کیهان لندن: موسوی در این منشور اعلام داشت استقلال نهادهای دینی از حکومت، لزوم شفافیت و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش. جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار میآید. جنبش، «ایران را متعلق به همه ایرانیان» میداند. نامه مردم: توزیع عادلانه امکانات چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشهناپذیر جنبش سبز است… با عنایت به لزوم تامین خواستها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، برپیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماعی… تاکید دارد… تاریخ چهاردهه اخیر و از جمله کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و برگماریهای افراد خودی و بی اختیاری همچون احمدینژاد، روحانی و رئیسی بر کرسی ریاست جمهوری [به نظر اینها موسوی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی غیرخودیهای نظام بودند] و سرکوب خشن و خونین هرگونه صدای مخالفتی نشان داده است که حکومت دیکتاتوری کنونی نه تنها حاضر نیست کوچکترین تغییری در روش عمیقاً ارتجاعی حکومت مداری در میهن ما بدهد، بلکه مصمم است تا با استفاده از همه امکانات و ابزار گستردۀ سرکوبی که در اختیار دارد نظام سیاسی کنونی را حفظ کند.
کیهان آنلاین
۲۵ خرداد ۱۳۸۹
هجدهمین بیانیه موسوی: استقلال نهادهای دینی از حکومت، لزوم شفافیت و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش
۲۵خرداد- کیهان آنلاین- میرحسین موسوی یکی از دو نامزد معترض به نتایج «انتخابات» ۸۸ که بر اساس آن محمود احمدی نژاد در مقام خویش ابقا گشت، امروز در بیانیه ای به تشریح اهداف جنبش سبز پرداخت و آن را برای نقد و نظر در اختیار همه کسانی قرار داد که خویش را متعلق به جنبش اعتراضی و آزادی خواهانه مردم ایران می دانند. وی در این بیانیه با بیان چگونگی شکل گیری جنبش سبز که یک سال از عمر آن می گذرد، بر «مبارزه با استفاده ابزاری از دین» تأکید نمود و «تنها راه حفظ جایگاه والای دین» را همانا «حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت» بر شمرد.
موسوی در این منشور همچنین اعلام داشت: «جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید. جنبش، “ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند”.»
میرحسین موسوی یک بار دیگر با تأکید بر «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» به امکان تغییر قانون اساسی اشاره نمود و اعلام داشت:
«قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.»
***
هجدهمین بیانیه موسوی: منشور راه سبز امید
استقلال نهادهای دینی از حکومت، لزوم شفافیت و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش
بسم الله الرحمن الرحیم
در اولین سال انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم. با مطالباتی برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی و مطمئن از پیروزی به یاری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چیزی نخواستهایم.
“فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض”
اما کف به کناری رود و از بین رود، اما آنچه به مردم سود مىرساند در زمین می مانَد.
از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاههای دانشجویی؟
به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه میتوانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.
خونها و رنجها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبشهای اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست.
اینکه کشور ما بیشترین اعدام ها را نسبت به جمعیتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مدیریت و حکومت خوب در جامعه ماست. و اینکه حتی مصلحت های روزمره و عاجل حکومت باعث نشده است که تمامیت خواهان و دولتیان دست از دروغ و فساد و خرافه و زیر پا نهادن قانون اساسی و سایر قوانین بردارند، نشان از نفوذ عمیق این زشتی ها در لایه های درونی نظام دارد، گویا در این لایه ها ساختی محکم برای دفاع از منافعی شکل گرفته است که از عایدی صدها میلیارد دلار درآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ میلیارد دلار کالا و سلطه بر نهادهای پولی و مالی بدون نظارت های موثر نشات می گیرد.
امروز بیت المال در معرض یغمای یغماگران قدیس مآب است و هنوز ملت علیرغم ادعاها و دستورهای شدید از شناسایی و معرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و یک شبه در یک معامله پایاپای بسته شد؟
چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از این غارت بزرگ ملی که منجر به ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترین نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنیتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال می کند که آیا این بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بودیم. شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهانکاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که میگفت: “کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.”
