نقد فارسی

 

«نبرد الجزایر» تصویری هوشمندانه و نافذ از مبارزات ضد استعماری است و حق مشروع توده‌ها را در كشورهای تحت ستم برای مقاومت با اشغالگران امپریالیست قویاً تأیید می‌كند. با دیدن فیلم پونته‌كوروو به‌روشنی درمی‌یابیم كه اشغال عراق توسط آمریكا و سایر پروژه‌های استعمارنو یك اتوپیای مرتجعانه و محكوم به شكست است و اقدامات سلطه‌جویانه امپریالیست‌ها علی‌رغم بهره‌گیری آن‌ها از سلاح‌های پیشرفته هرگز نمی‌تواند آرمان توده‌های استعمارزده را سركوب كند. درواقع، بگیر و ببندها و بازداشت‌های انبوه و شكنجه مردم كه در فیلم به نمایش درآمده حملات نظامیان اسرائیلی به فلسطینیان و شیوه‌های نیروهای آمریكایی در عراق و افغانستان را مجسم می‌كند.

 

خلاصه داستان
در سال ۱۹۵۷ بازجویان نظامی فرانسوی در شهر الجزیره یك میهن‌پرست الجزایری را شكنجه می‌دهند و او سرانجام مخفی‌گاه آخرین رهبر چریك‌های الجزایری با نام «علی لاپوآنته» را فاش می‌كند. هم‌زمان با تیتراژ آغازین فیلم، نیروهای چترباز فرانسوی، لاپوآنته را همراه با یك زن و كودك در مخفی‌گاه خود پیدا می‌كنند و به آن‌ها مهلتی داده می‌شود كه خود را تسلیم كنند، در غیر این‌صورت كشته خواهند شد.

درحالی‌كه لاپوآنته به سرنوشت خود می‌اندیشد، فیلم با یك فلاش‌بك به سال ۱۹۵۴ و زمان آغاز عملیات نظامی جبهه آزادی‌بخش میهنی در الجزیره بازمی‌گردد كه این سازمان با صدور اطلاعیه‌ای همه مسلمانان را به اتحاد در مبارزه با اشغالگران برای كسب استقلال دعوت می‌كند. فیلم با اتخاذ یك فرم نیمه‌مستند به بازآفرینی مراحل اصلی شكل‌گیری قیام و تحول سیاسی لاپوآنته می‌پردازد. لاپوآنته پس از دیدن مراسم اعدام یك مبارز مقاومت الجزایر با گیوتین، توسط استعمارگران فرانسوی، تصمیم می‌گیرد به جبهه آزادی‌بخش میهنی الجزایر بپیوندد.

رهبران جبهه كه از سابقه دزدی‌های او و اینكه ورزشكار رشته مشت‌زنی بوده، خبر دارند ابتدا شهامت او را با دادن مأموریت‌های تروریستی متهورانه و خونین محك می‌زنند. با تشدید تنش‌ها، نیروهای چترباز برای سركوب مقاومت، تجهیز و ساماندهی می‌شوند. سرهنگ ماتیو در شهر الجزیره با برقراری پست‌های بازرسی، حملات متعدد و بازداشت‌های گسترده، حكومت نظامی برپا می‌كند و مردم الجزیره را به‌صورت دسته‌جمعی شكنجه و آزار می‌دهد؛ از سوی دیگر جبهه آزادی‌بخش نیز به عملیات تروریستی خود شدت می‌بخشد. با تشدید درگیری زنان به جبهه آزادی‌بخش پیوسته و بمب‌هایی را به‌صورت مخفیانه در مناطق تجمع و سكونت فرانسویان منفجر می‌كنند. سرهنگ ماتیو، لایه‌های مختلف جبهه آزادی‌بخش را برای نیروهایش تشریح می‌كند و آنان را مأمور می‌كند كه با زور و شكنجه از اعضای مقاومت، هویت و محل اختفای رهبران بخش‌های مختلف جبهه آزادی‌بخش را به دست آورند. نظامیان فرانسوی بدین‌ترتیب سلسله مراتب تشكیلات جبهه آزادی‌بخش را یكی یكی از بین می‌برند، تا اینكه به آخرین رهبر قیام الجزایر یعنی علی لاپوآنته می‌رسند. او مرگ را ترجیح می‌دهد و اگرچه به ظاهر نبرد الجزیره پایان می‌پذیرد و قیام جبهه آزادی‌بخش در سال ۱۹۵۷ سركوب می‌شود، اما منشأ و آرمان قیام نمی‌میرد. اعتراض به اشغالگری همچنان ادامه می‌یابد و قیام الجزایری‌ها ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد و سرانجام به استقلال الجزایر در سال ۱۹۶۲ می‌انجامد و فرانسه با امضای پیمان اِویان (Evian) در نوزدهم مارس این سال قدرت را به جبهه آزادی‌بخش واگذار می‌كنند و از الجزایر خارج می‌شوند….

