نویدنو

منبع: در دفاع از کمونیسم
۵ سپتامبر ۲۰۲۲

برگردان: هاتف رحمانی
۲۱ شهریور ۱۴۰۱

گفتگو با لفتریس نیکولائو – آلاوانوس، نماینده حزب‌کمونیست یونان درپارلمان اروپا، درباره‌ جنگ امپریالیستی در اوکرایین

 

پرسش: مایلم درباره جوسیاسی غالب درغرب نسبت به روسیه، چیزی که گیولیتوچیسا روزنامه نگارایتالیایی آن‌را «روس‌هراسی» می‌خواند بگویید. ما دراروپا برای اولین بارپس از جنگ‌جهانی دوم شاهدیم که افراد تنها برمبنای منشا قومی و ملیت خود تحت تعقیب قرارمی‌گیرند، وزرای اروپایی به ترور پوتین و سرنگونی رژیم روسیه فرامی‌خوانند، اقدام‌هایی برای تحمیل فضای مک کارتیسم جدید در سراسر قاره به عمل می‌آید. فکر می‌کنید درنتیجه این فضای بین‌المللی تهدید حقوق دموکراتیک درغرب و صلح جهانی چقدر جدی است؟
پاسخ: هر دخالت وجنگ امپریالیستی، مانند جنگی که ۷ ماه است دراوکراین جریان دارد، با حکایت‌های ایدئولوژیکی «آراسته» می‌شود که هدف آن متقاعد کردن خلق‌ها است، که درگیرشدن کشورهایشان دراین جنگ‌ها ضروری است. ما به لحاظ تاریخی درکشورهای بسیاری «خیر بزرگ»، «جنگ علیه تروریسم»، «ماموریت‌های صلح»، «انقلاب‌های رنگی» و غیره را تجربه کرده‌ایم. جنگ بین امریکا-ناتو-اتحادیه اروپا از یک سو و رشد بلوک اوراسیایی روسیه – چین، نمی‌تواند یک استثنا باشد. جنگ، که درمناطق بسیاری درحال انجام است، جنگی است که مردم اوکراین را به «کیسه بوکس» تبدیل کرده است.

حزب‌کمونیست یونان تصمیم اتحادیه اروپا و دولت‌های کشورهای آن‌را برای ممنوع کردن رسانه‌های روسی یا ممنوع کردن ترویج فرهنگ روسی، و نیزهر تقسیمی براساس منشا ملی را، در تلاش برای «منزوی» کردن روس‌ها و روسیه رد و آن‌را غیر قابل قبول و خطرناک اعلام کرده است. ما با اقدامات متناظر اتخاذشده ازسوی مقامات روسیه، و نیزهیولانمایی اوکراینی‌ها و اوکراین، که حتی به فراتر از انکاراین ملت یا حق حیات کشور می‌رود هم مخالفیم. به‌علاوه، ما با اقدامات و تبلیغات کمونیست‌ستیزانه، حمله علیه رهبرانقلاب اکتبر، و. ا. لنین، که هم از سوی رهبری سیاسی ارتجاعی اوکراینی‌ها و هم از سوی رهبری سیاسی کنونی روسیه انجام می‌گیرد مخالفیم.

این رخ‌داد ضربه‌ای به حقوق دموکراتیک کارگران است، هم درکشورهای غربی و روسیه ، وهم دردیگرکشورهای درگیردرجنگ امپریالیستی، اول ازهمه به‌خاطر آن‌که حق دست‌رسی آن‌ها به اطلاعات را به‌شدت محدود می‌کند. به‌علاوه، این رخ‌داد برای جداکرن کارگران، افزایش هیستری ملی‌گرایانه، و در راس همه ، تبدیل فرهنگ به ابزارجنگ‌های امپریالیستی می‌کوشد.

حزب‌کمونیست یونان علیه ملی‌گرایی، ونژادپرستی مبارزه می‌کند، ومبارزه مشترک کارگران را، صرف نظر از منشا ملی آن‌هاعلیه بهره‌کشان، انحصارات، سرمایه‌داری، برای جامعه‌ای فارغ از بهره‌کشی و جنگ‌های امپریالیستی، جامعه سوسیالیسم- کمونیسم ترویج می‌کند.

