شفقنا
۲۸ مهر ۱۴۰۰
ما نیازمند تجدید نظر اساسی هستیم که باید به اقتصادی قوی و توانمندی نظامی قدرتمندی منجر شود و به یک پشتیبانی و حمایت مردمی مقتدری بیانجامد در نتیجه به احترام در سطح منطقهای و بینالمللی برای ما می انجامد. اگر بتوانیم چنین مسیری را تشخیص بدهیم و در این مسیر گام برداریم چالشهای ما به حداقل ممکن میرسد در غیر این صورت در شرق و غرب و جنوب و شمال دچار چالش خواهید بود.
احتمالات پیشروی ایران در منطقه؛ نوذر شفیعی: ممکن است مدل چین را در پیش بگیریم. نیازمند تجدیدنظر اساسی در تاکتیکها هستیم
شفقنا آینده – دکتر نوذر شفیعی، استاد روابط بینالملل و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره چشم انداز روابط ایران و همسایگانش می گوید.
وی همچنین میافزاید: چند احتمال پیش روی ایران در آینده وجود دارد؛ یا مدل شوروی است که به دلیل فشارهای سنگینی که روی آن بود دچار فروپاشی شد یا مدل کره شمالی که میتوانیم ادامه بدهیم ولی با اقتصادی ورشکسته و نارضایتی گسترده یا به سمت ویتنامیزه شدن حرکت کنیم یعنی ارتباطمان را با غرب برقرار کنیم و یا مدل چین را در پیش بگیریم. چینیها در مقطعی با اصلاحاتی جزئی موفق شدند هم آرمانهایش را حفظ کنند و هم به توسعه اقتصادی برسند که امروز بزرگترین رقیب ایالات متحده آمریکا هستند و به نظر من این احتمال برای ایران بیشتر وجود دارد. اگر بخواهیم نظاممان حفظ شود و نفوذ منطقهای ما حفظ شود و به آرمانهای انقلابمان دسترسی پیدا کنیم و هر آنچه که ایده آلهای ما است؛ به نظر من تاکتیکهای سیاست خارجی ما باید تغییر پیدا کند. ما با یک تغییر تاکتیک میتوانستیم الان کجا باشیم که به دلیل سماجت در استراتژیهای خاص و تاکتیکهای خاص هنوز در این مرحله قرار داریم؟ البته تغییر تاکتیکی که من از آن حرف میزنم تدبیر خاصی میخواهد.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا آینده با دکتر شفیعی را میخوانید:
از روابط ایران و همسایگانش در آینده چه پیشبینیهایی میتوان داشت؟ طالبان بر مرزهای شرقی ایران مستقر شده، در شمال غرب ایران با آذربایجان دچار تنش شده و در این حال ترکیه از آذربایجان حمایت میکند، عراق به سمت اتحاد با کشورهای عربی میرود و در جنوب نیز کشورهای حاشیه خلیج فارس به سمت صلح با اسرائیل میروند. آیا این چالشها برای ایران جدی است و تهدیداتی برای آینده ایران به شمار میرود؟
برای اینکه کشوری بتواند از چالشهای سیاست خارجیاش عبور کند لازم است در داخل مستحکم باشد
امروزه کشوری نیست که در سیاست خارجی خود با تهدید و فرصت مواجه نباشد. اساساً کارکرد سیاست خارجی این است که تهدیدات را کاهش دهد و فرصتها را افزایش دهد اما اینطور نیست که فقط سیاستمداران کشور چنین ارادهای داشته باشند بلکه شرایط داخلی کشور و توانمندی اقتصادی و نظامی یک کشور و میزان متحدین خارجی آن کشور و همسازی یا ناهمواری با نظم بینالملل نیز دخالت دارند. برای اینکه کشوری بتواند از چالشهای سیاست خارجیاش عبور کند لازم است در داخل مستحکم باشد یعنی مردم به عنوان سرمایه اجتماعی پشت سر یک حکومت باشند و آن حکومت به لحاظ اقتصادی و توانمندیهای نظامی قوی باشد و همینطور با محیط منطقه ای و بین المللی خود رابطه ای متعادل و متوازن داشته باشد، این یک نگاه ظاهری به توانایی یک کشور در حل چالشهایش است.
