● «تعلق به این کشور» یکی از اصولی بود که حزب ما، جنبش ما که حزب ما را به وجود آورد، آنرا تعیین نمود و در اولویت قرار داد. خدمت به منافع دیگر کشورها، هر چه که باشد، برای ما جرمی است که نمیتوانیم بپذیریم. طرف صحبت ما برای همبستگی انقلابی در سراسر جهان، زحمتکشان جهان و انقلابیون و کمونیستهای کشورهای دیگر هستند. شکایت بردن از کشورمان به کشورهای دیگر و درخواست کمک از آنها، فقط میتواند مایه شرمساری ما باشد.
● برای ما، به دلیل این رویکرد ما، تاریخ ۱۰ سپتامبر ۱۹۲۰ بسیار بیشتر از یک سالگرد است. ما حزب پرافتخاری هستیم که بلافاصله پس از تأسیس خود را در آتش انداختیم.
● حزبی که میهنپرستی طبقه کارگر را دربر دارد، حزبی انقلابی که از خواست سوسیالیسم و اراده خود برای استقرار سوسیالیسم دست برنمیدارد…
● ما صدوسومین سالگرد خود را با این خواست و اراده جشن میگیریم.
تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: مارکسیسم – لنینیسم امروز
نویسنده: کمال اوکویان، دبیرکل حزب کمونیست ترکیه
به مناسبت ۱۰۳-مین سالگرد بنیادگذاری حزب کمونیست ترکیه
حزب کمونیست ترکیه، حزب ما، در ۱۰ سپتامبر ۱۹۲۰ تأسیس شد. ما قدیمیترین حزب در ترکیه هستیم.
آیا بدین دلیل است که ما ۱۰۳ سالهایم؟
در آنصورت ما خود را «پیر» مینامیدم، ما خود را «جا افتاده» مینامیم.
خیر، این سن ما نیست که ما را ریشهدار میکند. ما ریشهدارترین حزب در ترکیه هستیم، زیرا حزبی هستیم که در روند رهایی و بنیادگذاری در این سرزمین متولد شده است.
۱۰ سپتامبر بنیادی است که شهامت و مشروعیت خود را از یک انقلاب طلوعکننده، از تحولات تاریخی که جهان و منطقه ما را زیر و رو کرد، میگیرد.
ما میگوییم ۱۰ سپتامبر ۱۹۲۰، اما این بنیادگذاری به ۷ نوامبر ۱۹۱۷، به انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر روسیه نیز میرسد؛ به مارس ۱۹۱۹، زمانی که انترناسیونال کمونیستی تشکیل شد؛ به کنگره خلقهای شرق که در ۳۱ اوت ۱۹۲۰ در باکو تشکیل شد، و به مدت یک هفته به میلیونها انسان خوشبینی القاء نمود..
باکو کانون مبارزات کارگری در قفقاز بود. برای چندین دهه، خشم «نفتچیها» (کارگران نفت) تحت ستم که توسط انحصارات بزرگ مسلط بر منابع غنی نفت استثمار میشدند، با ایدههای انقلابی آشنا شده بودند، و باکو از نظر مبارزات طبقاتی به مهمترین شهر منطقه مبدل شده بود.
در باکو کارگران از همه ملتها و قومیتها، برادری و انترناسیونالیسم پرولتاریا در برابر جهانوطنی سرمایه قرار داشتند!
در باکو بود که حزب بنیادگذاری خود را اعلام کرد. در باکو، که قدرت شوروی [آنرا] از اتحاد بریتانیا-منشویکها و پاشاهای عثمانی که هنوز به دنبال توسعه بودند، آزاد کرده بود.
حزب کمونیست ترکیه میتوانست در استانبول، جایی که کمونیستها با ستم، تاریکی و اشغال مبارزه میکردند، یا در کریمه، جایی که انقلاب و ضدانقلاب درگیر یک رویارویی خونین بودند، تأسیس شود.
موضوع مهم این بود: یک دوران به آخر میرسید و دوران نوینی آغاز میشد. صفها روشنتر میشد، انقلاب و ضدانقلاب به سمت رویارویی میرفتند که هیچکس نمیتوانست از آن فرار کند.
کمونیستها چه باید میکردند؟
امپراتوری عثمانی درمانده، تمام شده بود. کاخ لانهای برای مستبدان و همدستان آنها بود. اشغال و فروپاشی، کمر دهقانان فقیر آناتولی را، که قبلاً در زیر گرسنگی، فقر، بیماریهای همهگیر و جنگ خم شده بود، شکست.
از سوی دیگر، جنگ بزرگی که امپریالیستها برای تقسیم دوباره جهان به راه انداختند و در آن دست خلقها برگلوی همدیگر بود، نتیجه کاملاً متفاوتی به همراه داشت. سربازان، که اکثراً کارگران و دهقانان بودند، علیه دولتهای خود شوریدند، و کارگران در روسیه قدرت را به دست گرفتند، و دراین پیشگام شدند.
