واکاوی سوسیالیستی
منبع: سایت حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا
نویسنده: ایزابل رینگرس
برگردان: ناصر پیشرو
۳۰ مه ۲۰۲۳
کیسینجر- جنایتکار جنگی مورد علاقه امپریالیسم
از ویتنام و جنگ در جنوب شرق آسیا تا آمریکای لاتین و فراتر از آن، هنری کیسینجر تا زانو در خون فرو رفت. ایزابل رینگروس در صدمین سال تولد یک قاتل، فعالیت او را بررسی میکند. برگردان تلخیص شده زیر از ایزابل رینگروس است که در سایت حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا درج شده است.
هنری کیسینجر جنایتکار جنگی منفور صدمین سالگرد خود را جشن میگیرد. عمر طولانی او با زندگی قربانیانش در تضاد است. بسیاری از آنها قبل از رسیدن به سن بلوغ مردند. وزیر خارجهی سابق آمریکا و مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در کودتا، قتل، بمب گذاری، آدمربایی و نسل کشی دست داشت.
زمانی که او و نیکسون در سال ۱۹۶۹وارد کاخ سفید شدند، ایالات متحده در آستانه فروپاشی سیاسی قرار داشت. «بزرگترین ابرقدرت جهان» در آستانهی شکست در جنگ ویتنام بود. شرایط داخلی آمریکا به شدت نگران کننده بود: شورش علیه خدمت اجباری سربازی، تظاهرات و تجمعات برعلیه بمباران بیپایان همراه با تقاضاهای فزاینده برای تغییرات بنیادی درجامعه.
وظیفهی کیسینجر احیای قدرت امپریالیسم ایالات متحده بود. او معتقد بود که نظم را به خیابانهای ایالات متحده باز میگرداند. اما علیرغم جهنمی که او در دنیا بهراه انداخت، آمریکا حس یک امپراتوری در حال زوال را داشت، بههمین دلیل نیز بهدنبال تلاشهایی برای بازسازی قدرت خود بود.
از اوایل سالهای ۱۹۶۰، ایالات متحده ویتنام را بهعنوان بخشی از مأموریت خود برای «توقف گسترش کمونیسم» و تحکیم کنترل خود، مورد حمله، بمباران و غارت قرار داده بود. پس از مدت کوتاهی نیز مشخص شد که دولت دستنشاندهی مورد حمایت ایالات متحده از حمایت مردم برخوردار نیست، برخلاف جنش مقاومت که علیه آمریکا میجنگید.
با وجود اینکه ویتنام برای آمریکا به زخم چرکینی بدل شده بود، کیسینجر و نیکسون میترسیدند که خروج نیروهایشان، نشاندهندهی ضعف آمریکا باشد. بههمیندلیل، آنها جنگ را به کشورهای همسایه ویتنام – لائوس و کامبوج – کشاندند تا جنبش مقاومت در ویتنام را منزوی کنند.
در طول تهاجم به کامبوج – ایالات متحده بیش از ۲۵۰۰۰ بمب در شش منطقه پرتاب کرد و حدود ۵۰۰ هزار غیرنظامی را کشت. رقم واقعی احتمالاً بالاتر است. دستیار امنیت ملی آمریکا ۳۸۷۵ بمبگذاری را نیز بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ تایید کرد.
کیسینجر برنامه بمبگذاری خود را از کنگره آمریکا مخفی نگه داشت، زیرا میترسید که مانعی بر سر اجرای آن ایجاد شود. پس از افشای این نقشهها توسط نیویورک تایمز، او به ماموران FBI دستور داد تا تلفنهای شورای امنیت ملی را شنود کنند تا بفهمند چه کسی مسئول این کار است.
جنگ در کامبوج این کشور کاملاً فقیر را نابود کرد و ژنرالهای آمریکایی از اینکه با بمباران این کشور را به عصر حجر بازگرداندهاند، ابراز خوشحالی کردند. در کامبوج حداقل ۶۰۰ هزار نقر قبل از سرنگونی رژیم مورد حمایت ایالات متحده در سال ۱۹۷۵جان باختند. از این خاکسترها، خمرهای سرخ به قدرت رسیدند. آنها نیز در نسل کشی ۲٫۲میلیون نفر را به قتل رساندند و وقیحانه آنان را «دشمنان طبقاتی» معرفی کردند.
کیسینجر همچنین حامی بمباران گسترده سال ۱۹۷۳ در ویتنام شمالی بود. جنگ ۱۷ ساله در مجموع جان حدود دو میلیون غیرنظامی ویتنامی، بیش از ۵۸ هزارسرباز آمریکایی را گرفت که هزینهی آن بالغ بر ۸۴۳٫۶۳ میلیارد دلار بود. مذاکرات در سال 1۱۹۷۳73 منجر به آتشبس در ویتنام شد. علیرغم سیاستهای جنگ افروزانه و دستان غرقه به خون، کیسینجر برنده جایزه صلح نوبل شد.