متاسفانه ضعف اقتصادی ما به پاشنه آشیل ما تبدیل شده است
واقعیت این است که ما در همه این حوزهها با مشکل روبرو هستیم؛ در داخل اقتصادی چندان قوی نداریم و بنابراین متاسفانه ضعف اقتصادی ما به پاشنه آشیل ما تبدیل شده است و رقبا و دشمنان ما از این ضعف برای اعمال فشار بر ما استفاده میکنند. دوم اینکه ما در سطح بینالمللی نیز دچار چالش هستیم و به همین دلیل چالشها همدیگر را تقویت میکنند. به عنوان مثال وقتی که با آمریکا مشکل داریم ترکیه و رژیم صهیونیستی هم تشویق میشوند تا از در چالش با ما وارد شوند یا طالبان وقتی میبیند ما با محیط منطقهای و بینالمللی دچار چالش هستیم آنها هم این چالشها را نشانه ضعف ما قلمداد میکنند و در نتیجه ممکن است در صدد تحمیل خواستهها و تمایلات خود به ما بربیایند، بنابراین ما در کل این وضعیت را داریم در شمال دچار چالش هستیم؛ اگر آذربایجان تشخیص ندهد که ما دچار ضعف هستیم به هیچ عنوان جرات نمیکند چنین جسارتهایی را به ایران روا بدارد.
ما و متحدین ما در عراق چه اشکالاتی داشتیم که روز به روز فضای سیاسی را از دست میدهیم؟
تضعیف سیاست خارجی ما به رقبای ما امکان داده بر علیه خود ما وارد میدان شوند
نیازمند تجدید نظر اساسی هستیم که به اقتصادی قوی و توانمندی نظامی قدرتمندی منجر شود
آذربایجان احساس کرده که ایران در داخل دچار مشکل است و خود را از پشتیبانی ترکیه و گرجستان و اسرائیل و آمریکا برخوردار دیده و لذا به خودش اجازه انجام هر کاری را میدهد یا همسایه ما در عراق که وقتی در قدرت شریک ما تزلزلی دیده میشود باز هم میتواند نشانه ضعف ما باشد چرا طرفداران ما نتوانند کرسیهای بیشتری را در عراق کسب کنند؟ علت چیست؟چرا بعد از این ماجرا برای کسب مجدد قدرت به سلاح متوصل میشوند؟ ما و متحدین ما در عراق چه اشکالاتی داشتیم که روز به روز فضای سیاسی را از دست میدهیم؟ مجموعه اینها ما را به مسیری هدایت میکند و نشان میدهد مشکلی در کار دولتمردان ما وجود دارد که باعث تضعیف سیاست خارجی ما شده است و همچنین جایگاه ما را تضعیف کرده است، این تضعیف جایگاه به رقبای ما امکان داده بر علیه خود ما وارد میدان شوند نمونه این مساله بحث آذربایجان است. بنابراین ما نیازمند تجدید نظر اساسی هستیم که باید به اقتصادی قوی و توانمندی نظامی قدرتمندی منجر شود و به یک پشتیبانی و حمایت مردمی مقتدری بیانجامد در نتیجه به احترام در سطح منطقهای و بینالمللی برای ما میانجامد. اگر بتوانیم چنین مسیری را تشخیص بدهیم و در این مسیر گام برداریم چالشهای ما به حداقل ممکن میرسد در غیر این صورت در شرق و غرب و جنوب و شمال دچار چالش خواهید بود، این چالشها یا واقعاً منطقهای است و از رقبای منطقهای ما ناشی میشود و یا اینکه در سطح بینالمللی ریشه دارد و به دلیل تعارضاتی که ما با سیستم بینالمللی داریم سطح منطقه هم همخوان با سطح سیستم عمل میکند.
تحریم ها و بحث هستهای چند دهه انرژی سیاست خارجی ایران را به خود مشغول کرده است، آیا این مساله در روابط ایران با همسایگانش تاثیر دارد؟
چهل و سه سال از انقلاب میگذرد و هنوز هم ما تک محصولی هستیم
امروز عربستان خلا تولیدات نفتی ایران را پر میکند
صد در صد تاثیر دارد. یکی از شعارهای ما بعد از پیروزی انقلاب قطع وابستگی از نفت بود حتی گذشته را به دلیل ایجاد اقتصاد تک محصولی محکوم میکردیم، امروز چهل و سه سال از انقلاب میگذرد و هنوز هم ما تک محصولی هستیم. اشکال کار در این است که وقتی تک محصولی هستیم و آن محصول تحت تحریم قرار میگیرد اقتصاد کشور دچار مشکل میشود. هنوز هم که هنوز است تصور میکنیم سیاستهای جایگزینی را در پیش گرفتهایم که سایر گزینهها را جایگزین نفت کنیم ولی واقعیت این است که اقتصاد ما همچنان وابسته به نفت است. وقتی تحریم شدیم نه تنها به دلیل وابستگی به نفت آسیب میبینیم بلکه شرکای منطقهای ما بسیار خوشحال هستند که در این شرایط خلا حضور ما در بازار نفت را پر میکنند، امروز عربستان خلا تولیدات نفتی ایران را پر میکند. مملکتداری میتواند بهتر از این اتفاق بیفتد.