پرسش: شما بارها خواستار برچیدن تحریم‌ها علیه روسیه شده‌اید. چرا خواستار برچیدن این تحریم‌ها هستید؟
پاسخ: مردم ما و دیگر خلق‌ها سال‌های زیادی هم بهای توسعه سرمایه‌داری وهم بهای بحران سرمایه‌داری را پرداخته‌اند. اکنون، آن‌ها با «برادردوقلوی» آن‌ها، (یعنی) جنگ امپریالیستی نیز تهدید می‌شوند. و این فقط بهای گزاف هزینه‌های جنگ برای تقویت «سیستم امنیتی» ناتو نیست که کسری بودجه و بدهی‌های عظیم جدید دولتی را ایجاد می‌کند، که مردم هر ریال آن را خواهند پرداخت، اما بعد ازآن تحریم ها هستند.

ازیک سو، تحریم‌ها هم بخشی از جنگ امپریالیستی هستند، که مردم قدرت‌های درگیر درجنگ مجبور به پرداخت آن هستند. ازسوی دیگر، اتحادیه اروپا بابرقرارکردن یک سیاست تحریمی، منافع خود، راهبرد «گذار سبزو دیجیتال» خود را که برای منافع انحصارهای خود درست کرده است ارتقا می ‌دهد.

ازاین رو، برای مثال کارگران کشورما، که درهرحال به نام «تخفیفاتی» که به صاجبان کشتی‌ها داده می‌شود بهای گزافی برای انرژی می‌پردازند، به‌نام «رقابت اقتصادی» که باید به خاطردیجیتالی کردن آن بهای گران‌تری بپردازد، به نام «گذارسبز»، که ربطی به محافظت ازمحیط زیست ندارد، مگر با افزایش سودآوری سرمایه‌دارها می‌پردازند. اکنون، آن‌ها به خاطر جنگ بهای بسیار بیش‌تری برای انرژی خواهند پرداخت. این برای کشاورزان خرده پایی که بهای تحریم‌های سال ۲۰۱۴ را پرداختند حکایت آشنایی است. علاوه برسوخت ، تدارکات کشاورزی، و مواد اولیه گران‌تر، که قبل ازجنگ درگیرآن بودند، اگرکسی محاسبه کند تحریم‌های تحمیلی اتحادیه اروپا بر روسیه سالانه حدود ۱۶۰ میلیون برای آن‌ها هزینه دارد ، آسیب‌ها حتی بیشتر خواهند شد.

حزب‌کمونیست یونان مخالف تحریم‌هاعلیه روسیه وخواهان لغو این تحریم‌ها است و از دولت‌ها می‌خواهد که با تحریم‌ها همراهی نکنند، چون تحریم‌ها باراقتصادی را روی دوش لایه‌های مردمی افزایش می‌دهند. باری که با اقدام‌های سطحی اتخاذ شده از سوی دولت واتحادیه اروپا نمی‌تواند سبک شود.

پرسش: به نظر شما موضع چپ یونان و اروپا در موضوع جنگ دراوکراین، ونیز (حداقل)درباره جنگ ناتو علیه روسیه چه باید باشد؟ به تازگی دو شخصیت از چپ قبرس، آندروس کیپریانو دبیرکل سابق آکل (حزب زحمتکشان قبرس) و مارینوس زیپولوس رئیس حزب سوسیالیست، به طرف‌داری از آتش‌بس فوری و آغاز همزمان گفتگوها و رفع تحریم‌ها و تجهیز اوکراین صحب کرده‌اند. آیا با این اهداف موافقید؟ آیا این اهداف می‌توانند به بنیانی برای اقدام مشترک نیروهای ضدجنگ چپ صرف‌نظر از اختلاف‌هایشان درموضوعات دیگر، نه تنها دراروپا تبدیل شوند؟ آیا قصد ندارید دراین جهت قدمی بردارید؟
پاسخ: حزب‌کمونیست یونان همراه با ۴۱ حزب‌کمونیست وکارگری ازسراسرجهان درباره سبب‌ها و ماهیت جنگی که دراوکراین به راه افتاده است موضع گرفته است. ما درگذشته نزدیک شاهد بوده‌ایم که توافق‌نامه‌های صلح، مانند توافق‌نامه‌های مینسک، که درگیر مقدار زیادی «ابهامات دیپلوماتیک» بود فروپاشید. ما شاهد بوده‌ایم که چگونه سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSC)، با وجود اعلامیه‌های مختلف‌شان درباره «امنیت» در اروپا، نتوانستند از جنگ جدید، مرگ هزاران نفر، آوارگی میلیون‌ها نفر دیگر جلوگیری کنند. ما شاهد بوده‌ایم که «شوراهای ناتو-روسیه» و «کانال‌های» متناظر روسی با اتحادیه اروپا شکست خورد.