یاران عزیز راه سبز امید
یک سال از پیدایش جنبش بی نظیر سبز گذشته است و در این مدت سبزها مسافت بسیاری را در این مسیر امید طی کرده اند. به برکت دل بریدن از مساعدت دولتیان و روی آوردن به خانه های خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبکه های اجتماعی روابط پایدار قابل اتکایی بین آحاد ملت ایجاد شده است و شبکه های پایدار اجتماعی در حیطه آگاهی های سیاسی -اجتماعی و فرهنگی معجزه کرده اند. کافی است تنها به تولیدات هنری این شبکه و میزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحلیل که به صورت کاملا دموکراتیک جریان دارد نگاهی انداخته شود.جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بین مردم ایجاد کرده که در تاریخ معاصر ما بینظیر بوده است.
امروز بیش از همیشه تاریخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنیتی –قضایی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تمامیت خواهان در پایمال کردن میثاق مشترک ملی بهویژه در زمینه حقوق اساسی مردم پیش رفته اند. و در عین حال علیرغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همین تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانیت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از اینرو بدخواهان با تمام تلاش هایی که کردند نتوانستند مردم آسیب دیده و کشته داده و حبس دیده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ایستادگی از طریق مسالمت آمیز کارآمدترین اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتومهای برقی و چماقداران و قداره کشان بیفرهنگ و بد دهان بوده است.
توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمعهای عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را این چنین جاودانی کرده اند:
طفلی به نام شادی دیریست گم شده ست
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر*
یاران سبز راه امید
در آغاز سال جدید صبر و استقامت، به توصیه دوستان منشوری برای هماهنگی و همدلی بیشتر و تقویت هویت مشترک جنبش سبز تهیه شده که در ادامه این مقدمه تقدیم می شود.
طبیعی است که متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی این همراه کوچک برای این معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پیدا کردند. در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و این انتخاب پیوستگی آن زنجیره محکم بهیاد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همین تمیز و مسئولیت پذیری برای انتخاب این و یا آن شروع می شود.
این متن قدم اولین است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زیباتری خواهد آفرید.
“تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین”
و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که خواهان برتریجویی و فساد در زمین نیستند، و فرجام نیکو از آن پرهیزگاران است.
ریشهها و اهداف
۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف و آرمان هایی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرایشات تمامیت خواهانه در میان برخی از مسوولین حکومتی، نقض حقوق بنیادین شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمدیریت دولتی، افزایش فاصله طبقاتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گریزی بل قانون ستیزی برخی مجریان قانون، نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گیری نگرش های اعتراضی در میان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ایران در سال های اخیر انجامید که بروز بارز و نیرومند آن در جنبش سبز مردم ایران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جلوه کرد.
۲- جنبش سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالایشگر و اصلاحگر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از انقلاب می داند و بر این اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد.
۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است.
۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تنها از طریق تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنین زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سیاسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و این امر مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش درکنار یکدیگر قرار می گیرند.
راهکارهای بنیادین
۱- جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی فراگیر است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد. دیده بانی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان اندیشه و عمل امری حیاتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تمامیت خواهی و فساد بر حذر دارد.
۲- در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران همه خواهان ایرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضایی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظیفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگارند. ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست
۳- گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی –واقعی و مجازی- و تعمیق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنیان های هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه ویژه کلیه فعالان سبز است.
۴- جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنویت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کرده اند و همچنین استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزدیخواهان و صلح طلبانی که برای رهایی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از دیگر راه کارهای جنبش است.
هویت سبز
گنجینه ایرانی- اسلامی:
۱- جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.