با این رویکردها طی یک دهه آینده در عرصه سیاست خارجی به کجا میرسیم؟
تاکتیکهای سیاست خارجی ما باید تغییر پیدا کند
همین که در سطح منطقه با عربستان تنشزدایی داشته باشیم خود علامت خوبی است
پاسخ به این سوال بسیار سخت است؛ جواب این سوال به آینده پژوهی و سناریونویسی مربوط است و آنجا باید متغیرهای متعددی را بررسی کنیم و شرایط متنوعی را ببینیم و بعد بگوییم این ده گزینه پیش ما است. چند احتمال پیش روی ایران در آینده وجود دارد؛ یا مدل شوروی است که به دلیل فشارهای سنگینی که روی آن بود دچار فروپاشی شد یا مدل کره شمالی که میتوانیم ادامه بدهیم ولی با اقتصادی ورشکسته و نارضایتی گسترده یا به سمت ویتنامیزه شدن حرکت کنیم یعنی ارتباطمان را با غرب برقرار کنیم و یا مدل چین را در پیش بگیریم. چینیها در مقطعی با اصلاحاتی جزئی موفق شدند هم آرمانهایش را حفظ کنند و هم به توسعه اقتصادی برسند که امروز بزرگترین رقیب ایالات متحده آمریکا هستند و به نظر من این احتمال برای ایران بیشتر وجود دارد. اگر بخواهیم نظاممان حفظ شود و نفوذ منطقهای ما حفظ شود و به آرمانهای انقلابمان دسترسی پیدا کنیم و هر آنچه که ایده آلهای ما است؛ به نظر من تاکتیکهای سیاست خارجی ما باید تغییر پیدا کند. ما با یک تغییر تاکتیک میتوانستیم الان کجا باشیم که به دلیل سماجت در استراتژیهای خاص و تاکتیکهای خاص هنوز در این مرحله قرار داریم؟ البته تغییر تاکتیکی که من از آن حرف میزنم تدبیر خاصی میخواهد. در هر حال فعلاً همین که در سطح منطقه با عربستان تنشزدایی داشته باشیم خود علامت خوبی برای ما است. البته اگر پایدار باشد و رابطه ما با عربستان به سمت بهبود پیش میرفت قائله آذربایجان اتفاق نمیافتاد، آذربایجان وقتی میبیند ما تنها هستیم و به دشمن ترکیه نزدیک میشویم خود در تغییر رفتار آنها موثر واقع میشود، چون از بخشی از تهدیدها بر علیه خود میکاهید. قطعاً اگر طالبان و پاکستان بر علیه ما بودند ترکیه به هیچ عنوان با مانور نظامی شما نمیتوانست به عقبنشینی قانع شود.
تنشها یا رقابتهای منطقهای می تواند در آینده به جنگ منجر شود؟
ایران در برابر آذربایجان واقعاً غافلگیر شد
برخی اتفاقات غیرمنتظره نشان میدهد حواس ایران باید به خودش باشد که متاسفانه نیست
در سیاست همه چیز امکانپذیر است ولی ما باید تلاش کنیم که چنین اتفاقاتی رخ ندهد یا قبل از وقوع آن کنترل عمل را در دست بگیریم. به عبارتی ما نباید در شرایط غافلگیری قرار بگیریم یا نباید اجازه بدهیم اتفاقی حادث شود و بعد در برابر آن واکنش نشان بدهیم. ایران در برابر آذربایجان واقعاً غافلگیر شد چون تصور نمیکردیم آذربایجان بتواند در ارتباط با ما این بحثها را داشته باشد و اینطور اظهار نظر کند. برخی اتفاقات غیر منتظره هستند و این نشان میدهد حواس ایران باید به خودش باشد که متاسفانه نیست. این نبودن حواس به خود باعث افزایش هزینههای کشور و مردم میشود.
