ترجمه زیر بیش از ده سال پیش در ارتباط با تبلیغات «شرق»، «سرمایه»، «اعتماد»، و برخی چپها در ارتباط با کتاب «قرن گمشده: اقتصاد و جامعه ایران در قرن نوزدهم» منتشر شد. بازانتشار آن در ارتباط با نوشتار «نقش و اهمیت شیوۀ تولید آسیایی» است، که یوسف زرکار در آغاز آن میگوید:
ما با مفهوم «وجه تولید آسیایی» آشنایی چندانی نداشتیم و به شیوۀ مألوف آموزش یافته «چپهای مارکسیست» به ارث برده از تفکرات و القائات «مارکسیسم روسی»، حاکم بودن وجه تولید فئودالی بر جامعه را بدیهی میانگاشتیم. و از اشاراتی که در برخی از زیرنویسهای مطالب به مقوله وجه تولید آسیایی شده بود نیز بی توجّه و تامّل، میگذشتیم و اگر گاهاَ پرسیده میشد که این مقوله به چه معناست؟ آنانی که «واردتر» بودند، پاسخ میگفتند که :شکلی از شیوۀ تولید فئودالی است. اکنون اما بطور جدّی و با دقّت و تامّل بیشتر، این مقوله و ابعاد آن برای دریافت پاسخ به سئوالات، به چند دلیل برای ما مطرح است…
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: دمکراسی انقلابی
نویسنده: تیمور رحمان
برگردان: ع. سهند
عجیبتر از نوشتههایی که سعی دارند نشان دهند گرامشی لنینیست نبود، نوشتههای است که با تمهیدات گوناگون تلاش میکنند ثابت کنند لنین مارکسیست نبود! تحریف نظرات لنین در باره شیوه تولید آسیایی، از اوج جنگ سرد در سالهای هفتاد قرن بیستم، یکی از عرصههای فعالیت مخالفین سوسیالیسم علمی و دشمنان لنینیسم بوده است.
http://www.sedayemardom.net/didgah/articles_detail_didgah.php?aid=1681
نوشتار «لنین دربارۀ شیوه تولید آسیایی» به قلم تیمور رحمان، دبیرکل حزب کمونیست کارگران و دهقانان پاکستان (به اردو «کمیونسٹ مزدور کسان پارٹی»)، به این تحریفات سیاسی- فرهنگی مندرج در دو کتاب از مارین سایر و براندن اُلیری، نوشته شده در دوران جنگ سرد، پاسخ مستند و دقیق میدهد.
لنین دربارۀ شیوه تولید آسیایی
پیرامون اینکه لنین مفهوم شیوه تولید آسیایی یا مناسب بودن آن برای روسیه را پذیرفت یا نه، یک ستیز مشخص وجود دارد. اولاً، دانشمندان شوروی از ۱۹۳۱ اشارات مارکس، انگلس یا لنین به شیوه «آسیایی» لنین را کنار نهاده اند، صرفاً انواع شیوههای تولید بردهداری و فئودالی یافتشده در آسیا را برجسته کردند. به عنوان مثال، میف (Miff) نوشت:
«منظور مارکس از شیوه «آسیایی» یکی از گونههای فئودالیسم بود… اینطور است که مسأله تاکنون از طرف ما فهمیده شده و این طور است که رفیق لنین آن را میفهمید.»[۱]
مارین سایر مینویسد که تئوری امپریالیسم لنین «معطوف به این بود که مناطق مستعمره مانند آسیا، قبل از آنکه تابع تأثیرات امپریالیسم غرب شوند، از روال عادی (یعنی غربی) رشد تاریخی برخوردار بودند.»[۲]
اُلیری نیز میگوید لنین «مناسب بودن کاربست [شیوه تولید آسیایی] از طرف پلخانف به روسیه تزاری را رد میکند.»[۳] اجازه بدهید در تلاش برای تمیز دادن نظرات لنین، به نظرات او دربارۀ شیوه تولید آسیایی نگاهی نسبتاً مشروح بیندازیم.