۲- رمز بقای تمدن ایرانی- اسلامی همانا همزیستی و همگرایی ارزش های دینی و ملی در طول تاریخ این سرزمین است. در این راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزش های والای فرهنگ ایرانی و سرمایه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبتهای ملی تاکید می ورزد و در این راه تقدسزدایی از تعصبات نابجا و آگاهیبخشی درباره ویژگی های هویت آفرین آیین های ملی و مذهبی را وجه همت خویش قرار می دهد.
۳- ملت ایران در تاریخ مبارزات خویش برای کسب آزادی و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمایش گذاشته است. جنبش سبز ملت ایران با اتکا به این میراث گرانبها و با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خویش، دستیابی به اجماع آگاهانه بر خصیصه های هویت آفرین و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و این امر را تنها با تکا به عقلانیتی میسر می داند که حاصل جمع خردهای مختلف و مبتنی بر نظام عقلانیت توحیدی باشد.
۴- جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید. جنبش “ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند”.
حق حاکمیت مردم
۱- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترین شیوه تحقق این اصل مدنظر این جنبش قرار می گیرد. براین اساس، جنبش سبز تلاش های خود برای صیانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت و سلامت آن کاملاقابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد.
رای و خواست مردم منشا مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم وحقوق بنیادین آانها دانسته و با آن مبارزه میکند.
۲- دستیابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پایه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال میسر است. جنبش سبز با آگاهی از این امر، نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه می کند و این مسئله را در زمره موازین محوری خویش می داند.
ارزش های جنبش سبز
کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت
۱- نخستین ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی است. استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیج فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی تواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آمیز مناقشات و صلح طلبی است که خود در پرتو ایجاد زمینه های لازم برای فعالیت آزاد رسانه های مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعمیق جامعه مدنی، احترام به حریم خصوصی افراد، فعالیت آزادانه شبکه های اجتماعی غیر دولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان امکان پذیر است.
۲- جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی را سرلوحه خویش قرار می دهد. این جنبش با اعتقاد به اینکه “مردم” تنها قربانی خشونت در هر زمینه ای خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آمیز و توسل به راهکارهای غیر خشونت آمیز را ارزشی خدشه ناپذیر می داند. جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.
عدالت، آزادی و برابری
۳- عدالت جایگاه والایی در میان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز به خود اختصاص می دهد. توزیع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است که لازم است برای دستیابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام شود.
گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتی امکان پذیر است که نظام حاکم بر کشور – در عرصه داخلی و خارجی- کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادها و قدرت های سیاسی، طبقاتی و اقتصادی عمل کند و بتواند توسعه اقتصادی و ترقی کشور را به نحوی که رفاه و عدالت اجتماعی برای همه مردم ایران فراهم شود، تضمین کند.
۴- جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سیاسی ضعیفتر هستند- تاکید دارد. این جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب حقوق اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مخالف است و با تاکید بر استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، یگانه راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای میهن را “حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش” در تمامی ابعاد می داند.
۵- برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی است که جنبش سبز نیز بر ضرورت دستیابی به آن تاکید دارد. نفی هرگونه انحصار فکری، رسانه ای و سیاسی و همچنین مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در این جهت، برای رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقید فکری) تلاش شود. جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد.
۶- جنبش سبز بر این باور است که امنیت تنها امنیت دولت نیست، امنیت انسانی تک تک شهروندان ایرانی است. امنیت برای آحاد مردم باید برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نیاز تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخله نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی، هر گونه دخالت افراد غیر مسول در امور انتظامی و سلطه نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی مخل امنیت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاییه، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.
۷- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش سبز است.
۸- آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت های غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروهها و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش های کارگری، جنبش های اجتماعی و امثال آن، و همچنین محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتیجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظریه پردازان و حامیان خشونت در لایه های مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.
اخلاق مداری و احترام به خلاقیت های فردی و اجتماعی
۱- با کمال تاسف باید اذعان کرد که اتخاذ سیاست های نادرست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از سوی حاکمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمایه اجتماعی در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاکید بر ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پایبند خواهد بود.
