیل عظیم قلم به دستانشان مدام از آن دم میزنند کیستند و متعلق به کدام جریان سیاسی هستند؟ آنهایی که واژه کاسبان تحریم را ساختند و تبدیل به چماقی علیه منتقدان به رفتار مشکوک و سوالبرانگیز خود نمودند، خود بهتر میدانند اساساً تفاوتی میان کاسبان تحریم و صابون به شکمزدگان رفع تحریمها نیست… و خود بهتر این کاسبان واقعی تحریم را میشناسند… اطرافشان را نگاهی بیندازید، پیدایشان میکنید.»
دولت بهار
۲۳ دیماه ۱۳۹۲
کاسبان واقعی تحریم ها چه کسانی هستند؟!
بچه شیعه در گوگل پلاس نوشت: کاسبان واقعی تحریمها چه کسانی هستند؟!
به بهانه دستگیری جناب بابک زنجانی [از «الکس ساب»های جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمها-عدالت] و به بهانهبازی و مغالطه رسانهای به نام کاسبان تحریم و مخالفتشان با مثلاً مذاکرات با آمریکا، رفع تحریمها و حل مشکلات مردم!
براستی این کاسبان تحریمی که دولتمردان دولت جناب هاشمی رفسنجانی و روحانی و خیل عظیم قلم به دستانشان مدام از آن دم میزنند کیستند ومتعلق به کدام جریان سیاسی هستند ؟!
١- کاسبان واقعی تحریم غیر از آن صاحبان سرمایه و اغنیایی هستند که به افتخار حضور حاج آقا برای کاندیداتوری و به عنوان شادباش ، با گوشه چشمی قیمت دلار را ۳۰۰ تومان کاهش دادند ؟
٢- کاسبان واقعی تحریم غیر از آنهایی هستند که بعد از فتنه ۸۸ ، گرای نقاط ضعف سیستم اقتصادی و راه های دور زدن تحریم ایران را به آمریکایی ها دادند و پیغام فرستادند که : «حالا که در خیابانها نشد ، با تحریمها فشار را تا خانههای تک تک مردم ایران بیاورید.»؟
٣- کاسبان واقعی تحریم غیر از سرمایهداران و بانکدارانی (خصوصاً بانکهای خصوصی ) هستند که عملاً در فضای تحریم، رقبای دولتی را کنار میزنند و با توسل به انواع روشهای غیرشفاف، پول بر پولهایشان میگذارند؟
۴- کاسبان واقعی تحریم غیر از آن ابر تجار و سرمایهدارانی هستند که با سلام و صلوات، منتشان را کشیدند که : «حالا که نهادهای دولتی تحریم شدهاند ، تروخدا شما بیایید با ارتباطاتتان نقل و انتقالات تجاری مملکت را انجام دهید و البته پورسانتتان راهم بگیرید.»؟
۵- کاسبان واقعی تحریم غیر از آن کسبه و بازاریانی هستند که آنلاین قیمت اجناسشان را با افزایش دلار، افزایش میدادند و با کاهشش خیر؟
۶- کاسبان واقعی تحریم غیر از آن اغنیای همیشه ناراضی از جمهوری اسلامی ایران هستند که با دلار ۱۰۰۰ تومانی کانتینر کانتیتر جنس وارد کردند و به قیمت دلار ۳۰۰۰ تومانی فروختند؟
۷- کاسبان واقعی تحریم غیر از آنانی هستند که بدلیل سرمایه و ارتباطاتشان کلاً هیچگاه چه در شرایط تحریم و چه در شرایط غیرتحریم ، ضرر نمیکنند و جزء برندگان و سود برندگان هستند؟
که یکروز سرمایه شان در سکه و دلار است ، روز دیگر مسکن ، روز دیگر خودرو ، روز دیگر آهن آلات ، روز دیگر پسته و ….
۸- کاسبان واقعی تحریم غیر از آنانی هستند که در شرایط تحریم تجارت با چین را درانحصار خود گرفتند و ازهم اکنون نیز برای به انحصار درآوردن تجارت با آمریکا و اروپا در شرایط رفع تحریمها ، دندان تیز کردهاند؟
آری، آنهایی که واژه کاسبان تحریم را ساختند و تبدیل به چماقی علیه منتقدان به رفتار مشکوک و سوالبرانگیز خود نمودند، خود بهتر میدانند اساساً تفاوتی میان کاسبان تحریم و صابون به شکمزدگان رفع تحریمها نیست … و خود بهتر این کاسبان واقعی تحریم را میشناسد …اطرافشان را نگاهی بیندازید، پیدایشان میکنید …
***
نکاتپرس
۲۲ دیماه ۱۳۹۲
محراب علوی
بابک زنجانی و چند پردهٔ ناخوانده
عملیات ویژه برای عدم سرایت «بیتدبیری احمدینژاد» به رئیس «دولت تدبیر»
حال دیگر باید ضربه نهایی را به افکار عمومی زد و مذاکرات و رفتار دولت را باهدف کوتاه کردن دست کاسبان تحریم معرفی کرد که همان معترضان مذاکرات هستند.
