تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: بنیاد شعر
سراینده: رابرت هایدن
آن یکشنبههای زمستانی
پدرم یکشنبهها هم زود بیدار میشد
و در سرمای سیاه لباسهایش را میپوشید،
سپس با دستهای ترک خوردۀ دردناکی که
از کار در هوای روزهای هفته ساخته شده بود
آتش را روشن میکرد. هیچکس هرگز از او تشکر نکرد.
بیدار میشدم و میشنیدم که سرما میریزد، میشکند.
وقتی اتاقها گرم میشد، ندا میداد،
و آرام بلند میشدم و لباس میپوشیدم
از ترس خشم مزمن آن خانه،
سَرسَری با او حرف میزدم،
با کسی که سرما را رانده بود
و کفشهای نو مرا برق انداخته بود.
من چه میدانستم، من چه میدانستم
از کمبود محبت و اتاقهای تنهایی؟
https://www.poetryfoundation.org/poems/46461/those-winter-sundays
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/23b8dxnx