تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: Black Agenda Report
نویسنده: آن گاریسون
۲۴ ژانویه ۲۰۲۴

«کبالت سرخ، چگونه خون کنگو به زندگی ما نیرو می‌دهد»

کتاب سیدهارت کارا استثمار در پشت انقلاب صنعتی چهارم را افشا می‌کند.

«ثروت‌های توصیف‌ناپذیر جز درد توصیف‌ناپذیر چیز کمی برای مردم کنگو به ارمغان آورده است.» سیدهارت کارا در «کبالت سرخ» می‌نویسد، «چگونه خون کنگو به زندگی ما نیرو می‌دهد.» این یکی از عبارات شاعرانه زیادی است که این کتاب را در گوش آسان اما برای قلب و ذهن سخت می‌کند. ورق زدن چنین نثر ظریفی لذت بخش است، درد در دانستن این است که، شما اگر نیم-قلبی داشته باشید، هرگز نمی‌توانید گوشی هوشمند، لپ‌تاپ، تبلت، سیستم انرژی خورشیدی، یا خودروی برقی خود را دوباره مانند سابق ببینید، شما خون را در سراسر زنجیره عرضه که آن‌ها را در دست، روی پشت بام یا در ورودی خانه شما قرار می‌دهد می‌بینید. علی‌رغم برخورداری از چنین امتیازی، شما حتا ممکن است از خود بپرسید چگونه می‌توانید یک روز دیگر در چنین جهان شیطانی، ددمنش و درنده‌ای زندگی کنید. من این را از خود پرسیدم، اما با وجود آن لحظه تکان‌دهنده، به خواندن این کتاب ادامه دادم و خواندن آن‌را قویاً به شما توصیه می‌کنم.

همان‌طور که کارا می‌نویسد، بهتر است که بدانیم «استثمار مداوم فقیرترین مردم کنگو توسط ثروتمندان و قدرتمندان به بنیان اخلاقی ادعایی تمدن معاصر حمله می‌کند و بشریت را به زمانی عقب می‌راند که ارزش مردم آفریقا فقط به میزان هزینه جایگزین کردن آن‌ها بود»

کارا نه تنها خوب می‌نویسد، بلکه موضوع خود – معدنکاری صنعت‌گری کبالت در جمهوری دموکراتیک کنگو – را در بستر وسیع تاریخی و اقتصادی قرار می‌دهد. او کشف کنگو و امواج استثمار و غارت برای تصاحب ثروت کانی عظیم آن را، که انقلاب‌های تکنولوژیک متوالی محرک آن بود، و هیچ‌یک از آن‌ها به غیر از نخبگان کمپرادور و دزدسالار چیزی برای مردم کنگو برجا نگذاشته است، بازگو می‌کند.

او فناوری باتری و تسلط جهانی بر تولید باتری توسط غول‌های صنعتی کره جنوبی، ژاپنی و مهم‌تر از همه چینی را توضیح می‌دهد. شرکت‌های بزرگ چینی چنان بر استخراج، پردازش و تولید باتری کبالت کنگو تسلط دارند که شخص مجبور است بپرسید چرا یک حکومت کمونیستی، هر چند در واقع سرمایه‌داری، حداقل به نحو مسئولانه‌تری تأمین مواد معدنی پردازش شده و پس از آن حرکت در طول زنجیره عرضه در داخل مرزهای خود را لازم نمی‌داند. امیدوارم کتاب کارا به چینی ترجمه شده باشد یا ترجمه شود.

این بدین معنی نیست که کارا ذره‌ای غرب را تبرئه می‌کند. غول‌های صنعتی غربی که به همان اندازه غارتگرند، معادن کبالت را، در یک نمونه مهم با واسطه‌گری هانتر بایدن، به همتایان چینی خود فروختند.

همانطور که کارا به طرز دردناکی نشان می‌دهد، در سراسر زنجیره عرضه در سراسر جهان، از معدن‌کاری صنعت‌گری و صنعتی گرفته تا پردازنده‌های سنگ معدن، تولیدکنندگان باتری، و تولیدکنندگان محصولات الکترونیک، از جمله اپل، گوگل، مایکروسافت، دل، تسلا، فورد، هوآوی ، سامسونگ، موتورولا، و همه غول‌های الکترونیکی دیگر جهان و فروشگاه‌های خرده فروشی آن‌ها، خون جاری است.

