در واشنگتن، اعتدال یک گروه یا یک کشور هیچ ارتباطی با اسلوب ندارد، و کلاً در ارتباط با اهداف است. نازیسم تنها زمانی غیرقابل پذیرش شد که آلمان به ایالات متحده اعلان جنگ داد. پیش از آن، و پس از شکست آلمان، نازیسم خوب بود. نازیسم مخالف اتحاد شوروی و چپ بود- نبردی که نخبگان ایالات متحده آنرا میستودند. بههمین نحو، بنیادگرایی خشونتکار اسلام سنی فقط زمانی غیرقابل پذیرش شد که سلطه ایالات متحده بر خاورمیانه و منابع نفتی منطقه را چالش کرد.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: مارکسیسم- لنینیسم امروز
٢۷ اکتبر ٢٠١۴
نویسنده: استفن گُوانس
برگردان: ع. سهند
معتدلهای واشنگتن: از نازیها تا بنیادگراهای سنی خشونتکار
یک گرارش توسط اریک لیختبائو در «نیویورک تایمز» ٢۶ اکتبر ٢٠١۴ («در جنگ سرد، آژانسهای جاسوسی ایالات متحده از ١٫٠٠٠ نازی استفاده کردند»)[١] این پرسش را پیش میآورد که متحدین «معتدل» ایالات متحده- از جمله بهاصطلاح شورشیان «معتدل» سوریه چگونه «معتدل» هستند.
گزارش لیختبائو درباره گزارشهای محرمانه تازه منتشر شدهای است که نشان میدهند «سیا» و «اف. بی. آی» طی جنگ سرد از حداقل هزار، و احتمالاً تعداد بیشتری از نازیها و همدستان نازیها بعنوان جاسوس و خبرچین استفاده کردند.
آنچه که در این گزارش خیرهکننده است این افشاگری است که آلن دالس، سرپرست وقت «سیا» نازیهای حقوقبگیر ایالات متحده را بعنوان «معتدل» توصیف میکند.
مشکل بتوان دید که چگونه میتوان نازیها را بعنوان معتدلها توصیف نمود. اما این ممکن است به سیاستهای شما بستگی داشته باشد. همانطور که ویکتور کیران در «آمریکا: امپریالیسم جدید» خاطرنشان می شود خواهر دالس «چنان مملو از ستایش از نازیسم بود که در آنزمان تصمیم گرفت در آلمان زندگی کند.» شاید برادر او چنین احساسی داشت ، که در اینصورت، نازیها برای سرجاسوس کشور معتدل به نظر میرسیدند.
افراد زیر در میان نازیهای «معتدل»ی بودند که توسط دالس بعنوان جاسوس، و توسط جی. ادگار هوور سرپرست «اف. بی. آی» بعنوان خبرچین بخدمت گرفته شدند:
● مقامات سایق پلیس نازی و همدستان نازیها در اروپای شرقی، که به گفته او، آشکارا مرتکب جنایات جنگی شده بودند.
● اتو ون بولشوینگ، یک مشاور ارشد آدلف آیشمن که گزارشهای کاری پیرامون چگونگی ایجاد همهترسی در میان یهودیان نوشت.
● الکساندراس لیلهکیس همدست نازیها در لیتوانی که به گفته واحد شکار نازیهای وزارت دادگستری ایالات متحده «یک عامل بلندپایه در هولوکاست بود.»[٢]
هوور این اتهامات را که خبرچینهای نازی مرتکب جنابات جنگی شدهاند بعنوان تبلیغات شوروی رد میکرد. اظهارات بشار الاسد رهبر سوریه در سال ٢٠١١ در اینمورد که قیام در کشور او توسط پیکارجویان اسلامگرا با حمایت خارجی صورت میگیرد از جانب مقامات ایالات متحده-تا زمانی که وزن شواهد سنگینی کرد- کلاً بعنوان تبلیغات رد میشد.
قبل از آنکه آلمان به ایالات متحده اعلان جنگ کند، واشنگتن فکر نمیکرد که نازیها چندان بد باشند. بالعکس، نازیها کارهای زیادی کرده بودند که مورد ستایش نخبگان اقتصادی و سیاسی ایالات متحده بود. نیروهای هیتلر اتحادیههای کارگری را منحل کردند، احزاب سیاسی چپگرا را ممنوع کردند، کمونیستها را به زندان انداختند، و درصدد نابودکردن شوروی برآمدند. پس از جنگ، نازیها برای دنبال کردن همین اهداف، تضعیف کردن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و خرابکاری در سوسیالیسم در اروپای شرقی بکار گرفته شدند.
