تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: روسیه امروز
نویسنده: فئودور لوکیانوف
۱ مارس ۲۰۲۲

 

پایان یک دوران

 

عملیات نیروهای مسلح روسیه در اوکرائین پایان یک دوران است. دورانی که با سقوط اتحاد شوروی و انحلال آن در سال ۱۹۹۱، زمانی که یک ساختار دوقطبی نسبتاً پایدار به وسیله آنچه در نهایت به «نظم جهانی لیبرال» معروف شد واژگون گشت، آغاز شد. این راه را برای ایالات متحده و متحدانش برای ایفای نقش مسلط در سیاست بین‌الملل با محوریت ایدئولوژی جهان‌‌گرایی هموار ساخت.

این بحران مدت‌ها پیش خود را نشان داد، گرچه هیچ مقاومت قابل‌توجهی از سوی قدرت‌های بزرگی که از جایگاه خود در میدان بازی سیاسی جدید ناراضی بودند، وجود نداشت. در واقع، برای مدت طولانی (حداقل یک دهه و نیم)، عملاً هیچ مخالفتی وجود نداشت. کشورهای غیرغربی، یعنی چین و روسیه، تلاش‌هایی را برای ادغام در سلسله مراتب انجام دادند. پکن نه تنها موفق به انجام این کار شد، بلکه از این موقعیت نهایت استفاده را کرد تا به مثابه یک بازیکن مسلط جایگاه خود را به دست آورد. با این حال، جایگاه مسکو بسیار بدتر ظاهر شد و زمان بیش‌تری طول کشید تا با این نظم جدید جهانی سازگار شود و جایگاه قابل احترامی در صفوف آن به دست آورد.

معلوم شد که این نظام، هم انعطاف‌ناپذیر و هم متزلزل است، زیرا از نظر مفهومی فاقد هرگونه توازن قدرت بود. اما مهم‌تر از آن، به یک سطح کافی از تنوع فرهنگی و سیاسی، که ذاتاً برای عملکرد پایدار جهان ضروری است، امکان نمی‌داد. یک جهان‌بینی یکسان که جهان‌بینی‌های دیگر را رد می‌کرد با استفاده از ابزارهای گوناگون، از جمله نگرش نسبت به فعالیت نظامی، تحمیل شد.

عملیات روسیه تصویر آینه‌ای کاری است که ایالات متحده و متحدانش بیش از یک بار در دهه‌های اخیر در نقاط مختلف جهان انجام داده‌اند.

آنطور که اساطیر می‌گویند، تزار پتر کبیر پس از نبرد پولتاوا در سال ۱۷۰۹ جام خود را به افتخار «آموزگاران سوئدی» سرکشید. اکنون، رهبری کنونی روسیه نیز می‌تواند بگوید که از غرب چیزهای زیادی آموخته است. در اقدامات روسیه در اوکرائین، شناسایی عناصر – از نظامی تا اطلاعاتی – که در کارزار‌های آمریکا و ناتو علیه یوگسلاوی، عراق و لیبی حضور داشت، آسان است.

تنش‌ها مدت‌هاست که در حال جوشش است و اوکرائین اکنون به خط تعیین‌کننده مبدل شده است. این یک نبرد ایدئولوژیک [بین سرمایه‌داری و سوسیالیسم – عدالت]، شبیه نبردی که در نیمه دوم قرن بیستم شاهد آن بودیم نیست. هژمونی جهانی در حال حاضر به نفع یک الگوی باز‌توزیعی‌تر به چالش کشیده می‌شود. مفهوم «منطقه نفوذ» جنگ سرد قدیم دیگر قابل اجرا نیست، زیرا جهان بسیار شفاف‌تر و به هم پیوسته‌تر شده است و انزوا را تنها در حد محدودی ممکن می‌سازد. حداقل، این چیزی است که ما تا به حال تصور می‌کردیم.

همانطور که اغلب در گذشته رخ داده است، نبرد کنونی برای یک قلمرو مهم استراتژیک انجام می‌شود. با ورق زدن این و آن رسانه، مصداق ضرب‌المثل قدیمی «تاریخ خود را تکرار می‌کند» را می‌توان دید. دو رویکرد متفاوت با هم تصادم کرده‌اند. در یک سو، اعمال قدرت سخت کلاسیک وجود دارد که به وسیله اصول ساده، صیقل‌نیافته، اما کاملاً قابل درک – خون و خاک- هدایت می‌شود. در عین‌حال، در سوی دیگر، یک شیوه مدرن برای گسترش منافع و نفوذ است که از طریق مجموعه‌ای از ابزارهای ایدئولوژیک، ارتباطی و اقتصادی، مؤثر و در عین‌حال انعطاف‌پذیر – که معمولاً «ارزش‌ها» نامیده می‌شوند، تحقق می‌یابد.

از زمان جنگ سرد، شیوه مدرن‌تر این رویکردها تقریباً همیشه شیوه مورد استفاده بوده است. اجازه بدهید آن را با نام مد روز، اما نادرست «جنگ ترکیبی» بنامیم. اما، در اکثر موارد، این هرگز با مقاومت جدی، چه رسد با رویارویی مسلحانه مستقیم، برخورد نکرده است.

اوکراین ۲۰۲۲ آزمون تعیین کننده‌ای است که ثابت می‌کند کدام یک از این رویکردها پیروز خواهد شد. از این نظر، حق با کسانی است که گمان می‌کنند پیامدهای آن می‌تواند بسیار عمیق‌تر از آن چیزی باشد که فکر می‌کردند.

رهبری روسیه، که تصمیم به اقدامات بسیار شدید گرفته بود، احتمالاً عواقب آن را درک کرده یا حتا آگاهانه آرزوی آن‌ها را داشته است. صفحه همکاری با غرب بسته شده است. این بدین معنا نیست که انزواطلبی به یک هنجار مبدل خواهد شد، اما پایان یک فصل مهم تاریخی در روابط سیاسی را رقم می‌زند. جنگ سرد جدید به سرعت پایان نخواهد یافت.

پس از مدتی، تأثیراتی که عملیات نظامی کنونی ایجاد کرده است، به احتمال زیاد شروع به فروکش خواهد کرد و برخی از شکل‌های تعامل از سر گرفته خواهد شد، اما به ناچار خط کشیده شده است. حتا در یک سناریوی مساعد، سال‌ها طول می‌کشد تا تحریم‌ها برداشته شوند و روابط به تدریج و گزینشی بازگردد. تجدید ساختار اولویت‌های اقتصادی نیاز به رویکرد متفاوتی دارد که از برخی جهات توسعه را تحریک، و در برخی جوانب دیگر کند می‌کند. فعال‌ترین بخش جامعه روسیه باید متوجه شود که سبک قدیمی زندگی آن‌ها سپری شده است.

«دژ روسیه» تصمیم گرفته است قدرت خود را بیازماید، در عین حال، به عاملی برای تغییر اساسی برای کل جهان مبدل شده است.

 

* فئودور لوکیانوف، سردبیر «روسیه در مسائل جهانی»، رئیس پرزیدیوم «شورای سیاست خارجی و دفاعی» و مدیر تحقیقات «باشگاه گفتگوی بین‌المللی والدای»

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/4u7hsnvv