موسیقی متن از سمفونی شمارۀ ۹ ، سمفونی «دنیای نو» آنتونین دورژاک
Dvořák: Symphony No.9 In E Minor, Op.95, B. 178 «From The New World» – 2. Largo
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: لغت نامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
و در شبهای يلدای ظلم که آفتاب ملک به مغرب زوال افول نمايد چراغ فراق چگونه افروزند.
(سندباد نامه، ص. ۴۰)
يلدا
يلدا، لغت سريانی است به معنی ميلاد عربی، و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق میکردهاند از اين رو بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت که جشن ميلاد مسيح «نوئل» که در ۲۵ دسامبر ثبت شده، طبق تحقيق محققان در اصل، جشن ظهور ميترا (مهر) بود، که مسيحيان قرن چهارم ميلادی آن را روز تولد عيسی قرار دادند.
يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است که درازترين شبهای سال است و در آن شب يا نزديک بدان، آفتاب به برج جدی تحويل میکند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک میانگاشتند.
در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمی انجام میشود. شعرا زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهی و درازی بدان تشبيه کنند و از اشعار برخی شعرا مانند سنايی و معزی که به عنوان شاهد در زير میآيد رابطه بين مسيح و يلدا ادراک میشود.
يلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بيست و يکم دسامبر فرانسوی. (از برهان، آنندراج، حواشی علامه قزوينی بر آثارالباقيه، شرح پورداود در يشتها، فرهنگ فارسی دکتر معين و يادداشت مرحوم دهخدا):
چون حلقه ربايند به نيزه تو به نيزه
خال از رخ زنگی بربايی شب يلدا.
(عنصری)
نور رايش تيره شب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب يلدا کند.
(منوچهری)
گر نيابد خوی ايشان در نيابد خلق را
روز روشن در بر دانا شب يلدا شود.
(ناصر خسرو)
قنديل ضروری به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب يلدا.
(ناصر خسرو)
او بر يکشنبه و تو بر آدينه
تو ليل قدر داری و او يلدا.
(ناصر خسرو)
به صاحب دولتی پيوند اگر نامی همی جويی
که از يک چاکری عيسی چنان معروف شد يلدا.
(سنايی)
کرده خورشيد صبح ملکت تو
روز همه دشمنان شب يلدا.
(مسعود سعد)
ايزد دادار مهر و کين تو گويی
از شب قدر آفريد و از شب يلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مؤمن
زانکه به کينت بود تفاخر ترسا.
(معزی)
سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شايد
که دراز نامی از نام مسيح يافت يلدا.
(سيف اسفرنگی)
تو جان لطيفی و جهان جسم کثيف است
تو شمع فروزانی و گيتی شب يلدا.
(معزی)
گر آن کيخسرو ايران و تور است
چرا بيژن شد اندر چاه يلدا.
(خاقانی)
آری که آفتاب مجرد به يک شعاع
بيخ کواکب شب يلدا برافکند.
(خاقانی)
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
يوسف روز به چاه شب يلدا بينند.
(خاقانی)
با جفای تو بر که خورد از عمر
شب يلدا رفو که کرد پرند.
(خاقانی)
هست چون صبح آشکارا کاين صباح چند را
بيم صبح رستخيز است از شب يلدای من.
(خاقانی)
و در شبهای يلدای ظلم که آفتاب ملک به مغرب زوال افول نمايد چراغ فراق چگونه افروزند.
(سندباد نامه، ص. ۴۰ )
روز رويش چو بر انداخت نقاب از سر زلف
گويی از روز قيامت شب يلدا برخاست.
(سعدی)
همه بر آن همه دردم اميد درمان است
که آخری بود آخر شبان يلدا را.
(سعدی)
ياد آسايش گيتی بزند بر دل ريش
صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود.
(سعدی)
بر آی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد
که بگرفت اين شب يلدا ملال از ماه و پروينم.
(سعدی)
نظر به روی تو هر بامداد نوروزيست
شب فراق تو هر گه که هست يلدايست.
(سعدی)
شب يلدای غمم را سحری پيدا نيست
گريههای سحرم را اثری پيدا نيست
(انجمن آرا)
در سالی اگر شبی است يلدا
در يک مه آن صنم دو يلداست.
(رضا قليخان هدايت)
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/yvtyfrae