تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: شبکه همبستگی (SolidNet)
۸ اوت ۲۰۰۵
برگردان: ع. سهند
حنا عمیره، عضو کمیته اجرائی ساف و عضو هیأت سیاسی حزب مردم فلسطین
هدف شارون از خروج یکجانبه از نوار غزه چیست؟
بدون شک تماسهای گسترده جاری بین مقامات آمریکایی و اسرائیلی، در واقع چیزی نیست مگرمذاکرات آمریکا- اسرئیل برای تحمیل راهحلی یکجانبه برای درگیری در منطقه، بدون شرکت مردم فلسطین و رهبری آنها. در پی تائید طرح شارون از طرف آمریکا، تماسها و مشورتهای گستردهای برای بررسی جزئیات طرح و پیامدهای احتمالی آن بر شرائط داخلی فلسطین و کشورهای عرب همسایه و بر توانائی دولت آمریکا برای بسیج حمایت عربی و بینالمللی از آن و حتا خنثی کردن هر نوع مخالفت بالقوه با آن، آغاز شد.
در اینجا میتوان به اظهارات شارون اشاره کرد که گفه است: «حمایت آمریکا و آنچه که واشنگتن در مقابل میتواند انجام دهد، دو عامل حیاتی برای طرح خروج است. » این، یکبار دیگر ما را به موضوع روابط آمریکا- اسرائیل و قیمتی که شارون تعیین کرده است باز میگرداند. بر اساس اظهارات خود او، آنچه شارون درمقابل خروج از نوار غزه میخواهد یک خط دفاعی در درون ساحل غربی است که مسیر دیوار را تعریف کرده و نزدیک به نیمی از اراضی فلسطینی را میبلعد. علاوه بر این، او در پی تثبیت کنترل بر بلوک اصلی شهرکهای یهودینشین آریال، گوش آتسیون، و دره اردن و مناطق اطراف شهرکهای امانوئل و کارنه شومرون؛ یعنی کنترل بر مناطق شمالی، جنوبی و مرکزی ساحل غربی به اضافه به رسمیت شناخته شدن رسمی اشغال شهر بیتالمقدس به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل از طرف آمریکاست.
بدین صورت، دیوار و بلوک اصلی شهرکهای یهودینشین در مناطق اشغالی و بیتالمقدس اجزاء اصلی طرح شارون را تشکیل میدهند. از دیدگاه شارون این موضوعات قابل مذاکره نبوده و تابع بهاصطلاح راه حل یکجانبهاند. اینکه چه مسائلی قابل مذاکره خواهند بود، و یا پس از آنکه شارون آنچه را که میخواهد به دست آورد، چه چیزی برای فلسطینیها باقی خواهد ماند (مانند ایجاد یک حکومت فلسطینی تحت محاصره با مرزهای موقت و نشانههای تصنعی حاکمیت به مثابه راهحلی موقت، بدون تعیین سقف زمانی و امکانات اقتصادی و تسهیلات برای عبور به اردن و مصر و بهاصطلاح تسهیلات در حوزههای اقتصادی و بشردوستانه، بخش دوم طرح شارون را تشکیل میدهند.
در رابطه با مذاکرات، هیچ مذاکرهای صورت نخواهد گرفت مگر آنکه طرف فلسطینی دو شرط اصلی زیر را بپذیرد: نابود کردن زیر بنای «تروریسم» و جایگزین کردن رهبری کنونی فلسطینیها با رهبری که قادر به انجام کار باشد. برکسی پوشیده نیست که این شروط قبلاً از طرف شارون برای اجرای مرحله اول «نقشه راه» مطرح شده بودند. بنا به گفته شائول موفاز، وزیر دفاع اسرئیل، تقسیم یکجانبه در را به روی از سرگیری مذاکرات با فلسطینیها در چارچوب طرح نقشه راه، بازخواهد کرد. اما این مذاکرات برای سه تا پنج سال به تعویق خواهند افتاد. این بدین معناست که هدف از مذاکرات، تحمیل نقشه راه براساس شروط و تعابیر اسرئیل و ۱۴ پیششرط شارون، به فلسطینیهاست. در نتیجه بطور دایم، یک وضعیت موقت برقرار خواهد شد که در آن، تا اثبات وجود یک طرف فلسطینی که آنها بتوانند پس از سه تا پنج سال با آن بر سر برخی جزئیات ضروری برای جلب حمایت فلسطینیها، اعراب و محافل بینالمللی مذاکره کنند، با حمایت آمریکا دست اسرائیل باز خواهد بود.
بر این اساس، طرح خروج یکجانبه شارون وسیلهایست که با آن میخواهد حل نهائی را متوقف کرده و به سیاست اشغال و حفظ وضع موجود تا آیندهای نامعلوم ادامه دهد. درحال حاضر شارون برای یافتن بهترین راه دستیابی به این هدف، مشغول مذاکره با دولت بوش است؛ در واقع، محتوای اصلی تماسهای جاری آمریکا – اسرائیل در این مرحله چیز دیگری به جز این نیست. در نتیجه، طرح شارون را باید بسیار جدی گرفت، زیرا برخلاف تصور بعضیها، این نه یک مانور تاکتیکی شارون و نه یکی دیگر از حقهها و بازیهایی این فرد است.