در واقع، لنین نه با مفهوم شیوه تولید آسیایی و نه با توصیف روسیه به عنوان آسیایی مخالفتی نداشت.[۴] از اینجا میتوان شروع کرد که لنین مرتباً به پیشگفتار مارکس بر «نقد اقتصاد سیاسی» اشاره مینمود، و آن عباراتی را که به شیوه تولید آسیایی اشاره دارند، به طور کامل نقل میکرد. به عنوان مثال، لنین در سال ۱۸۹۴ در مقدمه «”دوستان مردم” کیانند و چگونه بر ضد سوسیال دمکراتها میجنگند؟» و همچنین در سال ۱۹۱۴ در بیوگرافی و شرح کار مارکس تحت عنوان «کارل مارکس»[۵] پیشگفتار را نقل میکند. ثانیاً کار لنین به نام «چکیده مکاتبات ک. مارکس و ف. انگلس ۱۸۸۳-۱۸۸۴» که در سال ۱۹۵۹ در مسکو منتشر شد به وضوح کامل نشان میدهد که لنین مفهوم شیوه تولید آسیایی را مطالعه کرده بود. در این یادداشتها، لنین نوشت:
«”کلید” نظامهای شرقی غیبت مالکیت خصوصی بر زمین است. تمام زمین دارایی صدر حکومت است… روستاهای آسیایی، محصور در خود و خودکفا (اقتصاد طبیعی)، به علاوۀ کارهای عمومی دولت مرکزی، شالوده نظامهای آسیایی را تشکیل میدهند.[۶]
مانند پلخانف، لنین روسیه تزاری را کشوری میدید که در چهارراه تمدن اروپایی و آسیایی قرار داشت. این صرفاً یک اشاره به فاکت جغرافیایی نبود که روسیه قاره یوروسیا را در برمیگرفت؛ مهمتر، این به صورتبندی اجتماعی- اقتصادی روسیه اشاره میکرد که ترکیبی از فئودالیسم (بعداً سرمایهداری) اروپایی و شیوه تولید آسیایی بود. به عنوان مثال، او در ۱۸۹۴ پیرامون ساختار اجتماعی روسیه نوشت:
«استثمار فئودالی دهقانان در فاحشترین اشکال آسیایی، که نه تنها ابزار تولید به تولیدکننده تعلق نداشت، بلکه تولیدکنندگان خود تفاوت چندانی با “ابزار تولید” نداشتند.»[۷]
او در ۱۸۹۷ در حالی که از مؤسسه بوروکراسی انتقاد میکرد، روسیه را به عنوان «نیمه آسیایی» توصیف نمود و گفت: «[ما] این مؤسسه [بوروکراسی] را، از روسیه استبدادی و نیمه آسیایی تا انگلستان با فرهنگ، آزاد و متمدن، به مثابه یک ارگان اساسی جامعه بورژوایی میبینیم»[۸] همینطور، او در ۱۹۱۱ در نقد اصلاحات استولپین نوشت: «سلطنت مجبور بود از خود در مقابل انقلاب دفاع کند، و سلطنت نیمه آسیایی، فئودالی روسیه تنها میتوانست با بدنامترین، تنفرانگیزترین، ابزار خبیثانه و خشن از خود دفاع کند.»[۹]
او در همان مقاله گفت: «استولیپین، عامل کشتار و آزار، از تنها راهی که یک حکمران تزاری میتواند، خود را برای مقام وزارت آماده کرد؛ با شکنجه دهقانان، با سازماندهی کشتار و آزار و با نشان دادن توانایی پنهان نگهداشتن این “اعمال” آسیایی در پشت عبارات چرب و نرم، ظاهر بیرونی، ژست و تظاهر به اینکه “اروپایی” به نظر برسد.»[۱۰]
لنین در ۱۹۰۵ ارتجاع تزاری را به مثابه ترکیبی از «عقبماندگی مطلق آسیایی با همه خصوصیات تنفرانگیز شیوههای پالایش شده مورد استفاده برای استثمار و احمقانه جلوه دادن کسانی که بیشترین ستم و زجر را از تمدن شهرهای سرمایهداری دیدهاند» توصیف نمود.[۱۱] او در ۱۹۰۶ با اعلام مخالفت بلشویکها با طبقه حاکم نوشت: «ما از صمیم قلب تا به آخر از مبارزه دهقانان علیه زمینداری نیمه فئودالی و علیه نظامهای سیاسی آسیایی در روسیه حمایت میکنیم.»[۱۲]
شاهد بیشتر بر این نظر که لنین روسیه تزاری را قرارگرفته در چهارراه بین تمدنهای اروپایی و آسیایی میدید، از اشارات مکرر او به مبارزه بین فرهنگ [بورژوا-دمکراتیک] و عقبماندگی آسیایی قابل حصول است. این موضوع (تم) مرتباً در نوشتههای لنین دربارۀ روسیه تکرار میشود. به عنوان مثال، او در ۱۸۹۷ نوشت که سرمایهداری در روسیه «اشکال آسیایی کار» را با بندگی تکامل یافته نامحدود و اشکال گونهگون وابستگی شخصی آن، به اشکال اروپایی کار مبدل میسازد.[۱۳] بر این بستر، او استدلال میکرد، نارودنیسم «در خدمت رکود و عقبماندگی آسیایی» بود.[۱۴] او اظهار تعجب میکرد که نظامهای سیاسی آسیایی در روسیه به خطوط سرمایهداری اروپایی امکان میدهند و در ۱۹۰۳ نوشت:
