تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: شبکه همبستگی (SolidNet)
۱۶ مه ۲۰۲۳
توضیح عدالت: در روز شنبه ۱۳ مه، رفیق الیسئوس واگناس، عضو کمیته مرکزی و مسئول بخش روابط بینالملل حزب کمونیست یونان، در برنامه انتخاباتی حزب کمونیست یونان در نیویورک حضور یافت و سخنرانی نمود. در آن برنامه علاوه بر یکی از رفقای ما، یک هیأت سه نفر از حزب کمونیست کارگران ایالات متحده آمریکا، و یک نفر از حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا شرکت داشتند.
در آغاز برنامه برگردان انگلیسی متن سخنرانی رفیق واگناس در اختیار حضار قرار گرفت. در روز ۲۳ مه متن انگلیسی در سایت حزب کمونیست کارگران ایالات متحده آمریکا، در نشانی زیر منتشر شد.
حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا تا این لحظه حتا خبر برگزاری آن برنامه را در روزنامه اینترنتی «دنیای مردم» منتشر نکرده است. در زیر برگردان فارسی سخنرانی در اختیار خوانندگان گرامی قرار میگیرد.
در حاشیه برنامه رفیق ما فرصت یافت با رفیق یونانی گفتوگوی کوتاهی داشته باشد، و ضمن ارائه گزارش مختصری از وضعیت ایدئولوژیک-سیاسی در رهبری تشکلات رسمی کنونی حزب تودۀ ایران، و موضع فرصتطلبانه آن درباره جنگ در اوکرایین که هیچ شباهتی با موضع منسجم و جامع حزب کمونیست یونان ندارد، و بیشتر یک واکنش در برابر سیاست کنونی جمهوری اسلامی، و اعلام همصدایی و همراهی آن با متحدین ایرانی «چپ اروپایی» است، فهرستی از ترجمههای فارسی «عدالت» از اسناد حزب کمونیست یونان را با وی در میان گذاشت.
***
برنامه حزب کمونیست یونان در نیویورک
در روز شنبه ۱۳ مه، الیسئوس واگناس، عضو کمیته مرکزی و مسئول بخش روابط بینالملل حزب کمونیست یونان، با مهاجران یونانی در نیویورک، ایالات متحده آمریکا گفتوگو کرد. متن کامل سخنرانی او به شرح زیر است:
دوستان، رفقای گرامی،
عصر بخیر!
بسیار خرسندیم که در اینجا، در نیویورک، با شما هستیم و این فرصت را داریم که رویداها در یونان و در سراسر جهان و همچنین ارزیابیها حزب کمونیست یونان را به اطلاع شما برسانیم.
در ۲۱ مه، در یونان انتخابات پارلمانی برگزار می شود، که علیرغم این فاکت که احزاب اصلی این کشور از دور اول کارزار انتخاباتی میتوانند دولت ائتلافی تشکیل دهند، احتمالاً به برگزاری انتخابات جدید، و پیش از موعد در ۲ ژوئیه منجر خواهد شد. چرا این اتفاق میافتد؟ چه چیز در سالهای آینده در انتظار مردم یونان است؟ این روندها در چه نوع فضای بینالمللی در حال وقوع است؟ گرایشات جهانی چگونه شکل میگیرند و موضع کمونیستها و همه مردمی که نسبت به آنها دغدغه دارند چگونه باید باشد؟ همه موارد بالا چه تأثیری بر روابط یونان و ترکیه و به طور کلی بر موقعیت بینالمللی کشور دارد؟ ارزیابی حزب کمونیست یونان از رویدادها و پیشنهاد آن چیست؟ من سعی خواهم کرد بر روی همه این موضوعات تمرکز نمایم.
برای کمک به بحثی که در ادامه خواهد آمد، به چند جنبه اشاره خواهم کرد.
من میدانم که شما تحولات یونان را دنبال میکنید، از این اینرو، تصور میکنم که به خوبی از تصادف غمانگیز اخیر قطار که جان ۵۷ نفر، عمدتاً دانشجویان جوان دانشگاه، را گرفت آگاه هستید. ما درباره جنایتی صحبت میکنیم که هم نمایندگان کمونیست در پارلمان و هم اتحادیههای راهآهن متشکل در «جبهه رزمنده همه کارگران» (PAME) در مورد آن هشدار داده بودند. همه دولتهای بورژوایی (دموکراسی نو ، سیریزا، پاسوک)، که با دنبال کردن سیاست بهاصطلاح آزادسازی، ابتدا شرکت راهآهن دولتی را تکه تکه کردند و سپس به سمت خصوصیسازی رفتند، مسئول جنایتی هستند، که انتظار وقوع آن میرفت. در این مورد، مانند هر حوزهای از زندگی اقتصادی و اجتماعی، به نظر میرسد که سود سرمایه بر جان و ایمنی کارگران و مسافران مقدم است.
