تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: مسائل حزبی
شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۶۷

 

عده‌ای از رفقا فتوکپی نوشته‌ای را تحت عنوان «قطع‌نامه تشکیلات حزب تودۀ ایران – باکو» برای ما فرستاده‌اند و نوشته‌اند آیا صحیح است که باصطلاح قطع‌نامه را ر. حشمت رئیسی و برخی از یارانش تهیه و منتشر کرده‌اند؟ پاسخ ما به این سئوال مثبت است. آری، ما اصل چنین نامه‌ای را در دست داریم. هیئت سیاسی در اجلاسیه اخیر خود آن‌ را مورد بررسی قرار داده و در این رابطه تصمیم‌های مقتضی را اتخاذ کرده است. فزون بر این، هم اکنون جزوۀ مفصلی در دست تهیه است که تاریخچه اینگونه اعمال خودسرانه را در اختیار رفقا قرار خواهد داد.

در این «قطع‌نامه» ر. حشمت رئیسی و یارانش از «بحران» در حزب می‌گویند، بدون این‌که کوچک‌ترین تظاهر زنده‌ای از این «بحران» را بشکافند. در این باره در اسناد هیئت سیاسی مفصلاً توضیح داده شده است و جای بحث پیرامون آن در اینجا نیست.

اما، ما می‌خواستیم از ر. حشمت بپرسیم: مگر مدت کوتاهی قبل از این «قطع‌نامه» در پلنوم دی‌ماه شرکت نکرد؟ آیا وی چند بار پیرامون مسائل گوناگون سخن نگفت؟ به چه علت کلمه‌ای دربارۀ این «بحران» بر زبان جاری نساخت، بلکه درست بر عکس از جنگ روانی علیه حزب سخن گفت؟

برای این‌که چهرۀ واقعی اینگونه رفقا برای همگان شناخته شود ما صلاح می‌دانیم بخش‌هایی از سخترانی‌های وی را که از نوار پیاده شده است در اختیار رفقا بگذاریم.

از سخنرانی ر. حشمت رئیسی دربارۀ جنگ روانی:
«طی هفته‌های اخیر، مسائلی بوجود آمده که رفقا باید تقریباً از ابعاد و عمق قضیه و بشکل مشخص، حداقل بشکل کلی، آشنا باشید. یعنی این‌که بدانید که دشمن طبقاتی از یک‌طرف و رقبای ما که متأسفانه می‌توانند عرصه مبارزه را به جاهایی بکشانند که خب ناسالم هست و نیروهایی در خود ما، که می‌توانند با انگیزه‌های ناسالم به شیوه‌های ناسالم، مشکلات جدی را برای حیات حزب بوجود بیاورند. مسئله دعوا با این یا آن فرد نیست. رقابت‌ها می‌تواند وجود داشته باشد ولی خب به شیوه‌های ناسالم نباید متوسل شد. در هر صورت من صحبتی را شروع می‌کنم در مورد جنگ روانی دشمن نسبت به حزب تودۀ ایران.

این جنگ روانی می‌تواند با تحریف شدید ایدئولوژیک توأم باشد، تحریف شدید خط مشی و برنامه سیاسی یا وقتی که در پروسه طولانی نتوانسته در زمینه‌هایی موفقت‌هایی جدی بدست بیاورد، در حال حاضر من فکر می‌کنم تاکتیک‌ عمده‌اش، باصطلاح جنگ روانی علیه تشکیلات است. چرا اصطلاح جنگ روانی را بکار می‌برم؟ چون حنگ روانی باصطلاح عنصر عمده و اساسی آن، تفرقه است که می‌تواند گوشه‌هایی از حقیقت را بیان بکند، ضعف‌ها و کاستی‌ها را بیان بکند و بر بستر چنین ضعف‌ها و کاستی‌هایی باصطلاح سرمایه‌گذاری بکند و برای نفی موجودیت یک پدیده. این نه تجربه اول است و نه تجربه آخر برای کمونیست‌ها که دشمن بخواهد باصطلاح حزب را از درون ویران کند، نفوذ بدهد، زیر سیستم قرار بدهد، مشکلات عدیده‌ای را برای یک حزب ایجاد بکند. این یک چیز طبیعی است. از [زمان] بلشویک‌ها باصطلاح این پدیده وجود داشته، قیل از آن و بعد از آن و بعد از این هم ادامه پیدا خواهد کرد. طبیعتاً دشمن می‌کوشد به این وسایل باصطلاح به نفی موجودیت و سلامت یک حزب دست بزند، رهبرانش را باصطلاح نفی فیزیکی بکند. در درجه اول نفی فیزیکی به دو صورت انجام می‌گیرد:
۱- بدست خودش،
۲- به دست خودمان.