۲- جنبش سبز را نه می توان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نایافته و بی هدف. مرور تجربه تاریخی مردم ایران نشان می دهد که آنها همواره و در بزنگاههای تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک والای خویش را به منصه ظهور رسانده اند و با تکیه بر قوای خلاقه خویش، راه را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته اند.
جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با تکیه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، اندیشه و نوآوری های مدنی ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمان هایی چون عدالت و آزادی را به شکوفایی این خلاقیت ها منوط می داند. شعار “هر ایرانی، یک ستاد” اینک می تواند به شعار “هر ایرانی، یک جنبش” تبدیل شود.
قانونگرایی و مذاکره
۱- جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمان های همیشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپایه میثاق مشترک مردم ایران یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آینده ای روشن برای ملت ایران است.
۲- در این راستا، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهای مختلف به رعایت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعیت و جایگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگیر شده است رهایی یافت و در راه ترقی و توسعه میهن گام برداشت. جنبش سبز در عین حال کاملا توجه دارد که قانونگرایی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان قرار نگیرد و خشونت، بی عدالتی و تبعیض قانونی نشود.
۳- قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.
۴- گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی و همچنین کاستن از تبعات ناخوشایند بحران موجود مستلزم مذاکره و گفتگو میان نمایندگان گروههای مختلف فکری و سیاسی است و در این راستا از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.
۵- این جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بینالمللی و سرمایه گذاری و افزایش قدرت خرید مردم ایران است. جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است.
همراه کوچک جنبش سبز
میرحسین موسوی
***
نامه مردم
۲۵ خرداد خرداد ۱٣٨۹
آزادی، عدالت اجتماعی و حق حاکمیت مردم «بیانیه هجدهم میرحسین موسوی و منشور جنبش سبز»
حزب توده ایران از هرگام مثبت و سازنده در راه تقویت صفوف جنبش مردمی و نزدیکی و اتحاد عمل همه مدافعان آزادی و عدالت اجتماعی و استقلال میهن ما با تمام توان حمایت کرده و خواهد کرد.
در سالگرد کودتای انتخاباتی و در گرماگرم دور جدید ماجراجویی و تشدید جو سرکوب و خفقان، بیانیه شماره هجدهم میرحسین موسوی شامل یک منشور پیشنهادی برای جنبش ضد استبدادی، با هدف تداوم راه مبارزه با دولت نامشروع کودتا انتشار یافت.
انتشار این منشور در لحظه کنونی گامی درست و واقعبینانه به سود تقویت صفوف جنبش و تحکیم شالودههای اجتماعی آن است.
در روزهای اخیر کودتاچیان به رهبری ولی فقیه در هراس از شعله ور شدن خشم و نارضایتی ژرف توده ها دست به یک سلسله اقدامات ماجراجویانه در ابعاد ملی و بین المللی زده اند که حوادث روزهای گذشته در قم و موج نوین دستگیریها در سراسر کشور گواه آن است. در چنین اوضاعی اتخاذ سیاستی مبتنی برخواست و اراده توده ها و در راستای تقویت اتحاد عمل میان همه گردان ها، گرایشات و دیدگاه های موجود در صف جنبش ضد استبدادی از اهمیت اساسی برخوردار است که بیانیه شماره هجدهم و منشور پیشنهادی در خطوط کلی در این چارچوب قرار داشته و بخشی از خواست ها و نیازهای جنبش مردمی را در مرحله حاضر بازتاب داده و بنابراین از حمایت نیروها و احزاب ترقی خواه برخوردار خواهد بود.
در منشور پیشنهادی در باره وظایف نیروهای اجتماعی موثر خاطر نشان گردیده: «گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاء سطح آگاهی… زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی-سیاسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و این امر مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش در کنار یکدیگر قرار می گیرند…»
سپس در توضیح راه کارهای بنیادین تصریح می شود: «… مردم ایران همه خواهان ایرانی آباد، سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر و مخالف انحصار طلبی است…».