آنطور که دولت ادعا میکند و سعی دارد همه تقصیرها را به گردن رئیس ایستگاه بیندازد، این یک «پدیده یونانی» یا یک «آسیب شناسی یونانی» نیست. تنها در سال ۲۰۲۱ در اتحادیه اروپا، ۱۳۸۹ سانحه بزرگ قطار به ثبت رسیده است که در مجموع ۶۸۳ کشته و ۵۱۳ مجروح داشته است، که از این تعداد ۹۷ مورد تصادف قطار بوده است. وجه مشترک در همه کشورهای سرمایهداری، سیاست دستیابی به حداکثر سود ممکن برای سرمایهداران و/یا دولت بورژوازی به بهای ایمنی کارگران و مسافران است.
اینجا، در ایالات متحده آمریکا، اخیراً یک حادثه جدی مشابه رخ داد. در ۳ فوریه، یک قطار باری نورفولک جنوبی با ۱۵۰ واگن حامل مواد خطرناک در [شهر] شرق فلسطین، اوهایو از خط خارج شد. تعداد ۳۸ واگن تصادم کردند که به یک فاجعه غیرقابل محاسبه انجامید، زیرا مواد شیمیایی سمی مانند اسید کلریدریک در هوا و زمین منتشر شد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این حادثه نیز نتیجه اجتناب ناپذیر کاهش تدابیر ایمنی و نیروی انسانی، تشدید کار، کاهش هزینههای حملونقل به منظور افزایش سود شرکتهای راهآهن بوده است. اعداد و ارقام نشان میدهند که در ایالات محده آمریکا هر دو هفته یکبار یک قطار حامل کالاهای خطرناک از خط خارج میشود! و این، صرف نظر از اینکه چه کسی در قدرت است- جمهوریخواهان یا دموکراتها- اتفاق میافتد. این بسیار گویا است که «اداره آمار حملونقل» بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۲۱، ۵۴ هزار و ۵۳۹ مورد خروج قطار از خط را ثبت کرده است. علیرغم این وضعیت، لابی تجاری راهآهن در ۵ سال گذشته بیش از ۲۰۰ میلیون دلار هزینه کرده است تا اجرای مقررات ایمنی در راهآهن را به طور کامل مسدود یا محدود کند، زیرا آنها به عنوان هزینه در نظر گرفته میشوند.
اما، دوستان و رفقای گرامی، چگونه ممکن است، قطارها در اروپا، آمریکا و جاهای دیگر در زمانی که بشریت فناوری را در چنین سطح پیشرفتهای توسعه داده است، و به عنوان مثال به ما اجازه میدهد تا سفارش پیتزای خود را پیگیری کنیم، همچنان با هم تصادم کنند؟ چگونه ممکن است در حالیکه دولت سرمایهداری میتواند برای بیرون راندن خانوادههای زحمتکش از خانههایشان، تصرف مسکن و اخراج آنها را سازماندهی کند، فقط ۱۳ درصد از مسیرهای شبکه راهآهن مرکزی اتحادیه اروپا تحت سیستم مدیریت خودکار ترافیک ریلی (ERTMS) کار میکنند؟
پدیدههای گوناگون در اروپا و همچنین در ایالات متحده، «متروپل» سرمایهداری، نشان میدهند که دولت سرمایهداری قادر به محافظت از ما در برابر سیل، کولاک و آتشسوزی نیست، اما کاملاً قادر به سرکوب تظاهرات، تضعیف اعتصابات و هدایت کردن جنگ با سلاحهای کشنده فوق-مدرن است
ما معتقدیم که همه اینها، نه به این دلیل که در برخی محاسبات اشتباه شده است، یا صرفاً به این دلیل که برخی افراد «وظیفه خود را خوب انجام نمیدهند»، بلکه به این دلیل رخ میدهند که این نظام اولویتها و نیازهای خود را تعیین میکند که متأسفانه برای ما، در تضاد با نیازها و اولویتهای کارگران و مردم قرار دارند.