«آنچه تعجببرانگیز است، البته، این است که رشد روسیه در امتداد خطوط سرمایهداری اروپایی، به رغم نظام سیاسی آسیایی آن، تاکنون چنان نشان نیرومندی بر گروهبندیهای سیاسی جامعه گذاشته است.»[۱۵]
در زمانهای دیگر او خاطرنشان کرد که چگونه دگرگونی مؤسسات روسیه در سطح مانده است و چگونه آنها هنوز ماهیتاً آسیایی هستند. به عنوان مثال، او در ۱۹۰۱ گفت: «مقررات موقت ۱۸۹۹ نقاب ریاکاری را درید و ماهیت واقعی آسیایی حتا آن مؤسساتی [روسی] را که بیشترین شباهت را با مؤسسات اروپایی دارند، برملا ساخت.»[۱۶] او در ۱۹۰۵ استدلال نمود: «در روسیه تضادهای کاملاً سرمایهداری بسیار تحتالشعاع تضادهای…بین “فرهنگ” و بربریت آسیایی، اروپایسم و تزاریسم، سرمایهداری و فئودالیسم قرار دارند؛ به عبارت دیگر، تقاضاهایی که امروز مطرح میشود تقاضاهایی است که انجام آن سرمایهداری را رشد خواهد داد، آن را از تفالههای فئودالیسم پاک خواهد نمود و شرایط زندگی و مبارزه را هم برای پرولتاریا و هم برای بورژوازی، بهتر خواهد کرد.»[۱۷]
همینطور، او در ۱۹۰۵ در دفاع از «اصلاحات دمکرایتک» از طريق یک انقلاب دیکتاتوری دمکراتیک گفت:
«اصلاحات دمکراتیک…برای نخستین بار، واقعاً زمین را برای رشد گسترده و سریع سرمایهداری اروپایی و نه آسیایی، آماده خواهد کرد. [دیکتاتوری دمکراتیک] امکان دارد بازتوزیع رادیکال دارایی ارضی به سود دهقانان، دمکراسی مستمر و کامل شامل تأسیس جمهوری، ریشهکن ساختن همه خصوصیات سرکوبگر بندگی آسیایی، نه تنها در روستا، بلکه در زندگی کارخانه، را ایجاد کند… [بلشویکها]… میخواهند مردم، یعنی پرولتاریا و دهقانان، حسابها را با سلطنت و اریستوکراسی به «شیوهای عامی» (شیوهای پلبین) تسویه نمایند، بیرحمانه دشمنان آزادی را نابود کنند، مقاومت آنها را با قهر درهم شکنند، و به هیچوجه به ملعونهای وارث سرفداری، بربریت آسیایی و تنزل شأن انسان، امتیازی ندهند.»[۱۸]
در مقاله بعدی لنین این بحث را مطرح نمود که شرایط در روسیه برای گذار آهسته، برای انقلابی از نوع ۱۷۸۹ به جای انقلابی از نوع ۱۸۴۸ آماده است، زیرا تضاد بین اریستوکراسی و آزادی سیاسی هیچ مرحله میانی ندارد. او نتیجه گرفت در روسیه «استبداد دست نخورده آسیایی است.»[۱۹]
همین بحث را در اثر بنیادین لنین «توسعه سرمایهداری در روسیه» میتوان یافت. او در بحث از ظهور بورژوازی دهقانی بر بستر شیوه تولید آسیایی نوشت:
«ریسمانهای هم سرمایه تجاری… و هم سرمایه صنعتی… در دست بورژوازی دهقانی به هم میپیوندند. اینکه کدامیک از این اشکال سرمایه به زیان دیگری رشد خواهد کرد به شرایط پیرامون، به بیشتر یا کمتر بودن درجهای که راه زندگی آسیایی ریشهکن شده است، بستگی دارد.»[۲۰]
این اشاره به راه زندگی آسیایی موقعی که لنین نظام غالب در کشاورزی زمینداری بزرگ و تولید نساجی ماقبل صنعتی را مقایسه میکند، تکرار میشود:
«در هر دو مورد، نظام کهن صرفاً به معنی رکود در اشکال تولید (و نتیجتاً، در تمام روابط اجتماعی)، و سلطه راه زندگی آسیایی است. در هر دو مورد، اشکال جدید، اقتصاد سرمایهداری، به رغم تمام تناقضات ذاتی در آنها، ترقی عظیمی را تشکیل میدهد.»[۲۱]
لنین در عبارات بیشماری به خصوصیات صورتبندی اجتماعی- اقتصادی روسیه که از شیوه تولید آسیایی ناشی شده بود، اشاره میکند. به عنوان مثال، لنین در ۱۸۹۴، به «نقض آسیایی حرمت انسانی که دایماً در روستاها دیده میشود.»[۲۲] اشاره میکند.
