تارنگاشت عدالت- بایگانی دورۀ دوم

در زیر ترجمه فارسی مصاحبه پایگاه خبری حزب کمونیست ترکیه با آقای «محمد امیدوار» منتشر می‌شود. بدون اغراق می‌توان گفت که ارزشمندترین و تفکربرانگیزترین بخش‌های این مصاحبه پرسش‌های دقیق و اصولی آن است. پاسخ‌های آقای امیدوار در نوشتار جداگانه‌ای بررسی خواهد شد. پیام اصلی او در این مصاحبه این است که: بله امپریالیسم، ارتجاع منطقه و صهیونیسم [ببخشید آقای امیدوار، «دولت راست‌گرای نتانیاهو در اسرائیل»] می‌خواهند جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند، اما وظیفه «نیروهای مترقی و دمکراتیک» است که هشیارانه بر آن‌ها پیش‌دستی نموده و قبل و مستقل از آن‌ها رژیم «اسلام سیاسی» را براندازند!

در کنار این مصاحبه، توجه خوانندگان گرامی را به مصاحبه ایشان با «اخبار روز» پس از پیروزی حسن روحانی جلب می‌کنیم، و می‌پرسیم: آقای امیدوار؛ اگر این چک‌های اخیر شما بی‌محل نیست، با اتکاء به کدام حساب چنین ریخت‌وپاش می‌کنید؟ آیا دادن آگهی تبلیغاتی در بخش تجاری «اخبار روز» برای نشریه «نامه مردم» چنان جبهه‌ای از نیروهای «مترقی و دمکراتیک» را بسیجیده است که بتواند با پیشی گزیدن از مثلث امپریالیسم – صهیونیسم – ارتجاع، جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند و آن مثلث و عوامل گوناگون آن را منکوب و ناامید سازد؟

***

منبع: خبرگزاری بین‌المللی کمونیستی
۵ ژانویه ۲۰۱۸

توده: «فقط نیروهای مترقی می‌توانند آینده ایران را تعیین کنند»

مصاحبه ویژه «soL» با رفیق محمد امیدوار، عضو هیأت سیاسی و سخنگوی کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران

 

پرسش: بستر و محرک‌های اصلی در پشت موج اخیر اعتراض‌ها در ایران چیست؟ آیا می‌توانید نظر خود را نیز در باره تأثیر سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی بر بحران اخیر بگویید؟
محمد امیدوار: همان‌طور که در بیانیه‌های کمیته مرکزی ما طی چند روز اخیر آمده، اعتراض مردم ایران علیه رژیم ریشه‌ها در بحران ژرف اجتماعی-اقتصادی در ایران دارد. سیاست‌های نولیبرالی رژیم طی دو دهه گذشته-که مورد حمایت کامل و در واقع ستایش بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول قرار دارد-میلیون‌ها ایرانی را به زیر خط فقر و به زندگی دشواری که در تاریخ اخبر ما بی‌سابقه است، سوق داده است. تورم لجام‌گسیخته، به ویژه افزایش قیمت کالاهای اساسی فرای توانایی مردم عادی، همراه با بیکاری گسترده، به ویژه در میان جوانان که به گفته مقام‌ها در برخی استان‌‌ها به ۵۰ درصد می‌رسد- هم‌چنین ادامه سرکوب حقوق و آزادی‌های دمکراتیک مردم، کشور ما را به نقطه این انفجار اجتماعی در خشم علیه حکومت اسلام سیاسی سوق داده است.

این نیز لازم به اشاره است که، پیش از این اعتراضات گسترده، ما اعتراض‌های فزاینده کارگران در صنایع گوناگون را در شهرهای مختلف سراسر کشور علیه دستمزدهای معوقه (برخی از آن‌ها بیش از یک سال حقوق خود را دریافت نکرده اند)، خصوصی‌سازی گسترده، فقدان امنیتی شغلی، برخورد بد با کارکنان، فقدان حقوق کارگران و ممنوعیت کامل سندیکاهای دارای سمت‌گیری طبقاتی داشتیم.