در هفتههای نخست پس از تصادف قطار در یونان، خشم و انزجار شدیدی، بویژه در بین جوانان وجود داشت. حزب کمونیست یونان و جوانان کمونیست یونان در خط مقدم تظاهراتی بودند که صدها هزار نفر در آن شرکت کردند. حزب کمونیست یونان در آستانه انتخابات پیش رو، از مردم میخواهد که این خشم بزرگ را به نیروی مبارزه تبدیل کنند؛ و اینرا میتوان با یک حزب کمونیست یونان حتا نیرومندتر انجام داد. حزب کمونیست یونان نشان داده است که سیاست برای سودورزی، که بوسیله کسانی که حاکمند و در گذشته حکومت کردهاند دنبال میشود، برای جنایت در تمپه، ساختمانهای در حالت ریزش مدارس، فقدان اقدامات بهداشتی و ایمنی در محلهای کار، فقدان حفاطت برنامهریزی شده از جان و مال مردم در برابر آتشسوزیهای طبیعی، سیل، زلزله و تصادفهای بزرگ مقصر است.
بر کسی پوشیده نیست که همه احزاب و سیاستمداران بورژوازی که حکومت کردهاند و امروز رأی مردم را میخواهند (دمکراسی نو، سیریزا، پاسوک، ولوپولوس، واروفاکیس) مسئول موج ۹۰۰ قانون ضدمردمی تصویب شده در کشور از طریق ۳ تفاهمنامه در سالهای بحران سرمایهداری هستند. اکنون آنها به ما میگویند چون یونان از تفاهمنامهها خارج شده است، آنها قادر خواهند بود برنامه خود را بدون هیچ مانعی اجرا کنند. دمکراسی نو خواستار ثبات است، در حالی که سیریزا خواستار یک دولت «ائتلافی مترقی» است. اما، هر دوی آنها این واقعیت را پنهان میکنند که قوانین ضدمردمی که حقوق کارگران و درآمد مردم را زیر پا گذاشتهاند، همچنان پابرجا میباشند! آن قوانین زندگی میلیون ها نفر را تعیین میکنند!
آنها این واقعیت را کتمان میکنند که هم در چهارچوب بحران جدید اقتصادی سرمایهداری در اتحادیه اروپا که بوسیله سازمانهای بینالمللی پیشبینی شده است، و هم در چهارچوب رویاروییهای حاد امپریالیستی، دور جدیدی از سیاستهای خشن ضدمردمی در راه است. آنها از ذکر این نکته قصور میکنند که بار تفاهمنامههای دائمی مانند «نیمسال اروپایی»، «پیمان مالی»، «پیمان یورو +» و «صندوق بهبود» بر دوش مردم است. تمام این ابزارها، که بوسیله همه احزاب دیگر تأیید میشوند، برای تضمین اتخاذ تدابیر مستمر در خدمت سرمایه به هزینه کارگران میباشند. آنطور که ما میگوییم، این یک اَبَرتفاهمنامه است که همه احزاب دیگر به آن ملزم میباشند. به همین دلیل سیریزا به ۵۰ درصد و پاسوک به ۷۰ درصد از لوایح ارائه شده بوسیله دولت دمکراسی نو رأی دادند. اظهارات اخیر تسیپراس مبنی بر اینکه «دولت بعدی، صرفنظر از شکل آن، با بازگشت به توازن مالی مواجه خواهد شد» نیز گویا است. او با این سخنان از یک سو سرمایه را از «واقعگرایی» خود در مواجهه با بحران جدید مطمئن میکند، و از سوی دیگر در صورت روی کار آمدن حزبش، برای تشدید سیاست ضدمردمی، دستاویزی میتراشد.
دهد.
به این دلیل است که آن احزاب شماری از لوایح پیشنهادی حزب کمونیست یونان، مانند لوایح زیر را رد کردند:
– لغو مالیات بر ارزش افزوده مواد غذایی و کالاهای مصرفی، و همچنین لغو مالیات بر ارزش افزوده و عوارض بر سوخت، برق، نفت و گاز برای مصارف خانگی، آب و خدمات ارتباطاتی.
– ممنوعیت تصرف مسکن اقشار مردمی به دلیل عدم پرداخت بدهی.
– پیشنهاد ۵۰۰ اتحادیه کارگری برای برقراری مجدد قراردادهای دسته جمعی کار.