● در ۱۹۰۰، «مردم چین از همان نابکاریهایی در عذابند که مردم روسیه از آنها رنج میبرند- از یک دولت آسیایی که با فشار از دهقانان گرسنه مالیات میگیرد و هر آرمان به سمت آزادی را با نیروی نظامی سرکوب میکند.»[۲۳]
● در ۱۹۰۱، «فقر، جهالت، فقدان حقوق، و تحقیر درمانناپذیری، که دهقانان از آن در عذابند، یک عقبماندگی آسیایی را بر کل نظام اجتماعی ما قرار میدهد.»[۲۴]
● در ۱۹۰۱، «برای مقابله با بیکاری و بحرانها، و با بربریت آسیایی و اشکال بیرحمانهای که مصادره تولیدکنندگان کوچک در روسیه به خود گرفته است، هیچ ابزار دیگری مگر مبارزه طبقاتی پرولتاریا علیه کل نظام سرمایهداری نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد.»[۲۵]
● در ۱۹۰۲، «بقایای بیشمار نظام اجتماعی ماقبل سرمایهداری، سرفداری… مسؤول اشکال وحشیانه آسیایی استثمار و انقراض جانگذار میلیونها دهقان است.»[۲۶]
● در ۱۹۰۳، «کل طبقه کارگر و کل کشور از این فقدان حقوق در رنج است؛ این چیزی است که تمام عقبماندگی آسیایی در زندگی روسیه برآن قرار دارد.»[۲۷]
● در ۱۹۰۷، «کل نظام استعماری استبداد با مداخله آسیایی بوروکراسی کوتهبین درآمیخته است.»[۲۸]
● در ۱۹۱۳، «خصوصیات بدویت آسیایی، اخاذی دولتی، دوز و کلکهای وام دهندگانی که درآمدهای انحصاری خود را با مقامات بسیار بالا شریک میشوند، هنوز در سرمایهداری روسیه به حد وفور وجود دارد.»[۲۹]
●در ۱۹۱۴، «واقعیت امر این است که این ترقی، فقر و بندگی هولناکی را در میان تودههای دهقانان همیشگی میکند، فقط شرایط آنها را بدتر کرده، بحرانها را بیشتر ناگزیر میسازد، و تضادهای بین الزامات سرمایهداری مدرن و “استخدام زمستانی” وحشیانه، قرون وسطایی و آسیایی را تشدید میکند.»[۳۰]
● در ۱۹۰۷، «یک انقلاب بورژوایی برای هدف حفظ مالکیت بر زمین از طرف استولیپین به خشنترین اشکال آسیایی پیش برده میشود.[۳۱]
● در ۱۹۱۱، «[استبداد حاکم روسیه]… حتا از بربریت و رفتار غیرمتمدانه دولتهای آسیایی، پیشی میگیرد.»[۳۲]
● در ۱۹۱۰، «تنها یک انقلاب ظفرمند میتواند دگرگونیهای ماندگار در زندگی خلقها به وجود آورد و به طور جدی حکومت قرون وسطایی و اشکال نیمهآسیایی سرمایهداری را تضعیف نماید.»[۳۳]
بر این منوال، لنین طی محکوم کردن کوبنده روسیه تزاری و هواداران آن، مکرراً از واژههايی مانند «استبداد پلیسی آسیایی»، «سانسور آسیایی»، «محافظهکاری آسیایی استبداد»، «توحش آسیایی استبداد»، «بربریت آسیایی»، «بیفرهنگی آسیایی»، «روسیه تزاری برده، آسیایی»، «توحش آسیایی»، «مقامات روسی به طور آسیایی فاسد»، «تاول لعنتی استبداد آسیایی»، و «استبداد آسیایی» استفاده کرده است.