بدست خودش را که تجربه کردیم خودمان، بدست دشمن را تجربه کردیم؛ و بدست خودمان را هم تجربه کردیم: یمن جنوبی نمونه تیپیک آن هست که طبیعتاً اگر دشمن باصطلاح با آن شیوه‌های مهیب و خرابکارانه‌ای که دارد؛ خرابکاری بکند در احزاب کمونیست، آن را بکار می‌گیرد؛ از اختلافات، رقابت‌ها و تمام این‌ها بشکل ناسالمی سوء استفاده می‌کند…»
«کلاً دشمن کوشش می‌کند، با تمام قدرتش، که فضای حزب را، فضای تشکیلاتی حزب را: ۱- ناامن نشان بدهد. ۲- غیرانقلابی نشان بدهد. ۳- غیردمکراتیک.

البته من معتقد به این نیستم الان، این تصور بوجود نیاید که حزب الان پدیده‌ایست کامل. یعنی دمکراتیسم به معنی ایده‌آل و مطلقش وجود دارد. به هیچ‌وجه. خود رفقا نظرات من را خوب می‌دانند و در مورد دمکراتیسم در حزب نظراتم را صریح و روشن بیان کردم و می‌کنم و خواهم کرد. ولی مرز بین نظرات خودمان را در چارچوب خانه‌ای که خودمان توش قرار گفه‌ایم و باید مسئله‌مان را حل کنیم با آنجایی که دشمن می‌خواهد این مرزها را کاذب کند، این مرزها را مخدوش بکند… یعنی مرز بین این‌ها را باید روشن نگه داریم. البته در درون خود ما هستند کسانی که باصطلاح با دگماتیسم و مسائل مختلفی که وجود دارد، رقابت‌های ناسالم، شیوه‌های پیشبرد نظریاتی که بشکل ناسالم می‌توانند چکار کنند؟؛ زمینه‌ساز آن‌چیزی باشند که دشمن می‌خواهد… البته در یک حرکت همینطور که گفتیم می‌تواند ضعف‌ها و نقایص و مشکلات جدی وجود داشته باشد و این ضعف‌ها و نقایص چنان برجسته‌اش می‌کنند که از ماهیت ناسالم آن پدیده ناشی می‌شود و در نتیجه به نفی موجودیت آن حزب مثلاً در داخل کشور و مبارزه در داخل و یا در مبارزۀ خارج کشور. این مسائل را می‌توانند برجسته کنند.