این ثبات ضدمردمی از طريق تضعیق حقوق است که بوسیله دموکراسی نو، سیریزا و پاسوک به نام تشویق و جذب سرمایهگذاری در کشور از آن دفاع میشود.در عمل، این مسیری است که به ناامنی و بیثباتی در زندگی مردم و جوانان میانجامد. این مسیری است که به دور جدیدی از مالیاتهای سنگین برای کارگران، تجاریسازی سایر بخشها از طریق افزایش سرسام آور هزینهها، قیمتها و خطرات برای مردم و در عینحال افزایش سود شرکتهای بزرگ منجر میشود. این مسیری است که مطمئناً به بحران جدید اقتصادی سرمایهداری، که بار آن بار دیگر بر دوش طبقه کارگر و صاحبان مشاغل آزاد و پیشهوران فقیر شهر و روستا قرار خواهد گرفت، منتهی میشود.
برعکس، ثبات برای مردم به معنای تامین زندگی و حقوق معاصر آنهاست. این مستلزم یک حزب کمونیست یونان نیرومندتر، جنبش کارگری بسیار نیرومندتر است تا راه را برای دگرگونیهای اجتماعی رادیکال هموار سازند.
برخی از مردم میپرسند: آیا حزب کمونیست یونان معتقد است که همه احزاب دیگر یکسان هستند، که هیچ حزب چپ و مترقی وجود ندارد؟
پیش از هر چیز، حزب کمونیست یونان هرگز نگفته است که همه احزاب دیگر یکسان هستند. اگر آنها یکسان بودند، نظام بورژوایی نمیتوانست کار کند. در این نظام، یک حزب بورژوایی برای یک یا دو دوره حکومت میکند، بخش بزرگی از مردم را ناامید میکند و سپس آنها را وامیدارد به حزب دیگری در درون نظام روی بیاورند؛ و همان داستان دوباره و دوباره تکرار میشود.
مسلماً تفاوتهای تاریخی و ایدئولوژیک بین سایر احزاب وجود دارد، اگرچه این تفاوتها در طول زمان کاهش مییابند. چند سال پیش دیدیم که سیریزا «چپگرا» با راست افراطی «آنل» (ANEL) یک دولت ائتلافی تشکیل داد، در حالیکه در این انتخابات پیوستن کادرهای به اصطلاح راست طرفدار کارامانلیس به فهرستهای سیریزا را میبینیم.
بیایید به عنوان مثال مفهوم چپ را در نظر بگیریم که این روزها مورد سوء استفاده قرار گرفته است، اما همیشه به معنای مبارزه با بیعدالتی، ستم، استثمار، ناتو، پایگاههای خارجی و جنگهای ناعادلانه بوده است. آیا سیریزا که خود را حزب «چپ رادیکال» مینامد، برای موارد فوق مبارزه میکند؟ خیر! برعکس، از نظام بیعدالتی، استثمار و جنگهای امپریالیستی حمایت میکند.
موضع همه احزاب دیگر در قبال موضوع جنگی که در نتیجه فروپاشی اتحاد شوروی در اوکرایین رخ داده است، گویاست. بگذارید یادآور شوم که همه احزاب، به استثنای حزب کمونیست یونان انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را جشن میگرفتند و به مردم وعده «راههای به صلح و سعادت» میدادند. امروز، ۳۲ سال بعد، ما شاهد زنجیرهای از جنگها و مداخلات امپریالیستی- یوگسلاوی، افغانستان، لیبی، سوریه و غیره- هستیم.
جنگی که در اوکرایین شروع شده است بین طبقات بورژوازی و انحصارات بر سر کنترل ثروتهای معدنی، مسیرهای حملونقل کالا، اراضی حاصلخیز، نیروی کار، ستونهای ژئوپولیتیک و سهم بازار در جریان است. بشکه باروت این درگیری به دلیل گسترش ناتو، شکلگیری طرحهای مختلف برای یکپارچگی سرمایهداری در قلمروهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق، پایگاههای نظامی جدید ناتو در بالتیک، دریای سیاه، بالکان و غیره، برای مدتی طولانی انبار شده است. حزب ما هم دستاویزهایی را که طرف اورو-آتلانتیک درباره «دموکراسی» و «آزادی انتخاب متحدین» مطرح میکند، و هم «ضد فاشیسم» و «ضد امپریالیسم» مورد استناد طرف دیگر را رد میکند.