گودِس (Godes) مخالف گزنده شیوه تولید آسیایی مینویسد:
«در آثار لنین واژه “آسیایی” اغلب به عنوان مترداف برای یک شکل افراطی از فئودالیسم و عقبماندگی عمل میکند. هیچ کس ادعا نخواهد کرد که لنین روسیه را از جمله کشورهای دارای شیوه تولید آسیایی طبقهبندی کرد، اما در ارتباط با روسیه بود که او اغلب واژه “آسیایی” را به کار میبرد.»[۳۴]
با این وصف، این ادعا، کاملاً با صراحت گفته باشیم، مضحک است. اولاً، چرا لنین باید به این ایده بیمعنی رسیده باشد که «یک شکل افراطی از فئودالیسم» مترادف با واژه «آسیایی» است، با توجه به اینکه فئودالیسم یک واژه و یک نظام است و ریشههای آن نه در شرق، بلکه در غرب است؟ به علاوه، چرا لنین نمیتواند بگوید که منظور او، آنطور که گفته شد، یک «شکل افراطی از فئودالیسم» است؟ توضیح «بدیع» گودِس بیشتر سؤالبرانگیز است تا پاسخ دهنده. نوشته «یادداشتهایی درباره پیشنویس دوم برنامه پلخانف» میتواند این موضوع را روشنتر کند. موقعی که پلخانف اصطلاح «دوره صنعتگری فئودالی» را نوشت، لنین نوشت:
«”دوره صنعتگری فئودالی”… اینجا یک اصطلاح به نظر میرسد انتخاب شده، گویا عامدانه، که حداقل کاربرد را در روسیه دارد، زیرا این مورد سؤال است که آیا واژه “فئودالیسم” شامل قرون وسطای ما میشود.»[۳۵]
لنین این را کاملاً روشن کرد که واژه فئودالیسم تنها میتواند در بستر روسیه به طور نادقیق به کار گرفته شود. او نوشت «فئودال (اجازه بدهید از این اصطلاح عمومی، نه خیلی دقیق اروپایی استفاده کنیم) زمینداران…»[۳۶]
به علاوه، لنین آگاه از این تفاوت برای توصیف شرایط در روسیه از واژه بندگی (krepostichestvo) به جای فئودالیسم (feodalizm) استفاده میکرد. شخص باید به عقب برگردد تا ببیند با ترجمه krepostichestvo به فئودالیسم به چه میزان لنین نادرست ترجمه شده است. سادهترین و سرراستترین توضیح این است که این اشارات نه به مردم آسیا بود، نه به «یک شکل افراطی از فئودالیسم»، بلکه کاملاً واضح به شیوه تولید آسیایی اشاره میکند که موجب ظهور اعمال ددمنشانه سرکوبگر شده بود.
مناظره لنین با پلخانف در کنگره استکهلم در سال ۱۹۰۶ پیرامون برنامه بلشویکی برای ملی کردن زمین اغلب به خطا به عنوان حملهای به شیوه تولید آسیایی معرفی میشود. به عنوان مثال آ. ج. پریگوژین مورخ نوشت:
«در کنگره چهارم (وحدت) در استکهلم، لنین دقیقاً این نظر مخالف را مطرح کرد که پلخانف سعی داشت از تحلیل خود از “ماهیت آسیایی استبداد روسیه” و کمون روسی، برداشت منشویکی را بنا کند. اگر مارکس و انگلس واقعاً نقطه نظر پذیرش یک شیوه تولید «آسیایی» را در روسیه داشتند، آن وقت برخلاف آنچه ما تصور کرده ایم لنین نبود که درست میگفت، بلکه پلخانف بود: منشویسم درست میگفت، و نه بلشویسم.»[۳۷]
جدای از این دگم خندهآور که شیوه تولید آسیایی نمیتواند وجود داشته باشد چون در آنصورت لنین اشتباه کرده است، فاکتها نشان میدهند که این تعبیر کاملاً نادرست است. پلخانف بحث کرده بود که چون ملی کردن زمین قبل از حکومت پطر، پایه اقتصادی مسکووی (Muscovy) بود، برنامه ملی کردن زمین از طرف بلشویکها به بازسازی شیوه تولید آسیایی منجر خواهد شد. اولاً، لنین خاطرنشان کرد که این نظر تاریخاً نادرست است. او نوشت: «بیمعنی است که از ملی شدن زمین قبل از حکومت پطر سخن به میان آورده شود.» اما، لنین مشخصتر استدلال نمود:
«تا جایی که (یا اگر) زمین در مسکووی ملی شده بود، پایه اقتصادی این ملی کردن شیوه تولید آسیایی بود. اما شیوه تولید سرمایهداری است که در نیمه دوم قرن نوزدهم در روسیه مستقر شد، و در قرن بیستم قاطعانه مسلط است. آن وقت از بحث پلخانف چه میماند؟ او ملی کردن بر پایه شیوه تولید آسیایی را با ملی کردن بر پایه شیوه تولید سرمایهداری اشتباه گرفته است.»[۳۸]
از این عبارت کاملاً روشن است که لنین علیه مفهوم شیوه تولید آسیایی بحث نمیکند، بلکه این را خاطرنشان میکند که پلخانف ملی کردن تحت شیوه تولید آسیایی را با ملی کردن تحت سرمایهداری اشتباه گرفته است.