تنها صنعتی که او در این زنجیره عرضه به آن اشاره نمی‌کند، تولیدات نظامی است، جایی که لاکهید مارتین، بوئینگ، ریتیون و بقیه به انداره صنایع الکترونیک مصرفی به کبالت متکی هستند. ذکر این، بحث او را با نگرانی‌های گوناگون امنیت ملی پیچیده می‌کرد. مخاطبان مورد نظر او، صنایع الکترونیک مصرفی و خود مصرف‌کنندگان لوازم الکترونیکی هستند، که به نظر او باید بطلبند که محصولات‌شان با رعایت موازین اخلافی تهیه شود.

معدنکاری صنعت‌گری (Artisanal Mining)
همانطور که کارا می‌نویسد، معدنکاری «صنعت‌گری» نباید تصویر دلپذیری را منتقل کند:
«امروزه، از اصطلاح عجیب معدنچیان صنعت‌گر برای این کارگران استفاده می‌شود، و آن‌ها در زیرلایه‌ای مبهم از صنعت معدنکاری جهانی به نام صنعت‌گر و در معدنکاری کوچک استثمار می‌شوند. فریب این اصلاح را نخورید، و تصور نکنید که این شامل فعالیت‌های لذت‌بخش استخراج معدن توسط صنعتگران ماهر است. معدنچیان صنعت‌گر از ابزارهای ابتدایی استفاده می‌کنند و در شرایط خطرناک برای استخراج ده‌ها ماده معدنی و سنگ‌های قیمتی در بیش از هشتاد کشور در سراسر جنوب جهانی کار می‌کنند. از آن‌جا که معدنکاری کوچک تقریباً کاملاً غیررسمی است، معدنچیان صنعت‌گر به ندرت قراردادهای رسمی برای دستمزد و شرایط کار دارند. معمولاً هیچ راهی برای دریافت کمک برای صدمات یا خسارت برای سوء استفاده وجود ندارد. معدنچیان صنعت‌گر تقریباً همیشه دستمزد ناچیزی براساس مقدار تحویل شده دریافت می‌کنند و باید تمام خطرات آسیب، بیماری یا مرگ را بپذیرند.»

بیش ۳۰ درصد از معادن کبالت کنگو «صنعت‌گری» است؛ بقیه صنعتی است که با ماشین آلات سنگین انجام می‌شود. برای کنگویی‌ها، که محیط زیست آن‌ها برای ساختن معادن صنعتی وسیع کبالت ویران شده است، بغیر از کندن با بیل و کلنگ و یا حتا با دست خالی برای جمع‌آوری کیسه‌های سنگ کبالت که ممکن است حدود یک دلار برای آن‌ها داشتبه باشد، راهی برای بقاء نمانده است.

آن‌ها این کیسه‌های سنگ کبالت را به واسطه‌ها، «رابط‌های تجار معادن» (Negociants) می‌فروشند، و آن‌ها را با موتورسیکلت یا کامیون به نوع دیگری از واسطه‌ها در انبارهای موقت یا «نمایندگی‌ها» (comptoirs) تحویل می‌دهند، اگر معدنگاران نزدیک به یک انبار کار کنند، آن‌را مستقیماً در محل می‌فروشند. با حرکت به بالا در زنجیره عرضه، «نمایندگی‌ها» سنگ کبالت را به معدنکاران صنعتی می‌فروشند و در آن نقطه، سنگ استخراج شده معدنکاران صنعت‌گر، از سنگ کبالت استخراج شده صنعتی غیرقابل تشخیص می‌شود. هیچ راهی برای دانستن این‌که، کدامیک یا چه ترکیبی از این دو در پالایشگاه‌ها، کارخانه‌های تولید لوازم الکترونیکی، خرده فروشی‌ها و در دست مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد وجود ندارد. کارا می‌نویسد: «مسئولیت‌پذیری مانند مه صبحگاهی در تپه‌های کاتانگان ناپدید می‌شود، زیرا از طریق زنجیره‌های عرضه غیرشفاف، که سنگ کبالت را به تلفن و خودرو متصل می‌کند، حرکت می‌کند.»