نیروهای اورو-آتلانتیک برای جلوگیری از طرحهای یکپارچگی سرمایهداری منطقهای که روسیه سرمایهداری موتور آن است، در سال ۲۰۱۴ از نیروهای ارتجاعی و حتی فاشیستی برای تغییر چشمانداز سیاسی حمایت کردند. آنها دست به اقدامات جنایتکارانه زدند، نیروهای کمونیستی و احزاب دیگر را غیرقانونی کردند. حزب کمونیست یونان حتا پیش از تهاجم نظامی غیرقابل پذیرش روسیه به اوکرایین، که ما آن را محکوم کردهایم، همه اینها را محکوم کرد و درباره خطرات هشدار داد.
متأسفانه کشور ما نیز تحت مسئولیت همه طرفهای حامی ارسال تجهیزات نظامی و گسترش پایگاههای آمریکا و ناتو، که از آنجا تجهیزات جنگی و نیرو فرستاده میشود، شرکت دارد. صحبت از ارسال سامانههای ضد بالستیک یونان، حتا ۱۰۰ تانک لئوپارد است. یکبار دیگر نشان داده میشود که هزینههایی که به نام دفاع انجام میشود و مردم یونان آنرا میپردازند در واقع برای نیازهای ناتو است. علاوه بر این، سودا، الکساندروپلیس، لاریسا، ولوس، هر گوشه از کشور ما که برای عملیات نظامی علیه طرف دیگر جنگ امپریالیستی مورد استفاده قرار میگیرد، هدف قرار میگیرد. همه ما میتوانیم بفهمیم، در زمانیکه هر دو طرف مدام از سلاحهای جدید در درگیری استفاده میکنند و در عینحال تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای مینمایند، این در صوررت یک جنگ سراسری به چه معناست.
حزب کمونیست یونان مردم یونان را از خطرات آگاه میسازد و در عینحال برای پایان دادن به دخالت کشور در جنگ امپریالیستی و ارسال تجهیزات برای درگیری، برای بستن پایگاههای نظامی، برای بازگشت بخشهایی از نیروهای مسلح که در ماموریتهای خارج از کشور شرکت دارند و البته مخالفت اعزام آنها به اوکرایین، برای خروج کشورمان از اتحادیههای امپریالیستی ناتو و اتحادیه اروپا، با حاکمیت مردم در سرزمین، خویش مبارزه میکند.
همه آنچه که ما امروز میخواهیم و برای آن مبارزه میکنیم ضروری است، زیرا اکنون زمانی است که درگیری بین قدرتهای قدرتمند امپریالیستی در سراسر جهان تشدید میشود، زیرا آنچه در اوکرایین میبینیم تنها بخشی از این درگیری است. با تشدید تضاد بین بلوک اورو-آتلانتیک و بلوک نوظهور اوراسیا، و رقابت ایالات متحده و چین برای برتری در نظام امپریالیستی جهانی، کانونهای جدید دائما در حال ظهور هستند یا ممکن است ظهور نمایند.
حزب کمونیست یونان برای جهانی صلحآمیز، عاری از درگیریهای نظامی، پایگاههای خارجی، مداخلات و جنگهای امپریالیستی، جایی که کشور ما بتواند روابط متقابلاً سودمند را با همه کشورهای علاقمند به این موضوع گسترش دهد مبارزه میکند. این در مورد روابط کشورمان با ترکیه نیز صدق میکند. این روابط امروز با رقابت طبقات بورژوازی بر سر اینکه کدام کشور به یک «کانون انرژی» مبدل خواهد شد، بر سر اینکه کدام انحصارها کنترل ثروت منطقه را در دست خواهند گرفت، مسموم میشود.
در این بستر، دولت ترکیه از قدرت اقتصادی و نظامی خود بهرهبرداری میکند و ادعاها و تهدیدات خود را پیرامون مسائل مربوط به حقوق حاکمیت یونان، حتا حاکمیت بر جزایر تشدید میکند. بنابراین، این ما را از استراتژی به اصطلاح مناطق خاکستری به دکترین «میهن آبی» کشانده است، که با اختلافات بیپایه بر سر حق جزایر بر فلات قاره و «منطقه انحصاری اقتصادی« (EEZ) یا حتا تقاضا برای غیرنظامی کردن آنها ترکیب شده است.