من روز اولی که آمدم، با رفیق محترم‌مان رفیق خاوری برخورد خیلی تندی داشتم. شدید. شاید با هیچ‌کس اینحا تا بحال این برخورد را نداشتم چرا که انتظارات شدیدی از وی داشتم، چرا که رفیق را عامل وحدت دهندۀ معنوی حزب می‌دانم چرا که دشمن طبقاتی بقول ر. لنین می‌گوید: آلمانی‌ها می‌گویند که این چه حزب کمونیستی است که ۳-۲ نفر همیشه ۱۰، ۲۰، ۴۰ سال است که هی رهبر حزبند، نه تغییر می‌کنند، نه … و این اسم‌شان هم گذاشتند حزب دمکرات و … لنین در پاسخ این‌ها می‌گوید که عوامفریب‌هایی هستند که باصطلاح می‌خواهند، رهبرهایی که شایسته هستند، شایستگی خودشان را در نبرد و مبارزۀ طبقاتی، و وفاداری خودشان را در شرایط سخت، آگاهی و توانایی خودشان را نشان داده‌اند، بوسیله این عوامفریبی‌ها، از میدان بدر کنند. نفی رهبری، نفی دیالکتیکی است. نفی‌ای که پروسه تقویتی دارد، و دشمن همواره جلوی آن‌را می‌گیرد به این مفهوم که نسل ارشد را، فیزیکی قطع می‌کند تا تداوم رهبری را داغان بکند و از طرف دیگر هم با همان دعواهایی که گفتم، بسیاری از نیروهایی [را] که استعداد این را دارند، بجایی می‌برد که نباید بروند.

بهر صورت، این مشکلات و مسائل بوجود آمده بود رفقا، که در جلسه‌ای که در هیئت سیاسی من شرکت کردم و با رفقا من صحبت کردم، مشکلات خودمان، مسائل محیط را رفیقانه تشریح کردم و رفقا هم باخونسردی و تمایل به حل مشکلات برخورد کردند و ر. خاوری هم اسناد و اطلاعات و گزارش و نظریا‌شان را شخصاً شنیدم، به این نتیجه رسیدم که باصطلاح آن مسائلی که طرح شده بود، بخش قابل توجهی از آن‌ها نادرست هست و بخش‌هایی که درست است، همان مشکلات و معضلاتی هست که کسی کتمان نمی‌کند و در جهت حلش هم حرکت می‌کنند و این مشکلات و معضلات امری تقریباً طبیعی است که یک کم پشتکار بیش‌تری نشان بدهیم و همکاری بیش‌تر کنیم، این مشکلات و معضلات از بین خواهد رفت.

… یکی از هسته‌های فعال و واقعاً تعیین کنندۀ مبارزۀ طبقاتی باصطلاح همین جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی است. یکی از کارهای شوم مبارزه، جنگ روانی است و کوشش سیاسی – ایدئولوژیگ و تشکیلاتی می‌خواهد. اکنون جنگ روانی شدید است علیه حزب تودۀ ایران و ترتیب دادند، مختصات این جنگ کدامست؟
۱- تشدید بی‌اعتماد بین عناصر رهبری، تشدید بی‌اعتمادی بین رهبری و بدنه و در کلیاتش بین حزب و توده‌ها، بین حزب و متحدینش. یعنی فقط رفقا این را در اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی خلاصه نکنند. یعنی دشمن بی‌تفاوت نیست و با تمام زرادخانه خودش، از امکانات وسیع خودش می‌کوشد که این مشکلات را جعل پرونده، جعل فاکت بکند…

۲- ناامن نشاد دادن تشکیلات: بویژه در رأس. ترویج نوعی تشکیلات گریزی، تشویق به تشکیلات گریزی. اکنون دشمن با کمونیست‌های منفرد و افرادی که افکار ترقی‌خواهان دارند ولی در تشکیلات نیستند، زیاد سخت نمی‌گیرند و خطری از جانب آن‌ها احساس نمی‌کنند بلکه با کمونیست‌های که مصممند نه تنها این جهان را تفسیر و تحلیل کنند بلکه مصممند آن را تغییر دهند، دشمنی دارند. بچه وسیله می‌توان جهان را تغییر داد؟ با تشکیلات، سازمان، با ارگانیزه کردن نیروها و ستاد فرماندهیش حزب است. پس به همین لحاظ است که حزب تودۀ ایران را خصم خود می‌دانند و یا بتوانیم بگوییم در یک کلام تئوری را از طریق سازمان و تشکیلات به مادیت تبدیل می‌کنند و تشکیلات بدون رهبری مفهومی ندارد، طبیعی است که آماج حمله بر علیه دستگاه رهبری حزب و در کل تشکیلات متوجه شود.»

