تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: مقالات و تفسیر مارکسیستی (وب‎سایت جان ریدل)
۱۲ سپتامبر ۲۰۲۱

 

در ۵ سپتامبر ۲۰۲۱، طی یک نشست مجازی، «گروه مانیفست بین‌المللی» تاسیس شد. این گروه متعاقباً «مانیفست» خود را برای «گذار از طريق چندقطبی به سوسیالیسم» منتشر کرد. در ۱۶ بهمن ۱۴۰۰، برگردان فارسی این «مانیفست» به نقل از وب‌سایت «گروه مانیفست بین‌المللی» با عنوان «بیانیه: چند جانبه‌گرايی و گذار به سوسیالیسم» در «تارنگاشت عدالت» (edalat.org) منتشر شد.

در زیر گزارشی از نشست مؤسسان «گروه مانیفست بین‌المللی» منتشر می‌شود. البته، لازم به شرح تفصیلی این نکته نیست که بین عنوان فارسی انتخاب شده برای آن «مانیفست» و عنوان اصلی آن، یک-دو طبقه اجتماعی فاصله وجود دارد.

 

«گروه مانیفست بین‌المللی» تاسیس شد
گزارشی از راه‌اندازی مانیفست در ۵ سپتامبر

 

جان ریدل: نشست گروه تازه تأسیس «گروه مانیفست بین‌المللی» که به وسیله رادیکا دسا برگزار شد، سوسیالیست‌ها را در شش قاره متحد می‌کند. متن بیانیه این گروه: «از طریق چندقطبی به سوسیالیسم: یک مانیفست»، همراه با فهرستی از بیش از ۲۰۰ امضاکننده و ویدئوهای جلسات عمومی گذشته آن، در وب‌سایت «گروه مانیفست بین‌المللی» موجود است. «مانیفست» برای امضاهای بیش‌تر باز است. شرح زیر از مراسم تأسیس آن به وسیله چارلز مک‌کلوی نوشته شده است. بخش پایانی نوشته او ارزیابی شخصی او از متن [«مانیسفت»] را بیان می‌کند. با تشکر از او، در زیر خلاصه‌ای از مقاله‌اش از وبلاگ او به نام «دانش، ایدئولوژی، و سوسیالیسم واقعی در دوران ما» منتشر می‌شود.

چارلز مک‌کلوی: «گروه بین‌المللی مانیفست»، یک گروه جهانی از فعالین و دانشمندان نگران، اخیراً مانیفست خود را با عنوان «از طریق چندقطبی به سوسیالیسم» در یک برنامه «زوم» در ۵ سپتامبر ۲۰۲۱ منتشر کرد. بیش از ۱۲۰ نفر از سراسر جهان در این برنامه سه ساعته، که از سخنرانی‌های ده دقیقه‌ای به وسیله مهمانان دعوت شده تشکیل شد، شرکت کردند.

برنامه به وسیله رادیکا دسایی، استاد [گروه مطالعات سیاسی و مدیر گروه تحقیقاتی اقتصاد ژئوپولیتیک دانشگاه مانیتوبا – عدالت] در کانادا، برگزار شد. او توضیح داد که این گروه اندکی پس از شروع همه‌گیری تشکیل شد. برای شرکت‌کنندگان روشن بود که بشریت در یک لحظه بحرانی، که دربرگیرنده، هم خطرات و هم فرصت‌ها است، قرار دارد. این گروه با تمرکز بر آنچه که باید انجام شود، تصمیم به ارائه یک مانیفست گرفت، که پیش‌نویس‌های مختلفی را گذراند و اکنون نهایی شده است.

دسای بیان کرد که «مانیفست» سعی می‌کند از اروپا-محوری اجتناب نماید. اهمیت تأسیس جنبش غیرمتعهدها در بلگراد در سال ۱۹۶۱ و هم‌چنین دستاوردهای مهم چین و کوبا را گرامی می‌دارد. به بحران‌های اقتصادی و زیست‌محیطی می‌پردازد؛ و نولیبرالیسم را یک تلاش برای حل بحران جهانی به هزینه کارگر می‌داند.