منشور پیشنهادی با تاکید برحق حاکمیت مردم یاد آور گردیده است: «حاکمیت مردم برسرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترین شیوه تحقق این اصل مد نظر این جنبش قرار می گیرد… رای و خواست مردم منشاء مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز اعمال هرگونه صلاحیت خود سرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم و حقوق بنیادین آنها دانسته و با آن مبارزه می کند.»
در این منشور بار دیگر برخصلت و ماهیت ملی و میهنی و مردمی جنبش تاکید گردیده و هر اقدام خلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال مردود اعلام شده است.
در بیانیه هجدهم میرحسین موسوی با تجربه اندوزی از مبارزه یکسال اخیر حقوق و منافع زحمتکشان و طبقات محروم جامعه بطور کلی مورد توجه قرار گرفته، در منشور قید می شود: «توزیع عادلانه امکانات چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است… با عنایت به لزوم تامین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، برپیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماعی… تاکید دارد.»
حقوق زنان و مخالفت و مبارزه با تبعیض جنسیتی و قوانین قرون وسطایی از دیگر نکات برجسته و مثبت منشور پیشنهادی قلمداد می گردد. همچنین حمایت از حقوق خلق ها و اقلیت های مذهبی نیز بطور کلی مورد اشاره قرار گرفته است.
منشور با صراحت ازخواست های این مرحله مبارزه، همچون آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت های غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و جنبش های کارگری، زنان و دانشجویان و نیز محاکمه آمران، عامران و نظریه پردازان خشونت، سرکوب، شکنجه و کشتار سخن به میان آورده است.
در عین حال توجه به موضوع حساس و فوق العاه مهم و پراهمیت قانون اساسی و اختلاف نظرات جدی پیرامون آن در منشور به چشم می خورد که نشانه برخوردی مسئولانه و همراه با تعامل در قبال دیدگاه ها و طیف های سیاسی موجود در جنبش مردمی است. یادآوری این نکته ظریف که «قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند». فضای تعامل، نزدیکی و اتحاد عمل در صفوف جنبش ضد استبدادی را تقویت می کند.
در مرحله کنونی مبارزه با استبداد ولایی و دولت کودتا پافشاری برخواست های مشترک و تاکید برفصل مشترک موجود میان همه احزاب و سازمان های مخالف استبداد و ارتجاع فوق العاده پراهمیت تلقی می شود. حزب ما نقطه نظرات و دیدگاه های مشخص خود را در خصوص راه کارهای مبارزاتی داراست و همواره براین واقعیت که رژیم ولایت فقیه سد راه تحول جامعه ایران به سوی آزادی، عدالت اجتماعی و حق خدشه ناپذیر حاکمیت مردم بوده و درچارچوب این رژیم هرگز اصلاحات صورت نخواهد پذیرفت تاکید نموده است. در عین حال مبارزه در راه کسب آزادی های دموکراتیک و حقوق فردی و اجتماعی مردم میهن ما از مراحل مختلفی عبور می کند و از همین روست که ما در این مرحله از منشور پیشنهادی میرحسین موسوی در خطوط کلی آن حمایت کرده و آن را گامی مثبت و واقع بینانه در جهت ژرفش مبارزه و استحکام پایه های اجتماعی جنبش مردمی ارزیابی می کنیم.
با در نظر گرفتن رخدادهای اخیر و فعل و انفعالات صحنه سیاسی کشور انتشار منشور در این لحظه حساس بر توان و قدرت مانور جنبش ضد استبدادی افزوده و به همان میزان امکان مانور و تحرک کودتاچیان را محدود می سازد.
حزب توده ایران از هرگام مثبت و سازنده در راه تقویت صفوف جنبش مردمی و نزدیکی و اتحاد عمل همه مدافعان آزادی و عدالت اجتماعی و استقلال میهن ما با تمام توان حمایت کرده و خواهد کرد.