شما میدانید که فردا در ترکیه انتخابات سراسری برگزار خواهد شد؛ با این حال، باید برای ما روشن باشد که جهتگیری استراتژیک ترکیه با تغییر دولت قابل تغییر نیست. مشخص است که حتا «حزب جمهوریخواه مردم» (CHP) و ائتلاف آن، از اردوغان میخواهند که تجاوزگری خود را افزایش دهد. در سمت مقابل حزب کمونیست ترکیه قرار دارد، که برای آن در انتخابات فردا آرزوی موفقیت داریم.
ما با گزینههای استراتژیک بورژوازی ترکیه برای تسلط بر منطقه وسیعتر سروکار داریم. این هدف به ادعاهای آن در دریای اژه و مدیترانه شرقی، عملیات نظامی و اشغال سرزمینهای سوریه، مداخلات نظامی در شمال عراق، معامله دریایی غیرقابل قبول لیبی و ترکیه دامن میزند.
ادعاها و تهدیدهای بورژوازی ترکیه دیرینه و در حال افزایش است. آن ادعاها و تهدیدات همچنین از حمایت متحدان «قدرتمند» ما، مانند ناتو، که مرزها را در دریای اژه به رسمیت نمیشناسند، برخوردار است. هم دولت دمکراسی نو و هم دولت قبلی سیریزا به مردم اطمینان میدهند، که مسأله درگیری نظامی مطرح نیست و به این خوش خیالی بیپایه دامن میزنند، که «متحدین» و گسترش پایگاههای آنها در یونان بمثابه یک بازدارنده عمل خواهند کرد. با این حال، تاریخ نشان میدهد که این امر به دور از واقعیت است، همانطور که پایگاههای ناتو-انگلیس در قبرس مانع از تهاجم ترکیه به قبرس که چندین دهه است ادامه دارد، نشد.
بدیهی است که طرف ترکیهای دست به اعمال انجام شده میزند، و با هدف دستیابی به یک مصالحه جامع برای بهرهبرداری مشترک از منابع طبیعی منطقه، بر مذاکرات جامع، یک مصالحه دردناک به قیمت حقوق حاکمیت یونان، که در عینحال ضربهای به محیط زیست و آینده مردم دو کشور خواهد بود، پافشاری میکند.
تحولات بینالمللی، جنگ در اوکرایین، تلاش قدرتهای اورو-آتلانتیک برای نگه داشتن ترکیه در کنار خود، به قول خودشان نگه داشتن از «نفوذ منفی» روسیه و چین نیز تأثیر زیادی بر روابط یونان و ترکیه دارد. ما نمیتوانیم از خود نپرسیم که آنها در ازای آن چه دادهاند؟
دوستان و رفقای عزیز، به همین دلیل است که ادعای احزاب اصلی (دمکراسی نو، سیریزا، پاسوک) درباره موضع یونان، که گویا«ستون ثبات» در «مثلث بیثباتی» است، کاملاً بیاساس میباشد. اگر خانه همسایه شما آتش بگیرد و، در واقع، شما هستید که اجازه دادهاید آتشافروز از خانه خودتان عبور کند تا آن را براه بیاندازد، بسیار بعید است که شما سالم بمانید. این زمانی که به تحولات در اقتصاد سرمایهداری جهانی که با هرجومرج، رشد نابرابر و بحران مربوط میشود، بیشتر صدق میکند. سقوط متوالی اخیر بانکهای ایالات متحده، خاطرات سقوط بانکهای بزرگ در سال ۲۰۰۸ را بیاد میآورد که به بحران مالی بزرگ سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۸ انجامید، بحرانی که در یونان تا سال ۲۰۱۵ ادامه داشت.
از «ببرهای آسیا»، نامی که به اقتصادهای سرمایهداری آسیا داده شده بود، و در سال ۱۹۹۸ به شدت بیمار شدند، یا بحران ۲۰۰۸ یا بهاصطلاح بحران ویروس کرونا (در سال۲۰۲۰)، تا علائم بحران جدید (۲۰۲۳) پس از سقوط «بانک سیلیکون ولی»، آنچه در نهایت شاهد آن هستیم ناتوانی در سرمایهگذاری سرمایه به روشی سودآور است.