پردۀ اول
ذهنیت عمده این است که تحریمها هیچ تاثیری روی ما نمیگذارند و آنچه هست از سوء مدیریت مسئولین است. مثلا وقتی احمدینژاد اشارهای به تاثیرگذاری بخشی از تحریمها در اقتصاد کرد با جمله «بیتدبیری خودتان را به گردن تحریم نیندازید» از سوی شاخصترین افراد قوای مختلف و رسانهها به وی حمله شد. این ذهنیت عامه در دولت جدید باید شکسته میشد لذا آقای حجاریان کمپین نه به تحریم را طراحی میکند. درخواست میدهد که در فضای داخل به شکل جدی از تاثیرگذاری تحریمها در اقتصاد کشور سخن گفته شود و روشنفکران نسبت به چنین مقولهٔ مهمی سکوت نکنند. حرفهایش تیتر یک رسانهها میشود. تاجزاده و بخشی از زندانیان سیاسی از آن داخل بیانیه میدهند و از این ایده حمایت میکنند و موج اولیه به راه میافتد ….
پردۀ دوم
اقتصاددانان لیبرال وطنی به عنوان جاده صافکنهای حاکمیت یک درصدیهای بینالمللی به موج ساخته شده لبیک میگویند. آقای غنینژاد و همفکرانشان بیانیه و طومار و یادداشت و مصاحبه ترتیب میدهند و رسما کمپین اعلام موجودیت میکند. مهمترین حرف بیرونی کمپین این است که ادامهٔ حیات کشور با این تحریمهای فلج کننده رسما غیر ممکن است. اگر نقدی به بیرون میشود صرفا از نگاه تجارت جهانی است که مثلا غنینژاد در یادداشتی میگوید آمریکا با این کار، گردش آزاد سرمایه و قوانین تجارت جهانی را نقض کرده است. اتاق بازرگانی و رسانههای قطب سرمایهداری کشور به شدت پشت سر این ایده قرار میگیرد. البته قدری جلوتر در دوران رئیس جمهور سابق، یکی از مشهورترین سرمایهداران کشور هشدار بروز قحطی در شش ماه آینده را داده بود و الآن از همفکری به وجود آمده و تئوری شدن هشدار سابق خود و همفکرانش به شدت استقبال میکند.
پردۀ سوم
در آستانه مذاکرات اگر بتوان خوب برای افکار عمومی جا انداخت که ادامهٔ وضع موجود غیر ممکن است هم میتوان کشور را برای دادن امتیازات بزرگتر آماده کرد و هم میتوان تمام نگرانیها برای فشار افکار عمومی بعد از معاملهای نا پایاپای را از بین برد. برخلاف آنچه حجاریان انتظار داشت که بزرگنمایی تحریمها منحصر به مجموعهای غیردولتی بماند و بار گفتمان کردنش در جامعه بر دوش روشنفکران باشد با ذوقزدگی خصوصیهای دولتی شده، دولتیها از خدماتی که این گفتمان در آینده برای رفتارهایشان خواهد داشت مطلع شدهاند و کمپین نه به تحریم با حمیات جدی رئیس اتاق بازرگانی و مسئول دفتر رئیس جمهور مواجه میشود. آقای نهاوندیان و روزنامه ایران با یادداشتهایی حمایتی در اختیار بزرگنمایان تحریم قرار میگیرند.
پردۀ چهارم
برای آنکه افکار عمومی برای سازش و معامله بر سر تحریمها همراه شود باید کلید واژههایی ساخت و رونمایی کرد تا مردم با تمام وجود ماجرای برساخته را باور کنند. از آن جمله رونمایی از متنفعانی است که سود مقاومت ملت و فشارهایی که دارد تحمل میکند به جیب آنها می رود و در این بین تنها همین جماعت هستند که خواستار ادامه داشتن تحریمها برای منافع شخصی خودشاناند. این بحث به صورت مفصل در یکی از یادداشتهایی که آقای نهاوندیان در ارگان رسمی دولت می نویسد تئوریزه می شود و ابعادش مطرح می گردد و در همان یادداشت کلیدواژهٔ جدیدی خلق میشود و برای تیتر یادداشت به کار میبرد که بعدها به یکی از پرکاربردترین الفاظ رسانهای تبدیل میشود: کاسبان تحریم
حال دیگر باید ضربهٔ نهایی را به افکار عمومی زد و مذاکرات و رفتار دولت را با هدف کوتاه کردن دست کاسبان تحریم معرفی کرد که همان معترضان مذاکرات هستند. تا برای کاسبان تحریم مصداق معرفی نشود مردم خوب درک نمیکنند و پروپاگاندا شکل نمیگیرد.
