مهشید معیری میگوید به مناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر، کتاب «سرانجام انسان طراز نوین» را همراه با دکتر غنینژاد ترجمه کرده است… ماهیت انسان را نمیتوان تغییر داد، پروژه ساختن انسان طراز نوین یعنی موجودی که با فدا کردن زندگی شخصی خود صرفاً در خدمت جمع قرار میگیرد خیالی باطل و ناممکن است. اقدام برای این کار ناممکن الزاماً ناممکن نیست و اغلب در عمل تبدیل به پروژهای بسیار پرهزینه و فاجعهبار میشود. (مجله «تجارت فردا»، ۲۷ خرداد ۱۳۹۷)
تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: خوانش رویای چین
برگردان از چینی به انگلیسی: فریا جیی و دیوید اونبی
برگردان: ع. سهند
از «دویدن به دنبال صندوقهای سرمایهگذاری مشترک» تا «تشکیل یک گروه برای صرفهجویی» – چرا این نسل از جوانان بر پولدرآوردن اصرار دارد؟[۱]
نوشته شیائو شیان، روزنامهنگار چینی
با ادامه روند نزول بازار صندوقهای سرمایهگذاری مشترک (mutual fund) از آغاز سال جاری، جوانانی که یک سال پیش با استفاده از محبوبیت آنها «برای خرید صندوقهای سرمایهگذاری میدویدند» حال و هوای خوبی ندارند. خودخوری، شکایات و اضطراب جوانان «دارندۀ صندوقها» را میتوان در همه جای شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. جوکهایی مانند «من ترجیح میدهم معشوقم به من خیانت کند تا اینکه ببینیم صندوق مشترک من پایین میرود» (你可以绿我,却不可以绿我的基金)[۲] همدلی زیادی برانگیختهاند. در پلاتفرمهای مبادله کالاهای دست دوم [معادل چینی Ebay آمریکایی]، «باخت در صندوق» رایجترین دلیل برای بازفروش تلفنهای همراه و بازیهای کامپیوتری است.
یک ماه پیش، همین جوانان در بخش بحث پلاتفرمهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک برای آشنا شدن با هم فعالانه درگیر بودند، انجمنهای حمایت جهانی و گروههای هوادار برای مدیران صندوقهای سرمایهگذاری با عملکرد بالا تشکیل میدادند. یک ماه بعد، وضعیت کاملاً متفاوت است.
اما آنها چه از عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک از خوشحالی در پوست خود نگنجند، چه افسرده شوند، مدیریت پول- یا در اصطلاح رایجتر، «پول درآوردن» (搞钱) – به یک بخش اساسی از زندگی جوانان، به مهمی دوستیابی، کار، یا دنبال کردن هنرپیشگان محبوبشان مبدل شده است.
رواج انفجاری صندوقهای سرمایهگذاری مشترک فقط نوک کوه یخ است، و جوانان در انواع مدیریت پول [«پول درآوردن»] متبحر شدهاند. و در پشت این علاقمندی غیرعقلانی اکنون شناخت و تعریف جدیدی از پول، کار، سبک زندگی، و حتا خودِ هستی قرار دارد.
«مدیریت پول» برای پُرکردن جیب و «خساست» برای کاهش خرج
در زمستان امسال یک چیز آشنا، مانند بیمه، یا پیش از آن رمز ارز (بیتکوین)، یا سهام وجود داشت که موجب رشد انفجاری صندوقهای سرمایهگذاری مشترک شد. اما اینبار به این دلیل که آستانه ورود پایین بود (اکثر صندوقها فقط به سرمایهگذاری اولیه ۱۰ یوان نیاز دارند)، روش سادهتر بود (سرمایهگذاری در صندوقها عموماً با استفاده از نرم افزارهای پرداخت صورت میگیرد)، و سود سرمایه مشهودتر است (شما هر روز میتوانید ببینید چقدر سود کسب کردهاید)، سرمایهگذاران در مقیاسی بزرگتر از آنچه که در گذشته دیده بودیم جذب شدند.