ما عین گفته‌های وی را به اطلاع رفقا رساندیم. در اینجا باید خاطر نشان سازبم که وی در پلنوم دی‌ماه ۶۶ کوچک‌ترین نمونه‌ای در زمینه عدم دمکراسی در حزب ارائه نکرد. چرا؟ زیرا چنین نمونه‌ای را نمی‌توانست ارائه دهد. درست برعکس وی، چنانکه خود گفته است، به اشتباه خود در همه زمینه‌ها اعتراف کرد.

موضوع بسیار مهمی که وی از اظهارش خودداری کرد، علت دعوت وی به جلسه هئیت سیاسی بود. برخلاف گفته وی، این هئیت سیاسی بود که ر. حشمت رئیسی را برای توضیح به جلسه خود خواست. در آن جلسه، این نه او بود که با ر. خاوری به «تندی» صحبت کرد، بلکه این هئیت سیاسی بود که از وی پیرامون یک خودسری توضیح خواست.

ما سری را فاش نکرده‌ایم اگر گفته باشیم، تشکیلات کل ر. حشمت رئیسی را برای انجام یک مأموریت حزبی اعزام کرد و وظایف مشخصی را به او محول کرد. بعدها معلوم شد این رفیق، قبل از رفتن، تقریباً مسئله اعزام حود را به نزدیکانش خبر داده بود. انگار که به یک سفر توریستی می‌رود. بهرحال وی عازم مأموریت حزبی شد و دو ماه و اندی از ایشان خبری نبود تا اینکه ناگهان بدون اجازۀ شعبه تشکیلات کل با انبوهی هدیه … بازگشت و در جند کلمه نوشت که امکان کار نبود. و این در حالی است که او در حوزۀ جغرافیایی محل مأموریت حزبی خود همه جا را گشته و بدون این‌که کوچک‌ترین اقدامی در جهت مأموریتش انجام دهد، با چمدان‌های پر به محل اقامت خود باز می‌گردد. هیئت سیاسی برای رسیدگی به این مسئله بود که وی را به جلسه دعوت کرد و تصمیم گرفت کمیسیونی را برای رسیدگی به وضع وی و چگونگی رفتن و برگشتنش تعیین کند (البته این وظیقه هیئت سیاسی جدید پس از خاتمه پلنوم می‌توانست باشد).

ر. جشمت رئیسی از این کمیسیون وحشت داشت و به همین دلیل پس از بازگشت از پلنوم بلافاصله «قطع‌نامه» کذایی را سرهم‌بندی کرد و در آن از جمله خواسته می‌شود که مسئولیت تشکیلاتی خطیری را بدست وی (و برخی دیگر که امضاءکنندگان «قطع‌نامه» آنان را خودسرانه و دیکتاتورمنشانه تعیین کرده‌اند) بسپارند؛ بدست کسی که در عمل نشان داد نمی‌تواند در آن عرصه کار کند. آیا رفقایی که برخلاف ادعای ر. حشمت در آن حوزۀ جغرافیایی بگونه‌ای پر شور سرگرم فعالیت حزبی هستند، می‌توانند زیر چتر رهبری چنین فرد یا افرادی قرار گیرند؟