فیلم ۱۱۶ دقیقه‌ای پونته‌كوروو یكی از خونین‌ترین مبارزات ضدامپریالیستی قرن بیستم، انقلاب ۶۲ـ۱۹۵۴ بر ضد سلطه استعماری در الجزایر كه از قدیمی‌ترین و پهناورترین مستعمرات فرانسه بود، را به تصویر می‌كشد.در طول هشت سال درگیری، ارتش فرانسه و شبه‌نظامیان هم‌پیمانش یك‌میلیون الجزایری را به قتل رساندند. دولت سوسیالیست گای موله در پاریس، كه فرانسوا میتران به‌عنوان وزیر كشور در كابینه‌اش خدمت می‌كرد، با تصویب قانون ویژه در فرانسه به نظامیان اختیارات كامل داد. ترور، شكنجه و تجاوز جزء اعمال عادی این ارتش بود. یكی از ژنرال‌های فرانسوی بعدها مغرورانه چنین می‌گفت كه «به ما آزادی عمل دادند تا هر كاری را كه ضروری بود انجام دهیم.» ده‌ها هزار زن، مرد و كودك بی‌گناه مورد شكنجه واقع شده، بیش از سه‌هزار الجزایری كه توسط نیروهای فرانسوی دستگیر شده بودند «ناپدید شدند». فرانسویان با اجرای برنامه «آرام‌سازی»، دو میلیون الجزایری را از خانه‌هایشان آواره كرده، به اردوگاههای اجباری محصور در سیم خاردار بردند، و هشت‌هزار روستا را تخریب كردند. تقریباً دو میلیون نیروی فرانسوی ازجمله ژاك شیراك، رئیس جمهور كنونی فرانسه، و ژان ماری لوپن، رهبر جبهه نژادپرست ملی، در آن دوران در الجزایر خدمت می‌كردند. لوپن متهم است كه زندانیان را در زندان مخوف ویلارسسینی الجزایر در سال ۱۹۵۷ شكنجه می‌كرده است. هرچند فیلم پونته كوروو فقط یكی از زوایای جنگ، نبرد الجزایر از سال ۵۷ـ۱۹۵۴، را می‌كاود، با این حال فیلم شایان توجهی است. تقریباً بعد از چهل سال از نخستین اكران فیلم، بازتاب گسترده‌ای داشته است؛ زیرا روال عملیاتی استعمارگران عصر كنونی را نشان داده و علل و اسباب یك جنبش انقلابی میهنی را واكاوی می‌كند. درواقع، بگیر و ببندها و بازداشت‌های انبوه و شكنجه مردم كه در فیلم به نمایش درآمده حملات نظامیان اسرائیلی به فلسطینیان و شیوه‌های نیروهای آمریكایی در عراق و افغانستان را مجسم می‌كند. این امر در تلفیق با تمهیدات سینمایی بدیع و انتخاب استادانه بازیگران و موسیقی متن تأثیرگذار كه اینیوموریكن و پونته‌كوروو ساخته‌اند، فیلم را از اصالت بی‌مانند و قوام دراماتیك برخوردار می‌كند.