پرسش: براساس گزارش‌ها، اعتراض‌های متفاوت با مطالبات متفاوت وجود دارد، که توسط گروه‌های متفاوت، زیر شعار‌های متفاوت صورت می‌گیرد. چرا تظاهرات از شهر به شهر یا حتا بین اعتراضات متفاوت در همان شهر تفاوت دارند؟ در حالی‌که برخی معترضین علیه دولت روحانی واکنش نشان می‌دهند، برخی دیگر بیش‌تر در باره «تغییر رژیم» شعار سر می‌دهند. به نظر شما، راه ضروری که باید دنبال شود کدام است؟
محمد امیدوار: تشدید نارضایتی و خشم مردم نسبت به رهبران رژیم به دلیل وخامت وضعیت اجتماعی-اقتصادی، و مهم‌تر از آن آمادگی و تمایل توده‌های مستأصل برای حمله به ابزار سرکوبگر رژیم، یک تجلی مهم از تحول‌های اساسی در آمادگی مردم برای مخالفت-و دست زدن به مبارزه علنی علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران است. این قابل درک است که تحت دیکتاتوری ددمنش، سازماندهی و هماهنگی شمار زیادی تظاهرات-گاه در بیش از ۵۰ شهرک و شهر در سراسر کشور پهناور محدودیت‌های خود را دارد. اما شعارها، در اصل، مطالبات مهم اقتصادی و سیاسی مردم را بازتاب داده، فساد در همه بخش‌های قدرت را هدف گرفته و اعلام می‌کنند که همه جناح‌های کلیدی در ساختار قدرت که تاکنون ادامه یافته برای بحران اجتماعی-اقتصادی ژرف در کشور مسؤولیت کامل دارند.

برخلاف ادعاهای برخی رهبران اصلاح‌طلبان هوادار رژیم مبنی بر این‌که این اعتراض‌ها «توطئه» تندروها علیه ریاست جمهوری روحانی است، ما عمیقاً باور داریم که اکثریت مردم کشور ما از شعارهای کسانی که اهدافشان فقط ایجاد برخی تعدیل‌های ظاهری و کوچک در رژیم کنونی است ناراضی و مستأصل هستند. مردم ما اکنون خواهان تغییرهای اساسی در حکمرانی کشور هستند. امروز، فقط کسانی که به نوعی خواهان حفظ وضعیت فاجعه‌بار کنونی هستند از تشدید و رشد مبارزه مردم می‌ترسند.

تجربه دو دهه گذشته و چندین انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی، استانی و محلی که تحت کنترل و هدایت رهبر معظم برگزار و دست‌کاری شده، ثابت کرده که مردم سریعاً از استراتژی انتخاب بین «بد و بدتر» دور می‌شوند و دیگر مایل نیستند که مطالبات آن‌ها توسط رژیم و اصلاح‌طلبان هوادار رژیم که نقش آن‌ها، این روزها، خدمت به منافع استراتژیک رژیم است به بازی گرفته شود. لازم به گفتن است، که از نقطه نظر ما، ساختار کنونی قدرت در ایران بر محور «رهبر معظم مذهبی» (ولی فقیه)، متحدین نزدیک او در سلسله مراتب مذهبی، رهبری سپاه پاسداران انقلاب (سپاه پاسداران) و دیگر نیروهای امنیتی قرار دارد.

پایگاه طبقاتی دارودسته حاکم ایران تجار بزرگ و بورژوازی بوروکراتیک است. این ساختار فاسد و ضدمردمی در جهت کنترل نه فقط همه ابزار سیاسی، بلکه هم‌چنین اکثر اهرم‌های اقتصادی حرکت کرده است-ثروت کشور را در مقیاسی بی‌سابقه در چهار دهه گذشه غارت کرده است.

تلاش‌ها در دو دهه گذشته برای معرفی برخی اصلاحات سطحی و ساختن یک چهره معتدل‌تر از چیزی، که نهایتاً، یک دیکتاتوری قرون وسطایی است، شکست خورده و لذا تعجب‌برانگیز نیست که امروز اکثریت قاطع مردم در ایران خواهان پایان دادن به رژیم استبدادی مذهبی؛ پایان دادن به سرکوب و بی‌عدالتی؛ و استقرار آزادی‌های انسانی و دمکراتیک و عدالت اجتماعی هستند. ما باور داریم که این مطالبات تنها می‌توانند از طريق مبارزه مشترک همه نیروهای ملی، دمکراتیک و آزادی‌خواه در ایران بدون مداخله خارجی به دست آیند.