بههمین نحو، واشنگتن فکر نمیکرد که قشریون خشونتکار سنی که درصدد سرنگون کردن دولت سکولار ملیگرای بشار الاسد بودند، مادامکه نوک خنجر آنها قلب رئیسجمهور سوریه را هدف گرفته است، چندان بد باشند. فقط زمانیکه خطر کنترل داعش بر میدانهای نفتی عراق پیش آمد آنها تهدیدی شدند که باید نابود شود. آنوقت بود که تعهد «دولت اسلامی» به اسلام ملهم از وهابیت قرن هجدهم-البته در لفاظیهای رسمی- غیرقابل تحمل شد. واقعیت چیز دیگری است. وهابیت ایدئولوژی رسمی عربستان سعودی است- دیکتاتوری خانوادگی که واشنگتن قویاً از آن حمایت میکند. عمل سر بریدن، شیعه ستیزی، سلطنت مطلقه ایدئولوژیکی که بر بخش بزرگی از شبهجزیره حاکم است گاهی اوقات در واشنگتن «معتدل» توصیف میشود.
ناظرانی که از نزدیک رویدادها در سوریه را دنبال میکنند میگویند شورشیان «معتدل» سوریه یک افسانه است. پاتریک کاکبرن، خبرنگار پیشکسوت خاورمیانه در تازهترین کتاب خود «بازگشت جهادیون: داعش و قیام جدید سنی» نشان میدهد که در سوریه بین «بهاصطلاح اپوزیسیون معتدل متحد ایالات متحده» و داعش وابسته به القاعده و شاخههای رسمی القاعده- جبهه النصره ( که شورشیان «معتدل» با آن همکاری میکنند) «هیچ دیوار حائلی» وجود ندارد. دیگران خاطر نشان میشوند که تقریباً همه گروههای شورشی در سوریه از مسلمانان قشری سنی خشونتکار تشکیل می شوند که هدفشان جایگزین کردن قانون اساسی سکولار سوریه با یک تعبیر بنیادگرایانه اسلام سنی از قرآن است.
اما، اگر در لفاظیهای رسمی واشنگتن، به نازیهای زمانیکه آنها در رسیدن به اهداف سیاست خارجی ایالات متحده مفید هستند، برچسب معتدل زده میشود، تعجبآور نخواهد بود که افراطیون زنستیز، فرقهگرای سربُر سنی که اهدافشات با اهداف سیاست خارجی ایالات متحده تقاطع کرده است بعنوان «معتدل» تطهیر شوند.
در واشنگتن، اعتدال یک گروه یا یک کشور هیچ ارتباطی با اسلوب ندارد، و کلاً در ارتباط با اهداف است. نازیسم تنها زمانی غیرقابل پذیرش شد که آلمان به ایالات متحده اعلان جنگ داد. پیش از آن، و پس از شکست آلمان، نازیسم خوب بود. نازیسم مخالف اتحاد شوروی و چپ بود- نبردی که نخبگان ایالات متحده آنرا میستودند.
بههمین نحو، بنیادگرایی خشونتکار اسلام سنی فقط زمانی غیرقابل پذیرش شد که سلطه ایالات متحده بر خاورمیانه و منابع نفتی منطقه را چالش کرد. مادام که خنجر بسمت دولت چپگرای هوادار شوروی در افغانستان در دهه ١۹۸٠، علیه دولت سکولار ملیگرا لیبی در سال ٢٠١١، و علیه دولت سکولار ملیگرای سوریه طی سه سال گذشته بود، تحمل، و در وافع تشویق و ساخته میشد.
اعتدال در چشم بیننده است- که درباه سیاستهای حکومتی که به نازیها و بنیادگرایان خشونتکار مسلمان سنی برچسب معتدل میزند بسیار گویا است
——————————–
١- «در جنگ سرد، آژانسهای جاسوسی ایالات متحده از ١٫٠٠٠ نازی استفاده کردند»، نیویورک تایمز، ٢۶ اکتبر ٢٠١۴
http://www.nytimes.com/2014/10/27/us/in-cold-war-us-spy-agencies-used-1000-nazis.html?_r=0#
٢- «ایالات متحده خواهان اخراج شخص متهم به همدستی با نازیها است»، نیویورک تایمز، ٢٢سپتامبر ١۹۹۴
http://www.nytimes.com/1994/09/22/us/us-seeks-to-deport-man-accused-of-collaborating-with-nazis.html
عدالت: همچنین نگاه کنید به «دعوت به اعتدال: از ژنرال مشرف تا شیخ حسن روحانی»
http://www.edalat.org/sys/content/view/9516/5/