تارنگاشت عدالت – دوره سوم
منبع: مورنینگ استار
بیستوچهارم آوریل ۲۰۲۱
در بخش دوم مصاحبه اختصاصی مورنینگ استار با سخنگوی حزب کمونیست برمه، کنی کویل چگونگی تحلیل آنها از ریشههای درگیری بین نخبگان نظامی و «اتحادیه ملی برای دمکراسی» را جویا میشود
از سال ۱۹۶۲، زندگی سیاسی میانمار بطور مسقیم یا غیرمستقیم – چه از طريق دیکتاتوری آشکار و چه در یک ائتلاف ناآرام با «اتحادیه ملی برای دمکراسی، به رهبری آنگ سان سو چی – تحت سلطه رهبران نظامی بوده است.
اما، به نظر حزب کمونیست برمه به ارتش نباید صرفاً به مثابۀ یک نیروی سیاسی نگاه کرد، زیرا تا آنجا که به درجات نخبگان آن مربوط میشود، یک نیروی اقتصادی نیز هست.
به گفته سخنگوی حزب کمونیست برمه، «درگیریها بین ارتش و اتحادیه ملی برای دموکراسی دیرپا است. دلیل اصلی این موضوع این است که خود ارتش در میان قدرتهای حاکم بر کشور به دارودستهای برای خود مبدل شده است و قصد ندارد با هیچ دولت غیرنظامی کنار بیاید، چه رسد به اینکه از آن تبعیت کند. این ذهنیتی است که ارتش از نی وین، نخستین دیکتاتور نظامی در تاریخ مدرن برمه، به ارث برده است.»
یکی از نقاط اختلاف در نظر حزب کمونیست برمه این است که هر دو جناح «ثروتمندترین لایههای سرمایهداری بوروکراتیک را نمایندگی میکنند. اما آنها به دو گروه متفاوت تعلق دارند. هیچیک از آنها علاقهای به ثروتمند کردن مردم عادی یا به از میان برداشتن شکاف بین ثروتمندان و فقرا ندارد.»
«گرچه تضاد بین دو گروه دقیقاً بر منافع و بنگاههای مشخص متمرکز نیست، هیچکس نمیتواند انکار کند که از نظر اقتصادی نیز بین دو گروه اختلاف منافع وجود دارد.»
پردرآمدترین شکل ثروتاندوزی از طريق ایحاد دو انحصار عظیم بوده است که با هم در تقریباً هر بخش از اقتصاد میانمار، از معدن تا کشاورزی و از بانکداری تا مخابرات درگیر میباشند.
«مجتمعهای مختلط ژنرالها – «میانمار اکونومیک هولدینگز لیمیتد» و «میانمار اکونومیک کئورپوریشن» – بر اقتصاد برمه مسلط میباشند و ژنرالها نسبت به آینده این دو گروه بسیار حساس هستند. گفته شد که پس از انتخابات اخیر، ژنرالها نشانههای خطر را نسبت به مجتمعهای خود احساس کردند، در نتیجه بدون اخطار فوراً اقدام نمودند.»
با این وصف، نماینده حزب [کمونیست برمه – عدالت] میگوید: «مشخص کردن موضوع مشخصی که موجب درگیری اخیر در درون ملت ما شد دشوار است. بدگمانیها و پیشداوریها [بین ارتش و دولت عیرنظامی] از مدتها پیش، بدون مصالحه، و بدون توجه به خواستهای مردم، وجود داشت،
«از کودتای ۱۹۶۲، هیچ دولت غیرنظامی در این کشور بیش از یک دهه دوام نیاورده است. همه آنها مجبور شدند در برابر مردان مسلح زانو بزنند. ارتش پس از جنبشهای سال ۱۹۸۸، در حالیکه برای کودتای نظامی در صورت نیاز آماده میشد، بر اتحادیه ملی برای دمکراسی فشار وارد میکرده است.»
نماینده حزب کمونیست برمه میگوید: «از اینرو، در کشور ما “کودتا” به یک واژه دمدست برای تهدید سیاستمداران غیرنظامی به وسیله ارتش مبدل شده است. اینبار آنها نشان دادند که منظورشان چیست. احتمالاً ممکن است بگویند به خواست پیشینیان خود عمل میکنند.»
نظر حزب کمونیست برمه درباره «اتحادیه ملی برای دمکراسی» ظریفتر است. اتحادیه یک پایگاه تودهای واقعی دارد، که بر انتقال احترام تاریخی برای رهبر مبارزه ضداستمعاری، آنگ سان، به دختر او سو چی بنا شده، اما در میان رهبران مؤسس «اتحادیه ملی برای دمکراسی» چهرههایی وجود داشت که از رژیمهای نظامی پیشین میآمدند.
«اتحادیه ملی برای دمکراسی از خیزشهای سیاسی سال ۱۹۸۸ در سراسر کشور بیرون آمد. آنها توانستند بر موج تودهها سوار شوند و تحسین مردم بسیاری را به دست آورند.»
«گرچه ما نمیتوانیم بگوییم که اتحادیه ملی برای دمکراسی رهبری جنبش را داشت، میتوانیم بگوییم که آنها به دلیل کاریزمای سو چی و دیگر رهبران برحسته آپوزیسیون، که برخی از آنها مارکسیست بودند، میوه جنبش را چیدند.»