او ادامه داد که چپ باید به بحران جهانی به شکلی پاسخ دهد که به خواست مصرانه مردم برای صلح پاسخ دهد. او ادامه داد که راه‌حل بحران جهانی نمی‌تواند ملی باشد، بنابراین انترناسونالیسم یک ضرورت است. او با استناد به مارکس، هم‌چنین معتقد بود که کمونیست‌ها نباید حزبی جدا از یک حزب طبقه کارگر ایجاد کنند.

ایزابل مونالف
اولین سخنران در این برنامه ایزابل مونالوف از کوبا بود که بر اهمیت «مانیفست» به مثابه یک اعلامیه قوی ضدامپریالیستی و سوسیالیستی تاکید کرد. او اشاره کرد که از زمان جنگ جهانی دوم، قدرت‌های امپریالیستی اتحاد ظالمانه‌ای را علیه ملت‌های جهان سوم حفظ کرده‌اند، و در بسیاری از کشورهای جهان سوم، امپریالیسم با بورژوازی ملی متحد شده است. این اتحادهای ظالمانه علی‌رغم افول قدرت امپریالیستی ایالات متحده ادامه دارد. در مخالفت با این نیروی امپریالیستی، چپ‌ها در آمریکای لاتین خواستار اتحاد «میهن بزرگ» (Patria Grande) هستند. در سطح جهانی، نیاز به اتحاد بین مبارزات جهان سوم برای رهایی ملی و مبارزات کارگری در مرکز وجود دارد.

مونال می‌گوید قطب‌های جدید غیرامپریالیستی در جهان پدید آمده‌اند، و این تحول بسیار مهمی است، زیرا شرایط مثبتی را برای سوسیالیسم ایجاد می‌کند. او گفت «مانیفست» باید ظهور یک جهان چندقطبی را کاملاً توضیح دهد، زیرا این برای رهایی مردم جهان تعیین‌کننده خواهد بود.

دیمیتری لاسکاریس
وکیل کانادایی دیمیتری لاسکاریس بر پرونده جولیان آسانژ، که به دلیل افشای جنایات سرمایه‌داری تحت تعقیب قرار گرفته است، تمرکز کرد. وی ابراز امیدواری کرد که امکان بهبود «مانیفست» وجود داشته باشد تا بتواند پیشنهادات مشخصی را برای ایجاد مطبوعات مستقل، که برای رهایی مردم ما ضروری است، در برگیرد.

آتیلیو بورون
آتیلیو بورون، استاد علوم سیاسی از آرژانتین، دیدگاه نادرست قرن بیست و یکم را به مثابه «قرن آمریکایی» یادآور شد. همانطور که سقوط کابل نشان می‌دهد، ایالات متحده آمریکا در حال افول است. دیگر هیچ پرسشی درباره افول ایالات متحده وجود ندارد. پرسش این است که افول با چه سرعتی رخ خواهد داد. جهان اکنون با سه‌قطبی چین- ایالات متحده- روسیه مشخص می‌شود. تا سال ۲۰۲۵، اقتصاد چین بسیار بزرگ‌تر از اقتصاد ایالات متحده خواهد بود. روسیه احیا شده است، و اکنون نقش مهمی در امور بین‌المللی ایفا می‌کند؛ فروپاشی اتحاد شوروی ۲۰۰ سال برجستگی جهانی روسیه را از بین نمی‌برد. ظهور سه قطبی، تجاوزگری ایالات متحده، به ویژه در آمریکای لاتین را توضیح می‌دهد، با از دست دادن قلمرو در اروپا و شرق، می‌خواهد سلطه منطقه‌ای خود را حفظ کند.