ارزیابی ما آن است که جنگ برای منافع خاص اقتصادی وسیاسی طبقات بورژوازی به‌راه انداخته می‌شود و به‌خون‌ریزی خلق‌ها منجرمی‌گردد. جنگ از شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری برمی‌خیزد و «ادامه سیاست‌ با ابزاردیگر، با “خشونت” است.» جنگ برای مواد اولیه، راه‌های حمل ونقل، حمایت‌های ژئوپلیتیکی، نیروی کار، سهم بازار به‌راه انداخته می‌شود. درنتیجه، محکومیت توده‌ای، مردمی جنگ باید به راه حلی که با ازبین بردن آن‌چه سبب جنگ می‌شود تعیین می‌شود پیوند بخورد. امروز اقدام ضد جنگ به‌صورت فزاینده‌ای به مبارزه علیه سرمایه‌داری پیوند می‌خورد.

حزب‌کمونیست یونان این جنبه‌ها را برای کارگران یونان برجسته می‌کند و هم زمان بسیج توده‌ای علیه شرکت کشورمان درجنگ را هدایت می‌کند. علیه ارسال نیروهای نظامی، سلاح، ومهمات برای برنامه‌های ناتو، که یونان عضو آن است. علیه وجود و استفاده ازتاسیسات نظامی یونان از سوی آمریکا و ناتو درسودا، الکساندروپولی، استفانوویکیو، لاریسا و غیره. علیه استقرارسلاح‌های هسته‌ای آمریکا دراراکسوس یا هرجای دیگر. علیه «ائتلاف راهبردی» با آمریکا. برای خارج شدن کشورمان نه تنها ازبرنامه‌های تجاوزکارانه ناتو واتحادیه اروپا، بلکه ازخود این انجمن‌های امپریالیستی، چیزی که به نظرما، دریونان می‌تواند با قدرت کارگران تضمین شود.

کمونیست‌ها توسط پلیس دستگیرمی‌شوند و به‌خاطراقدام پیشتازآن‌ها علیه ناتو؛ علیه دولت دموکراسی ملی و دیگر نیروهای سیاسی، مانند سیریزای «چپ‌گرا»، که ازجنگ امپریالیستی حمایت می‌کنند، به دادگاه‌های مدنی کشانده می‌شوند، البته اقدام ضدامپریالیستی حزب‌کمونیست یونان هم در یونان و هم درسطح بین‌المللی، ازطریق هماهنگی با احزاب‌کمونیست دیگر ادامه خواهد یافت، همان‌طور که با شرکت حزب ما در رخ‌دادهای ضد ناتو درترکیه، یا درتظاهرات ضد ناتو در مادرید درزمان همایش ناتو، یا همایش مشترک اخیر دبیران کل ۴ حزب کمونیست درآتن، دبیرکل حزب‌کمونیست یونان، دبیرکل حزب‌کمونیست ترکیه، دبیرکل حزب‌کمونیست کارگران اسپانیا و دبیرکل حزب‌کمونیست مکزیک و بیانیه آن‌ها دراین همایش نشان داده شد.

پرسش: شما ازاین دیدگاه که ما دراوکراین «یک جنگ بین‌امپریالیستی» داریم حمایت کرده‌اید، دیدگاهی که عملاً ناتو را با روسیه برابر می‌بیند. اما به مدت ۳۰ سال، این روسیه نبود که سیاست تهاجمی را نسبت به غرب یا به عبارت دیگر ناتو دنبال می‌کرده است. با معلوم بودن آن‌که روسیه تهاجمات وحشتناکی را از شرق، ازطریق اوکراین و بلاروس تحمل کرده است، آیا طبیعی نیست که مسکو بترسد و به‌ گسترش ناتو واکنش نشان دهد؟ چرا این (واکنش) امپریالیسم است؟
پاسخ: پرسش شما برخلاف استدلالی است که ما درهقت ماه گذشته از نیروهای سیاسی اصلی یونان شنیده‌ایم، که نظریه‌پردازی می‌کرده‌اند که: «این روسیه است که مرزهای اوکراین را نابود کرد، روسیه است که خاک اوکراین را ضمیمه کشورخود کرد، روسیه متجاوز است و اوکراین مدافع. ما باید درکنار کسی بایستیم که ازخود دفاع می‌کند، و (با آن) اعلام همبستگی کنیم، یا این استدلال دیگرکه : «روسیه مانند اردوغان ترکیه نیرویی تجدید‌نظرطلب است. دشمن ما تجدیدنظرطلبی است. اگر تجدیدنظر طلبی مسلط شود، ما نیز از سوی ترکیه دردریای اژه یا قبرس با آن رو در رو خواهیم شد. اگر ما اکنون از اوکراین حمایت نکنیم، در آن موقع چگونه از متحدان خود طلب حمایت خواهیم کرد؟»

