تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: کانترپانچ
۱۲ دسامبر ۲۰۱۱
برگردان: ع. سهند

عمليات پنهان AFL-CIO در ونزوئلا

 

در سال ۲۰۰۲، بازوی بين‌المللی AFL-CIO موسوم به «مرکز همبستگی» پس از آن‌که معلوم شد از بازيگران شرکت کننده در کودتای کوتاه‌مدت عليه رئیس‌جمهور هوگو چاوز حمايت می‌کرده،  بسيار شرمنده و سراسيمه شد. همان‌طور که نويسندگان و نوشته‌های بسياری در آن موقع نشان دادند، «مرکز همبستگی» با پول اعطايی از «موقوفه ملی برای دمکراسی» (NED)، از «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا» (CTV) حمايت می‌کرد و آن به نوبه خود ابزاری در کودتا عليه چاوز بود، و همان‌طور که خوانندگان ممکن است به ياد داشته باشند، در ربودن هوگو چاوز درگير بود.

به عنوان مثال، «نيويورک تايمز» در مقاله‌ای تحت عنوان «کمک مالی ايالات متحده به خاطر ارتباط با سرنگونی چاوز زير ذره‌بين است» نوشت: که «موجب نگرانی ويژه ۱۵۴٫۳۷۷ دلاری است که از طرف موقوفه ملی برای دمکراسی به مرکز آمريکايی برای همبستگی کارگری بين‌المللی، بازوی بين‌المللی AFL- CIO  داده شد، تا به سنديکای کارگری اصلی ونزوئلا برای پيشبرد حقوق کارگری کمک کند.» همان‌طور که «نيويورک تايمز» گفت: «سنديکای ونزوئلايی، کنفدراسيون کارگران ونزوئلا، اعتصابات کارگری را رهبری کرد که مخالفت با آقای چاوز را برانگيخت. کارلوس اورتگا رهبر سنديکا، با پدرو کارمونا استانگا، سرمايه‌داری که برای مدت کوتاهی در چالش دولت جای آقای چاوز را گرفت، ارتباط نزديک داشت.»

و بيش‌تر از اين، معلوم شد که «مرکز همبستگی» درست قبل از کودتا، نقش مهمی در متحد کردن «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا» و «اتاق بازرگانی ونزوئلا» (FEDECAMARAS) بازی کرد. اين مهم است زيرا «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا» و «اتاق بازرگانی ونزوئلا» مشترکاً کودتا را طراحی و اجرا کردند. با اين وجود، «مرکز همبستگی» به طرز تعجب‌برانگيزی در محل نماند تا شاهد سرانجام کودتا باشد. اين بدين خاطر است که درست سه هفته قبل از انجام کودتا، دفتر خود را (که مسؤول کل منطقه آند است) از کاراکاس، ونزوئلا به بوگوتا، کلمبيا منتقل کرد.

«مرکز همبستگی» سعی کرد – با انکار اين‌که «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا» که از آن در واقع تا زمان کودتا حمايت می‌کرد، هيج ارتباطی با کودتا نداشت، از خود در برابر اتهاماتی دفاع کند که می‌گويند هنوز اسير شگردهای همکاری خود با دولت ايالات متحده در جنگ سرد برای سرنگون کردن دولت‌های مترقی و ملی‌گرا در جهان سوم است- به عنوان مثال سرنگونی آلنده در شيلی و آربنز در گواتمالا. همان‌طور که «بوستون گلوب» در مقاله‌ای تحت عنوان «تحقيق پی‌برد، دلارهای مالياتی ايالات متحده صرف کمک مالی به برخی از دشمنان چاوز شد» نوشت اين انکار با توجه به اين واقعيت رنگ می‌بازد که «رسانه‌های ونزوئلا نوار يک گفت‌و‌گوی تلفنی بين پرز [کارلوس آندرئس پرز رييس‌جمهور تبعيدی سابق] و کارلوس اورتگا، رييس «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا» را پخش کردند که در آن دو طرف عليه چاوز توطئه می‌کردند.» در پايان، AFL-CIO بعداً اعتراف کرد که رهبری «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا»  فعالانه در کودتا عليه چاوز شرکت داشت. همان مقاله «بوستون گلوب» نتيجه گرفت که دفاع ديگر «مرکز همبستگی» مبنی بر اين‌که صرفاً در موضوعات دمکراسی‌سازی داخلی به «کنفدراسيون کارگران ونزوئلا» کمک می‌کرد، دروغ ثابت شده است.

