تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: چپ (soL)، پایگاه خبری حزب کمونیست ترکیه
نویسنده: اورهان گوکدمیر
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳
علیه علی بابا و چهل دزد او
در پایان ماه اوت گذشته حداقل ۵۴ کارگر عضو سندیکا به دلائل کوچکسازی یا کارایی، در انبار ترندیول در منطقه اسنیورت استانبول که ۶۰۰ کارگر در آن کار میکردند، اخراج شدند. چهارده نفر از این کارگران از مقابل انبار در اسنیورت تا ساختمان مرکزی ترندیول در مصلاق به اعتراض خود ادامه دادند. چه کار میشد کرد؟ آنها رفتند و در مقابل ساختمان شرکت تحصن کردند. شاید این «مسالمتآمیزترین» عمل در جهان بود.
اما روسای ترندیول حتا تحمل تحصن کارگران را نداشتند. آنها با پلیس تماس گرفتند و کارگران متحصن را به پلیس نشان دادند. پلیس پس از بیرون کردن چند خبرنگار از آن حوالی، کارگران متحصن را محاصره کرد. آنها کارگران محاصره شده را، یکی پس از دیگری، از زمین بلند کردند و با ضرب و شتم به داخل اتوبوس بازداشتگاه انداختند. ضرب و شتم کارگران در داخل در اتوبوس بازداشتگاه ادامه یافت. علاوه بر این، از پشت سر به دستهای کارگران مورد ضرب و شتم دستبند زدند. پلیس از تک تک کارگران به عنوان یک کیسه بوکس استفاده کرد. کارگران کیسههای بوکس نبودند، خون از سراپای آنها میریخت. یکی از سندیکالیستها که همراه با کارگران بازداشت شده بود با اشاره به لباسهای خود گفت: «اینها رنگ نیست، خون است» و گفت «پلیس از سکوت افکار عمومی نیرو میگیرد.»
دقیقاً همینطور بود. از پیش چندین خبرنگار در صحنه جرم حضور داشتند. پس از راندن آنها، تنها تعداد انگشتشماری از کارگران در محاصره پلیس باقی ماندند. در حالی که پلیس در حال کتکزدن وحشیانه کارگران محاصره شده بود، فقط صدای فریاد کارگران را میشد شنید: «کارگران تنها هستند»…
نمیدانم کدام دردناکتر است، کتکزدن کارگران دستبند خورده یا این فریادها. کارگران تنها هستند. این یک فریاد ترسناک طبقاتی است. کارگران تنها هستند. اگر کارگران تنها هستند، همه ما تنها هستیم. زیرا ثروتمندان بزرگ و نظام لعنتی سرمایهداری که تأسیس کردهاند، همه سازمانهایی را که ما با چنگ و دندان تشکیل داده بودیم نابود کردند. آنها اکنون سه تا پنجتای ما را میگیرند و میزنند تا ما دیگر اعتراض نکنیم. کارگران تنها هستند، ما همه تنها هستیم.
***
یک شرکت نسل جدید به نام ترندیول (Trendyol)[۱] در پشت پلیسی پنهان است که با چنین خشونتهای بیتناسبی به تعدادی کارگر متحصن حمله میکند. ارزش ترندیول در بازار در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۵ میلیارد دلار تخمینزده میشد، رقمی که برای یک کشور بحرانزده غیرقابل تصور است. این شرکت، یک بازار تجارت الکترونیک نامیده میشود و دفتر مرکزی آن در استانبول است. با رشد آن، سرمایه خارجی به آن سرازیر شد. شرکت چینی علیبابا با ۸۶٫۵ درصد بزرگترین سهامدار این شرکت است. مشخص شده است که از باقیمانده ۶٫۹۶ درصد به دِمت موتلو ، ۵٫۵۵ درصد به اِورن اوچو ، ۰٫۷۸ درصد به بیگم تکین، و ۰٫۲۱ درصد به زکی گوچلو کایا متعلق است. همانطور که میتوانید بینید، این یک داستان کامل از علیبابا و سه یا پنج دزد است.
ترندیول، که برای نپرداختن یک پنی به کارگران پابهپا میکند، با پرداخت ۷۰۰ میلیون لیره ترکیه حمایت مالی از «لیگ برتر» و «لیگ ت.اف.اف» [معروف به لیگ ترندیول- عدالت] را به عهده گرفت. ترندیول سپس شریک «استانبول معاصر» شد، که یکی از رویدادهای هنری برجسته ترکیه است. ما نمیدانیم که این چقدر تمام شده است. بطورخلاصه، ترندیول آنچه را که از کارگران دریغ میدارد، برای تبلیغات در اینجا و آنجا بذل و بخشش میکند.