***
کیهان لندن
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
بیانیه «جمعی از زندانیان سیاسی در حمایت از ابتکار ملی و دموکراتیک مهندس میرحسین موسوی»
حق تعیین سرنوشت ملتها، حقی مسلم و مستمر است و هیچ جامعهای را نمیتوان از این حق محروم کرد. بسیاری از ملتها تلاش میکنند که بر پایه خرد جمعی و با بهرهگیری از مقاومت خشونتپرهیز، دولتها را به تمکین از این حق وادار کنند.
ملت ایران از یکصد و پانزده سال پیش تا انقلاب ۵۷، در ۴۵ سال پیش تلاش کردند تا به اتکای حق تعیین سرنوشت، استبداد را مهار و حکمرانان را به حاکمیت قانون عادلانه وادار کنند.
در شرایط کنونی که بحرانهای دامنهدار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به نارضایتی عمومی گسترده از نظام حکمرانی منجر شده و جامعه ایران را در برابر تهدیدها و مخاطرات جدی داخلی و خارجی آسیبپذیر کرده است، به باور ما تنها راه خروج از بنبست، تسلیم شدن حاکمیت به حق تعیین سرنوشت مردم توسط خود آنان است زیرا ایران و ایرانیان آماده و نیازمند تحولی بنیادیناند که خطوط اصلیاش را جنبش پاک «زن زندگی ازادی» ترسیم کرده است.
بر این اساس، امضاکنندگان این بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی، در شرایط فعلی از ابتکار ملی و دموکراتیک محصور مقاوم جنبش سبز، مهندس میرحسین موسوی برای ارائه برنامه سه مرحلهای ۱) برگزاری همهپرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید ۲) در صورت پاسخ مثبت مردم تشکیل مجلسی مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی ازاد و منصفانه و ۳) همهپرسی در مورد متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون، حمایت کرده و تمامی تلاش خود را برای پیشبرد این برنامه و گذار مسالمتآمیز و خشونتپرهیز به ساختاری کاملا دموکراتیک و ایرانی توسعه یافته اعلام میدارند.
جمعی از زندانیان سیاسی
مصطفی تاجزاده، امیرسالار داودی، حسین رزاق، مهدی محمودیان، سعید مدنی، مصطفی نیلی، فائزه هاشمی
***
نامه مردم
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
تأملی بر پیام میرحسین موسوی و موضوع گذار از رژیم ولایت فقیه
سایت کلمه، شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱، پیام تازهای را از میرحسین موسوی، نخستوزیر پیشین ایران، و رهبر جنبش سبز منتشر کرد. آقای موسوی، که با حکم دیکتاتور حاکم، علی خامنهای سیزدهمین سال حصر خانگی را از سر میگذراند، در این پیام تأکید میکند که دیگر “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” را، کارساز نمیداند. و از جمله تأکید کرد: «قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا میدهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند. قانونی بهروزی به بار میآورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون میدانند.»
در بخشهایی از این پیام که مضمونی در دفاع از اعتراضهای بهحق مردم و حمایت از جنبش مردمی جاری در ایران دارد، آمده است: «ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند، که خطوط اصلیاش را جنبش پاک “زن، زندگی، آزادی” ترسیم میکند. این سه کلمه بذرهای آیندۀ روشناند؛ آیندهای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژهاند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل میکنند؛ و در میانشان “زن” از همه امیدبخشتر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمیآید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمیرسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزهای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد…. زایش دلهرهآور فاصلههای طبقاتی، اثرات سیاستهای ماجراجویانۀ دشمنمحور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقهای، فساد گسترده در نهادهای پولی و مالی، خفقان گستردۀ فرهنگی، فقدان آزادیها و سرکوب وحشیانۀ زنان و مردان و حتی کودکان،…لجاجت، اصرار بر روشهای سرکوبگرانه… سالبهسال بر دوری حاکمان از مردم افزود و جامعه را از اصلاح در چارچوب ساختار موجود مأیوس کرد… بحران اقتصادی (از گسترش فقر تا سقوط آزاد ارزش پول ملی و تورم کمرشکنی که بار سنگین آن قامت اکثر مردم را خم کرده است)، بحران مدیریت و ناکارآمدی (از ناتوانی حاکمیت برای اجرای برنامهها و سیاستها تا فساد ساختاری و شبکهای)، بحران سیاست داخلی و خارجی، بحران زیستمحیطی، بحران اجتماعی، بحران مشروعیت، بحران فرهنگی و رسانهای و …. ولی بحرانِ بحرانها ساختار تناقضآلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور است. این قدرت غیر پاسخگو مسؤولیتناپذیر است که روزگار را بر ما تاریک میسازد و راه را بر بهروزی مردم رنجدیده میبندد.»
