تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: مارکسیسم-لنینیسم امروز*
نویسنده: گرُوِر فیور
۳ مارس ۲۰۱۷
برگردان: ع. سهند
فیلم ناسیونالیستی اوکرائینی «برداشت تلخ» دروغهای ساخته ناسیونالیستهای اوکرائینی را اشاعه میدهد. لوئیس پرویکت در بررسی خود این دروغها را اشاعه میدهد. اشتراکی کردن کشاورزی اگر نگوییم بزرگترین، یکی از بزرگترین شاهکارهای رفرم اجتماعی قرن بیستم است، که در تراز «انقلاب سبز»، «معجزه برنج» و پروژههای کنترل آب در چین و ایالات متحده آمریکا قرار دارد. اگر به دستآوردهای کمونیستی جایزه نوبل داده میشد، اشتراکی کردن شوروی در صدر لیست قرار میگرفت. حقیقت تاریخی اتحاد شوروی نه فقط برای همدستان نازیها، بلکه برای کمونیستستیزهای رنگارنگ ناخوشایند است. بسیاری که خود را چپ میدانند، مانند سوسیال دمکراتها و تروتسکیستها، دروغهای فاشیستهای علنی و نویسندگان آشکار هوادار سرمایهداری را تکرار میکنند. پژوهشگران عینی تاریخ شوروی، مانند تایوگر که به بازگویی حقیقت حتا در زمانیکه آن حقیقت محبوبیت ندارد مصمم هستند، بسیار نادرند و اغلب با قیلوقال کُر دروغگویان کمونیستستیز ناشنیده میمانند.
«هولودومور» و «برداشت تلخ» دروغهای فاشیستی هستند!
توضیح نویسنده: من در این مقاله بيشتر بر اسنادی که در پژوهش مارک تایوگر از دانشگاه ویرجینیای غربی نقل شده تکیه کرده ام. تایوگر زندگی حرفهای خود را صرف مطالعه قحطیها و کشاورزی روسیه و شوروی کرده است. او در این زمینهها یک مرجع جهانی است، و به این دلیل که پژوهش او دروغهای ناسیونالیستها و ضدکمونیستهای اوکرائینی را برملا میکند مورد بیزاری شدید آنها قرار دارد.
فیلم ناسیونالیستی اوکرائینی «برداشت تلخ» دروغهای ساخته ناسیونالیستهای اوکرائینی را اشاعه میدهد. لوئیس پرویکت در بررسی خود این دروغها را اشاعه میدهد.
پرویکت به مقاله سال ۱۹۸۸ جف کوپلون در «ویلیج وویس» به نام «در جستوجوی هولوکاست شوروی: قطحی ۵۵ سالهای که راست را تغذیه میکند» استناد کرده است. کوپلون در آن مقاله نشان داد که کارشناسان ضدکمونیست برجسته «باب روز» تاریخ شوروی در غرب هرگونه تصور درباره یک قحطی عمدی علیه اوکرائینیها را رد میکردند. آنها هنوز آنرا رد میکنند. پرویکت به این فاکت اشاره نمیکند.
یک قحطی بسیار جدی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، از جمله در جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکرائین (اما نه فقط در آنجا) در ۳۳-۱۹۳۲ رخ داد. اما هرگر هیچ مدرکی دال بر این وجود نداشت و امروز وجود ندارد که یک «هولودومور» یا «قطحی عمدی» اتفاق افتاده باشد.
افسانه «هولودومور» توسط اوکرائینیهای همدست نازیها که در اروپای غربی، کانادا، و پس از جنگ در ایالات متحده آمریکا پناه یافتند، ساخته شد. این افسانه نخستین بار در کتاب «چرا یک هولوکاست بیش از دیگران ارزش دارد» نوشته یوریج چوماتسکی و منتشر شده توسط «اعضای سابق ارتش شورشی اوکرائین» در سال ۱۹۸۶ در استرالیا مطرح شد. در این کتاب حملات گستردهای علیه «یهودیان» به مثابه هواداران سرسخت کمونیستها وجود دارد.
بررسی پرویکت دروغهای زیر را درباره اشتراکی کردن کشاورزی شوروی و قطحی ۳۳-۱۹۳۲ در خاطرهها ثبت میکند:
● اینکه دلیل اصلی دهقانان برای مقاومت در برابر اشتراکی کردن این بود که «بردگی دوم» بود.
● اینکه اشتراکی کردن اجباری موجب قحطی شد. واقعیت این است که علل محیط زیستی موجب قحطی شد.
● اینکه «استالین»-رهبری شوروی- عامدانه قحطی را به وجود آورد.
● اینکه هدف آن نابود کردن ناسیونالیسم اوکرائینی بود.