هر بار فرمولهای مختلف مدیریت مالی امتحان شد. در سالهای اخیر، هم در ایالات متحده و هم در اتحادیه اروپا، سیاست بدنام «معامله جدید سبز» (Green New De) و تحول دیجیتال برای مدیریت مشکل انباشت بیش از حد سرمایه که نمیتواند راهحلهایی برای سرمایهگذاری با سودآوری کافی پیدا کند، ایجاد شده است.
سیاست انبساطی ارائه وامهای کلان با نرخ بهره پایین، از طریق بستههای کمکهای دولتی که در سراسر جهان سرمایهداری رایج بود، نمیتوانست یک راهحل جادویی برای برونرفت از بحران ارائه کند و منجر به افزایش شدید تورم شد. بانکهای مرکزی در سرتاسر جهان از افزایش نرخ بهره بمثابه راهحلی استفاده کردند، که برای مسائل دیگر سم شد و به بنبستهای جدید در اقتصادهای سرمایهداری انجامید. تاریخ بارها ثابت میکند که سرمایهداری، چه با سیاستهای انقباضی یا انبساطی، چه با نرخ بهره پایین یا بالا، در نهایت به یک نتیجه میانجامد: تعمیق فقر کارگران و بحرانهایی که مبتنی بر تضاد اصلی نظام است، به سخن دیگر، خصلت اجتماعی تولید و تصاحب نتایج آن بوسیله سرمایهدار به عنوان ابزار تولید، مالکیت سرمایهداری است. مردم به این یا آن شکل تاوان بحرانها و «رشد» سرمایهداری» را میپردازند.
تقویت انحصارها، بینالمللی شدن اقتصاد سرمایهداری، هرجومرج رشد، انباشت بیش از حد عظیم سرمایه را حادتر میکنند؛ تضادها را با شدت بیشتری حاد میکند و به بحرانهای عمیقتری میانجامند. جنگهای تجاری، انرژی و ارزی، با رقابت بسیار شدید بین گروههای مالی بزرگ و دولتهای سرمایهداری که نهایتاً ما را به جنگهای امپریالیستی نزدیکتر مینمایند، خود را نشان میدهند.
به همین دلیل است که «جزئیات» برنامههای سیریزا و دمکراسی نو «توازن» مالی را به عنوان پیششرط یا «جهندگی اقتصادی» در نظر میگیرد، که در واقعیت چیزی جز سود سرمایه نیست.
اقتصاد سرمایهداری یونان، که در حال حاضر بهبود شکنندهای را نشان میدهد، در صورت بروز شوکهای جهانی تاثیرناپذیر نخواهد ماند. برعکس، به اصطلاح سیاست بیرونگرای اقتصاد یونان (به عنوان مثال اندازه بزرگ بخش گردشگری)، که در سالهای گذشته بوسیله دولتهای دمکراسی نو، سیریزا، و «فدراسیون شرکتهای هلنیک» (SEV) و بانک یونان بمثابه یک دستاورد بزرگ پسا-بحران معرفی شد، به طور عینی اقتصاد یونان را بیشتر در معرض نوسانات اقتصاد بینالمللی قرار میدهد.
در پایان سخنرانی اصلی خود، و پیش از اینکه به بحث بپردازیم، میخواهم برخی از پرسشهای شما را پیشبینی کنم.
برای اینکه مردم بتوانند بر اساس امکاناتی که علم و فناوری امروز در اختیارشان قرار میدهد، در نهایت آنطور که سزوار آنند زندگی کنند، چه باید کرد؟
رفقا و دوستان گرامی، شما میبینید که امروز امکانات این فرصت را به یونانیان خارج از کشور، به بسیاری از مهاجرانی که برای کار یا تحصیل از کشور خارج شدهاند، میدهد تا در انتخابات شرکت کنند. همه احزاب اطمینان حاصل کردهاند که نمایندگانی از یونانیها خارج از کشور را در فهرستهای خود قرار دهند. در عینحال، احزاب بورژوایی که حکومت کردهاند و میخواهند دوباره حکومت کنند، درباره عللی که باعث میشود هزاران نفر، عمدتاً جوانان، به خاطر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی که بوسیله دولتهای ضدمردمی در کشور ما دنبال شد یونان را ترک کنند، کلمهای نمیگویند. ما میبینیم که این دولتها حتا اقدامات لازم را برای حفظ آموزش به زبان یونانی که گام مهمی برای ادغام مجدد خانوادههای خارج از کشور، در صورتی است که بتوانند و تصمیم به بازگشت به میهن بگیرند، انجام نمیدهند.