نبرد الجزیره حول محور دو شخصیت می‌گرد
علی لاپوآنته، عضو جبهه آزادی‌بخش ملی و نماد مقاومت الجزایر، و سرهنگ ماتیو، فرمانده چتربازان فرانسوی كه مأموریت سركوب مقاومت را به وی محول كرده‌اند.لاپوآنته اهل «كاسباه»، منطقه دوكیلومتر مربعی با جمعیت فقیر و از شخصیت‌های كلیدی قیام مسلحانه است. سرهنگ ژان ماتیو كه از روی ژاك ماسو، فرمانده لشكر مخوف چترباز، الگوبرداری شده نماینده سنگدل نظامیان فرانسوی است كه آمادگی دارد برای درهم كوبیدن جنبش ملی از هر ابزاری استفاده كند.

در ماه آگوست سال گذشته، «اداره عملیات ویژه و درگیری‌های كم‌شدت پنتاگون» تصمیم گرفت فیلم «نبرد الجزایر» را برای كاركنان خود پخش كند. این تصمیم بعد از این گرفته شد كه گروه‌های مقاومت عراق عملیات خود بر ضد نظامیان آمریكایی را تشدید كردند و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریكا، خواستار بالا بردن عملیات اطلاعاتی در عراق و سایر نقاط شد. دیوید ایگناتیوس، نویسنده واشنگتن‌پست در ادعایی احمقانه گفت كه «چنین تصمیمی نشانه امیدبخشی است كه ارتش درباره عراق خلاقانه‌تر می‌اندیشد.» هدف اصلی و واقعی نمایش فیلم «نبرد الجزایر» تشویق آنان به شكنجه زندانیان عراقی به شكلی غیرقانونی و آزاردهنده‌تر است…

پونته‌كوروو در نمایش كشتارهای تروریستی فرانسویان توسط جبهه آزادی‌بخش صداقت تام و تمامی دارد؛ اما هرگونه تلاشی برای هم‌وزن دانستن سیاسی و اخلاقی ترورهای خونین مقاومت با اعمال نظامیان فرانسوی را مردود می‌شمارد. او در سال ۱۹۶۶ به روزنامه‌نگاری چنین گفت: «به نظرم اصلاً معنا ندارد بگوییم آن طرفی‌ها ده نفر را كشتند، و این‌طرفی‌ها دو نفر را. مسئله این است كه آن‌ها [الجزایری‌ها] در موقعیتی قرار گرفته‌اند كه تنها ویژگی‌اش ظلم و ستم است… شما باید قضاوت كنید كه چه كسی از بعد تاریخی ظالم و محكوم است و چه‌كسی در جبهه حق قرار گرفته است.»

این رویكرد سیاسی در صحنه‌ای كه روزنامه‌نگاران، بن‌مهدی را با سؤالات خود به چالش كشیده تا تاكتیك‌های جبهه آزادی‌بخش را توجیه كند به‌خوبی نمایش داده می‌شود. گزارشگری می‌پرسد: «آیا بزدلانه نیست كه از زنبیل‌ها و كیف‌های دستی زنانه برای حملات تروریستی و انفجار بمب در میان فرانسویان استفاده می‌كنید؟» بن مهدی خیلی خونسرد با اشاره به بمباران هزاران روستای الجزایر توسط بمبهای ناپالم فرانسوی پاسخ می‌دهد: «البته، اگر ما هواپیماهای شما را داشتیم خیلی راحت‌تر بودیم. بمب‌افكن‌هایتان را به ما بدهید، و زنبیل‌های ما را بگیرید.»