ترندیول هیولای باد شدهای است که تجارت الکترونیک را در ترکیه در انحصار خود درآورده است، افراد مشهور سینمایی- ورزشی [یا به قول روستازادگان بیدانش و تازه به دوران رسیده ما «سلبرتیها»- عدالت] و رسانهها پشت آن هستند و سندیکاها و احزاب اپوزیسیون به دلیل این قدرت عظیم جرأت انتقاد کردن ندارند. به اندازه کافی قدرتمند که با رشوه یک روزنامه مخالف و حزب اصلی آپوزیسیون را به خط کند. کارگران در برابر این هیولا تنها هستند. صاحبان آن در تمام راه از چین [تا استانبول] خویشاوند پیدا میکنند، اما ۱۵ کارگر نمیتوانند در یک شهر ۲۰ میلیون نفری ۱۰۰۰ نفر را در حمایت از خود پیدا کنند.
***
میدانیم که تنهایی تراژدی طبقه ماست، اما تراژدی انسانیت نیز هست. زیرا انسانیت از دیرباز طبقه ما بوده است. منظورم این است که بورژوازی دیگر هیچ ارتباطی با خانواده انسانی ندارد. نمونههای اولیهای از این تشخیص وجود دارد: «فقرا»[۲] اثر یلماز گونی که هفته گذشته سعی شد به سوی سگها پرتاب شود، یکی از آن نمونهها است. فقرا یتیم هستند. «کورها»ی[۳] بروگل هم آدمهای فقیری هستند. در هر دو فقرا وجود دارند، و فقرا در هر دو تنها هستند. طبیعتاً، داستان آنها ترسناک است.
«فقرا» داستان سه مرد فقیر را بازگو میکند که راهشان به نحوی تلاقی میکند، زندگی آنها را لِه کرده و از جایی به جایی میکشاند، باد آنها را میبرد و درباره دنیای بیرحمی است که سعی میکند بدون توجه به وضیت فقرشان، آنها را به زمین بزند. ابوذر در جوانی پدرش را از دست داد، مورد ظلم ناپدری قرار گرفت و در خیابانها بزرگ شد تا زمانیکه دست مادرش برای پایان دادن به این ظلم به خونآلوده شد. عرب بزهکاری است که ماهها بدون مزد کار کرد و آنچه را که حقش بود به روش خودش بدست آورد. حاجی فقیر دیگری است که فاحشهای را که با او ارتباط داشت میکشد به زندان میافتد. من توصیه میکنم کسانی که گرسنگی، فقر، درماندگی، بدبختی و تنهایی را نمیشناسند یا به تعبیر باب روز «آنهایی که آنرا تجربه نکردهاند» فیلم را ببینند. از سال ۱۹۷۴، ثروت در کشور افزایش یافته است، اما استیصال نیز افزایش یافته است.
« کور عصا کش کور» بروگل در سال ۱۵۶۸ وارد زندگی ما شد؛ راهبان کور با چنگ زدن به عصا و شانههای یکدیگر حرکت میکنند. اولین نفر از کورها در گودالی میافتد و میداند که افتاده است. پشت سر او، کور دوم تعادل خود را از دست میدهد زیرا کور جلویی زمین خورده و او نزدیک است روی کور اول در گودال بیفتد. سومین کور میداند که مشکلی پیش آمده، اما هنوز نمیداند مشکل چیست. سه کور پشت سر درمانده به دنبال کور جلویی میروند، غافل از آنچه که در چند قدمی بر سرشان خواهد آمد. جز این شش نابینا در پس زمینه هیچکس در روستا دیده نمیشود. یک کلیسا بچشم میخورد. ظاهراً، اهالی روستا در حالیکه کورها به گودال میافتند، در مراسم عشای ربانی یکشنبه شرکت دارند. شاید همگی به سخنان عیسی درباره فریسیان گوش میدهند[۴]، درست در لحظهای که مردان نابینا در گودال میافتند. وقتی کلیسا را ترک میکنند، به یکدیگر میچسبند و به سمت گودال حرکت میکنند… همیشه استیصال بزرگی در پشت فقر است.