● اینکه «استالین» (دولت شوروی) «سیاست اوکرائینی کردن»- ارتقای سیاست تشویق زبان و فرهنگ اوکرائین را «متوقف کرد.»
هیچیک از این ادعاها حقبقت ندارد. هیچ مدرکی در حمایت از آنها وجود ندارد. اینها صرفاً توسط نیروهای ناسیونالیست اوکرائین با هدف توجیه ایدئولوژیک اتحاد آنها با نازیسم و شرکتشان در هولوکاست یهودیان، نسلکشی لهستانیهای اوکرائین (کشتارهای ۴۴-۱۹۴۳ در ولین) و قتل یهودیان، کمونیستها و بسیاری از دهقانان اوکرائین در سالهای پس از جنگ مطرح میشود.
هدف نهایی آنها این است که کمونیسم را با نازیسم (کمونیسم در «اوکرائین دمکراتیک» امروز غیرقانونی است)، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را با آلمان نازی، و استالین را با هیتلر همتراز قرار دهند.
اشتراکی کردن کشاورزی-واقعیت
روسیه و اوکرائین طی بیش از هزار سال هر چند سال یک بار دچار قحطیهای جدی میشدند. همزمان با انقلاب اکتبر یک قحطی رخ داد، که در ۱۹۲۰-۱۹۱۸ جدیتر شد. یکسری قحطی دیگر، که به طور ناصحیح «قحطی ولگا» نام گرفت در ۲۱-۱۹۲۰ رخ داد. در سال ۱۹۲۴ و در ۲۹-۱۹۲۸ باز قحطی آمد، قحطی آخر به ویژه در جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکرائین شدیدتر بود. همه این قحطیها علل محیط زیستی داشتند. شیوه قرون وسطایی کشت نواری دهقانان کشاورزی کارآمد را غیرممکن و قحطی را ناگزیر میساخت.
رهبران شوروری، از جمله استالین، تصمیم گرفتند که تنها راهحل ساماندهی کشاورزی برپایه مزارع بزرگ به سبک کارخانه است، برای این مقصود از چیزی که در بخش میانی آمریکا وجود دارد، الگوبرداری شد. هنگامی که مشخص شد سوخوزها یا «مزارع شوروی» خوب کار میکنند رهبری شوروی تصمیم گرفت کشاورزی را اشتراکی کند.
برخلاف تبلیغات ضدکمونیستی، اکثر کشاورزان اشتراکی کردن را پذیرفتند. مقاومت سبک بود؛ اقدامات آشکارا آشوبگرانه نادر بود. تا سال ۱۹۳۲ کشاورزی شوروی، از جمله در جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکرائین بيشتر اشتراکی شده بود.
در سال ۱۹۳۲ کشاورزی شوروی از ترکیبی از فجایع محیط زیستی ضربه خورد: خشکسالی در برخی مناطق؛ باران بیش از حد در برخی دیگر؛ حملات زنگار و سیاهک (آفات قارچی)؛ و آلودگی با حشرات و موش. با ضعیف شدن کشاورزان در وجین کردن اهمال شد، و تولید بیشتر کاهش یافت.
در پايیز و زمستان ۱۹۳۲ با روشنتر شدن دامنه ناکامی واکنش دولت شوروی تغییر کرد. دولت در ابتدا با باور به اینکه سوءمدیریت و خرابکاری علل اصلی برداشت بد بودند، بسیاری از رهبران حزبی و مزاری اشتراکی را برکنار کرد (هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کسی شبیه میکولا در فیلم «اعدام» شده باشد.) در اوايل فوریه ۱۹۳۳ دولت شوروی ارايه کمک گسترده غله به مناطق قحطیزده را آغاز کرد.
دولت شوروی همچنین یورش به مزارع دهقانان را برای مصادره غله اضافی آنها برای تغذیه شهرها، که خوراک خود را تولید نمیکردند، و همچنین برای مقابله با سودجویی-در قطحی غله میتواند به قیمت بالا فروخته شود-سازماندهی کرد. تحت شرایط قحطی نمیتوان به بازار آزاد غله اجازه فعالیت داد، مگر آنکه قرار باشد فقرا از گرسنگی بمیرند، امری که در زمان تزارها رایج بود.