به نظر من، مونال و بورون در تأکید بر اهمیت چندقطبی در ایجاد شرایط مثبت برای ظهور سوسیالیسم در ملت‌های مختلف درست می‌گویند. آن‌ها درست می‌گویند که «مانیفست» باید بر چندقطبی بودن تأکید بیش‌تری داشته باشد و منشأ و اهمیت آن را توضیح دهد. هر چه مردم بیش‌تر درک کنند که امکانات سوسیالیسم با تغییر شرایط عینی افزایش می‌یابد، هواداران سوسیالیسم کم‌تر رویاپردازان ایده‌آلیست به نظر می‌رسند. در عین‌حال، در تبیین نزول اقتصادی ناگزیر ایالات متحده برای مردم آن، باید یک دیدگاه جایگزین از نقش ایالات متحده در امور بین‌الملل تدوین کرد، ملت را از وسواس سیاست خارجی برای تسلط بر دیگر سرزمین‌ها و مردم زمین رها کرد.

ماریا ویکتور
ماریا ویکتور، یک جامعه شناس و یک ونزوئلایی مقیم کانادا، «مانیفست» را در رابطه با ونزوئلا مورد بحث قرار داد. او اشاره کرد که ونزوئلا به دلیل نفتی که دارد، برای چندین دهه در نیأت امپریالیستی محوریت داشته است. او اعلام کرد که انقلاب بولیواری پاسخ به اتحاد بورژوازی ملی ونزوئلا با امپریالیسم بوده است. انقلاب به این دلیل مورد هجوم قرار می‌گیرد که امپریالیسم به هر ملتی که جرات مستقل بودن را داشته باشد حمله می‌کند.

ویکتور خاطرنشان کرد که ونزوئلا، همراه با کوبا، در حال توسعه نوعی از سوسیالیسم است که به شرایط مشخص آن پاسخ می‌دهد. ما باید بپرسیم دستاوردهای آن چه معنایی برای جهان دارد؟ او از چپ در آمریکای شمالی و اروپا به دلیل عدم دفاع از ونزوئلا ابراز ناامیدی کرد. او معتقد است که چپ بی‌رمق است، زیرا آموزه مهم مارکس را، که می‌گوید وضعیت‌های عملی شکل‌های سوسیالیسم را تعییین می‌کنند، نیاموخته است. مارکسیسم را نمی‌توان در یک کتاب تعریف کرد.

ویکتور اعلام کرد که سوسیالیسم ونزوئلا قوی است. طبقه سرمایه‌دار را از قدرت کنار زده است، و ونزوئلا هرگز به وضعیتی که طبقه سرمایه‌دار دولت را کنترل کند بازنخواهد گشت. مذاکرات کنونی با آپوزیسیون نشان‌دهنده پیروزی کامل مادورو است. در عین‌حال، ونزوئلا پرونده قوی در مهار همه‌گیری دارد، و مایه‌کوبی را با واکسن‌های عرضه شده به وسیله چین و روسیه پیش می‌برد.

ویکتور در پایان به این اشاره کرد که همبستگی جنوب – جنوب کلید پیشرفت مداوم است. از لحاظ تاریخی، همبستگی بین‌المللی در سوسیالیسم یک نقش اساسی داشته است.

جنی کلگ
جنی کلگ، کارشناس مسائل چین، اعلام کرد که «مانیفست» یک سند بهنگام است. به درستی تشخیص می‌دهد که توسعه اقتصادی چین شرایط مساعد را برای سوسیالیسم در جهان ایجاد می‌کند. عنوان آن به خوبی بیانگر این مفهوم است که ما از طریق چندقطبی به سوسیالیسم خواهیم رسید.

کلگ ادامه داد که بحران سرمایه‌داری فرصت‌هایی را ایجاد می‌کند. اما، چپ غربی، تحت تأثیر سوسیال دموکراسی، از درک پویایی جهانی و استفاده از فرصت ناتوان است.

النا ودوتا
النا ودوتا از روسیه معتقد بود که «مانیفست» باید سوسیالیسم را کامل‌تر توضیح دهد. «مانیفست»باید توضیح دهد که سوسیالیسم نه تنها به دنبال توسعه اقتصادی، بلکه به دنبال توسعه شخصی کامل فرد نیز است.