پونته‌كوروو در ارائه تصویر ماتیو نیز هوشمندانه عمل نموده و از مبالغه پرهیز می‌كند. درواقع، این فرمانده چتربازان پخته‌ترین و جاافتاده‌ترین شخصیت فیلم است. او فرد تحصیل‌كرده‌ای است، آرام حرف می‌زند ولی متقابلاً در دفاع از منافع فرانسه بی‌رحم است. وی با عباراتی كه امروزه واشنگتن برای توجیه «جنگ با تروریسم» از آن‌ها تقلید می‌كند به افسرانش می‌گوید «جبهه آزادی‌بخش یك دشمن ناشناس و تشخیص‌ناپذیر است كه با هزاران نفری كه شبیه او هستند، درآمیخته است.» و نتیجه می‌گیرد كه چنین اوضاعی اقتضا می‌كند كه تمام «ملاحظات انسانی» در برابر مقاومت آن‌ها تعطیل شود. ماتیو در پاسخ به گزارشگرانی كه روش‌های بی‌رحمانه و غیر انسانی او را به چالش كشیده‌اند، می‌گوید: «كلمه شكنجه» در فرامین ما قید نشده… [اما] مسئله این‌جاست كه جبهه آزادی‌بخش خواستار بیرون رفتن ما از الجزایر است و ما چنین تصمیمی نداریم. علی‌رغم تفاوت دیدگاه‌ها همه شما با ماندن ما موافقید. شورش كه آغاز شده بود در هیچ زمینه‌ای با هم اختلاف نظر نداشتیم. همه روزنامه‌ها، حتی چپگراها خواستار سركوبی شورش بودند… [اما] اكنون سؤالی از شما می‌پرسم: آیا فرانسه باید در الجزایر بماند یا نه؟ چنانچه پاسخ مثبت است، شما باید تمام عواقب ناشی از آن را بپذیرید.

«نبرد الجزایر» این عواقب و پیامدهای اجتناب‌ناپذیر را به تصویر می‌كشد. صحنه‌های شكنجه با مشعل، شوك الكتریكی، و فرو كردن زندانیان در آب تا حد خفگی. اولین باری كه فیلم در انگلستان و آمریكا به نمایش درآمد، سانسور شده بود. اما در نسخه مرمت‌شده فیلم تمام این صحنه‌ها اضافه شده است، و مانند تكنیك‌های مورد استفاده آمریكاییان در ابوغریب و خلیج گوانتانامو، برای محو كردن فریادهای دردناك قربانیان، موسیقی بلندی پخش می‌شود. فیلم پونته‌كوروو از تكنیك‌های مبتكرانه‌ای در درام سینمایی در اواسط دهه ۱۹۶۰ بهره می‌برد و برای نخستین‌بار نگاهی جدی به مردم شمال آفریقا می‌اندازد؛ بر خلاف فیلمهای گذشته اروپایی و آمریكایی كه این مردم را مضحكه یا مظنون می‌نمایاند. فرم نیمه مستند، با روایت به س‍َبك فیلم‌های خبری و زیرنویس، دوربین‌های خبری شانزده میلیمتری دستی، و استفاده از اعلامیه‌های جبهه آزادی‌بخش و ارتش فرانسه ازجمله ابتكاراتی بود كه فیلم را بسیار هیجان‌انگیز جلوه داد.بیننده از دریچه دوربین به كوچه پس‌كوچه‌های محله فقیرنشین «كاسباه» پای گذاشته، اقدامات سركوبگرانه و اعمال نژادپرستانه دولت را كه با دقت بازآفرینی شده، می‌بیند؛ اقداماتی كه نهایتاً شورش را دامن زد. تظاهرات انبوه و گسترده صدها نفر در صحنه پایانی فیلم حیرت‌انگیز است و چنان شور و حرارتی دارد كه تصاویر رایانه‌ای هرگز قادر به آفریدن آن نیستند. درواقع، واقع‌نمایی دراماتیك فیلم چنان به دل می‌نشیند كه تهیه‌كنندگان ناچار شدند در تیتراژ آغاز فیلم توضیح دهند كه در تولید آن از تصویرهای خبری استفاده نكرده‌اند…

«نبرد الجزایر» تصویری هوشمندانه و نافذ از مبارزات ضد استعماری است و حق مشروع توده‌ها را در كشورهای تحت ستم برای مقاومت با اشغالگران امپریالیست قویاً تأیید می‌كند. با دیدن فیلم پونته‌كوروو به‌روشنی درمی‌یابیم كه اشغال عراق توسط آمریكا و سایر پروژه‌های استعمارنو یك اتوپیای مرتجعانه و محكوم به شكست است و اقدامات سلطه‌جویانه امپریالیست‌ها علی‌رغم بهره‌گیری آن‌ها از سلاح‌های پیشرفته هرگز نمی‌تواند آرمان توده‌های استعمارزده را سركوب كند.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/28b4tzjr