پرسش: البته، مثلت اسرائیل-ایالات متحده آمریکا-عربستان سعودی اعتراض‌ها را فرصتی برای خلاص شدن از مانع در برابر سیاست‌های خود در خاورمیانه می‌بینند، اما آیا اعتراض‌ها پتانسیل بازیچه شدن و برآوردن انتطارها این اتحاد را دارد یا ایرانی‌ها هم‌اکنون بین مطالبات خود و انتظارها امپریالیسم خط کشیده اند؟ آیا فکر می‌کنید اعتراض‌های ایران از تحریکات امپریالیستی که اعتراض‌های به حق روزهای اول سوریه را به یک جنگ نیابتی تمام‌عیار علیه مردم سوریه مبدل ساخت مصون می‌باشند؟
محمد امیدوار: کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران، در نخستین واکنش خود به اعتراض‌های مردم علیه رژیم، به روشنی گفت که در شرایط نگران کننده تنش‌های خطرناک منطقه‌ای و خواست امپریالیسم برای کنترل خلیج فارس و جریان نفت آن، نیروهای ارتجاعی منطقه مورد حمایت دولت ترامپ و دولت راست‌گرای بنیامین نتانیاهو و رژیم جنایتکار عربستان سعودی به دنبال تأثیر‌گذاری مجزا بر تحولات در کشور ما و جایگزین کردن رژیم ارتجاعی کنونی با یک رژیم ارتجاعی دیگر هستند.

حمایت این نیروها، یعنی امپریالیسم ایالات متحده، ارتجاع منطقه، و دولت راستگرای نتانیاهو – از سلطنت‌طلبان ایران و آن گروه‌های سیاسی که برنامه آن‌ها همکاری با ارتجاعی‌ترین رژیم‌های منطقه و متقاعد ساختن دولت‌های اروپایی به تحمیل تحریم‌ها بر اقتصاد ایران (و نتیجتاً تشدید بی‌نوایی برای مردمان تهیدست و محروم کشور ماست) و تشویق دولت‌های خارجی برای مداخله نظامی در ایران، به هیچ‌وجه جایی برای خوش‌بینی نسبت به طرح‌های آیندده آن اپوزیسیون باقی نمی‌گذارد.

ما تأکید کرده‌ایم که نیروهای مترقی و دمکراتیک ایران باید حضور خود را در جنبش اعتراضی توده‌ها-بیش از پیش- افزایش دهند، شعارهای مناسب جانبدار مردم مطرح کرده، راهنمایی خردمندانه ارايه دهند و بر مطالبات مشروع توده‌ها برای برانداختن رژیم سرکوبگر کنونی و پایان دادن به محرومیت اقتصادی، ستم، بی‌عدالتی و غارت منابع طبیعی و انسانی ملت، اتکا نموده، اپوزیسیون ارتجاعی و شعارهای تفرقه‌افکنانه را در حاشیه قرار دهند. ما معتقدیم ما باید از تجربه‌های گذشته خود و چیزی که در پی انقلاب ۱۹۷۹ اتفاق افتاد بیاموزیم و نگذاریم مبارزه قهرمانانه مرم ما برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی توسط دسته‌ای اپورتونیست ارتجاعی که به حقوق و آزادی‌های دمکراتیک مردم باور ندارند، ربوده شود.

پرسش: روحانی در جریان کارزار انتخاباتی خود معامله اتمی را به مثابه یک پیروزی ترسیم کرد و انتظار داشت مادام‌که ایران در نظام سرمایه‌داری ایران ادغام شود بر مشکل‌ها با کشورهای امپریالیستی فايق آید. در حالی‌که تحریم‌های بین‌المللی برداشته شد، ایالات متحده به تحریم‌های یک‌جانبه خود علیه ایران پایان نداد. آیا فکر می‌کنید معامله اتمی برای ایران یک پیروزی بود یا نه؟
محمد امیدوار: در پی توافق در ژانویه ۲۰۱۶، حزب ما گفت پس از سال‌ها تحریم‌های مخرب تحمیل‌شده توسط ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، به دلیل سیاست‌های نابخردانه و ماجراجویانه رهبر معظم ایران [آیت‌الله خامنه‌ای] و منتصبین او، مذاکرات بین ایران و گروه ۵+۱ با توافقی خاتمه یافت که برخلاف ادعاهای رژیم به هیچ‌وجه  برابر با پیروزی برای ایران نبود.