لنین که خود در سال ۱۹۰۷ مقاله «برنامه ارضی سوسیال دمکراسی در اولین انقلاب روسیه، ۱۹۰۵-۱۹۰۷» را نوشت، این تمایز را روشنتر کرد. او در این مقاله مصوبات کنگره استکهلم را تحلیل نمود، گفت که منشویکها درک نمیکردند که انقلاب بورژوایی در روسیه میتواند از دو نوع باشد: انقلاب بورژوایی زمینداران یا انقلاب بورژوایی دهقانان. او از مورد دوم حمایت میکرد، زیرا «بدون “پاکسازی” روابط و مقررات ارضی قرون وسطایی، بخشاً فئودالی و بخشاً آسیایی، انقلاب بورژوایی در کشاورزی نمیتواند وجود داشته باشد.»[۳۹] به علاوه، او گفت که توزيع کهن زمین بر پایه تمایل مباشران زمینداران، یا «مقامات استبداد آسیایی» قرار داشت و نه بر نیازهای کشاورزی آزاد تجاری.»۴۰ او گفت که ملی کردن زمین میتواند بقایای قرون وسطایی و نیمه پوسیدگی آسیایی را کاملاً از میان بردارد.» او در مورد نکات مشخص پلخانف گفت: «مصوبات کنگره استکهلم کاملاً اظهارات گزارش من را تأیید میکند که پلخانف به طور ناروا بازسازیی را که در فرانسه بر پایه سرمایهداری صورت گرفت با بازسازی “نظم کهن، نیمه آسیایی ما” اشتباه میگیرد.»[۴۱]
لنین با مسخره کردن این نظر که ملی کردن بر پایه سرمایهداری، شیوه تولید آسیایی را بازسازی خواهد کرد، ادامه میدهد:
«این چیست؟ یک تحلیل ماتریالیستی تاریخی، یا صرفاً یک “بازیکلمات” خردگرایانه؟ آیا واژه “ملی کردن” یا تغییرات اقتصادی مشخص است که بازسازی شرایط نیمه آسیایی را تسهیل میکند؟ اگر پلخانف در این مورد فکر کرده بود پی میبرد که شهریت و تقسیم یک پایه نظم آسیایی، یعنی مالکیت قرون وسطایی زمیندار را از بین میبرد، اما پایه دیگر، یعنی مالکیت سهم قرون وسطایی را باقی میگذارد. نتیجتاً، در اساس، در جوهر اقتصادی انقلاب (و نه به اعتبار واژه ای که شخص ممکن است به آن اطلاق نماید)، این ملی کردن است که بسیار رادیکالتر پایه اقتصادی استبداد آسیایی را از بین میبرد.»[۴۲]
این تحلیل مشروح از مناظره ارضی، به وسیله خود لنین، به وضوح نشان میدهد که پریگوژین مناظره بین پلخانف و لنین را، که گویا مناظرهای بر سر «پذیرش شیوه تولید “آسیایی” در روسیه» بود، بد فهمیده است. در واقع، مناظره بر سر این مسأله بود که آیا شهریت یا ملی کردن بهترین مسیر عمل برای ریشهکن کردن شیوه تولیدی آسیایی خواهد بود. در واقع، وجود شیوه تولید آسیایی در روسیه، هرگز موضوع مناظره بین لنین و پلخانف نبود.
نظرات لنین در باره روشنفکران، در ارتباط با شیوه تولید آسیایی نیز آموزنده است. به نظر او روشنفکران در روسیه ماقبل سرمایهداری به دو اردوی بزرگ تقسیم میشدند: «آنهایی که ساخته دولت، و آنهایی که مستقل بودند؛ منظور ما از گروه نخست نویسندگان اجیر و کسانی است که طبق دستور … در ارتباط با روابط پدرسالاری، نیمهآسیایی مینویسند» اما او خوشحال بود اشاره کند که این تمایز اکنون منسوخ است، «زیرا روسیه سریعاً اروپایی میشو.»[۴۳] در این زمینه، لنین گرچه لئو تولستوی را بسیار میستود، ترسیم او را از روسیه ماقبل سرمایهداری رمانتیسم میدانست و نوشت: «تولستوی- ایسم در مضمون تاریخی واقعی خود، یک ایدئولوژی یک نظم شرقی، آسیایی است.»[۴۴]
ممکن است مخالفت شود که لنین بعد از ۱۹۱۳، زمانی که «اروپای عقبمانده و آسیای پیشرفته»[۴۵] را نوشت، نظرات خود را تغییر داد. این عنوان مطمئناً چنین تلقین میکند که لنین «عقبماندگی» را دیگر با «آسیا» مربوط نمیدانست. در این صورت، این چگونه میتواند با این فاکت همخوان باشد که لنین در اواخر ۱۹۲۳، چندین سال پس از انقلاب سوسیالیستی، هنوز «جهالت آسیایی» را در مقابل فرهنگ اروپایی قرار میداد؟ به عنوان مثال، او نوشت: «بگذارید آن روسها، یا دهقانانی که تصور میکنند چون تجارت میکنند پس تجار خوبی هستند، این را خوب به مغز خود فرو کنند. ابداً چنین نیست. آنها تجارت میکنند، اما این از تاجر با فرهنگ بودن بسیار فاصله دارد. آنها اکنون به روال آسیایی تجارت میکنند، اما برای تاجر خوب بودن شخص باید به روال اروپایی تجارت کند. آنها در این مورد کل یک دوره تاریخی عقب هستند.»[۴۶]
همینطور، او در ارتباط با حوزه آموزش و فرهنگ نوشت: «ما باید جهالت نیمهآسیایی را به یاد آوریم که هنوز نتوانسته ایم خود را از آن خلاص نماییم.»[۴۷]
فاکت این است که لنین در مقاله «اروپای عقبمانده و آسیای پشرفته» به مردم قاره آسیا اشاره میکند. از سوی دیگر، در تمام عباراتی که نقل شد لنین نه به مردم آسیا، بلکه به اعمالی که از شیوه تولید آسیایی ناشی میشود، اشاره میکند. این سردرگمی احتمالی فقط نتیجه اشتباه گرفتن اشارات به شیوه تولید (آسیایی) با مردم آسیا است، این نشانگر آن نیست که لنین موضع خود را درباره شیوه تولید آسیایی به مثابه یک مفهوم معتبر مارکسیستی تغییر داد.