آمریکای لاتین قاره دیگری است که مردم رد پای خونین کیسینجر را فراموش نکردهاند. کودتای نظامی شیلی در سال ۱۹۷۳ یکی از ۸۱ «مداخله» ایالات متحده در انتخابات کشورهای دیگر بود. سالوادور آلنده، نامزد ریاست جمهوری سوسیالیست شیلی، در انتخابات سال ۱۹۷۰پیروز شد. ایالات متحده به دلیل گرایش چپ و نیز سیاست طرفداری او از کوبا، وحشت زده شد.
کیسینجر گفت: «نمیدانم چرا باید کنار بایستیم و شاهد کمونیستی شدن یک کشور به دلیل بیمسئولیتی مردم آن باشیم». پس از کودتای نافرجام در ژوئن ۱۹۷۳، ژنرال آگوستو پینوشه، فرمانده کل ارتش، بار دیگر در سپتامبر کودتا کرد. او کاخ ریاست جمهوری را با تانک، هلیکوپتر و پیاده نظام محاصره کرد و آن را بمباران کرد. آلنده در درگیری جان باخت، اما اینکه آیا او به قتل رسیده، یا اینکه خودکشی کرده، هنوز مورد بحث است.
سرکار آمدن کودتاگران جدید تحت حمایت ایالات متحده آغاز یک رژیم وحشت و ترور بود. ارتش استادیوم اصلی فوتبال این کشور را برای اسکان ۱۲ هزار چپهای دستگیر شده به تصرف خود درآورد. در مجموع، رژیم حدود ۳۰ هزار نفر را کشت و تعداد بیشتری را شکنجه یا تبعید کرد. کیسینجر پس از شنیدن خبر سرنگونی آلنده، از عدم به رسمیت شناختن دولت کودتا توسط ایالات متحده شکایت کرد. نیکسون به او پاسخ داد که «خب، ما این کار را نکردیم. دست ما در این ماجرا پیدا نیست».*
این کودتا بخشی از عملیات سرکوب تحت حمایت آمریکا معروف به کندور بود- که ترورها، کودتاها و عملیات اطلاعاتی در آمریکای جنوبی از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۹ را دربر می گرفت. در آرژانتین بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۳، ایالات متحده از دولت نظامی برای سرنگونی یک دولت چپ و سرکوب مخالفان مردمی حمایت کرد. ایالات متحده ۵۰میلیون دلار (۳۹میلیون پوند) کمک تسلیحاتی به حکومت نظامیان داد تا آنها بتواند رادیکالها را از بین ببرند.
در ژوئن ۱۹۷۶، کیسینجر به حکومت نظامی برای آغاز یک سرکوب گسترده «چراغ سبز» نشان داد. او به سزار آگوستو گوزتی، وزیر امور خارجه آرژانتین گفت که ایالات متحده از آنها حمایت می کند، اما آنها باید قبل از تشکیل کنگره جدید ایالات متحده «به شرایط عادی بازگردند». دربازهی زمانی ترور، دولت نظامی حدود ۳۰ هزار نفر را بدون هیچ توضیحی کشت یا سربهنیست کرد.
ترورها از طریق تیراندازی دسته جمعی انجام میشد، مردم را به جرم مواد مخدر دستگیر، در یک جا جمع میکردند و برهنه و نیمه هوشیار به اقیانوس اطلس میانداختند. دولت حدود ۱۲ هزار را بدون محاکمه زندانی کرد و بیش از ۴۰۰ اردوگاه کار اجباری مخفی ایجاد کرد. امروزه افرادی که به قتل رسیدهاند، به عنوان «ناپدید شدگان» محسوب میشوند.
کیسینجر و نیکسون تلاش میکردند که سیاست خود را در آسیا نیز پیش ببرند. ایالات متحده از دیکتاتوری نظامی پاکستان و لشکرکشی خونین آن در سال ۱۹۷۱ حمایت کرد که در آن زمان بهعنوان پاکستان شرقی شناخته میشد، اما امروز بنگلادش است.
در زمان جنگ، پاکستان کشوری بود که بین دو جناح شرقی و غربی تقسیم شده بود. رژیم نظامی در اسلام آباد، در غرب پاکستان، کنترل سیاسی بر هر دو قلمرو داشت، اما شورش و مقاومت در شرق نیز وجود داشت. ملی گرایان بنگالی میخواستند، خودشان کشور را اداره کنند و از پاکستان غربی جدا شوند.