«سو چی با فشار مردم که در آن زمان به یک چهره مردمی نیاز داشتند، در رأس قرار گرفت. او بدون تجربه سیاسی، سیاست به سبک غربی را مستقیماً به برمه وارد کرد.»
«پس از قرار گرفتن در رأس، یکی دو سال بعد، سو چی همه کسانی که فکر میکرد گرایش به چپ دارند از سازمان اخراج کرد. بسیاری براین باورند که او به توصیه تندروهای راستگرای سیاست برمه، شاید از جمله ارتش، اینرا انجام داد.»
«واژه “اتحادیه” در “اتحادیه ملی برای دمکراسی” به کاربرد همین واژه در “اتحادیه ضدفاشیستی آزادی مردم” اشاره دارد، به سازمانی که رهبرانی مانند آنگ سان و تاکین تان تون، که در “انقلاب ضدژاپنی و ضدفاشیستی» درگیر بودند تأسیس نمودند و پس از آن جنبش استقلال برمه را پیش بردند.»
ارتباط سو چی با پدرش، که در سال ۱۹۴۷ به قتل رسید، به او امکان داد مدعی ردای رهبری ملی بشود. این با حمایت از جانب چهرههای با تجربه تقویت شد.
«نام “اتحایه ملی برای دمکراسی” از ترکیب “سازمان نظامیان پیشین میهندوست” (به رهبری یو آنگ گی و یو آنگ شو) و “حزب دمکراتیک ملی” (به رهبری سین وین، یکی از عموزادههای سو چی) میآید، آنها واژۀ “اتحادیه” را در نام سازمان خود گنجاندند.»
«یو آنگ گی و یو آنگ شو، که زنده نیستند، رهبران نظامی بازنشسته و از ضدکمونیستهای قسمخورده بودند. هیچیک از این دو گروه کارگران، دهقانان یا اقشار فقیر ملت را نمایندگی نمیکند.»
اما، دولتهای غیرنظامی تحت رهبری اتحادیه ملی برای دمکراسی در بهبود قطعی زندگی اکثریت گسترده مردم میانمار قصور کردند. به علاوه، همدستی سو چی با جناح نظامی و همراهی او با نظریات شووینیستی علیه دهها اقلیت قومی و مذهبی، هواداران پیشین را از او راند.
«پس از ناآرامیهای ۱۹۸۸ محبوبیت اتحادیه ملی برای دمکراسی و سو چی بسیار افزایش یافت. اما، با ورود به قرن بیستویکم زرقوبرق از بین رفت. اکنون پس از چندین سال حکومت، بسیاری از مردم باور خود را به اتحادیه ملی برای دمکراسی و سو چی از دست دادهاند.
«مردم پس از دیدن اینکه آنها اغلب دست در دست ژنرالها کار میکنند، بر این باورند که چهره واقعی آنها را دیدهاند و شماری نیز علناً آنها را محکوم کردهاند.»
«هنگامی که کمیته پارلمانی [متشکل از نمایندگان برکنار شده اتحادیه ملی برای دمکراسی] سعی کرد برای کار مشترک به نیروهای قومی مسلح نزدیک شود، برخی از رهبران مردد بودند، و با گفتن اینکه “چه خواهد شد اگر سو چی آزاد شود و شما او را به عنوان رهبر خود برگزینید؟” تردید خود را دربارۀ سیاست سو چی نسبت به گروههای قومی نشان دادند.»
با این وجود کشور هنوز فاقد اشخاصی با پایه ملی یا بینالمللی مشابه است، جنبش تودهای هنوز گزینه مناسبی برای رهبری شخصیت – محور اتحادیه ملی برای دمکراسی ارائه نکرده است.
«همه میدانند که او همصدا با ژنرالها مخالفت خود را با خلق روهینگیا اعلام کرده است. اما، جنبش کنونی فاقد رهبر است و سو چی ممکن است دوباره ظاهر شود.»
«من معتقدم باید منتظر بمانیم تا ببینیم آیا او مانند یک ققنوس برخواهد خاست یا با جنبش تودهای کنونی که هم از نظر تعداد و هم از نظر شکل اعتراضات نیرومندتر میشود، خاکستر خواهد شد.»
او در حالیکه با شهرت پدر مرحوم خود معامله کرده است، درباره عملکرد چپگرایانه و ضداستعماری پدرش ساکت مانده است.
«سو چی تحت سرپرستی یک مادر راستگرا، و در جامعهای پرورش یافت که در آن کمونیسمستیزی غالب است. زمانی که پدرش ترور شد او فقط دو سال سن داشت و هرگز به نقش پدر خود در تأسیس حزب کمونیست برمه اشاره نکرده است.»
«همچنین ما نباید فراموش کنیم زمانی که رهبران برجسته اتحادیه ملی برای دمکراسی – همانهایی که او را به قدرت رساندند – به اتهام “چپگرا” یا “کمونیست» بودن برکنار شدند، سو چی از این حمایت کرد.»
https://morningstaronline.co.uk/article/f/the-myanmar-coup-and-aung-san-suu-kyi
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/edvdt576