اين ما را به امروز می‌آورد. اگر کسی که در ارتباط با آن اعمال بد نگران است به وب‌سايت «مرکز همبستگی» برود و لينک «ما در کجا کار می‌کنيم» را باز کند، ممکن است آسوده‌خاطر شود که ونزوئلا مشخصاً از فهرست کشورهايی که «مرکز همبستگی» در آن‌ها فعاليت می‌کند، غايب است. به همين سياق، «مرکز همبستگی» در آخرين «گزارش سالانه» خود هيج اشاره‌ای به ونزوئلا نمی‌کند. اما، اگر کسی به وب‌سايت يکی از بزرگ‌ترين حاميان «مرکز همبستگی» يعنی «موقوفه ملی برای دمکراسی» برود، خواهد ديد که اين گمراه کننده است. زيرا، «موقوفه ملی برای دمکراسی» در بخشی تحت عنوان «منطقه آمريکای لاتين» توضيح می‌دهد که اخيراً ۴۰۰٫۰۰۰ دلار به «مرکز همبستگی» داده است تا در کلمبيا و ونزوئلا فعاليت کند. من يادآور می‌شوم که اين مبلغ علاوه بر ۲ ميليون دلاری است که «موقوفه ملی برای دمکراسی»- که وب‌سايت آن علناً انزجار خود را از «سوسياليسم قرن بيست‌و‌يکم» اعلام می‌دارد – به «مرکز همبستگی» برای ديگر فعاليت‌ها در آمريکای لاتين داده است. و همان‌طور که «موقوفه ملی برای دمکراسی» توضيح می‌دهد، «در ونزوئلا، مرکز همبستگی کار خود با شرکاء را ادامه خواهد داد…»- کلمات بسيار ناميمونی اگر ماهيت کاری که شرکای «مرکز همبستگی» در ونزوئلا درگير آن بوده اند، در نظر گرفته شود.

آشکار نيست که «مرکز همبستگی» AFL-CIO،که تقريباً تمام بودجه خود را از کمک‌های فدرال تأمين می‌کند (۲۸ ميليون دلار از کل بودجه ۳۰ ميليون دلاری آن)، از منابعی مانند «موقوفه ملی برای دمکراسی»، وزارت امور خارجه ايالات متحده، و «آژانس آمريکایی برای کمک بين‌المللی» (USAID)- در حال حاضر در ونزوئلا چه می‌کند. منابع در سفارت ونزوئلا در شهر واشنگتن می‌دانند که AFL-CIO در ونزوئلا است و ظنين هستند که به گروه‌های اپوزيسيون در تلاش برای کنار زدن پرزيدنت چاوز در انتخابات رياست جمهوری آينده فعالانه کمک می‌کند. باز‌هم، حقيقت آشکار نيست، اما با توجه به پرونده دهشتناک AFL-CIO در آمريکای لاتين، و در ونزوئلا در گذشته نزديک؛ و با توجه به اين‌که عامدانه اين واقعيت را پنهان می‌کند که حتا در ونزوئلا فعاليت دارد؛ و با توجه به اين‌که عمدتاً برای بودجه خود به دولت ايالات متحده و «موقوفه ملی برای دمکراسی» دو منبعی که علناً با دولت کنونی در ونزوئلا خصومت دارند- وابسته است، سوءظن به اين‌که AFL-CIO سرگرم فعاليت‌های مشکوک در ونزوئلا است، منصفانه به نظر می‌رسد.

نهايتاً، تنها راه رفع اين سوء‌ظن‌ها اين است که AFL-CIO با اعضای خود صادق باشد و علناً در بارۀ فعاليت‌های جاری خود در ونزوئلا و همه ۶۰ کشوری که در آن‌ها درگير است، حساب پس بدهد. مشکل تا امروز اين بوده است که AFL-CIO فراخوان‌های رسيدگی به فعاليت‌های خود در جهان سوم را رد کرده است، و اصرار دارد که از نظر بين‌المللی در سايه- و در موارد بسياری به نمايندگی از طرف منافع سياست خارجی ايالات متحده- فعاليت کند.

زمان اين پنهان‌کاری بايد به سر برسد. با اين وجود، من ابداً خوش‌بين نيستم، عمدتاً به اين دليل که مسايل زيادی در ارتباط با زد‌وبندهای بين‌المللی AFL-CIO برای پنهان کردن وجود دارد. در واقع، بهترين توضيح اين واقعيت را عضو سابق «مؤسسه آمريکايی برای گسترش آزاد کار» (AIFLD) (سلف «مرکز همبستگی») مطرح کرد و خواهان آن شد که AFL-CIO پيرامون امور بين‌المللی خود«شفاف» عمل کند. اين فرد، که به شرط عدم افشای نامش اطهارنظر کرد، نکات زير را در بارۀ سياست‌های امپرياليسم کارگری AFL-CIO بيان نمود:
«در واقع، AFL-CIO چيزهای زيادی پيرامون دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در ارتباط با مؤسسه‌های بين‌المللی خود برای پنهان کردن دارد… «فدراسيون آمريکايی کار» (AFL) در اين دوره به خاطر شورش‌های کمونيستی در سراسر جهان يا، حداقل، شورش‌های کمونيستی متصور، هميشه در دريافت کمک مالی از رؤسای جمهور جمهوری‌خواه موفق‌تر بود. همان‌طور که می‌دانيد، من به مدت سه سال در آمريکای مرکزی و کارائيب بخشی از فعال‌ترين دوره بودم. بعضی چيزها را می‌توانم بگويم و بعضی چيزها را به خاطر احتمال پيگرد قانونی نمی‌توانم مطرح کنم. می‌توانم بگويم که رَخت‌های چرک زيادی وجود دارد. برخی کمک‌های مالی مربوط به چيزی بود که من عمليات مخفی می‌نامم، گرچه اين بخش خيلی کوچکی از کل فعاليت جهانی بود. بخش عمده فعاليت مربوط به اين می‌شد که به سفارتخانه‌ها و وزارت امور خارجه ايالات متحده چيزی گفته شود که می‌خواستند بشنوند، و اين‌که سنديکاهای کارگری در تمام اقتصادهای در حال توسعه تحت تهديد کمونيست‌ها و خراب‌کاری چپ افراطی قرار داشتند، گرچه در اکثر موارد آنان مواردی از ملی‌گرايی افراطی بودند و نه ملهم از کمونيست‌ها. در هرحال، آن راهی بود که می‌شد کمک‌های مالی دريافت کرد و مؤسسات از اين طريق قدرت خود را، با پول و کادر، بنا کردند. هر سرپرست برنامه کشوری همين کار را کرد، پول، پرستيژ، قدرت، اعمال نفوذ.