آنچه این روزها شارون به نام محافظهکاران راست یا جناح افراطی اسرائیل مطرح میکند بیسابقه است، زیرا او برای تنظیم نسخه اصلاح شده طرح خودمختاری که ۲۵ سال پیش از طرف مناخیم بگین ارائه شد، کار میکند. این طرح که در برابر قرارداد آسلو قراردارد، با فورمول امنیت در مقابل خروج، که شالوده آن قرارداده شده بود متفاوت است. طرح شارون تحمیلی و یکجانبه است و درپی یافتن راهحل ازطریق مذاکره نیست، راه حل شارون شهرکهای یهودینشین در نوارغزه و ساحل غربی را رها میکند، اما در عوض بیش از نیمی از اراضی فلسطینیها را از طریق محاصره آنها با دیوار، تصاحب میکند. این است طرح شارون، و او آنرا با حمایت کامل آمریکا و در سایه ناکارآیی نقش رسمی اروپا و درغیبت هر نوع نقش اعراب، پیش میبرد.
اما چرا حالا؟ و آیا زمان طرح آن اهمیتی دارد؟ به نظر میرسد که شارون میخواهد از پیامدهای در حال ظهور اشغال عراق ازطرف آمریکا، قبل از آنکه دیر شده باشد، حداکثر استفاده و بهرهبرداری را بنماید. همچنین، او میخواهد ازشروع روند تغییردرمواضع برخی کشورهای عرب بهرهبرداری کند. به گفته خود او: یا ما خودمان الان کار را فیصله میدهیم، و یا همه چیز را از دست خواهیم داد.»
سوال دیگری که میماند این است که آیا شارون از طریق طرح خروج یکجانبه خواهد توانست راهحل نهایی را برای همیشه به تعویق بیاندازد؟ و آیا او قادر خواهد بود طرح خود را به راهحل نهایی برای آرمان فلسطینیها مبدل کند؟
با توجه به تجربه سالهای گذشته و همه معیارها و استانداردها، این غیرممکن است. طرح شارون از آنرو مطرح است که اسرائیل در رسیدن به چیزی که طی سالهای اخیر در پی آن بود، شکست خورده است. اسرائیل در تحمیل یک راهحل به مردم فلسطین از طریق شیوههای نظامی و دیگر ابزار فشار شکست خورده است. اسرائیل در تحمیل یک راهحل فاقد مشروعیت بینالمللی به مردم فلسطین شکست خورده است. اسرئیل همچنین در حفظ اشغال نظامی در شکل کنونی آن، و در حذف رهبری فلسطین و رئیسجمهور آن از صحنه، و در یافتن یک آلترناتیو سازشکار فلسطینی شکست خورده است. پس از شکست در دستیابی به این اهداف، و پس از شکست دولت اسرائیل در استفاده از همه ابزارهای نظامی و غیرنظامی برای تحمیل یک راهحل غیرعادلانه به مردم فلسطین، شارون این روزها میخواهد به استفاده از سرکوب نظامی برای حفظ وضع موجود مشروعیت بخشیده و آنرا به عنوان ابتکاری بدیع معرفی کند، اما واقعیت این است که طرح شارون یک شکست و عقبنشینی است.
با نگاه به جوانب منفی طرح خروج یکجانبه و تخلیه شهرکهای یهودینشین، نباید علائم عقبنشینی در مواضع رسمی اسرائیل را نادیده گرفت، بویژه آنکه آنها سال گذشته بمناسبتهای مختلف احتمال پیروزی نظامی و شکست انتفاضه و پیاده کردن الگوی عراق بر رهبری فلسطینیها را تکرار میکردند و ضمن دادن وعده اینکه سال ۲۰۰۳ سال قاطعیت نظامی و سرنگونی یاسر عرفات خواهد بود، به موضع رد امکان تخلیه حتا یک شهرک بدون توافق نهایی و دایمی با فلسطینیها، چسبیدند.
این عقبنشینی- اگرچه در این مرحله سطحی به نظر میرسد- قادر به برخورد به هسته اصلی و واقعی سیاست توسعهطلبانه اشغال نبوده و نشان میدهد که سیاستهای کنونی با دوام نیستند و آنها نمیتوانند هزینه چنین سیاستهایی را برای همیشه تحمل کنند. تغییرات جاری در شکل سیاستهای اسرائیل، ولو هر چه کوچک و سطحی، به مرور زمان بر محتوای این سیاستها تاثیرات مثبت یا منفی بر جا خواهد گذاشت.
به دلائل فوق و با توجه به عوامل دیگر، ما اکنون در مقطع مهم و حیاتی قرار داریم که از طریق آن مسیر و چارچوب تخلیه شهرکهای یهودینشین مشخص خواهد شد. آیا این چارچوب، طرح شارون برای خروج یکجانبه و تحکیم اشغال
تحت نام راهحل موقت و تبدیل آن به یک راهحل دائمی، خواهد بود؟ و یا چارچوب مشروع قطعنامههای بینالمللی و تبدیل خروج از غزه و تخلیه شهرکهای یهودینشین به گامی مقدماتی بسوی اجرای آن قطعنامهها؟ عوامل بیرونی عربی و بینالمللی، که تا کنون معوق ماندهاند، تاثیر مهمی بر خنثی کردن طرح شارون خواهند داشت. شکلگیری و ظهور عامل فلسطینی میتواند نقش مهمی در فعال کردن عوامل فوقالذکر بازی کند. مبارزه بر علیه دیوار عنصر کلیدی ایجاد یک اتحاد فلسطینی- عربی- بینالمللی برای خنثی کردن طرح شارون است.
بدون تردید، اتحاد مردم فلسطین و نیروهای گوناگون آن و عملکرد رهبری آنها باید نقش قاطعی دراین کشمکش بازی کند.