البته هنوز کار رسیدگی به مسئله مربوط به دوران غیبت ر. حشمت رئیسی پایان نیافته است و پس از جمع‌آوری اطلاعات دقیق همه آن‌ها در اختیار رفقا قرار خواهد گرفت. ولی از هم اکنون می‌توان گفت که ر. حشمت رئیسی و یارانش همه آنچه را که وی در سخنرانی پیش گفته دربارۀ جنگ روانی «دشمن طبقاتی» و «رفقای ما» علیه حزب شمرده بود در «قطع‌نامه» منتشره ماده به ماده منعکس ساخته‌اند. در «قطع‌نامه» کوشیده شده تا حزب غیرانقلابی، فاقد اعتبار ملی و بین‌المللی، غیردمکراتیک و ناامن نشان داده شود. در «قطع‌نامه» با طرح الغای خودسرانه کمیته مرکزی و پیشنهاد چند نفر و از جمله خود ر. حشمت رئیسی بعنوان رهبری موقت (که اکثر رفقای پیشنهاد شده اصولاً با این شیوۀ ضدحزبی قاطعانه مخالف هستند) همان شیوه‌هایی بکار رفته شده که ر. حشمت رئیسی به دشمن نسبت داده بود. یعنی تلاش برای «تشدید بی‌اعتمادی» بین عناصر رهبری، تشدید بی‌اعتمادی بین رهبری و بدنه و در کلیاتش بین حزب و توده‌ها، بین حزب و متحدینش» چرا ر. حشمت رئیسی و یارانش این حقایق انکارناپدیر را بی‌پاسخ گذارده‌اند؟ ر. حشمت رئیسی در «قطع‌نامه» – چنانکه گفتیم – خواهان مراعات دمکراسی است و به مثابه تجلی دمکراسی مورد قبول وی، همراه عده‌ای که یک هزارم اعضاء حزب هم نیستند، با یک چرخش قلم کمیته مرکزی منتخب کنفرانس ملی را منحل می‌کند و هیئت سیاسی را هم کنار می‌گذارد. ای چه بسا، برای برخی از رفقا این فکر پبش بیاید که ر. حشمت رئیسی در پلنوم دی‌ماه انتقادی به ترکیب هیئت سیاسی داشته و به آن رأی مخالف داده است؟ برای رفع هرگونه شبهه‌ای در این زمینه، به سخنرانی وی در تأیید پیشنهاد مربوط به ترکیب هییت سیاسی در پلنوم دی‌ماه مراجعه می‌کنیم:

«رفقا توی جوی که من احساس می‌کنم که مصالح عمومی حزب را به منافع – ممکن است، احتمال می‌دهم- شخصی با چیزهایی ترجیح بدهند، حرف دارند می‌زنند برخی رفقا. من فکر می‌کنم که این ترکیبی که رفیق خاوری انتخاب کرده، تمام حوانب گوناکون را سنجیده و برخورد کرده؛ بخوبی آشناست با پسکیولوژی توده‌های حزبی، به جو روانی جنبش، به تمام آن وظایف سترگی که حزب پیش روی ما گذاشه – ما دراینجا صحبت از جبهه می‌کنیم. خوب جبهه باید پیش برود یا نه؟ تعیین کادر در هر موقع از دبیر اول تا آخر، در رابطه با وظایف مفهوم پیدا می‌کند. در یک دورانی این وظایف هست، این کادر می‌تواند انجام بدهد، در دوران دیگر، وظایف دیگری هست که آن کادر نمی‌تواند انجام بدهد؛ می‌آید پایین. من فکر می‌کنم اگر صحبت از جبهه هست، مسئله پیشبرد جبهه است، مسئله شخصیت مطرح است؛ زیرا از طرف دیگر همه رفقا اینجا کمایش مطرح کردند که اتوریته کمیته مرکزی باید برود بالا. مصنوعاً که نمی‌شود برود بالا…