همان‌ موقع، حسن روحانی [رییس‌جمهور ایران] در مصاحبه رادیو-تلویزیونی خود گفت: «امروز ما به یک نقطه عطف رسیده ایم. از امروز، برنامه هسته‌ای ایران دیگر، تحت هیچ دست‌آویز دروغینی، برای صلح حهانی و منطقه‌ای یک تهدید نیست، بلکه برنامه هسته‌ای ایران هم‌خط با توسعه کشور، ثبات و امنیت منطقه، به فن‌آوری مدرن خدمت خواهد کرد…» تردیدی نیست که اجرای توافق یک رویداد مهم بود که تأثیر چشم‌گیری بر تحول‌های سیاسی در کشور ما گذاشت. بهبود‌های مشخصی در روابط دیپلماتیک بین رژیم ایران و دولت ایالات متحده وجود داشت. اما، علی‌رغم همه ادعاهای تبلیغاتی رهبران جمهوری اسلامی ایران و ارزیابی شماری از مخالفان و هم‌چنین هواداران رژیم مذهبی، دولت حسن روحانی در عمل به همه شرایط محدود ساختن صنعت اتمی در ازای رفع تحریم‌ها و آزاد کردن دارایی‌های ایران توسط غرب موافقت کرد.

در آن موقع، حزب ما از دور شدن از تنش و درگیری و برداشتن تحریم‌های اقتصادی بسیار مخربی که به مردم عادی و اقتصاد ایران بسیار لطمه می‌زد، استقبال کرد. پس از دو سال باید گفت که مردم از لحاظ بهبود وضعیت اقتصای خود سود چندانی نبرده اند و عمده مزایای مالی مستقیماً به رهبران رژیم و نزدیکان آن‌ها رسیده است. تحت فشار مداوم نظام بانکداری بین‌‌المللی ایالات متحده، تحریم‌های بانکی و پولی هرگز برداشته نشد، و این در واقع، دشواری‌های تجارت بین‌المللی ایران با باقی جهان، و وضع اکثریت وسیع ایرانیان عادی را ابقاء کرد.

پرسش: نظر حزب شما در باره مداخله خارجی در ایران و خطر آن برای جنبش مردم چیست؟ آیا می‌توانید با در نظر گرفتن مواضع اتخاذ شده توسط ترامپ، دولت اسرائیل، عربستات سعودی و نیروهایی که آن‌ها حمایت می‌کنند، توضیح دهید؟
محمد امیدوار: پس از سفر دونالد ترامپ به عریستان سعوی، و متعاقباً به اسرائیل، در اواخر مه ۲۰۱۷، خلیج فارس و خاورمیانه یک‌بار دیگر شاهد تشدید تنش‌هایی است که می‌تواند ایمنی و امنیت منطقه را بی‌ثبات‌تر کند، و به نظر ما، پی‌آمدهای خطرناک و مخربی برای کشور ما دارد. طی این سفر، ترامپ به روشنی حمایت خود را از سیاست‌های ماجراجویانه رهبری عربستان سعودی اعلام کرد و به اسرائیل در دنبال کردن سیاست‌های خطرناک خود نسبت به مردم فلسطین و کل منطقه چک سفید داد، و ایران را هدف قرار داد. سخنان تهدیدآمیز و متخاصم وزیر دفاع ارتجاعی عربستان سعودی که «ما کاری خواهیم کرد تا جنگ را به درون ایران ببريم» فوراً با نخستین حمله تروریستی خونین توسط داعش در تهران همراه شد.

رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز طی یک سخنرانی مداخله‌گرانه حمایت ایالات متحده را از «تغییر رژیم» در ایران اعلام کرد. از جمله نشانه‌های تشدید تنش‌ها در منطقه حمله‌های نیروهای ایالات متحده به نیروهای شبه‌نظامی مورد حمایت سپاه پاسداران انقلاب ایران بود که در مناطق شرقی سوریه فعالیت می‌کنند. این همراه با ادعاهای اخیر عربستان سعودی که موشک‌های دوربّرد پرتاب شده توسط شورشیان حوثی را ایران تأمین کرده سطوح بالای تنش و تهدیدهای جدی را که ایران با آن‌ها رو‌به‌روست نشان می‌دهد. لازم به گفتن است که سیاست خارجی ایالات متحده در دولت اوباما، نسبت به ایران، یک نقش و جایگاه ویژه برای جمهوری اسلامی ایران در «طرح خاورمیانه جدید» در نظر گرفته بود که در آن هم‌زیستی و دلجویی رژیم مذهبی ایران با سلطه ایالات متحده در منطقه مشخص شده بود.