بروگل همه نقاشیهای خود را در بحبوحه جنگ های مذهبی وحشیانه در اروپا کشید. او مردمی را که قرون وسطی صیقل داده و تقدیس کرده بودند، تحقیر کرد و آنها را به شکل دهقانان بازآفرید. به همین دلیل او نام «دهقان» را به خود گرفت. معلوم نیست که او دهقان بود یا نه، اما تردیدی نیست که او یک انقلابی بود که از دالان تاریخ آمده بود. او زیر تابلوی نقاشی خود با عنوان «نبرد کیسههای پول و گاوصندوق» چنین نوشته است: «کوزههای پر از طلا، گاوصندوقها، قلکهایتان را رها نکنید… برای طلا و ثروتتان صفوف خود را مستحکم نمایید…» این یکی از قدیمیترین شواهدی است که نشان میدهد جنگهای مذهبی در واقع جنگهای «پول» بودند. مذهب برای روحهای فقیرِ دزدیده شده است!
کوزههای پر از طلا، گاوصندوقها، قلکهایتان را رها نکنید… برای طلا و ثروتتان صفوف خود را مستحکم نمایید…
این چنین است؛ زمانهایی که دین بیشتر رواج را دارد، زمانهایی است که افراطگرایی اخلاقی در اوج است. دینداری بیش از حد و افراطکرایی اخلاقی کور میکند. همه چیز به یک گودال بزرگ مبدل میشود. این گودال انسانیت است. بروگل، نقاش کورها، این گودال انسانیت را به تصویر میکشید. گودالِ سرمایهداری است و کسانی که به گودال میافتند بدون تردید فقرا هستند.
***
کوزههای پر از طلا، گاوصندوقها، قلکهایتان را رها نکنید… برای طلا و ثروتتان صفوف خود را مستحکم نمایید… این یک داستان ۵۰۰ ساله است. کسانی که صفوف خود را به خاطر طلا و ثروت خود مستحکم کردند، پیروز شدند، زیرا فقرا صفوف خود را در برابر آنها سست کردند. فقرایی که متحد نیستند بینوا میشوند و مانند برگی که گرفتار باد شده به این سو و آن سو کشیده میشوند. تنهایی ترسناک است، به ویژه زمانیکه زیر حمله هستید.
نمیدانم کدام دردناکتر است، کتکزدن کارگران دستبند خورده یا این فریادها. کارگران تنها هستند. این یک فریاد ترسناک طبقاتی است. کارگران تنها هستند. اگر کارگران تنها هستند، همه ما تنها هستیم. زیرا ثروتمندان بزرگ و نظام لعنتی سرمایهداری که تأسیس کردهاند، همه سازمانهایی را که ما با چنگ و دندان تشکیل داده بودیم نابود کردند. آنها اکنون سه تا پنجتای ما را میگیرند و میزنند تا ما دیگر اعتراض نکنیم. کارگران تنها هستند، ما همه تنها هستیم.
تنهایی ما نه دلیل کم بودن ما، بلکه به دلیل متشکل نبودن ماست. چون هر کارگر کارگری است که در کنار اوست، کارگران با تکیه کردن به یکدیگر و چسبیدن به یکدیگر نیرمندتر میشوند. اگر کارگران نتوانند به یکدیگر اتکاء نمایند، تنها هستند. میبینی که ترا به اطراف هل میدهند، نشستن و گریستن حداکثر کاری که انجام میدهی، استیصال مسری است.
«یک سپیده دم از لبه تاریکی دستهای سنگین خود را بر زمین گذاشتند
دستهای سنگین خود را روی زمین گذاشتند
زمانی که برخاستند…»
آن زمانی است که فقرا به انقلابیون شکوهمندی مبدل میشوند که دنیای جدیدی را میسازند.
زمانی که آنها دستهای سنگینشان را بر روی زمین بگذارند و برخیزند… آن زمان ما برخواهیم خاست. ما دوباره به یاد خواهیم آورد که نیرویی هستیم که تاریخ را شکل میدهد. دیگر هیچ کارگری تنها نخواهد ماند.
https://haber.sol.org.tr/yazar/alibaba-ve-haramilerine-karsi-385060
——————————————–
پانویسهای «عدالت»:
۱- ترندیول فارسی
۲- یلماز گونی و آثار او
https://www.youtube.com/watch?v=n08V2kdjXQI
۳- نگاهی بر زندگی و آثار پیتر بروگل پدر
۴- وای بر فریسیان