دولت شوروی بخشهای سیاسی را برای کمک دهقانان در کار کشاورزی تشکیل داد. تایوگر نتیجه میگیرد: «این واقعیت که برداشت سال ۱۹۳۳ بسیار بیشتر از ۱۹۳۲-۱۹۳۱ بود بدین معنی است که بخشهای سیاسی در سراسر کشور نیز به بهبود کار مزارع کمک کردند.» («مدرنیزاسیون»، ص. ۱۰۰)
برداشت خوب ۱۹۳۳ با جمعیت نسبتاً کمتری صورت پذیرفت، زیرا بسیاری در جریان قطحی جان باخته بودند، دیگران بیمار و ضعیف بودند، و برخی دیگر به مناطق و شهرهای دیگر رفته بودند.این بازتابدهنده این فاکت است که قحطی به علت مدرنیزاسیون، مداخله دولت، یا مقاومت دهقانان نبود، بلکه به علل محیط زیستی بود که در سال ۱۹۳۳ دیگر وجود نداشت.
اشتراکی کردن کشاورزی یک رفرم حقیقی، یک نقطۀ عطف در انقلابی کردن کشاورزی شوروی بود. هنوز سالهای برداشتهای بد وجود داشت-شرایط اقلیمی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تغییر نکرده بود. اما از برکت اشتراکی کردن، تنها در ۱۹۴۷-۱۹۴۶ یک قطحی ویرانگر دیگر در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رخ داد. استفن ویتکرافت، تازهترین پژوهشگر این قحطی نتیجه میگیرد که این قحطی به علت شرایط اقلیمی و اختلالات ناشی از جنگ بود.
ادعاهای دروغ پرویکت
پرویکت نسنجیده روایت خودپسندانه فاشیستی اوکرائین را بدون هیچ توضیحی تکرار میکند.
● «ماشین کشتار استالین» وجود نداشت.
● مقامات حزب کمونیست «تصفیه و اعدام» نشدند.
● «میلیونها اوکرائینی» به زندگی در «مزارع دولتی و مزارع اشتراکی مجبور نشدند.» تایوگر نتیجه میگیرد که اکثریت دهقانان مزارع اشتراکی را پذیرفتند و در آنها به خوبی کار کردند.
● پرویکت ادعای ناسیونالیستهای اوکرائینی را درباره «۵-۳ میلیون مرگ زودهنگام» میپذیرد. این دروغ است.
برخی ناسیونالیستهای اوکرائینی برای همترازی با ۶ میلیون یهودیان هولوکاست یا پیشی گرفتن از آن رقم ۱۰-۶ میلیون را ذکر میکنند (نگاه کنید به «چرا یک هولوکاست بیش از دیگران ارزش دارد»، نوشته چوماتسکیجی) خود اصلاح «هولودومور» («هولود» به معنی «گرسنگی»، «مور» از واژه لهستانی «مُورد» به معنی «قتل» و واژه اوکرائینی «موردوواتی» به معنی «به قتل رساندن» عامدانه برای همنوایی با «هولوکاست» ساخته شد.
تازهترین پژوهش تعداد قربانیان قحطی را ۲٫۶ میلیون ذکر میکند (ژاک والین، فرانس مسل، سرگئی آدامتز، و سرهی پیروژکف، «یک تخمین جدید از کاهش جمعیت اوکرائین در جریان بحرانهای دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰»، مطالعات جمعیت، جلد ۵۶، شماره ۳، سال ۲۰۰۲، ص. ۶۴-۲۴۹)
● جف کوپلون یک «سندیکالیست کانادایی» نیست، او یک روزنامهنگار و نویسنده ساکن نیویورک است. کتاب مرحوم داگلاس توتل به نام «کلاهبرداری، قحطی و فاشیسم» یک پاسخ منطقی به کتاب متقلبانه «برداشت غم» نوشته رابرت کانکوئست است، هر دو کتاب پیش از سرازیر شدن سیل منابع اولیه از بایگانیهای شوروی سابق پس از پایان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی در سال ۱۹۹۱ نوشته شده و به طور جدی کهنه هستند.
● برخلاف ادعاهای پرویکت سخنان والتر دورانتی در باره «املت» و «تخممرغ» «در دفاع از استالین» گفته نشده، بلکه در نقد سیاست دولت شوروی است: «اما-بیرحمانه گفته باشیم- شما نمیتوانید بدون شکستن تخممرغ املت درست کنید، رهبران بلشویک نسبت به تلفاتی که ممکن است در حرکت آنها به سمت اشتراکی کردن پیش آید همانقدر بیتفاوتند که هر ژنرال در جنگ جهانی برای نشان دادن روحیه سربازی مناسب در لشکر خود نسبت به صدور فرمان یک حمله پُرتلفات بیتفاوت بود. در واقع، بلشویکها بیشتر بیتفاوتند، زیرا یک باور کوتهفکرانه محرک آنهاست.» (نیویورک تایمز، ۳۱ مارس ۱۹۳۳)
گويا پرویکت اراجیف خود را صرفاً از برخی منابع ناسیونالیستهای اوکرائینی کپی کرده است. آشغال تحویل میگیرد، آشغال تحویل میدهد.