میرحسین موسوی، سپس پیشنهادهایش را برای برونرفت از بحران سیاسی-اجتماعی کنونی چنین بیان میکند: «اینجانب بهعنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابلسلب انسانها برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیتهای آزادیخواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونتپرهیز و توسعهگرا در میان میگذارم:
اول- برگزاری همهپرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.
دوم- در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.
سوم- همهپرسی دربارۀ متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق انسانی و برخاسته از ارادۀ مردم.»
آقای موسوی البته اذعان دارد که «این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد. از آن بالاتر چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم. از آن مبرمتر، چگونه به تواناییمان برای عبور از این مرحله ایمان بیاوریم. مثلاً نگاه کنیم که نفس طرح یک سامان نو چگونه بنای قدرت خودکامه را به لرزه در میآورد و او را به واکنش وا خواهد داشت. زیرا مأوای اقتدار مردماند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو میریزد. » موسوی به درستی رفع این ابهام و عبور از این مرحله را، مرتبط با سازماندهی جنبش مردمی می داند.
پیام میرحسن موسوی در دفاع از اعتراض های مردمی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» و محکوم کردن سرکوب خشن و خونین این جنبش و تأکید ضمنی بر ضرورت گذار از رژیم ولایت فقیه و : «استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق انسانی و برخاسته از ارادۀ مردم» برای نجات کشور بی شک گامی است به جلو که میتواند زمینه را برای همکاری عملی طیفی از طرفداران جنبش سبز، اصلاح طلبان رادیکال و نیروهای چپ و آزادی خواه کشور فراهم آورد.
ما با این نظر آقای موسوی موافقیم که پیشنهادهایش برای برگزاری همهپرسی دچار «ابهاماتی» جدی است. تاریخ چهاردهه اخیر و از جمله کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و برگماریهای افراد خودی و بی اختیاری همچون احمدینژاد، روحانی و رئیسی بر کرسی ریاست جمهوری [به نظر اینها به نظر اینها موسوی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی غیرخودیهای نظام بودند] و سرکوب خشن و خونین هرگونه صدای مخالفتی نشان داده است که حکومت دیکتاتوری کنونی نه تنها حاضر نیست کوچکترین تغییری در روش عمیقاً ارتجاعی حکومت مداری در میهن ما بدهد، بلکه مصمم است تا با استفاده از همه امکانات و ابزار گستردۀ سرکوبی که در اختیار دارد نظام سیاسی کنونی را حفظ کند. آقای موسوی خوب می داند که تنظیم و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تنها پس از سرنگونی رژیم استبدادی محمد رضا پهلوی ممکن شد و نه در دوران ادامه حکومت پهلوی ها در ایران. به گمان ما و همانطور که بارها به آن اشاره کرده ایم تا هنگامی که حکومت دیکتاتوری کنونی بر ایران حاکم است تصور هرگونه اصلاح و تحولی در راستای تحقق حاکم شدن مردم بر سرنوشت شان خواست واقع گرایانه ای نیست و کمکی به تنظیم سیاست های مبارزاتی جنبش مردمی نمی کند.
