هی مردم، نگران نباشید، پوتین و استالین نیامدهاند. این فقط کمدی مسخرهای است که امپریالیستها بازی میکنند!
تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: ریکتپونت، نشریه حزب کمونیست سوئد
نویسنده: پانوس الپلیوتیس
۲۲ مه ۲۰۲۲
میگوییم «نه به ناتو»، میگویند «پس پوتین چی؟»
زمانی که من یک کمونیست جوان بودم و درباره اشکالات و کاستیهای سرمایهداری پرسشی را مطرح میکردم، تقریباً همیشه پاسخ این بود: «خب، پس استالین چی؟» این خط درباره پرسشها و افکار ریز و درشت پیرامون دستمزدهای ناچیز، افزایش قیمتها، آلودگی محیط زیست، محیط کار و غیره بکار گرفته میشد. همیشه پاسخ یکسان بود. در عرض دو ثانیه بحث به استالین و اتحاد جماهیر شوروی بازمیگشت.
نتیجتاً، بحث پیرامون اینکه جامعه به یک نظام متفاوت نیاز دارد دشوار بود. میگفتند شاید در سوئد کوچک همه چیز کامل نباشد، اما گولاگ، صفهای طولانی، کمبود آزادی و غیره وجود ندارد. شخص میتوانست ساعتها درباره سولژنیتسین، بهار پراگ و دیوار برلین، و همچنین درباره میلیونها و میلیونها نفر که توسط استالین به قتل رسیدند، صحبت کند. آنوقت زمان متوقف میشد.
اگر میخواستید از آنچه که مردم یک نظام ظالم، غیردمکراتیک و ناکافی مینامیدند دفاع کنید شما را دیوانه اعلام میکردند. امروز هم وضع همانطور است، اما اکنون چالشهای دیگری وجود دارد. علاوه بر این، سوئد مستقل و غیرمتعهد بود و بین ناتو و پیمان ورشو قرار داشت. بله، آنها به سمت ناتو تمایل داشتند، اما رسمی نبود. در هر حال، تهدید از جانب اتحاد شوروی بود. آن روزها، روزگاری بود.
عصر جدید، پوتین به جالی استالین
اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو منحل شد، دیوار برلین فرو ریخت و مردم در سراسر جهان بالاخره توانستند نفس راحتی بکشند. خطر جنگ از بین رفته بود. پس ناتو چی؟ به جای انحلال ناتو، تعداد اعضای آن از ۱۶ به ۳۰ افزایش یافت، و به زودی با قرار گرفتن فنلاند و سوئد در صف آن، به ۳۲ کشور افزایش خواهد یافت. دوباره مانند روزهای خوب گذشته، تهدید از روسیه میآید. تهدید این بار، استالین و جانشینان او نیستند، بلکه پوتین است که سوئد را تهدید میکند.
پیش از آنکه پوتین شبیه استالین اعلام شود، ناتو نیروهای خود را برای دفاع از دموکراسی به تمام نقاط جهان فرستاد، تا کشورها و خلقهایی را که معنی دمکراسی را نیاموخته بودند، و همچنین نمیخواستند ثروتهای خود را به اعضای ناتو تسلیم کنند، متمدن نماید. زمانی که شما با ناتو مخالفت میکنید، همین لفاظی باز میگردند.
«خب، پس پوتین چی» خط جدید است. گرچه پوتین به اندازه صاحبان «آمازون» سرمایهدار است، اما شخص راه دیگری برای توصیف او پیدا میکند. او مستبد است در حالیکه دیگر سرمایهداران دمکرات هستند.
تحت سرمایهداری، بیطرف بودن ممکن نیست
شما میتوانید به فاکتها نگاه کنید و ببینید که امپریالیستها به چه دست یافتهاند، و با استفاده از زور چه جنگهای وحشتناکی در عراق، گرجستان، آبخازی، چچن، لیبی، یوگسلاوی، کوزوو، اوکرائین، کریمه، سوریه، قزاقستان به راه انداختهاند. شما میتوانید به شمارش ادامه بدهید، واقعیت این است.
تحت سرمایهداری، بیطرف بودن ممکن نیست
انحصارات، از جمله انخصارات سوئدی، هرگز بیطرف و مستقل نبودهاند. نه انحصارات سوئد. آنها همیشه یک مسیر را دنبال میکنند، مسیر سود و منفعت را که از سراسر کشورها و مردم میگذرد. رقابت و درگیریهای داخلی اجازه نمیدهد انحصارات یک کشور بیطرف باشند. پس کاملاً قابل درک است که انحصارات سوئدی قویترین و قدرتمندترین طرف را انتخاب میکنند.
ناتو بازوی مسلح امپریالیسم یورو آتلانتیک است. نقش ناتو پیش از هر چیز سیاسی است. ناتو از طریق قدرت نظامی خود از منافع انحصارات دفاع میکند، اما همچنین به دنبال جلوگیری از روندهای انقلابی است. ناتو در کودتاهای نظامی شرکت داشته است و از دیکتاتوریهای سراسر جهان حمایت میکند. ناتو میلیونها میلیون دلار برای تبلیغ و برگزاری کنفرانسها و نمایشگاهها، ترتیب دادن سفرهای آموزشی و بازدیدهای مطالعاتی، یا ارائه بورسیه برای متقاعد کردن مردم به زندگی زیر چتر ناتو هزینه کرده است. از طریق همکاری نزدیک با اتحادیه اروپا، شبکهای از همکاری امپریالیستی ایجاد شده است، و ۲۱ کشور عضو اتحادیه اروپا عضو ناتو نیز هستند.
در اجلاس سران ناتو در ورشو در ژوئیه ۲۰۱۶، ناتو و اتحادیه اروپا بیانیهای پیرامون همکاری نزدیکتر به در راستای پرداختن مشترک به چالشهای امنیتی پیش روی دو سازمان به تصویب . آن زمان تاکنون، این همکاری نزدیکتر در زمینههای متعددی گسترش یافته است. مردم سوئد از عضویت در ناتو فقط میتوانند جنگ، افزایش قیمت و فقر، و همچنین محدودیتهای اجتماعی، دموکراتیک و سندیکایی را انتظار داشته باشند.
طبقه کارگر وظائف دیگری دارد
اما طبقه کارگر باید از گرمای جنگ و اتحادهای نظامی مستقل باشد. طبقه کارگر وظایف دیگری برای رسیدگی و حلوفصل دارد. بزرگترین وظیفه این است: خلاص شدن از شر سرمایهداران و امپریالیستهای کشور خود، و آزاد کردن خود را از زندان امپریالیسم، بدون توجه به اینکه نام آن ناتو، اتحادیه اروپا با پوتین است!
عمو مارکس میگوید تاریخ تکرار نمیشود. اما رویدادهایی شبیه به دورههای پیش، به شکل یک کمدی یا به شکل یک تژاژدی دوباره رخ میدهند. وقتی بحث پیوستن به ناتو به میان میآید، میتوان آن را یک کمدی تلقی کرد. اما وقتی صحبت از اقدامات جنگی و سیاسی ناتو است، ما در حال تجربه یک تراژدی هستیم! زمان آن است که هر چه زودتر از این تراژدی خلاص شویم.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mwup8prd