● آندره گرازیوسی که پرویکت از او نقلقول آورده یک پژوهشگر کشاوزی شوروی یا قحطی ۳۳-۱۹۳۲ نیست، بلکه یک ایدئولوگ ضدکمونیست است که به همه نوع دروغهای ضدشوروی متوسل میشود. مقالهای که پرویکت از آن نقلقول آورده از «مطالعات اوکرائینی هاروارد» است، ژورنالی که از هر پژوهش عینی تهی است و توسط ناسیونالیستهای اوکرائینی تأمین مالی و ویرایش میشود.
● پرویکت به «دو فرمان سری» دسامبر ۱۹۳۲ توسط پولیت بوروی شوروی که بهنظر میرسد نخوانده، اشاره میکند. این دو فرمان «اوکرائینی کردن» را در بیرون از «جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکرائین» متوقف کردند. «اوکرائینی کردن» در داخل جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکرائین بدون وقفه ادامه یافت. برخلاف ادعای پرویکت «خاتمه نیافت.»
● پرویکت هیچ سندی درباره «سیاست نابود کردن سیستماتیک ملت اوکرائین، به ویژه روشنفکران آن» توسط شوروی ذکر نمیکند، زیرا چنین سیاستی وجود نداشت.
یک پیروزی سوسیالیسم
اشتراکی کردن کشاورزی اگر نگوییم بزرگترین، یکی از بزرگترین شاهکارهای رفرم اجتماعی قرن بیستم است، که در تراز «انقلاب سبز»، «معجزه برنج» و پروژههای کنترل آب در چین و ایالات متحده آمریکا قرار دارد. اگر به دستآوردهای کمونیستی جایزه نوبل داده میشد، اشتراکی کردن شوروی در صدر لیست قرار میگرفت.
حقیقت تاریخی اتحاد شوروی نه فقط برای همدستان نازیها، بلکه برای کمونیستستیزهای رنگارنگ ناخوشایند است. بسیاری که خود را چپ میدانند، مانند سوسیال دمکراتها و تروتسکیستها، دروغهای فاشیستهای علنی و نویسندگان آشکار هوادار سرمایهداری را تکرار میکنند. پژوهشگران عینی تاریخ شوروی، مانند تایوگر که به بازگویی حقیقت حتا در زمانیکه آن حقیقت محبوبیت ندارد مصمم هستند، بسیار نادرند و اغلب با قیلوقال کُر دروغگویان کمونیستستیز ناشنیده میمانند.
https://mltoday.com/article/2671-the-holodomor-and-the-film-bitter-harvest-are-fascist-lies/91
منابع:
پژوهش مارک تایوگر، بویژه «مدرنیزاسیون در کشاورزی شوروی» (۲۰۰۶)؛ «استالین، کشاورزی شوروی، و اشتراکی کردن» (۲۰۰۶)؛ و «دهقانان شوروی و اشتراکی کردن، ۳۹-۱۹۳۰: مقاومت و انطباق» (۲۰۰۵) همه در اینترنت در دسترس قرار دارند. بیشتر مقالات تایوگر در این صفحه در دسترس می باشند:
همچنین نگاه کنید به فصل اول کتاب من «دروغهای خونی؛ اثبات اینکه هر اتهام علیه ژوزف استالین و اتحاد شوروی در سرزمینهای خون تیموتی اشنایدر دروغ است» (نیویورک، انتشارات ستاره سرخ، ۲۰۱۳) و در:
http://msuweb.montclair.edu/~furrg/research/furr_bloodliesch1.pdf
پیرامون قحطی ۴۷-۱۹۴۶ نگاه کنید به استفن ج. ویتکرافت، «قحطی ۱۹۴۷-۱۹۴۷ شوروی، عامل اقلیمی و انسانی در چشمانداز تاریخی»، مطالعات اروپا-آسیا، جلد ۶۴، شماره ۶، ص. ۱۰۰۵-۹۸۷.
* برگرفته از کانترپانچ
—————————————————
مترجم: برای اصل اراجیف ضدشوروی و ضدکمونیستی پرویکت نگاه کنید به:
لوئیس پرویکت، «خیانت به سوسیالیسم؟ درون هولودومور اوکرائین»، کانترپانچ، ۲۴ فوریه ۲۰۱۷
http://www.counterpunch.org/2017/02/24/socialism-betrayed-inside-the-ukrainian-holodomor/
برای شنیدن این اراجیف به فارسی به بخش فارسی صدای آمریکا مراجعه کنید:
https://ir.voanews.com/a/3741945.html
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mskaah2y