تقریباً همین در آلمان رخ می داد. امپراتوری آلمان، در سمت شکستخورده جنگ، جای خود را به جمهوری داد. جمهوری در آلمان با سرنیزه ملوانان انقلابی و با قدرت میلیشیای پرولتاریا زیر پرچم سرخ تأسیس شد. این سوسیال دموکراسی خائن آلمان بود که از تبدیل شدن آن به یک جمهوری سوسیالیستی جلوگیری کرد.
فنلاند، مجارستان، اسلواکی… همه جا باد انقلاب می وزید، همه جا…
دولتهای امپریالیستی، از یک سو، تلاش میکردند غنائم را بین خود تقسیم کنند، و از سوی دیگر، به فکر سرکوب قیام سرخها، ستمدیدگان، بشریت بزرگ، مشکل آفرینهایی بودند که قدرت آنها تکان میداد.
برتری روانی در جبهه انقلاب بود. روسیه شوروی دست نیرومندی به سوی کارگران و مردم تحت ستم جهان دراز کرد. این دست پاک، صادق و بیریا، ناجی تودههای فقیری بود که سالها دست خونآلود و کثیف بربریت امپریالیستی را بر گلوی خود احساس کرده بودند.
مقاومت در آناتولی در این شرایط به وجود آمد.
ترکیه یک سنت قوی از جنبشهای تودهای دموکراتیک نداشت. در امپراتوری عثمانی، انقلابیون بورژوا با بهرهبرداری از واکنشهای ایجاد شده توسط نارضایتی مردم فقیر، این دگرگونی را تحمیل میکردند. روشنفکران، پاشاها…
البته، واکنش مردمی علیه اشغالگری امپریالیستی وجود داشت. اما ضعیف و محلی بود. آناتولی در انتظار کسی بود.
مصطفی کمال یکی از کسانی بود که برجسته بود. او در مدت کوتاهی با واقعگرایی، شهامت در مسائل اساسی و قدردانی از فرصتها و هیجان ایجاد شده توسط روسیه شوروی، خود را از دیگران متمایز کرد.
اشغال و زوال امپراتوری عثمانی انرژی جدیدی را برای انقلاب بورژوایی ترکیه فراهم کرده بود. آیا طبقه کارگر ترکیه از تجربه و قدرت کافی برای پیشتر رفتن برخوردار بود؟
به این پرسش نمیتوان پاسخ قطعی داد. اما اگر این را در نظر بگیریم که تسالونیکی، سازمان یافتهترین شهر امپراتوری «قدیمی» عثمانی، در یونان بود و استانبول و ازمیر در اشغال بودند؛ اگر در نظر بگیریم که افکار سوسیالیستی ریشه نداشت، و به یک شکل ناکافی و اغلب نامنسجم وجود داشت…
دشوار بود، بسیار دشوار.
اما حتا در آن شرایط، مقاومت در آناتولی بسیار بسیار ارزشمند بود. اولاً،مبارزه ملی در صفوف جبهه انقلابی بینالمللی بود. این مبارزه نقشههای امپریالیسم را مختل میکرد و الهامبخش بسیاری از ملتها بود.
علاوه بر این، از پیش نمیتوان محدودیتهای یک مبارزه را تعیین کرد، برخی از روندها میتوانند بسیار فراتر از نقطه آغازین خود، تکامل یافته و دگرگون شوند. در سال ۱۹۱۹، هیچکس نمیتوانست پیشبینیهای پیامبرانه درباره نتیجه مبارزه در آناتولی انجام دهد.
یک مبارزه در جریان بود، این مبارزه بین انقلاب و ضدانقلاب بود، اما هر جبهه پویایی درونی خود را داشت.
و حتا در آن حالت، ما از یک روند انقلابی، مترقی، از یک انقلاب صحبت میکنیم.
حزب کمونیست ترکیه باید تأسیس میشد!
زیرا حزب کمونیست ترکیه پیش از آن در آناتولی سمتگیری کرده بود. حزب کمونیست ترکیه علیه مهاجمان، علیه کاخ پوسیده همدستان آنها، در سمت انقلاب، در سمت مقاومت بود. هر آنچه که لازم بود آن انقلاب، ن مقاومت بیشتر شود، کارگران نیرومندتر وارد فاز بعدی شوند، باید انجام میشد.
حزب کمونیست ترکیه یک ادعای تاریخی بود، به هر حال باید تأسیس شود. اما، حزب کمونیست ترکیه روان آن دوران نیز بود؛ از این نظر، بنیادگذاری آن بهنگام بود.
این فاکت که کادرهای مؤسس ما، که مصطفی صوفی در جایگاه اول بود، میخواستند فوراً به آناتولی بروند، با روح آن دوران همخوانی داشت، بهنگام بود.