تهدیداتی وجود دارد از جمله در بحران آب شاهد تنشهایی مرزی بین ایران و عراق بودیم، در مورد ترکیه نیز ایران در تنش آبی قرار دارد آیا ممکن است در آینده این تنشها جدی شود؟
امروز یکی از منابع تهدید بر علیه کشورها بحران های هیدروپولتیک است
ترکیه وقتی منابع آبی بالا دست عراق را میبندد این وضعیت در جنوب کشور ما نیز اثرگذار است
ما عملاً در بحران قرار داریم ولی به دلیل ضعفی که داریم نمیتوانیم رسیدگی کنیم
صد در صد تردید نکنید که امروز یکی از منابع تهدید بر علیه کشورها بحرانهای هیدروپولتیک است یعنی بحرانهایی که به دلیل کمبود آب بروز میکند. وقتی مبادی ورودی آب از افغانستان به سمت شما قطع میشود باید به سمت جنگ حرکت کنیم. امروز بحث حوزه ارس مطرح است، ترکیه وقتی منابع آبی بالا دست عراق را میبندد این وضعیت در جنوب کشور ما نیز اثر گذار است. این اتفاقات رخ داده و آثار آن دیده شده است ولی ما به تازگی لابلای حرفهایمان سعی میکنیم از کنارشان رد بشویم. ما عملاً در بحران قرار داریم ولی به دلیل ضعفی که داریم نمیتوانیم رسیدگی کنیم چون در کانالهای متعددی در سطح منطقه و بینالملل و داخل درگیر هستیم و فرصت رسیدگی برایمان ایجاد نمیشود و ناچاراً در برابر برخی از این مسائل مهم با سکوت میگذریم. اگر بحران خوزستان و مشکلات زیست محیطی این استان ناشی از اقدامات ترکیه بر روی رودخانههای خود است که به عراق سرازیر میشدند پس قطعاً باید واکنش ایران را در پی داشته باشد ولی ما واکنشی نشان نمیدهیم چون اولین کانالی که به روی ما بسته میشود و بازی در میآورد ترکیه است، اینها تلنگر است و باید حواسمان به خودمان باشد.
موضع جمهوری اسلامی طی چند دهه گذشته همواره در قبال غرب موضعی سرسختانه بود و ارتباط خوبی با غرب نداشت ولی به نظر میرسد ایران نسبت به شرق رویکردی آمیخته با وابستگی داشت اما ما در تنش اخیر تهران – باکو حمایتی از روسیه و چین نمیبینیم. ایران در مورد موازنه شرق و غرب در آینده چه رفتاری باید داشته باشد؟
نگاه به غرب کم رنگ و کم رنگتر میشود
ما ناچار به داشتن توازن در سیاست خارجی خود هستیم
این بحث در سیاست خارجی ایران تحت عنوان سیاست متوازن بحث میشود؛ یعنی باید در جهتگیری خود نسبت به کشورهای مختلف نوعی توازن را از جمیع جهات رعایت کنیم. یعنی توازن بین شرق و غرب و توازن بین شمال و جنوب و توازن بین حوزه سیاست و تجارت؛ این مساله مهم است. به طور مثال در مورد کشوری مثل ژاپن و کره جنوبی شما بازار انرژی آنها را تامین میکنید و بازار اقتصادی آنها هستید ولی در حوزه سیاسی با آمریکاییها کار میکنند منظور من از توازن هم به صورت افقی و عمودی است، افقی کشورها در مناطق مختلف و عمودی موضوعات متعدد هستند. این موارد باید رعایت شوند در گذشته اشتباهاتی وجود داشت یا غربی غربی و یا شرقی شرقی بودیم این اشتباهات باید جبران شود. برداشت من از تاکید دائمی وزیر امور خارجه بر شرق این برداشت را دارم که نگاه به غرب کم رنگ و کم رنگتر میشود و هر وقت این توازن را حفظ نکردیم دچار مشکل میشویم. اولاً وابسته میشویم و ابتکار عمل را از دست میدهیم و آن قطب میتواند هر فشاری به ما وارد کند چون به آن نیاز داریم و در این سو چون از قطبی دیگر جدا شدهاید به شما به چشم دشمن و یا رقیب نگاه میشود و آن هم فشار میآورد و عملاً گویی بین دو لبه قیچی گیر کردهاید. ما ناچاریم با داشتن توازن در سیاست خارجی خود از ظرفیتها و نفوذ همه بازیگران در راستای منافع ملی کشور استفاده کنیم.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3wc22vr6