نئولیبرال‌‌ها و چپ‌های «سبز»، در دفاع از سیاست‌های پولی انقباضی، با سیاست‌‌های بازتوزیع درآمد ملی مخالفت می‌کنند، به آن سیاست‌ها برچسب «پوپولیستی» می‌زنند و آن‌ها را علت افزایش نقدینگی و تورم معرفی می‌کنند. در تبلیغات آن‌ها نقش مهم بانک‌های خصوصی در افرایش نقدینگی نادیده گرفته می‌شود. بانک جهانی با بررسی آمار شعب بانک در ١۷۸ کشور جهان اعلام کرد، سرانه شعب بانکی در ایران بیش‌تر از کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند انگلستان، نروژ، اتریش و آلمان است. در کلانشهرهای جمهوری اسلامی ایران تعداد سرانه شعب بانک‌ها از تعداد مساجد بیش‌تر است و می‌رود تا بر تعداد سرانه مدارس نیز پیشی گیرد!!

تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: El Publico
٢۶ اکتبر ٢٠١۴
نویسنده: خواه تورس لوپز
برگردان: ع. سهند

هیولاهایی به نام بانک

 

بانک‌های خصوصی از یک مزیت فوق‌العاده برخوردارند: هر وقت وامی داده می‌شود آن‌ها پول می‌آفرینند. نه سکه و اسکناس، که تصور مردم عادی از پول است، بلکه پول بانکی، یعنی پرداخت از طريق حساب‌های بانکی.

بانک‌ها هر وقت از مشتریان خود‌ سپرده دریافت می‌کنند سپرده‌ها را بطور کامل برای برداشت مشریان در ذخیره نگه نمی‌دارند، بلکه به جای آن، کسر (درصدی) از آن‌را نگه می‌دارند و از باقی برای دادن وام استفاده می‌کنند (از اینرو است که به آن «نظام بانکداری ذخیره کسری» می‌گویند).

درک پدیده آسان است: پیتر ١٠٠ یورو دارد، تنها ١٠٠ یوروی موجود در اقتصاد را، و آن را به یک بانک می‌سپارد. او با کارت نقدی یا چک می‌تواند به میزان ١٠٠‌ یورو برداشت کند. اگر بانک با حسابداری عادی وامی به میزان ٢٠ یورو به پل بدهد، پل ممکن است این ٢٠ یورو را خرج کند، نتیجتاً از این لحظه، اکنون ١٢٠ یورو در جریان است. بانک از پول سپرده شده ٢٠ یورو آفریده است.

بانک‌ها با تکرار بدون وقفه، این ابزار پرداخت را «تکثیر می‌کنند»، و در عین‌حال بدهی بیش‌تر بوجود می‌آورند. همانطور که موریس آلیاس برنده جایزه نوبل در اقتصاد گفت، این بدین معنی است که بانک‌ها «از هیچ» (ex nihilo) پول می‌آفرینند.

در اروپا، نسبت سپرده‌هایی که بانک‌ها ملزم به نگه‌داشتن در ذخیره  هستند برای سپرده‌های کم‌تر از دو سال یا سپرده‌هایی که بدون اطلاع قبلی می‌توان بیرون کشید ١ درصد و برای موارد دیگر صفر درصد است. این بدین معنی است که، اگر فرض کنیم مشتریان از اسکناس و سکه استفاده نمی‌کنند (که امروز به برکت کارت‌های بانکی تقریباً همیشه این‌طور است)، یک بانک می‌تواند هر بار که یک مشتری ١ یورو (برای کم‌تر از ٢ سال) به بانک می‌سپارد از هیچ ١٠٠ یورو بیافریند.

آفرینش پول از هوا
این فعالیتی است که به بانک‌ها سود می‌رساند: آفرینش پول از هوا، و تولید بی‌پایان بدهی.

منطقاً، بانک‌ها هرگز این فرصت را از دست نمی‌دهند و خود را به تحمیل شرایطی معطوف می‌کنند که بنگاه‌ها، خانواده‌ها یا دولت را به وام گرفتن مستمر ملزم می‌سازد. بعنوان مثال، مالکیت مسکن بجای اجاره نشینی، کاهش دستمزدها، اجازه به وام‌های مسکن بیش‌تر از ارزش واحد مسکونی، افزایش تصنعی قیمت مسکن، معافیت مالیاتی برای بهره [وام مسکن] برای این‌که وام گرفتن از خودکفایی مالی سودمندتر باشد و غیره.