اما حقیقت آن است که هر طبقه بورژوایی متجاوز است. اول ازهمه به هزینه کارگران کشورخود، که آن‌ها را سرکوب و مورد بهره کشی قرارمی‌دهد، و بعد، برمبنای قدرت سیاسی- نظامی خود، به هزینه خلق‌های دیگر کشورها متجاوزاست. هیچ بورژوای «صلح‌طلبی» وجود ندارد. «گرگ» به «گوسفند» تبدیل نمی‌شود. توافق‌های بین‌المللی و دوجانبه برمبنای قدرت هر بورژوازی شکل می‌گیرد، و (این توافق‌ها) زمانی که به نفعشان باشد به روش صلح‌آمیز یا آماده به جنگ مورد تجدید نظر قرار می‌گیرند.

تاجایی که امپریالیسم مورد نظراست، درواقع درک امپریالیسم به‌عنوان سیاستی«تهاجمی» درست نیست، بلکه باید آن‌را به‌عنوان مرحله‌ای که سرمایه‌داری امروز درآن مرحله قراردارد، که مرحله سرمایه‌داری انحصاری است فهمید. روسیه کشوری با انحصارات بسیار قوی است: درتعداد میلیاردرها رتبه پنجم جهان را دارد، از یک سو در سهم اسمی تولیدناخالض ملی جهان رتبه یازدهم ولی به لحاظ تولید ناخالص ملی واقعی و نیز تولید صنعتی جهان رتبه ششم را دارد. روسیه قدرت انرژی عظیمی دارد و از آن درمتن تقابل سرمایه‌داری استفاده می‌کند. روسیه توانایی پیش‌برد سیاست خارجی خود را با اعمال حق وتو خود در شورای امنیت سازمان ملل دارد.

حزب‌کمونیست یونان نیروهای امپریالیستی را برابر نمی‌داند. با وجود تمام مسائل، هریک ازآن‌ها دررقابت شدیدی که جریان دارد جایگاه خودش را دارد. امروز آمریکا قوی‌ترین قدرت امپریالیستی کره زمین است ، اما این برتری درسیستم جهانی سرمایه‌داری از سوی چین، قوی‌ترین قدرت اقتصادی سرمایه‌داری مدرن به چالش کشیده می‌شود، چین به‌سرعت قدرت نظامی خود را توسعه می‌دهد و درحال ایجاد ائتلاف با روسیه‌ سرمایه‌داری است. روسیه دومین قدرت نظامی جهان و تنها کشورسرمایه‌داری است که امروز می‌تواند قوی‌ترین قدرت امپریالیستی روی کره‌ی زمین، یعنی امریکا را به نابودی هسته‌ای تهدید کند. بنا براین، ما درباره جنگ نیروهای امپریالیستی مدرن جهان صحبت می‌کنیم، جنگ «راهزنان» که مردم نباید در آن جنگ طرف کسی را بگیرند. سمت درست تاریخ درمبارزه خلق‌ها علیه انحصارها، علیه سرمایه‌داری، برای ازبین بردن بهره‌کشی انسان از انسان نهفته است.

پرسش: اوکرایینی‌ها قطعاً مانند تمام خلق‌های جهان حق تعیین سرنوشت دارند. اما آیا این حق نباید از سوی رهبری‌هایی که به صورت نامعلومی نمایندگی مردم را نمایش می‌دهند و امنیت دیگرخلق‌ها را به‌خطر می‌اندازند اعمال شود؟ اگراوکرایینی‌ها حق تعیین سرنوشت دارند، چرا روس‌هایی که در کریمه و دونباس اکثریت قوی دارند، به‌لحاظ تاریخی مناطق روسی این حق را ندارند؟
پاسخ: درواقع، چه‌کسی می‌تواند «مقیاس‌هایی» برای وزن کردن میزان نمایندگی رژیم‌های بورژوازی پیداکند؟ مثلاً، رژیم ارتجاعی کنونی دراوکراین پی‌آمد کودتایی است که درسال ۲۰۱۴ دولت یاناکوویچ را سرنگون کرد، درعین حال رژیم کنونی روسیه ناشی ازاقدامات کودتایی یلتسین در سال ۱۹۹۳ است، که درآن زمان تانک‌ها مجلس روسیه را بمباران کردند. هر دو رژیم ناشی ازکودتای مشابه انحلال اتحادجماهیرشوروی، سرنگونی سوسیالیسم، برخلاف خواست اکثریت خلق‌های اتحادشوروی هستند، که (خواسته مردم) دررفراندوم مربوطه به نمایش درآمد. درنتیجه، امروز، دو خلقی که در سال‌های حاکمیت سوسیالیسم، ۷۰ سال بایک دیگر کار و زندگی می‌کردند، تحت رهبری طبقات بورژوازی، یک دیگر را می‌کشند.