دلايل روشنی برای نپرداختن به گذشته وجود دارد، محرمانه بودن اطلاعات، از دست دادن کمک مالی، برخی افراد هنوز جزو کادرها هستند گرچه اکثراً تصفيه شدند…»

و، در حالی که فعاليت بين‌المللی AFL-CIO  قرار بود بعد از رسيدن «جان سوينی» به رياست در سال ۱۹۹۵ تغيير کند، همين منبع روشن کرد که بنا به خود ماهيت فعاليت بين‌المللی AFL-CIO و کسانی که از آن حمايت می‌کنند،  چنين چيزی اتفاق نيافتاد. آن‌طور که او توضيح داد:
«برخی افراد در AFL در خدمت برنامه قرار گرفتند. جان سوينی يکی از افراد مورد علاقه برای عضويت هيأت‌های عالی‌رتبه‌ای بود که در مأموريت‌های حقيقت‌ياب و همبستگی در سراسر جهان شرکت می‌کردند. و، من می‌توانم اضافه کنم، در بهترين هتل‌ها اقامت می‌کردند و نوعی تور گروهی درجه يک بود… مناصب خود می‌توانند فاسد کننده باشند و شهرت بين‌المللی دارند…»

من اين مقاله را با اين اميد می‌نويسم که AFL-CIO نگاه جدی به خود و به نقش خود در جهان بياندازد؛ به اين اميد که نفوذ فاسد کننده دريافت ميليون‌ها دلار از «موقوفه ملی برای دمکراسی» و از وزارت امور خارجه ايالت متحده را مورد بازبينی قرار دهد- پولی که ناگزير آن‌ها را اسير منافع سياست خارجی ايالات متحده می‌کند، حتا در حالی که AFL-CIO، در منتهای وارونه‌گويی و رياکاری، ادعا دارد با چيزی که در کشورهايی مانند چين و کوبا سنديکاهای «تحت سلطه دولت» تصور می‌کند، می‌جنگد. و، به طور خلاصه، اميدوارم که با زير سؤال بردن فعاليت‌های پنهان کنونی آن در ونزوئلا، AFL-CIO برای هميشه، يا حداقل تا زمانی که تصميم بگيرد به کشورهايی مانند ونزوئلا در مبارزه‌شان عليه سلطه ايالات متحده کمک کند، آن کشور را ترک نمايد.

* آلبرتو سی روئيز، از پيشکسوتان جنبش‌ سنديکائی و جنبش صلح.

توضيحات مترجم:
**
 AFL-CIO مخفف «فدراسيون آمريکايی کار- کنگره سازمان‌های صنعتی» است.
*** برای آشنايی با نمونه‌هايی از فعاليت‌های «مرکز همبستگی» در ارتباط با ايران نگاه کنيد به:
۱- «رهبر سنديکايی ايران ربوده شد»:
http://www.solidaritycenter.org/files/pressrelease_osanloo071107.pdf
۲- لخ والسای ايران از زندان آزاد شد»:
http://www.demdigest.net/blog/2011/06/iran%E2%80%99s-lech-walesa-freed-from-jail/
۳- «صدها آموزگار ايرانی در جريان اعتراض مسالمت‌آميز مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفتند»:
http://www.solidaritycenter.org/content.asp?contentid=658
۴- «مرکز همبستگی» از طريق شعب و وابستگان خود در کشورهای مختلف موضع خود دربارۀ جنبش کارگری ايران را پيش می‌برد. به عنوان مثال، نگاه کنيد به فعاليت هم‌فکران آن‌ها در اندونزی در ارتباط با ايران:
http://solidaritycenter.org/content.asp?contentid=899
۵- نگاه کنيد به انعکاس فعاليت‌های «کارگری» «مرکز همبستگی» در وبلاگ «تغيير رژيم ايران»:
http://regimechangeiran.blogspot.com/2006/02/solidarity-center-demands-release-of.html

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3cwrvtxm