آنها قدرت ضد-کمونیسم را دست کم گرفتند، اشتباه محاسباتی کردند، به هشدارها توجه نکردند. به سوی مرگ رفتن…
اجازه بدهید از همه اینها بگذریم…
ما کمونیستها از زندگی دفاع میکنیم، نه از مرگ. اما گاهی مرگ تاریخ بشریت را مینویسد.
حزب کمونیست ترکیه بلافاصه پس از تأسیس، برای اتخاذ موضع و پذیرش مسئولیت در مبارزه در آناتولی، قاطعانه عمل کرد. اگر حزب کمونیست ترکیه اینرا انجام نمیداد و از بیرون ناظر برمقاومت، رهایی و بنیاد میماند، ۱۰ سپتامبر ۱۹۲۰ معنای خود را از دست میداد و نمادین میماند.
و در آنصورت، زمانیکه در اوائل دهه ۲۰۰۰ نام حزب کمونیست ترکیه را، که توسط طبقه سرمایهدار ترکیه ممنوع شده بود به عرصه سیاستهای قانونی بازگرداندیم، مشکل میداشتیم که بگوییم «حزب ما به کشور ما تعلق دارد» و آن۲را به طبقه کارکر ترکیه ارائه نماییم. صدای ما جنین رسا نمیبود.
ما، با نیرویی که بخشاً از پویایی بنیادگذاری خود به دست آوردیم، در بیست سال گذشته تا حد زیادی اتهام «ریشه داشتن در خارج» را نفی کردهایم. «تعلق به این کشور» یکی از اصولی بود که حزب ما، جنبش ما که حزب ما را به وجود آورد، آنرا تعیین نمود و در اولویت قرار داد. خدمت به منافع دیگر کشورها، هر چه که باشد، برای ما جرمی است که نمیتوانیم بپذیریم. طرف صحبت ما برای همبستگی انقلابی در سراسر جهان، زحمتکشان جهان و انقلابیون و کمونیستهای کشورهای دیگر هستند. شکایت بردن از کشورمان به کشورهای دیگر و درخواست کمک از آنها، فقط میتواند مایه شرمساری ما باشد.
ما میخواهیم کشورمان را از سرمایهداری و همه ضمائم آن رها کنیم. ما میخواهیم این نظام را نابود کنیم زیرا کشورمان را بسیار دوست داریم. به دیگر سخن، ما این کشور را بسیار دوست داریم، زیرا این نظام را سرنگون خواهیم کرد و کشوری نوینی خواهیم ساخت.
ما همه میدانیم که کمونیسم، که ما آنرا بمثابه یک نظام اجتماعی رها از طبقات و استثمار تعریف میکنیم، به معنای یک جهان بدون مرز نیز هست. کمونیسم نظامی است که در آن همه آزادانه و برادرانه زندگی میکنند، جایی که فقر، گرسنگی، بیکاری و جنگ بطور کامل از بین رفته است..
ما راه درازی در پیش داریم، یا به عبارت دقیقتر، تا بشریت به این نقطه برسد یک دوران سخت مبارزه در برابر ما قرار دارد.
بخش خوب این است که ترکیه پیش از بسیاری از دیگر کشورهای جهان وارد این مسیر خواهد شد. بله، ما اینطور فکر می کنیم. زمان میبرد تا بشریت کاملاً از طبقات استثمارگر، از سرمایهداری که در مقیاس ملی و بینالمللی نابرابری تولید میکند، و از بربریت امپریالیستی رها شود. ما امروز نمیتوانیم این زمان بدانیم را بشناسیم یا بسنجیم.
آنچه ما میدانیم و محاسبه میکنیم این است که ترکیه کشوری است که میتواند از نظام جهانی امپریالیستی جدا شود.
این یک ادعای سیاسی است، اما یک ادعای سیاسی با پایه علمی است.
سوسیالیسم در ترکیه، شاید همراه با کشورهای دیگری که در مسیر مشابهی قرار دارند، در محیطی که امپریالیسم به حیات خود ادامه میدهد و به دلیل نزدیک شدن به پایان خود، تهاجمیتر میشود، آغاز خواهد شد.
ترکیه سوسیالیستی بخوبی در مسیر کمونیسم قرار خواهد گرفت..
برای ما، به دلیل این رویکرد ما، تاریخ ۱۰ سپتامبر ۱۹۲۰ بسیار بیشتر از یک سالگرد است. ما حزب پرافتخاری هستیم که بلافاصله پس از تأسیس خود را در آتش انداختیم.
حزبی که میهنپرستی طبقه کارگر را دربر دارد، حزبی انقلابی که از خواست سوسیالیسم و اراده خود برای استقرار سوسیالیسم دست برنمیدارد…
ما صدوسومین سالگرد خود را با این خواست و اراده جشن میگیریم.
https://mltoday.com/the-10th-of-september-means-more-than-a-foundation-date-for-the-tkp/