ماکوتو ایتو
ماکاتو ایتو از ژاپن اشاره کرد که تأکید بر اهمیت چین در «مانیفست» ممکن است برای چپ‌های ژاپنی مشکلاتی ایجاد کند. او هم‌چنین خاطرنشان کرد که سوسیالیسم در قرن بیست و یکم سوسیالیسم بازار را در نظر دارد، و ویژگی‌های آن، همراه با تفاوت آن با سوسیالیسم‌های گذشته، باید در سند توضیح داده شود. او اشاره کرد که ما امروز نه تنها بحران سرمایه‌داری، بلکه بحران سوسیالیسم را نیز داریم، که با هم ابعاد یک بحران ژرف بشریت را تشکیل می‌دهند.

تیم اندرسون
تیم اندرسون از استرالیا اظهار داشت که «مانیفست» در بیست صفحه، از نقطه‌نظر بازاریابی بسیار طولانی است. او معتقد است سیاست‌های که در صفحه ۱۷ظاهر می‌شوند باید در ابتدا قرار گیرند و سند باید فشرده شود. او گفت شاید بتوان یک سند دوم و مختصرتر را منتشر کرد.

به نظر من، «مانیفست» باید طولانی‌تر باشد، نه کوتاه‌تر. من با پیشنهادات مونال و بورون موافقم که روند و اهمیت چندقطبی باید در مانیفست بیش‌تر توضیح داده شود؛ و هم‌چنین باید در برگیرنده توضیح بیش‌تری از سوسیالیسم به مثابه آفرینش اشخاص جدید باشد؛ و با ماکاتو موافقم که باید سوسیالیسم بازار را توضیح داد. من در تحلیل سوم سپتامبر خود، هم‌چنین پیشنهاد کردم که برخی از جوانب دیگر باید کاملاً توضیح داده شوند. درست است که بیست صفحه برای توییت خیلی طولانی است، اما از نسخه من از «مانیفست کمونیست» هشت صفحه کوتاه‌تر است. من فکر می کنم که ما باید سوسیالیست‌ها و سوسیالیست‌های بالقوه را به کار فکری بیش‌تر و تشکیل جوامع مجازی و واقعی برای بحث در مورد آثار خواندنی مهم تشویق کنیم. ساختمان سوسیالیسم کار آسانی نیست. یک مانیفست سی صفحه‌ای زیاد طولانی نیست، و باید یا جزوه‌هایی که به موضوعات، مضامین، و ملت‌های مختلف اختصاص دارد تکمیل شود.

مارگارت کیمبرلی
مارگارت کیمبرلی از ایالات متحده اشاره کرد که «مانیفست» بهنگام است، و در تأکید بر کناره‌گیری چپ درست می‌گوید. او گفت کناره‌گیری چپ منشأ بسیاری از مشکلات است.

هیرا سینگ
هیرا سینگ، جامعه شناس کانادایی، اشاره کرد که هرگونه اعلام مرگ امپریالیسم زودرس است، که من فکر می‌کنم اشاره به تحلیل آتیلیو بورون بود. مطمئناً، اینطور است که امپریالیسم در مواجهه با مقاومت، ظرفیت خود را برای ابداع تکنیک‌های جدید نفوذ امپریالیستی، مطابق با امکانات جدید اقتصادی و فن‌آوری نشان می‌دهد. این را می‌توان در جنگ نامتعارف علیه آمریکای لاتین مشاهده کرد. ما هنوز نمی‌توانیم نتیجه این مبارزه تاریخی و مداوم بین امپریالیسم و تلاش ملت‌های جهان برای حق حاکمیت خویش را بدانیم.

[علاوه بر سخنرانان ذکر شده در بالا، در جلسه هم‌چنین سخنان چنگ انفو (چین)، چارلز هوآرو (فرانسه)، کریس ماتاکو (آفریقای جنوبی) و الیاس جابور (برزیل) شنیده شد].

[چنگ انفو، عضو آکادمی علوم اجتماعی چین؛ چارلز هوآرو، عضو ژ.ت.ت فرانسه؛ کریس ماتاکو، معاون دبیرکل حزب کمونیست آفریقای جنوبی؛ و الیاس جابور، عضو حزب کمونیست برزیل است- عدالت].