کبالت و بلندپروازی‌های اقلیمی
کارا می‌گوید: «در سال ۲۰۱۰، فقط ۱۷۰۰۰ وسیله نقلیه الکتریکی در جاده‌ها در سراسر جهان وجود داشت. تا سال ۲۰۲۱، این تعداد به ۱۶ میلیون افزایش یافت. دست‌یافتن به بلندپروازی‌های توافق‌نامه پاریس به حداقل ۱۰۰ میلیون خودروی برقی تا سال ۲۰۳۰ نیاز دارد. در سال ۲۰۱۷، کارزار حتا بلندپروازانه‌تر EV30@30 با هدف افزایش تولید خودروهای الکتریکی به ۳۰ درصد سهم بازار خودروهای الکتریکی فروخته شده تا سال ۲۰۳۰ آغاز شد. رسیدن به هدف EV30@30 به تولید جهانی ۲۳۰ میلیون خودروی برقی تا سال ۲۰۳۰ نیاز دارد، که افزایش ۱۴ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۱ خواهد بود. فروش خودروهای الکتریکی ممکن است حتی بیش‌تر شود، زیرا در «کنفرانس تغییرات اقلیمی ۲۶» (COP26)، ۲۴ کشور متعهد شدند تا سال ۲۰۴۰ فروش خودروهای گازسوز را به طور کامل حذف کنند، که صدها هزار زن، مرد، و کودک کنگویی را هم‌چنان به رفتن به گودال‌ها و حفره‌های خطرناک برای برآوردن تقاضای بازار وامی‌دارد.»

مطمئناً هدف والای نجات کره زمین باید با تقسیم عادلانه سود حاصل از ایجاد آن، به ویژه با مردم کنگو، که منابع و نیروی کار آن در کانون آن هدف است، سازگار باشد. مطمئناً محیط زیست کنگویی‌ها باید در نگرانی برای محیط زیست بمثابه یک کل، گنجانده شود، اما این جهانی نیست که ما در آن زندگی می‌کنیم. کتاب کارا نقد صریح سرمایه‌داری نیست، اما نقد ضمنی آن است؛ و روشن می‌کند که بدون نوعی از سوسیالیسم، جهانی که از انرژی‌های تجدیدپذیر نیرو می‌گیرد، از جهانی که از سوخت‌های فسیلی نیرو می‌گیرد، ‌کم‌تر غارتگر و یا بیش‌تر از آن مردم-محور یا جامعه-محور نخواهد بود.

با توجه به عرضه محدود کبالت در جهان، مهندسان باتری در حال حاضر بر روی طرح‌های جایگزینی کار می‌کنند که می‌تواند اتکا به آن‌را به حداقل برساند یا از بین ببرد، و سازگار بودن آن‌ها با اقلیم هر قدر که باشد، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم خون کم‌تری در زنجیره‌های عرضه لازم برای تولید آن‌ها وجود خواهد داشت. کارا می‌نویسد: «حتا پس از این‌که طراحان باتری، بدون به خطر انداختن عملکرد یا ایمنی، راهی برای حذف کبالت از باتری‌های قابل شارژ پیدا کنند، بدبختی مردم کنگو پایان نخواهد یافت. مطمئناً در خاک گنج دیگری که برای اقتصاد جهانی ارزشمند باشد وجود خواهد داشت. لعنت کنگو برای نسل‌ها چنین بوده است.»

نقد «کبالت سرخ»
«دموکراسی باز»[بنباد سوروس] نقدی کوبنده از «کبالت سرخ» منتشر کرد، و آن‌را افشاگری هیجانی و خودستایی «ناجی سفید» نامید، گرچه سیدهارث کارا یک آمریکایی هندی‌تبار است. من با موریس کارنی از «دوستان کنگو» (FOTC) صحبت کردم، و در اینمورد توافق داشتیم که کمبودهای «کبالت سرخ» هرچه که باشد، آگاهی را نسبت به هزینه‌های انسانی تولید الکترونیک و انرژی پاک، و بیش‌تر از همه برای کنگوئی‌ها، بسیار گسترش داده است. وی گفت کنگویی‌هاییکه «دوستان کنگو» با آن‌ها کار می‌کنند کتاب را دوست دارند و از دیدن استقبال گسترده از آن خوشحالند. با کارا در پادکست‌های بی‌شمار، در «اکنون دمکراسی»، و در «انجمن سیاست خارجی» مستقر در واشنگتن دی. سی. مصاحبه شده است. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین‌های هفته‌نامه« نیویورک تایمز و ناشران» است و در فهرست نهایی جایزه بهترین کتاب سال «فایننشال تایمز» قرار گرفته است.

https://www.blackagendareport.com/cobalt-red-how-blood-congo-powers-our-lives