اما، شواهد اکنون نشان می‌دهند که دولت ترامپ برای تحمیل شرایط جدید و ایجاد تغییرهای مشخص در این چهارچوب فشار وارد می‌کند. این شامل کاهش نقش و وزن رژیم ایران در تحول‌های منطقه‌ای، به سود عربستان سعودی است. بر این بستر، اشاره اخیر تیلرسون به «تغییر مسالمت‌آمیر رژیم» در ایران را باید از دو زاویه نسبت به تاکتیک‌های جدید ایالات متحده در نظر گرفت. نخست، احیای پروژه شکست‌خورده «ساختن آلترناتيو» برای عمل کردن به مثابه «اپوزیسیون رژیم» با به کارگرفتن برخی نیروهای شدیداً هوادار ایالات متحدۀ مخالف رژیم مذهبی ایران، مانند سلطنت‌طلبان و سازمان مجاهدین خلق ایران.

و دوم، به اجرا درآوردن دوباره یک دیپلماسی تهاجمی برای قادر ساختن اهرم سیاسی – امنیتی ایالات متحده در منطقه از طريق دامن زدن به تنش‌ها بین ایران و عربستان سعودی زیر شعار «مقابله با تروریسم» و پاشیدن تفرقه بین کشورهای منطقه تحت دست‌آویز دورغین کشمکش بین «شیعه» و «سنی». و در اینجا، به ویژه مهم است که به قرارداد فروش سخت‌افزار‌ها و فن‌آوری‌های نطامی مدرن به وسيله ایالات متحده به عربستان سعودی به ارزش ۳۰۰ میلیارد دلار طی سه سال آینده اشاره شود.

هم‌چنین گزارش‌های معتبری از یک معامله محرمانه در دسامبر ۲۰۱۷ بین ایالات متحده و اسرائیل برای مقابله با ایران و سرنگون کردن آن وجود داشته است.

ما انتخاب و به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، و شعارها و سیاست‌های او را بسیار نگران‌کننده ارزیابی کردیم. نگرانی ما براساس بی‌تجربگی، خودشیفتگی یا قابل پیش‌بینی نبودن ترامپ نبود، بلکه بر اساس این باور بود که آوردن ترامپ به ریاست جمهوری یک حرکت هدفمند به وسيله جنگ‌افروزان و راستگرایان در ایالات متحده آمریکا برای بسیج و گرد‌آوردن ارتجاعی‌ترین و خطرناک‌ترین نیروهای ماورای راست در سراسر جهان بود. ساختار قدرت در دولت ترامپ، درست شبیه ساختار هرمی رژیم مذهبی اسلامی ایران از عناصر خطرناکی تشکیل می‌شود که به  جنگ‌افروزی به مثابه ابزاری برای حل موضوع‌های بزرگ‌تر باور دارند.

بحران‌های رژیم در ایران نتیجه تضادهای اساسی بین منافع اقتصادی و مطالبات آزادی‌خواهانه ملت ما از یک‌سو و منافع رژیم مذهبی از سوی دیگر است. این تضادی است که پیوسته در حال رشد است و لذا طبیعتاً رژیم مذهبی از یک بحران به بحران دیگری که هر بار بزرگ‌تر از پیش است ویراژ می‌دهد. هم علی خامنه‌ای و هم دونالد ترامپ رهبران فریبکاری هستند که برای ماندن در قدرت بدون درنگ به مردم خود دروغ می‌گویند. آن‌ها برای غلبه بر بحران‌های گوناگونی که با آن رو‌به‌رو هستند به هر گزینه‌ای متوسل می‌شوند.

نیروهای مترقی و میهن‌دوست ایران نباید بگذارند سیاست‌ها و اعمال مداخله‌جویانه ایالات متحده، و متحدین ارتجاعی آن مانند رژیم جنایتکار در عربستان سعودی و دولت ماورای راست و ضدمردمی نتانیاهو در اسرائیل سرنوشت کشور ما را تعیین کنند.

ما به روشنی و به کرات گفته‌ایم که حزب تودۀ ایران قویاً با هر مداخله خارجی در امور داخلی کشور ما مخالف است و باور دارد که آینده ایران باید فقط به وسيله مردم آن و مبارزه نیروهای مترقی برای پایان دادن به رژیم استبدادی تعیین شود.

http://icp.sol.org.tr/interviews/tudeh-only-progressive-forces-can-determine-irans-future

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2m88u3dn