خلاصه
به طور خلاصه، موضوعات مهم بیان‌شده به وسیله شرکت‌کنندگان عبارتند از: اهمیت پروژه‌های سوسیالیستی چین، کوبا و ونزوئلا؛ ظهور یک جهان چندقطبی به رهبری چین، با روابط مبتنی بر احترام متقابل، بین ملت‌ها، درنتیجه، ایجاد شرایط عینی جهانی بسیار مطلوب‎تر [گذار] به سوسیالیسم برای آن ملت‌هایی که ارادۀ سیاسی آن را دارند؛ عدم آمادگی چپ در اروپا و آمریکای شمالی، که نتوانسته است جلوی چرخش تهاجمی امپریالیستی به وسیله قدرت سلطه‌طلب رو به زوال را بگیرد؛ و نیاز به شکل‌دادن به یک چپ آماده‌تر که بتواند ویژگی‌های سوسیالیسم و امکانات عینی تحقق واقعی آن را برای مردم شمال توضیح دهد.

در طی برنامه «زوم» من ناظر بودم که تقریباً همه شرکت‌کنندگان در برنامه از اصطلاحات انقلاب کارگران و مردم تحت‌ستم استفاده می‌کردند تا انقلاب مردم. این فرمول‌بندی تعاریف فرهنگی مشکل‌ساز را در فرهنگ سیاسی ایالات متحده تقویت می‌کند، جایی که، با وجود این‌که دهقانان مهاجر از ایرلند و اروپای شرقی و جنوبی همه از کشورهایی آمدند که به وسیله یک یا چند قدرت امپریالیستی تصرف شده بود، اما تقریباً هیچ‌کس به مهاجران اروپایی دومین موج بزرگ مهاجرت مرتبط با مردم تحت ستم فکر نمی‌کند. علاوه بر این، آن‌ها با ورود به ایالات متحده پس از لغو برده‌داری، بطور مستقیم منافع برده‌داری را تجربه نکردند.

به عنوان مثال، انگلس خاطرنشان می‌کند که ایرلند از قرن دوازدهم تا شانزدهم توسط انگلستان، با این توجیه که ایرلندی‌ها نژادی مادون بودند، تصرف شد. مصادره اراضی ایرلند و توزیع آن بین انگلیسی‌ها در قرن هفدهم اتفاق افتاد. قوانین اقتصادی که منافع انگلیس را بر منافع ایرلند ترجیح می‌داد در قرن نودهم وضع شد. فقیر شدن مردم، همراه با «قحطی سیب زمینی» منجر به مهاجرت قابل توجه و کاهش قابل توجه جمعیت ایرلند در طول قرن نوزدهم شد، در عین‌حال قیام‌های رهای‌بخش ملی سرکوب شد. در قرن بیستم، تقسیم جزیره تضمین کرد که ایرلند مستقل احتمالاً نتواند دارای حاکمیت واقعی بشود.

این داستانی است که در اساس خود تفاوت چندانی با داستان تصرف پادشاهی‌ها، جوامع و مردمان تحت استعمار آفریقا ندارد، واقعیتی که قوام نکرومه به آن اشاره کرده است. مطمئناً، ایرلندی‌ها در یک دوره‌ از گسترش ارضی و اقتصادی وارد ایالات متحده شدند، و در مقایسه با آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار از یک تبعیض نرم رنج می‌بردند. اما اگر امروز ظرفیت سنجش شرایط اقتصادی اعقاب آن‌ها را داشتیم، قطعاً متوجه می‌شدیم که بسیاری از آن‌ها از ناامنی و بی‌ثباتی رنج می‌برند.