شواهد وجود دارد که لنین پی برد که این سردرگمی میتواند بروز کند و اینکه واژه آسیایی برای توصیف یک شیوه تولید ممکن است ناخواسته برای مردم آسیا توهینآمیز به نظر برسد. به عنوان مثال وی، در سال ۱۹۱۴ در توصیف طبقه حاکم روسیه به عنوان «غیراروپایی و ضداروپایی» افزود: «ما میگفتیم آسیایی اگر این به طور ناسزاوار برای ژاپنیها و چینیها توهینآمیز تلقی نمیسد.»[۴۸] نتیجتاً لنین اغلب واژه «پدرسالاری» را جایگزین واژه آسیایی نمود. به عنوان مثال، او در ۱۹۰۸ نوشت:
«هرگاه لاتیفوندیا (latifundia) حفظ شوند، این ناگزیر به معنی حفظ دهقان بسته به زمین یا متایر (métayer)، حفظ اجاره دادن سالانه قطعات کوچک، کشت زمین ملاک بزرگ (squire) با ابزار دهقانان، یعنی حفظ عقبماندهترین شیوههای کشاورزی و تمام بربریت آسیایی است که زندگی پدسالاری روستایی نامیده میشود.»[۴۹]
همینطور، واژه «پدرسالاری» به جای «آسیایی» در «تزها درباره مسأله ملی و استعماری» کنگره دوم بسیار با نفوذ انترناسیونال کمونیستی، نیز به کار برده شد. لنین میگوید: «در ارتباط با دولتها و ملتهای عقبماندهتر، که در آنها روابط فئودالی یا پدرسالاری و پدرسالاری-دهقانی مسلط است…»[۵۰]
نتیجتاً از شواهد ارايه شده روشن است که لنین مفهوم شیوه تولید آسیایی را مطالعه کرده بود، او صورتبندی اجتماعی- اقتصادی روسیه را ترکیبی از شیوههای تولیدی میدانست که هم در آسیا و هم در اروپا مسلط بود، عدم موافقتهای او با پلخانف هرگز بر سر توصیف روسیه به عنوان آسیایی نبود، بلکه بر سر مسأله سیاست ارضی مناسب برای نابود کردن روابط آسیایی در روسیه بود، و او هرگز در اواخر زندگی نظر خود را تغییر نداد. (گرچه او واژه «پدرسالاری» را به عنوان جایگزین برای «آسیایی» در نظر گرفت) به طور خلاصه، هیچ نشانهای وجود ندارد که لنین به هیچ طریقی با مفهوم شیوه تولید آسیایی یا کاربست آن به روسیه تزاری مخالف بوده باشد.
————————————————–
۱- مارین سایر، «مارکسیسم و مسأله شیوه تولید آسیایی»، ص. ۸۵.
Sawer, M. (1977). Marxism and the Question of the Asiatic Mode of Production: Martinus Nijhoff, The Hague.
۲- همانجا ص. ۷۵.
۳- برندان اُلیری، «شیوه تولید آسیایی، استبداد شرقی، ماتریالیسم تاریخی و تاریخ هند»، ص. ۱۵۱.
O’Leary, B. (1989). The Asiatic Mode of Production: Oriental Despotism, Historical Materialism, and Indian History: Basil Blackwell.
۴- مکفارلن، کوپر و جکسیچ، «شیوه تولید آسیایی: ققنوس جدید»، ص. ۲۸۵.
McFarlane, B., Cooper, S., & Jaksic, M. (2005). “The Asiatic Mode of Production: A New Phoenix.” Journal of Contemporary Asia, Vol. 35, No. 3
۵- لنین، «”دوستان مردم” کیانند و چگونه بر ضد سوسیال دمکراتها میجنگند؟»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1894/friends/index.htm
لنین، «کارل مارکس»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1914/granat/index.htm
۶- سایر، ص. ۹.