این، و نه چیز دیگر، علت افزایش مستمر بدهی، و همچنین علت این است که بانک‌ها هر چند دقیقه دچار بحران می‌شوند، زیرا افزایش بدهی به معنی افزایش فاصله بین اعتبار اعطاء شده و ذخیره‌ و بطور کلی سرمایه آن‌ها است.

ژوئن گذشته داده‌هایی منتشر شد که به ما امکان می‌دهند رابطه بین سرمایه و دارایی‌های ۵٠ بانک بزرگ جهان را بررسی کنیم. گرچه داده‌ها درباره سپرده‌ها و وام‌های نیستند، اما چگونگی فعالیت بانک‌ها، و دلیل بی‌ثباتی مدام آن‌ها را نشان می‌دهند. برای دیدن لیست به نشانی زیر مراجعه نمایید:
http://www.accuity.com/useful-links/bank-rankings/

این ۵٠ بانک بزرگ مجموعاً ۷۷٢ میلیارد دلار سرمایه دارند اما دارایی‌های آن‌ها ۸۷٫۶ برابر بزرگ‌تر (۶۷٫۶ تریلیون دلار) است.

در میان آن‌ها موارد حقیقتاً حیرت‌ انگیزی وجود دارد. رکورد با دارایی ٢٫۶۴۷ برابر سرمایه، به «بانک ولز فارگو آمریکا» تعلق دارد. دارایی «سیتی‌بانک» یک بانک آمریکایی دیگر، ١۷۹۴ برابر سرمایه آن است، در حالی‌که «آی ان جی» هلند برای هر دلار سرمایه، ١٫۵٠٠ دلار دارایی دارد. «بانکو سانتاندر»، بزرگ‌ترین بانک اسپانیا نیز در این رده‌بندی جای دارد و با نسبت ١۹۷ دلار دارایی برای هر یک دلار سرمایه در رتبه پانزدهم قرار دارد (برای دیدن لست کامل به نشانی زیر مراجعه کنید:

کاخ‌های در هوا
این هیولاهای مالی نتیجه نظام بانکداری ذخیره کسری هستند و به کاخ‌های در هوا شبیه‌اند، و غیرممکن است بدون این‌که در نقطه‌ای سقوط کنند سرپا بمانند. همانطور که تاریخ ده‌ها بار نشان داده است.

اما نظام در عین این‌که بسیار خطرناک است قدرت سیاسی عظیمی گرد آورده است، قدرتی که به هر سوراخ و منفذ جامعه رسوخ کرده و به آن امکان می‌دهد هر موقع که نظام سقوط کرد هزینه‌های عظیمی را به شهروندان تحمیل کند.

بنابراین، ما در نظامی زندگی می‌کنیم که کلید آفرینش ثروت، اشتغال و ارضاء انسان را که آفرینش پول است- پول که برای اقتصاد شبیه خون برای بدن انسان است- به یک گروه نخبه اجتماعی واگذار کرده است. نخبگانی که از این قدرت به اصرافی‌ترین و گران‌ترین شیوه استفاده می‌کنند، و بدهی فزاینده‌ای را بوجود می‌آورند که زندگی اقتصادی را خفه می‌کند.

از هر طرف که به آن نگاه کنید، بغیر از پایان دادن به نظام بانکداری ذخیره کسری و در نظرگرفتن اعتبار بمثابه یک خدمت همگانی اساسی، مجبور کردن بانک‌ها-چه خصوصی و چه عمومی- به گردن نهادن بدون استثناء به این اصل، هیج بدیلی وجود ندارد.

این نه فقط از جهنمی که در هر بحران بوجود آمده توسط نظام بانکداری کنونی اتقاق می‌افتد احتراز خواهد کرد، بلکه امکان خواهد داد از پول، که یک کالای همگانی است، برای تأمین مالی بنگاه‌ها و مصرف‌کنندگان استفاده شود، با بهره‌هایی که حداقل خواهند بود یا فقط بمثابه ابزاری برای ایجاد ثبات بکار گفته خواهند شد و به دولت بازخواهند گشت، و بخش بزرگی از بار مالیاتی کنونی را کاهش خواهند داد.

https://www.nuevatribuna.es/opinion/juan-torres-lopez/monstruos-llamados-bancos/20141027114803108591.html

—————————
*خوان تورس لوپز استاد اقتصاد در دانشگاه سویل اسپانیا است. پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3r7vmwff