در رابطه با مسئله‌ حق تعیین سرنوشت، باید یادآوری کنیم که امروز این (عبارت) تا حد زیادی دراستفاده برای دولت‌های بورژوازی (به عبارتی) قابل انعطاف تبدیل شده است. این عبارت حتی برای توجیه داخل شدن کشورها، مانند مقدونیه شمالی یا اوکراین به سازمان‌های امپریالیستی ناتو و اتحادیه اروپا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

کمونیست‌ها باید به این موضوع ویژه، به‌صورتی که لنین، رهبرانقلاب اکتبر ۱۰۰ سال پیش با آن برخورد کرد نزدیک شوند. لنین، در راس همه چیزها گفت که: «مطالبات مختلف دموکراسی، همراه با حق تعیین سرنوشت، چیز مطلقی نیستند، بلکه “بخشی” ازکل (مطالبات) دموکراتیک (امروز: کل ؛ مطالبات؛ سوسیالیستی) جنبش”جهانی” هستند.: * به‌عبارت دیگر، لنین ما را دعوت می‌کند تا حق تعیین سرنوشت را در اتحادی دیالکتیکی با برانداختن قدرت بورژوازی ببینیم.

حزب‌ کمونیست یونان امروز موضوع را براین اساس می‌بیند: ازحقوق ملی واقلیت‌های مذهبی دفاع می‌کند و با ملی‌گرایی که ازجهت‌های مختلفی درحال توسعه است مخالفت می‌کند، حزب از مرزها ، تمامیت ارضی کشورها، و قراردادهایی که آن‌ها را تعیین می‌کنند دفاع می‌کند، حزب مبارزه مشترک کارگران علیه دشمن مشترک یعنی سرمایه‌داری، طبقات بورژوازی ومنافع آن‌ها را ترویج می‌کند.

سرزمین‌هایی که شما به‌عنوان «به لحاظ تاریخی مناطق روسی» توصیف می‌کنید پس ازانحلال کشور واحد اتحادجماهیر شوروی، در داخل کشور بورژوایی اوکراین قرارگرفتند، که درآن زمان یا بعداً مورد مناقشه رهبری روسیه نبود، دراین سرزمین‌ها حتی رفراندومی هم، در رابطه با کشوری که مردم آن‌ها می‌خواهند به آن به‌پیوندند برگزار نشده است.

البته، می‌دانید که، مرم یونان و قبرس گذشته‌ تلخ و تجربه‌ معاصر بهانه‌هایی را دارند که در طی زمان از سوی بورژوازی ترکی و نمایندگان سیاسی آن برای تهاجم و اشغال ۴۰ درصد ازخاک قبرس، مورد مناقشه قراردادن حق حاکمیت یونان برجزایرخود، مورد مناقشه قراردادن حق حاکمیت یونان و قبرس، «بازی‌های» بهره کشی با برنامه‌های خطرناک برای اقلیت مسلمان تراس غربی (منطقه یونانی‌نشین بین رودخانه‌های نستوس و اوروس در شمال شرقی یونان- مترجم)مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

بنابراین، صرف‌نظر از بهانه‌هایی که طبقات بورژوازی ممکن است ازآن‌ها استفاده کنند، کارگران هیچ منفعتی دربرنامه‌های سرمایه‌داران، درتغییرات مرزی که با خون‌ریزی اتفاق می‌افتد، همان چیزی که هم‌اکنون دراوکراین جریان دارد، ندارند، (این تغییرات) نفرت‌های ملی‌گرایانه را افزایش می‌دهند و مانعی برای اقدام مشترک حیاتی خلق‌ها هستند. برای تحقق شعار «پرولتاریای جهان متحد شوید!» باید به بربریت سرمایه‌داری پایان داد.

———————————–
* و. ا. لنین: «خلاصه بحث درباره حق تعیین سرنوشت» مجموعه آثار جلد ۳۰، ص ۳۹.

مصاحبه با دیمتریس کنستانتاکوپولوس انجام و در وب سایت kosmodromio منتشر شد.

http://www.idcommunism.com/2022/09/interview-with-kke-mep-lefteris-nikolaou-alavanos-on-imperialist-war-in-ukraine.html

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mukm5s55