۷- لنین، «مضمون اقتصادی نارودنیسم و انتقاد از آن در کتاب آقای استروه»
www.marxists.org/archive/lenin/by-date.htm
۸- لنین، «وظایف سوسیال دمکراتهای روسیه»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1897/dec/31b.htm
۹- لنین، «استولیپین و انقلاب»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1911/oct/18.htm
۱۰- همانجا.
۱۱- لنین، «بین دو نبرد»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1905/nov/15.ht
۱۲- لنین، «اعلامیه گروه ما در دوما»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1906/jun/22.htm
۱۳- لنین، «میراثی که از آن میگذریم»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1897/dec/31c.htm
۱۴- همانجا.
۱۵- لنین، «وظایف سوسیال دمکراتهای روسیه»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1897/dec/31b.htm
۱۶- لنین، «ثبتنام ۱۸۳ دانشجو در ارتش»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1901/jan/drafting.htm
۱۷- لنین، «حزب سوسیالیست و رویزیونیسم غیرحزبی»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1905/dec/02.htm
۱۸- لنین، «دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دمکراتیک»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1905/tactics/index.htm
۱۹- لنین، «انقلاب نوع ۱۷۸۹ یا ۱۸۴۸»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1905/apr/00.htm
۲۰- لنین، «توسعه سرمایهداری در روسیه: فصل دوم تقسیمبندی دهقانان
www.marxists.org/archive/lenin/works/1899/dcr8ii/ii8i.htm
۲۱- همانجا.
۲۲- لنین، «”دوستان مردم” کیانند و چگونه بر ضد سوسیال دمکراتها میجنگند؟»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1894/friends/index.htm
۲۳- لنین، «جنگ در چین»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1900/dec/china.htm
۲۴- لنین، «حزب کارگران و دهقانان»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1901/feb/peasantry.htm
۲۵- لنین، «بررسی مسايل داخلی»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1901/home/index.htm
۲۶- لنین، «پیشنویس برنامه حزب سوسیال دمکرات کارگری»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1902/draft/02feb07.htm
۲۷- لنین، «استبداد میلرزد»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1903/mar/01.htm
۲۸- لنین، «برنامه ارضی سوسیال دمکراسی در اولین انقلاب روسیه»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1907/agrprogr/index.htm
۲۹- لنین، «دولت روسیه و اصلاحات روسیه»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1913/sep/26b.htm
۳۰- لنین، «سوسیالیسم دوباره منهدم شد.»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1914/mar/00.htm
۳۱- لنین، «پلاتفرم تاکتیکی منشویک»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1907/mar/00.htm
۳۲- لنین، «گروه سوسیال دمکراتیک در دوما»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1911/nov/00.htm
۳۳- لنین، «کارزار علیه فنلاند»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1910/apr/26.htm
۳4- نقل در اولمن، ص. ۴۳۹.
Ulmen, G.L. (1972). “Review of Sur Le Mode Production Asiatique.” Slavic Review, Vol. 31, No. 2, pp. 438-441
۳۵- لنین، «نکاتی درباره پیشنویس دوم پلخانف»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1902/draft/04mar07.htm
۳۶- لنین، «ساختار اجتماعی و قدرت دولتی، چشماندازها و انحلالطلبان»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1911/mar/00.htm
۳۷- سایر، ص. ۸۹.
۳۸- لنین، «گزارش درباره کنگره وحدت حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1906/rucong/iii.htm#v10pp65-328
۳۹- لنین، «برنامه ارضی سوسیال دمکراسی در اولین انقلاب روسیه»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1907/agrprogr/index.htm
۴۰- همانجا.
۴۱- همانجا.
۴۲- همانجا.
۴۳- لنین، «اقتصاد سرفداری در مناطق روستایی»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1914/apr/20.htm
۴۴- لنین، «لئو تولستوی و دوران او»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1911/jan/22.htm
۴۵- لنین، «اروپای عقبمانده و آسیای پیشرفته»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1913/may/18.htm
۴۶- لنین، «درباره تعاونی»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1923/jan/06.htm
۴۷- لنین، «صفحاتی از دفتر خاطرات»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1923/jan/02.htm
۴۸- لنین، «حق ملل برای تعیین سرنوشت خود»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1914/self-det/index.htm
۴۹- لنین، «مسأله ارضی در روسیه در اواخر قرن نوزدهم»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1908/agrquest/index.htm
۵۰- لنین، «پیشنویس تزها درباره مسايل استعماری برای کنگره دوم انترناسیونال کمونیستی»
www.marxists.org/archive/lenin/works/1920/jun/05.htm