این تعجبآور نیست دانشمندی که کارش یافتن راهحل برای مشکلات است، سوسیالیسم را بمثابه یک راهحل برای بینوایی (بهرغم فراوانی) جامعه سرمایهداری بیاید. اوپنهایمر هرگز عضو حزب کمونیست نبود، اما قربانی تبلیغات ضد-کمونیستی سناتور جوزف مککارتی در طول جنگ سرد بود. آلبرت انیشتین، چارلی چاپلین، لنگستون هیوز (شاعر) و لینوس پاولینگ (برنده جایزه نوبل) قربانیان هیستری ضد-کمونیستی بودند. انگیزه مککارتیسم دور نگهداشتن مردم از سیاست های بدیل و خفه کردن جنبش سندیکایی بود تا سرمایهداران آزادانه طبقه کارگر را استثمار کنند.
تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: صدای سوسیالیستی
نویسنده: ساجیو کومار
۶ اوت ۲۰۲۳
پرومته و آتش
فیلم اوپنهایمر با اشاره به پرومته، خدای یونانی آغاز میشود که به دلیل رعایت نکردن قانون، دزدیدن آتش و دادن آن در شکل دانش به انسان مورد نفرین رئوس قرار میگیرد.
اوپنهایمر به عنوان پرومته امروز به تصویر کشیده میشود، که به دلیل استفاده از دانش خود در فیزیک ذرات برای تولید بمب اتمی برای نجات جهان از فاشیسم تحسین میشود و به دلیل ایستادگی در برابر ایجاد بمب هیدروژنی هدف مککارتیسم قرار میگیرد. کیلیان مورفی، بازیگر ایرلندی، که نقش اوپنهایمر را ایفاء میکند، طیفی از احساسات – ناامیدی، شک به خود، نخوت، خشم، خلسه، ترس، احساس گناه – را به نمایش میگذارد.
بحث درباره فیزیک کوانتوم، یا زیباییشناسی فیلم مورد علاقه ما نیست: ما میتوانیم به سیاست آن بپردازیم. این گفته از مارتین لوترکینگ است که «ما در جهانی از موشکهای هدایت شونده و انسانهای بدهدایت شده [گمراه] زندگی میکنیم.» این فیلم نشان میدهد چگونه دانش در دست انسانهای گمراه فاجعه میآفریند.
نیاز مادر اختراع است. مردم نمیتوانند مانند حیوانات فقط از چیزهای طبیعت استفاده کنند. انسانها باید طبیعت را از طریق کار تغییر دهند تا اشیا را متناسب با مقصود خود تغییر دهند. در دگرگونسازی طبیعت از طریق کار، دانش به دست میآید، و خود انسانها دگرگون میشوند. ضرورت ابداع چیزهای جدید و استفاده از طبیعت به شیوههای جدید به علم میانجامد.
دو میلیارد دلار به «پروژه منهتن»، آزمایشگاه مخفی در لوس آلاموس در نیومکزیکو اختصاص یافت. اورانیوم ۲۳۵ مورد استفاده برای ساخت دو بمب اتمی، با نام مستعار پسر کوچک (هیروشیما) و مرد چاق (ناکازاکی) از معادن شینکولوبوه در کنگو که مستعمره بلژیک بود استخراج شد. آلمان تا آن زمان تسلیم شده بود، و از بمب اتمی در ژاپن استفاده شد، که حتا اگر از بمب استفاده نمیشد، تسلیم میشد. تاخیر ژاپن در تسلیم به دلیل مذاکره بر سر شرایط تسلیم بود.
اتحاد شوروی با فدا کردن جان انسانهای زیادی آلمان را شکست داده بود و میخواست برای پایان دادن به جنگ به ژاپن حمله کند. ایالات متحده پیش از اتحاد شوروی، شتابان برای حمله به ژاپن اقدام کرد و هیروشیما و ناکازاکی برای ایجاد حداکثر خسارت و فرستادن یک اخطار مستقیم به اتحاد شوروی انتخاب شدند. در یکی از صحنهها، دانشمند ادوارد تلر میگوید: «بمب برای پایان دادن به جنگ جهانی ساخته شد، اما فقط آغازگر یک جنگ سرد بود.»
در طی رکود بزرگ (۳۰-۱۹۲۹) به دلیل بیکاری در مقیاس بزرگ و افزایش قیمتها، انگیزه زیادی برای پیوستن به اتحادیهها وجود داشت. اریک هابسبام، در «عصر افراط» (۱۹۹۴)، میگوید که در دهه ۱۹۳۰ یک دانشمند نوعی بریتانیایی یکی از اعضای جناح چپ بود. در ایالات متحده، از چپها دیوسازی و به عنوان یک خطر برای امنیت ملی معرفی شدند. همکاران دانشگاهی اوپنهایمر به او توصیه کردند که از فعالیتهای سندیکایی دوری کند و به علم بچسبد.
اوپنهایمر به دلیل ارتباطش با ژان تاتلاک رادیکال شد و به جمع آوری کمکهای مالی برای جنگ داخلی اسپانیا و مبارزات ضد-فاشیستی کمک کرد. پس از پروژه منهتن از او پمیپرسند: «با لوس آلاموس چه خواهید کرد؟» او با احساس گناه پاسخ میدهد : «آن را به سرخپوستها بازگردانید.»
این تعجبآور نیست دانشمندی که کارش یافتن راهحل برای مشکلات است، سوسیالیسم را بمثابه یک راهحل برای بینوایی (بهرغم فراوانی) جامعه سرمایهداری بیاید. اوپنهایمر هرگز عضو حزب کمونیست نبود، اما قربانی تبلیغات ضد-کمونیستی سناتور جوزف مککارتی در طول جنگ سرد بود. آلبرت انیشتین، چارلی چاپلین، لنگستون هیوز (شاعر) و لینوس پاولینگ (برنده جایزه نوبل) قربانیان هیستری ضد-کمونیستی بودند. انگیزه مککارتیسم دور نگهداشتن مردم از سیاست های بدیل و خفه کردن جنبش سندیکایی بود تا سرمایهداران آزادانه طبقه کارگر را استثمار کنند.
آفرینش دشمنان داخلی برای ایجاد یک ترس روانپریشانه در بین مردم لازم بود تا آنها را از کمونیسم دور نگه دارد. به رهبران اتحادیههای کارگری و سوسیالیستها به عنوان تهدیدهای امنیتی برای ایالات متحده انگ زدند.
گِرگ میچل، نویسنده کتاب «آغاز یا پایان» (۲۰۲۰)، در گفتوگو با امی گودمن، سه انتقاد مهم به این فیلم وارد میکند.
درباره آلودگی رادیواکتیوی و تأثیری که پروژه منهتن بر مردم لس آلاموس داشت چیزی نمیگوید.
درباره تلفات ۸۵ درصدی غیرنظامیان در هیروشیما و ناکازاکی چیزی نمیگوید.
گمراه کننده است زیرا نشان میدهد که اوپنهایمر در مورد استفاده از بمب احساس گناه میکرد، در حالیکه در واقع او تا پایان عمر خود از استفاده از بمب دفاع میکرد.
این فیلم چگونگی دیوسازی از کمونیسم در طول سالهای جنگ سرد، ریاکاری دموکراسی ایالات متحده در دوران مککارتی، و شروع مسابقه تسلیحات هستهای پس از جنگ جهانی دوم را نشان میدهد.
جعبه پاندورا باز شد و جهان هرگز مانند سابق نخواهد بود.