حزب کمونیست یونان استدلال میکند که راه برای طبقه کارگر و اقشار مردمی برای زندگی در یک جامعه عادلانه وجود دارد.
برنامه حزب کمونیست یونان بطور علمی مستند میسازد که مردم امروز میتوانند برخوردار از حقوق معاصر و کیفیتی از زندگی که مطابق با قرن بیستویکم و پتانسیل زمان ما باشد زندگی کنند. برنامهریزی علمی مرکزی اقتصاد، اجتماعی شدن وسایل تولید، استفاده همه جانبه از کارگران و دانشمندان، نهادهای قدرت کارگری-مردمی، خارج شدن از اتحادیههای امپریالیستی میتواند با تضمین حقوق و رفاه مردم، رشد کشور را جلو براند.
برنامه حزب کمونیست یونان خروج کشور از ناتو و اتحادیه اروپا را، با قدرت در دست مردم، حفظ منابع ارزشمند و شکل دادن به روابط بینالمللی بر اساس منافع متقابل با همه مردم و کشورهایشان تضمین میکند.
فقط برنامه حزب کمونیست یونان به مشکل سیاسی کشور میپردازد. سازمان اقتصادی و اجتماعی سوسیالیستی، تازگی واقعی در قرن بیستویکم است و منافع زحمتکشان را تامین میکند.
فقط برنامه و مواضع حزب کمونیست یونان به مشکلات فوری کارگری – مردمی پاسخ میدهد. زمان آن فرا رسیده است که مفهوم معروف و ورشکسته بهاصطلاح شر کمتر را، که مردم را به پذیرش باخت برای حفظ منافع عده معدود فرا میخواند، رد کنیم. مردم میتوانند و باید خارج از چارچوب فعلی اتحادیه اروپا و قدرت سرمایه که وجه مشترک همه احزاب نظام است فکر کنند، تا بتوانند نفس راحتی بکشند و حقوق خود را استیفا نمایند.
کلیّت آنچه که ما تجربه میکنیم، مانند ابهام بحرانها و جنگهای امپریالیستی، این واقعیت غیرقابل انکار را روشن میسازد که در محدوده نظام سرمایهداری و این سیاست برای مشکلات حاد و روزافزون مردم راه حلی وجود ندارد.
مطمئناً این صرفاً با رأی دادن در انتخابات حل نخواهد شد؛ با این حال، تقویت انتخاباتی حزب کمونیست یونان قطعاً گام مهمی در سازماندهی مبارزات مردمی، در سازماندهی اپوزیسیون مردمی است، که نماینده آن حزب کمونیست یونان نیرومندی خواهد بود که به تجمع نیروهای اجتماعی کمک خواهد کرد، برای هر موضوع مورد دغدغه مردم مبارزه خواهد کرد و در عینحال پایههای سرنگونی بربریت سرمایهداری، برای ساختمان جامعه نوین سوسیالیستی-کمونیستی را خواهد گذاشت.
موضوع واحدی که در انتخابات مطرح است این است: یا یک دولت ضدمردمی نیرومند وجود خواهد داشت که به همان سیاستها ادامه می دهد یا یک حزب کمونیست یونان نیرومند که در خط مقدم خواهد بود، که سنگر اصلی در برابر همه آنچه که در راه است خواهد بود. زیرا ثبات برای مردم به معنای یک حزب کمونیست یونان بسیار نیرومندتر، به معنای حمایت از آنها در مبارزهشان علیه سیاست ضدمردمی و هموار ساختن راه برای سرنگونی آن است.
دوستان و رفقای گرامی،
چند روز به انتخابات ۲۱ مه مانده است و ما میتوانیم از آن برای صحبت درباره اهمیت تقویت حزب کمونیست یونان با بیشترین تعداد ممکن از مهاجرینی که حق خود برای رأی دادن در ایالات متحده آمریکا، در نیویورک، بوستون و شهرهای دیگر، یا حتا را بکاربندند استفاده کنیم. حزب کمونیست یونان میتواند در چشم کارگران مهاجر، مهاجرین نگاه کند، زیرا همیشه در کنار آنها، در مبارزه با عللی که آنها را از کشورشان رانده است، ایستاده است و به دنبال کمک به آنها برای حل مشکلاتی است که ممکن است با آن مواجه شوند.
http://solidnet.org/article/CP-of-Greece-Event-of-the-KKE-in-New-York/