حکومت نظامی اسلام آباد سعی کرد، آنها را سرکوب کند و این امر منجر به جنگ داخلی در شرق شد. ایالات متحده از رژیم در غرب پاکستان حمایت میکرد، زیرا آمریکا میترسید که یک بنگلادش مستقل با هند همسو شود – و هند نیز تا حدودی با شوروی همسو بود. ارتش پاکستان مدام خطوط ارتباطی و راهها را در شرق بمباران کرد، دست به قتلعام و تجاوز زد.
هدف آنها این بود که نه تنها مبارزان استقلال بنگالی، بلکه همه کسانی را که با آنها ابراز همدردی میکردند، از بین ببرند. همه جا تحت اشغال سربازان پاکستانی با سلاحهای ساخت آمریکا بود. کیسینجر اولین تلگراف کنسول ایالات متحده آرشر بلود در شرق پاکستان را نادیده گرفت که حاوی اطلاعاتی برای او از «نسل کشی گزینشی» بود. اما کیسنجر آرشر بلود را به این دلیل از کار برکنار کرد که در تلگرام دومش نیز این اقدامات را «نسلکشی» قلمداد کرد.
در جریان مذاکرات برای پایان دادن به جنگ، کیسینجر، نخست وزیر هند، ایندیرا گاندی را یک عوضی خطاب کرد و گفت: هندیها حرامزاده هستند. هنگامی که این موضوع در سال ۲۰۰۵ علنی شد، او رئیس جمهور سابق را مقصر دانست و گفت: «زبان، زبان نیکسون بود».
سارقان به دادگاه رفتند و به جرم خود اعتراف کردند. اما یکی از آنها به نام جیمز مک کورد، نامهای به قاضی نوشت و گفت کاخ سفید این سرقت را برنامهریزی کرده بود. کمیتهای از سنا تحقیقات را آغاز کرد و متوجه شد که تمام مکالمات در دفتر مخصوص نیکسون ضبط شده است. نیکسون در برابر تحویل نوارها مقاومت کرد، در نهایت مجبور شد که برخی از آنها را به کمیتهی تحقیق سنا تحویل دهد، اما بسیاری از آنها مفقود شده یا آسیب دیده بودند. در تابستان ۱۹۷۴او مجبور شد همه این مکالمات را تحویل دهد.
در آن زمان مشخص بود که رئیس جمهور اطلاعات کاملی از عملیات واترگیت دارد و به دستور او تلفن ها بهطور غیرقانونی شنود میشوند. علیرغم آنکه نیکسون بهدلیل این رسوایی استعفا داد اما سلطنت بیچون و چرای کسینجر در سیاست خارجی همچنان ادامه پیدا کرد.
دوران حکومت وحشت نیکسون و کیسینجر با رسوایی واترگیت در سال ۱۹۷۳ به پایان رسید. پنج سارق در حال ورود به کمیته ملی حزب دموکرات در هتل آپارتمان اداری واترگیت در واشنگتن دستگیر شدند. اعضای کمیته انتخاب مجدد نیکسون نیز برای شنود تلفن دفاتر رقیب تلاش میکردند اما با مشکلاتی مواجه شده و شکست خوردند. آنها بعداً تلاش دوم را با میکروفونهای جدید دنبال کردند اما در حال شنود تلفنها و سرقت اسناد دستگیر شدند. نیکسون قول داد که هیچ ارتباطی با این رسوایی ندارد و در نوامبر ۱۹۷۲ مجدداً بهعنوان رئیس جمهور انتخاب شد. او به سارقان پول هنگفتی پرداخت کرد و به سیا دستور داد تا تحقیقات در مورد این ماجرا را متوقف کند.
او تا زمان شکست جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۷۶ همچنان وزیر امور خارجه باقیماند و از آن زمان به بعد نیز به دولتهای ایالات متحده برای سیاستگذاری پیرامون ایران، اوکراین و اشغال عراق مشاوره داده است .از کیسینجر در یکصد سالگی تولدش نباید بهعنوان یک دیپلمات یا کارمند برجسته یاد کرد، او مظهر جنایات جنگی امپریالیسم آمریکا است.
*اشاره به راهنمای عملیاتی برنامهریزی برای کودتا است که در آن کیسنجر صراحتاً تاکید کرد که این عملیات باید بهگونهای طرحریزی و اجرا شود که «دست آمریکا» در آنها «پیدا نباشد» ـ سند شماره پنچ ـ اسناد و اطلاعات محرمانه سیا و وزارت خارجه آمریکا پیرامون کودتای شیلی [توضیح مترجم].