تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: چپ (Sol)، پایگاه خبری حزب کمونیست ترکیه
علی افق آریکان
۲۴ ژوئن ۲۰۲۳
کمال اوکویان دبیرکل حزب کمونیست ترکیه به پرسشها درباره شورش واگنر پاسخ داد
کمال اوکویان دبیرکل حزب کمونیست ترکیه آخرین تحولات روسیه و شورش گروه واگنر را برای «Sol» ارزیابی نمود.
اوکویان گفت: «پریگوژین رئیس قدرتمندی است که به دنبال پول و قدرت است و یک الیگارش است. او با گروههای دیگر در دولت روسیه که به دنبال پول و منافع میباشند تضاد منافع دارد. او وارد روند شد. اکنون میبینیم که یک “شورش” که در شرایط عادی تأثیر چندانی نخواهد داشت، بسیار جدی گرفته میشود. نتیجه هر چه باشد، پریگوژین پوتین را بسیار تکان داده است.»
اوکویان گفت: «تحول واقعی در کشوری مانند روسیه باید توسط تودههای زحمتکش ایجاد شود. برخی فکر میکنند که پوتین قادر به انجام هر کاری است، نه، او رهبری است که حاکمان امروزی روسیه با او موافق هستند. او نمیتواند کارها را به دلخواه خود انجام دهد. توازن در روسیه سریع است. اما همانطور که گفتم، تغییر واقعی از طریق کودتا، دسیسههای کاخ یا ترجیحات یک نفر به وجود نمیآید.»
پاسخهای اوکویان به پرسشهای «» بشرح زیر است:
چه چیز میتواند پشت شورش گروه واگنر علیه مسکو باشد؟
به بیان بسیار تقریبی، واگنر یک «ارتش خصوصی» است که بوسیله پریگوژین سرمایهدار روسی و تحت نظارت دولت روسیه تأسیس شده است. تأسیس این ارتش در خدمت آزاد کردن دولت روسیه از برخی محدودیتهای بینالمللی و ملی در زمینه حقوقی بود. سالها ادعا میشد که واگنر هیچ ارتباطی با دولت روسیه ندارد. با جنگ اوکرایین واگنر مجبور شد قانونی شود! در مورد سوال شما… چرا پریگوژین وارد فعالیت «ارتش خصوصی» شد، به همین دلیل که او اکنون پرچم شورش را برافراشته است. پریگوژین یک رئیس قدرتمند است که معمولاً به عنوان یک الیگارش شناخته می شود و به دنبال پول و قدرت است. او وارد تضاد منافع با سایر گروههای پولی و سودجو در داخل کشور روسیه شد.
واگنر در جنگ اطلاعاتی بسیار مورد استفاده قرار گرفت. از این نظر، فراموش نکنیم که او اطلاعات انتقادی و آزاردهنده زیادی برای روسیه دارد.
با این حال، انتقادات سیاسی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، او میگوید نیازی به عملیات نظامی علیه اوکرایین نبود.
او اگر فرصت پیدا کند، بیشتر خواهد گفت… واگنر را میتوان نه فقط به عنوان یک شرکت درگیر در مناقشات مسلحانه، بلکه به عنوان یک شبکه رسانهای و اطلاعاتی بسیار قدرتمند دید. او برای دفاع از خود، روی حساسیتهای خاصی در جامعه روسیه و گروههای ذینفع روسیه بازی خواهد کرد. با این حال در چنین افرادی به دنبال اصول و ایدئولوژی نباشید. یکی از کثیفترین مشاغل دنیا «خدمات مزدوری» است.
چگونه پوتین، رهبر یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان، اجازه تأسیس چنین شرکتی را داد؟ آیا این معنایی دارد؟
آیا این معنایی دارد؟ از یک سو، پوتین ظاهر یک سیاستمدار بسیار هوشیار، شایسته و با تجربهای را، که هست، به نمایش میگذارد. اما، او در رویکرد خود به زندگی، تاریخ، روسیه و جهان ثابتهایی دارد. بطور خلاصه، پوتین بخشی از بورژوازی جدید روسیه را که در دوران گذار به سرمایهداری غارتگر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با ضدانقلاب ۱۹۹۱ شکوفا شد، از بین برد و رسماً بخشی از آنرا در یک روند بازسازی احیا نمود. در واقع، از نظر منطق سرمایهداری، تعداد «بازیکنان» دوره یلتسین باید کاهش مییافت و روند انحصارگرایی را تجربه میکرد.
بورژوازی روسیه که تحت حمایت نزدیک یک دولت قدرتمند و تحت رهبری صنعت انرژی و تسلیحات سودهای هنگفتی به دست آورد، «صلح» ایجاد شده بوسیله ناسیونالیسم دائماً پمپاژ شده و عدم تشکل طبقه کارگر را مدیون پوتین بود. آنها به نوبه خود در خدمت اولویتهای استراتژیک دولت روسیه بودند. پریگوژین یکی از آنها بود. پوتین سیاستمداری است که فکر میکند پول، قدرت و ناسیونالیسم همه چیز را حل میکند. در حالیکه پول هر جایی را که وارد آن شود میپوساند. آیا واگنر یک ارتش مزدور است؟ آیا بهاصطلاح منافع ملی توسط ارتش مزدور حفظ خواهد شد؟ هر سال در روسیه سرنگونی هیتلریها توسط ارتش با مراسم باشکوهی جشن گرفته میشود. ارتش سرخ ارتش کارگران شوروی بود، ارتش سرخ میهندوست، انترناسیونالیست بود و در یک جنگ عادلانه میجنگید. آنها برای پول نمیجنگیدند. حتی انتخاب نام واگنر توسط وی را باید توهینی به یاد و خاطره شهروندان شوروی تلقی نمود که در جنگ جهانی دوم جان خود را از دست دادند.