پردۀ پنجم
نیویورک تایمز با انتشار گزارشی از فردی به نام «بابک زنجانی» پیش قدم میشود که با تیتر «مردی که تحریمها برایش طلا بود» در رسانههای بسیاری منعکس میشود. رسانههای داخلی لیبرالهای وطنی ترتیب گفتوگوهای مفصل با فردی که یک شبه ره صدساله رفته را میدهند و پروژهٔ رسانهای کلید میخورد و (ب.ز) سابق با نام رسمی بابک زنجانی بر سر زبانها میافتد. فردی که تا پیش از این به جهت همکاری در دور زدن تحریمها از دست آقای هاشمی رفسنجانی، روحانی و برخی دیگر مورد تقدیر قرار گرفته و حتی همکاریهایش با شهردار تهران در وارد کردن تجهیزات پل صدر وی را بر سر زبانها انداخته بود علی الظاهر قرار است این بار به عنوان یکی از مصادیق کاسبان تحریم به افکار عمومی معرفی شود.
بابک زنجانی در فهرست تحریمهای اروپا اینگونه معرفی شده است «بابک زنجانی در حال کمک به نقض مقررات مربوط به تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران و در حال فراهم کردن کمکهای مالی به دولت ایران است. زنجانی یکی از عناصر کلیدی ایران در معاملات نفتی و نقل و انتقال پولهای نفتی ایران است. زنجانی مالک گروه سورینت در امارات بوده و برخی از شرکتهای تحت مدیریت وی به عنوان کانالی برای پرداخت نفتی ایران مورد استفاده قرار میگیرند.»
دیوید کوهن، معاون وزارت دارایی آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی نیز بعد از آنکه زنجانی در ۱۱ آوریل ۲۰۱۳ در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفت گفت: «ما در خنثی کردن تلاشهای ایران از طریق بابک زنجانی بیرحمانه اقدام خواهیم کرد.»
یک مقام ارشد دولت آمریکا نیز گفت: «زنجانی و شبکه بینالمللی شرکتها و بانکهایش مسئول اختفای معاملاتی به ارزش میلیاردها دلار هستند که از جانب ایران انجام دادهاند. او از شرکتهایی مانند آیاساو در مالزی استفاده کرده تا میلیونها بشکه نفت ایران را خریداری کند و به بازار عرضه کند. او همچنین از جانب ایران با اتکا به نهادهای مالی خود میلیاردها دلار مبادله ارزی انجام داده است.»
پرده پایانی
فضای افکار عمومی آنقدر آماده شده و تحت تاثیر این بازی کثیف برای بزرگنمایی تحریمها و جا انداختن کلیدواژهٔ «کاسبان تحریم» قرار گرفته که به شدت انتظار دستگیری میلیارد معروف را میکشد. جمعی از نمایندگان مجلس حتی درخواست دستگیری بابک زنجانی را میدهند و بالاخره همزمان با اخبار داغ متلاشی شدن شبکه مالی ترکیه و بانکی که نقش بسزایی در دور زدن تحریمهای ایران داشت آرزوی آمریکاییها و اتحادیهٔ اروپا در ایران نیز محقق میشود و بابک زنجانی دستگیر میشود و شبکهٔ مالی وی نیز متلاشی میشود. طبق معمول فردی که خود اعلام کرده بروزش در دورهٔ ریاست مرحوم نوربخش در بانک مرکزی و حاصل دورهٔ تکنوکراتهاست و از دست جناحهای مختلف مورد تقدیر قرار گرفته به عنوان یکی از مفاسد دولت قبل برای تسویه حساب معرفی میشود و این بازی همچنان ادامه دارد …
حاشیه ضروری: فرد نامبرده در این نوشته مانند بقیهٔ شهروندان کشور اگر متهم است باید در یک دادگاه رسمی به اتهاماتش و قانونی بودن یا نبودن قراردادهایی که با مسئولین بسته است رسیدگی شود و نباید مورد سوءاستفاده پروپاگاندای رسانهای قرار بگیرد و قربانی اغراض جریانهای سیاسی شود و باید آبرویش حفظ شود. این نوشته صرفا به ابعاد ماجرای بزرگنمایی تحریم و بازی رسانهای بحث کاسبان تحریم پرداخته و هیچ نسبتی با تطهیر فرد نامبرده ندارد.