اتوریته رفیق خاوری، کسی بهش تزریق کرده؟ آمپول که نبود! با سختی و رنج و بدبختی توانسته بدست بیاورد. اتوریته هم، نقش اصلی و تعیین کننده‌اش خودش (ر. خاوری) داشته. خوب! حالا این را که نمی‌شود به اراده دیگران حذف کرد. عامل وحدت دهنده حزب است، عامل باصطلاح اعتماد بنفس رفقاست. من فکر می‎کنم علی‌رغم اینکه شاید کم‌ترین برخورد را در تاریخ عمرم با رفیق (خاوری) کرده باشم، من می‌دانم که هیچ کینه‌ای از من بدل راه نمی‌برد و این باعث اعتماد من می‌شود که دوباره با همین رفیق سالیان دراز کار کنم. این شخصیت‌ها باصطلاح همینطور توی خیابان نریخته، هر وقت دلمان خواست برگردیم بیاورم اینجا و بگذاریم باصطلاح سر جای رفیق یا رفقایی که موجودند. انتقادات را طوری نکنیم که باصطلاح ویرانگر باشد. تخریب شخصیت‌ها نکنیم…

خوب این رفقا این را درک کنند که رهبری قبلی ما ۳۰ سال، ۴۰ سال با هم کار کرده‌اند. این کار جمعی، یک حالتی وجود دارد که پسیکولوژی همدیگر را می‌شناشند، پشتکار همدیگر را می‌شناسند، تحمل‌های همدیگر را می‌شناند. این رفقا تازه کنار هم چیده شده‌اند، یک پروسه طویل لازم است که بتوانند منطق یکدیگر، روحیات، روانشناسی همدیگر را درک کنند، مشکلات همدیگر را حل کنند و تجریه‌ای را که بدست آورده‌اند…

این مجموعه یک کلکتیوی هست که کنار هم وقتی قرار می‌گیرد، یک تن واحد می‌شوند، ضعف این را آن پر می‌کند با نقطه قوت خودش. من اعتقاد دارم این ترکیب بر اساس مصالح حزب و مصالح بدنه حزبی، داخل کشور، خارج کشور سیاستمان با سایر نیروها، حتا مسئله خلق‌ها، همه در نظر گرفته شده و روشنفکران و همه این‌ها، شاعران، و نویسنده‌ها… من با توجه به این مطالب، باصطلاح این ترکیبی را که رفیق (خاوری) تعیین کرده، تأیید می‌کنم و امیدوارم که رفقا بتوانند وظایف سنگینی که پیش رویشان هست، انجام بدهند.»

چنین است چهرۀ واقعی ر. حشمت رئیسی. دیروز همه چیز خوب بود، در انتخابات هیئت سیاسی همه جوانب امر بدرستی در نظر گرفته شده بود، اما هنوز چند صباحی نگذشته ناگهان نظرات ر. حشمت رئیسی ۱۸۰ درجه تغییر می‌کند و وقتی ر. خاوری عمل وی و یارانش را ضدحزبی و فراکسیونیستی می‌نامد، بلافاصله ر. خاوری که وی اینهمه در تعریف و توصیفش سخن گفته بود از «رهبری موقت» ر. حشمت رئیسی کنار گذاشته می‌شود و شخص دیگری بجای وی بعنوان «رهبر» تعیین می‌گردد. معنی و مفهوم دمکراسی در قاموس حشمت‌ها چنین است: هر چه اقلیت ناچیزی بگویند باید بدون چون و چرا بمورد اجرا گذارده شود. حزب توده‌ای ما به این شیوه‌های دیکتاتورمنشانه و فراکسیونیستی همیشه پاسخ دندان‌شکن داده و خواهد داد. رفقایی همانند حشمت رئیسی نمی‌توانند با اینگونه شیوه‌ها مسائل حاد را پرده‌پوشی کنند. ر. حشمت رئیسی درپلنوم دی‌ماه شرکت کرده، و چنانکه دیدیم آزادانه نظرات خود را اعلام و از خود انتقاد کرده است. حال باید به اعضاء و هواداران حزب در داخل و خارج کشور توضیح دهد که به چه علت در عرض مدتی کوتاه بعد از پلنوم مواضع خود را عوض کرده و از شیوه‌های جنگ روانی (که خود برشمرده) بدون اندکی کم و کاست در تنظیم «قطع‌نامه» بهره گرفته است.

ما در انتظار پایخ به این پرسش خواهیم بود.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/5n8f2s8u