شورش واگنر چه تأثیری بر جنگ در اوکرایین خواهد داشت؟
اگر شکاف سیاسی در روسیه شکل نگیرد، شورش پریگوژین به راحتی سرکوب میشود. اما وجهه پوتین به شدت آسیب دیده است. یک «گروه مزدور» علیه قدرتمندترین ارتش جهان شورش میکند، کنترل شهر مهمی مانند روستوف را به دست میگیرد، و پوتین سپس مردم را خطاب قرار میدهد. این مثل یک فیلم بزن-بزن (action movie) بد است. اما هر «نظامی» که تحت سلطه پول است، چنین ویژگیهایی را ایجاد میکند. بیایید یورش طرفداران ترامپ به کنگره در ایالات متحده را به یاد بیاوریم. و در چنین مواقعی، مرزهای سیاستمدارانی مانند پوتین راحتتر دیده میشود. کجایند کارشناسانی که با شروع جنگ اوکرایین گفتند «او ۱۵ روز دیگر وارد کییف میشود»؟ وقتی گفتیم حمله به اوکرایین ناتو را تقویت میکند، جدی گرفته نشدیم. اوکرایین یکی از تاریکترین دولتهای جهان را دارد، حرکت روسیه حتی به این دولت مشروعیت میبخشد. این فقط میتوانست محصول یک توهم ناشی از ناسیونالیسم و سرمایهداری روسی باشد. ما آن موقع گفتیم، ناتو را نمیتوان از نظر نظامی شکست داد. ناتو را فقط میتوان با مبارزه سازمانیافته خلقها با نگرش ضد-امپریالیستی واقعی شکست داد. با الیگارشهای هورمونی و واگنرها نمیتوان با ناتو و فاشیسم مبارزه کرد. در نتیجه روسیه وارد یک روند نسبتاً نامطمئن شد. اکنون میبینیم که یک «شورش» که در شرایط عادی تأثیر چندانی نداشت، بسیار جدی گرفته شد. نتیجه هر چه باشد، پریگوژین پوتین را بسیار تکان داد.
پوتین در سخنرانی خود، که در آن شورش واگنر را «خیانت» نامید بلشویکها را نیز متهم کرد و نسبت به «جنگ داخلی» هشدار داد.
در دنیای پوتین فقط روسیه امپراتوری وجود دارد! تزاریسم، رنج میلیونها انسان، ظلم، ستم، فقر، ارزشی ندارند. معلوم نیست او از تاریخ چه درکی دارد. در طول قرن نوزدهم، مردم برای سرنگونی تزاریسم در روسیه خطر مرگ را به جان خریدند. صدها سازمان تأسیس شد. سال ۱۹۱۷ از آسمان به زمین نیفتاد. در سال ۱۹۱۴ تزار که روسیه و تمام خلقهای امپراتوری را برای منافع خود و حاکمان روسیه به جنگ امپریالیستی انداخت، سعی داشت این بازی خونین را به تقدس بیاراید. آنچه پوتین از تاریخ میفهمد، منافع امپراتوری روسیه است، جایی که دهقانان و کارگران روسیه به شدت آسیب میبینند. در سال ۱۹۱۷ مردم گفتند بس است و تزار را سرنگون کردند. سپس بلشویکها با کسانی روبهرو شدند که میخواستند همین نظم به شکل دیگری ادامه یابد. در سال ۱۹۱۷، بلشویکها میلیون ها ستمدیده را از این فلاکت بیرون آوردند. این همچنین بدین معنی بود که روسیه از یک نظام خونین و کثیف رهایی خواهد یافت. روسیه شوروی، سپس، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، کارنامه تاریک روسیه را تصحیح کردند، کشور بپاخاست. تاریخ روسیه اگر فقط رومانوفها و بعداً پوتین در آن حضور داشتند، تاریخ رسوایی میبود.
کسانی هستند که فکر میکنند پس از اقدام پریگوژین، پوتین موضع سختتری در برابر الیگارشها اتخاذ خواهد کرد.
کسانی هم هستند که معتقدند پوتین روزی سوسیالیسم را به روسیه باز خواهد گرداند. ما میدانیم که عناصر طرفدار سوسیالیستم در بوروکراسی روسیه وجود دارند، اگر نبودند عجیب بود. آنها فکر میکنند که سرمایهداری و ضد کمونیسم برای روسیه خوب نیست. با این حال، ترجیحات و تمایلات آنها نظم اجتماعی در روسیه را تغییر نمیدهد. یک تحول واقعی در کشوری مانند روسیه نیاز به حمایت تودههای زحمتکش دارد. برخی فکر میکنند که پوتین قادر مطلق است، نه، او رهبری است که حاکمان امروزی روسیه با او توافق دارند. او نمیتواند براساس آنچه که در سر خودش دارد کار کند. توازن در روسیه به سرعت تغییر میکند، ما درباره مردمی که در حال مبارزه هستند صحبت میکنیم. اما همانطور که گفتم، تغییر واقعی از طریق کودتا، دسیسههای کاخ یا ترجیحات یک فرد به وجود نمیآید.