جنبش مردمی چارهای ندارد جز اینکه همراهیها و همیاریهای طبقات و قشرهای اجتماعی آسیبدیده از سمت گیری اقتصادی-اجتماعی مبتنی بر نسخه های نولیبرالی سرمایه داری، بویژه طبقه کارگر و زحمتکشان فکری و یدی را گسترش دهد تا بتوان دیکتاتوری حاکم را به عقب راند. وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور بیانگر تشدید بحران و درآمیزی مبارزه برای تحقق حقوق اجتماعی و آزادیهای دموکراتیک با پیکار طبقاتی در راه عدالت اجتماعی است.
به نظر حزب ما، در کشور وضعیتی بهوجود آمده است که شرایط عینی اوجگیری نهضت انقلابی در آن در حال تکامل است. این وضع به هرچهمحدودترشدن پایگاه اجتماعی، سیاسی و ورشکستگی نظری حکومت مبتنی بر «اسلام سیاسی» منجر شده است. تعمیق روز افزون بحران اقتصادی و تضاد آشتیناپذیر بین مردم و حکومت دیکتاتوری، سبب ورود مستقیم و پیگیر معترضان به صحنۀ مبارزه در ماههای اخیر شده است. برای گسترش بیشتر و تداوم مبارزه در راه گذار از دیکتاتوری مذهبی، ایجاد دگرگونیهایی بنیادی در زندگی اجتماعی-اقتصادی ایران، و جامهٔعملپوشاندن به شعارهای اساسی و محققنشدهٔ انقلاب ۵۷، که بخشی از آنها در اعتراضهای چهار ماه اخیر در سراسر کشور با صدای بلند اعلام شد، باید متحد و هماهنگ و با برنامهای مشترک عمل کرد. همزمان با شکلگیری شرایط عینی تحوّل انقلابی، باید برای تشکیل جبههٔ متحد ضددیکتاتوری- به هر نامی که باشد- و توافق بر سر برنامهٔ مبارزاتی مشترک با شرکت نیروهای ملی، مترقی، آزادیخواه و عدالتخواه، شرایط ذهنی را نیز برای پیشبُرد تحول انقلابی فراهم آورد. به این ترتیب است که میتوان جان تازهای به جنبش مردمی داد و، به اتکای نیروی قدرتمند تلاشگران فداکار میهن، در راه پایاندادن به استبداد دینی و سیاسی و برپایی جمهوری ملی و دموکراتیک گام برداشت.
به باور حزب تودۀ ایران، چنین جبههای پاسخگوی نیازهای مبرم امروز جنبش مردمی در کشور است. تشکیل چنین جبههای خواست اکثر مردم ایران است تا به پشتوانهٔ آن بتوان با موفقیت از جمهوری اسلامی گذر کرد و برای تأمین زندگی شایسته برای اکثریت جمعیت زحمتکش ایران به جلو گام برداشت. از این منظر پیام آقای موسوی و حمایت شماری از نیروهای اجتماعی-سیاسی کشور از آن می تواند می تواند گام موثری در راه حرکت به سمت تشکیل جبهه وسیع مردمی برای تشدید مبارزۀ مشترک بر ضد دیکتاتوری حاکم باشد. حزب تودۀ ایران ضمن محکومکردن اعمال محدودیتهای امنیتی بر معترضان به حکومت دیکتاتوری مذهبی ایران، از جمله نگهداشتن میرحسین موسوی ، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد در حصر خانگی، راه مؤثر برای خنثیسازی توطئههای تاریکاندیشان حاکم را شدتبخشیدن به مبارزه، تکیهکردن به نیروی فناناپذیر تودهها، و نشاندادن هوشیاری و دقت در اتخاذ تاکتیکهای مناسب و کارآ با مشارکت همهٔ نیروهای خواهان آزادی و عدالت در اوضاع بسیار حساس کنونی میداند.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/yc54wt29