پس از سخنرانی‌ها، از شرکت‌کنندگان در برنامه برای اظهارنظر دعوت شد و شش نفر به آن پاسخ دادند. اظهارات من همان چیزی را که در تفسیر سوم سپتامبر نوشته بودم تکرار کرد، این را که «مانیفست» نباید کارگران، بلکه مردم را به انقلاب سوسیالیستی فرابخواند. این رویکردی بود که فیدل در سال ۱۹۵۳ اتخاذ کرد، و در ادغام جناح رادیکال خرده بورژوازی در روند انقلابی مؤثر بود. در اظهارات خود گفتم، بر این باورم که شاید محدودیت تاریخی کشش چپ در ایالات متحده آمریکا را بتوان به میزان زیادی با سنت مفهوم‌سازی از پیشاهنگ طبقه کارگر توضیح داد. شاید سوسیالیست‌ها بتوانند با فراخواندند همه مرتبطین با ۹۹ درصد پروژه انقلابی، از جمله متخصصان اروپایی‌تبار، کشش ما را گسترش دهند.

به نظر می‌رسید که رادیکا دسایی از نظر من اسقبال می‌کند و از آن لذت می‌برد، اما او اشاره کرد که واژه «کارگر» می‌تواند با معانی گسترده به کار برده شود. این درست است. اما بیش‌تر متخصصان به دلیل آگاهی سیاسی محدود، خود را کارگر نمی‌دانند. بنابراین، اگر می‌خواهیم این رویکرد را در پیش بگیریم، «مانیفست» باید توضیح دهد که از «کارگر» به معنای وسیع آن استفاده می‌کند، و باید دلایلی را که چرا متخصصان باید خود را کارگر بدانند (همانطور که در کوبای سوسیالیستی خود را کارگر می‌دانند) توضیح دهد.

اما «مانیفست» این را انجام نمی‌دهد. بدتر از آن، متخصصان را به مثابه یک قشر که بالاتر از کارگران هستند و در استثمار و ظلم بر آن‌ها نقش دارند، و قشری که به فاشیسم گرایش دارد، توصیف می‌کند. این بازتولید یک خطای تاریخی چپ است که می‌گفت: متخصصان سفیدپوست، ، به استثنای تعداد معدودی که به مثابه رهبر یا مستشاران روشنفکری که از یک جابگاه برتر برخوردارند، به انقلاب فراخوانده نمی‌شوند. به نظر من، این یک خطای تاریخی چپ است که کشش آن را در میان مردم به طور جدی محدود می‌کند و وظیفه ضروری آن را برای متقاعد کردن مردم برای پیوستن به ساختمان یک جنبش سوسیالیستی، با هدف بیرون آوردن قدرت سیاسی از دست یک درصد، تضعیف می‌کند.

ایالات متحده به مثابه یک قدرت سلطه‎طلب رو به زوال در بستر بحران جهانی سرمایه‌داری، دیگر نمی‌تواند امنیت و فرصت اقتصادی را برای طبقه متوسط خود فراهم کند. و نبود یک پروژه ملی منسجم و آگاهانه علمی، اشتغالی که بتواند ارائه دهد، ضرورتاً هدفمند نیست، و اغلب مستلزم فرونشانی حساسیت‌های اخلاقی است. این شرایط کنونی بحران جهانی و افول سلطه به نفع توسعه یک جنبش سوسیالیستی در ایالات متحده است، به شرط این که بخواهیم مردم دارای هوش سیاسی را فرا بخوانیم و دعوت خود را با توضیحات منسجم و آگاهانه علمی از بحران تمدنی بشریت همراه سازیم.

رادیکا دسایی در پایان برنامه گفت که «گروه مانیفست بین‌المللی» از نوع نظراتی که شرکت کنندگان دربرنامه مطرح کردند استقبال می‌‍کند. این نوع نظرات را می‌توان در وب‌سایت «گروه مانیفست بین‌المللی» وارد کرد.

۱- «گروه مانیفست بین‌المللی» تاسیس شد»، وب‌سایت جان ریدل

https://johnriddell.com/2021/09/12/international-manifesto-group-founded/

۲- «دانش، ایدئولوژی، و سوسیالیسم واقعی در دوران ما»، وب‌سایت چارلز مک‌کلوی

https://charlesmckelvey.substack.com/

۳- وب‌سایت «گروه مانیفست بین‌المللی»

https://internationalmanifesto.org/

۴- برگردان فارسی مانیفست «از طریق چندقطبی به سوسیالیسم»

https://edalat.org/node/705

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3dccrzzv