برزگترین تفاوت با رونق سرمایهگذاری و مدیریت ثروت در گذشته این است که در سال ۲۰۲۰ جوانان اکثریت دارندگان صندوقهای سرمایهگذاری مشترک را تشکیل میدادند. طبق دادههای «مؤسسه پژوهشی موب»، در سال ۲۰۲۰ گروه سنی ۱۸ تا ۳۴ سال ۶۰ درصد دارندگان حساب در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک را تشکیل میداد، که مؤید آشکار رواج آن در میان جوانان است. در حالیکه جوانان دارندگان اصلی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک هستند، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک نیز به گزینۀ نخست جوانان برای سرمایهگذاری مبدل شدهاند. براساس یک بررسی پیرامون «حقیقت درباره پاداش آخر سال ۲۰۲۰ در محلکار»، که مشترکاً بوسیله «لوفاکس»[۳] و «ماییمایی»[۴] منتشر شد، ۶۲ درصد سرمایهگذارانی که پس از ۱۹۹۵ به دنیا آمدهاند در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک سرمایهگذاری کردهاند.
جوانان، با استعداد طبیعی خود برای شبکهسازی و جوکسازی، به تبدیلشدن صندوقهای سرمایهگذاری مشترک به یک موضوع داغ- چه در سمت «قرمز» زمانی که سود افزایش میباید، یا در سمت «سبز» زمانی که صندوق چنان افت میکند که “مادرش آن را نخواهد شناخت” (跌妈不认) – کمک کردهاند، و کل این به افزایش محبوبیت صندوقهای سرمایهگذاری مشترک کمک کرده است.
با محبوبیت صندوقهای سرمایهگذاری مشترک واژه جدیدی ظهور کرده است: «پولی که خوابیده بودی ساختی» (睡后收入). همانطور از نام پیداست، این نوع درآمد پولی است که زمانی که دراز کشیدهای، بدون کار و وقتگذاشتن به دست میآید. یک دائرهالمعارف این واژه چنین توصیف میکند: «یک پیششرط لازم برای آزادی مالی و بازنشستگی پیش از موعد».
سه جریان اصلی «پولی که خوابیده بودی ساختی» وجود دارد: نخست اجاره است. مادام که داراییهای مشخصی داشته باشید و آنها را اجاره دهید، میتوانید اجاره منظمی دریافت کنید، و املاک مسکونی اجارهای اکنون با ثباتترین سود را به دست میدهند. دوم حقوق مالکیت فکری یا حقوق انحصاری (patents) است که تضمین میکند آفرینندگان مادام که اثرشان، مانند کتاب، موسیقی، و فیلم در گردش است حقالامتیاز دریافت کنند. سوم ابزارهای مالی مانند بیمه، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و غیره است، که میتوانند زمانی که خوابیدهاید برای شما پول بسازند، اما در کنار امید به سود امکان ریسک وجود دارد.
در واقع، اصطلاح «پولی که خوابیده بودی ساختی» در سال ۲۰۱۸ در رسانهها ساخته شد، اما آستانه جمعآوری اجاره یا ایجاد حقوق مالکیت فکری دور از دسترس مردم عادی بود. در آن زمان، ریسک عظیم سهام و سود ناچیز سپردههای ثابت بدین معنی بود که پولی که از طريق «مدیریت مالی» در خواب میساختید فقط قطرهای در ظرف بود. اصطلاح برای عامه مردم جذابیت نداشت.
اما، در سال ۲۰۲۰، سودهای خوب صندوقهای سرمایهگذاری مشترک دستیابی به آزادی از طريق مدیریت ثروت را ممکن ساخت. براساس دادههای مالی «ویند»، در سال ۲۰۱۹ میانگین سود صندوقهای نقدینگی- محور به ۳۵ درصد رسید، و در سال ۲۰۲۰ میانگین سود صندوقهای نقدینگی که فعالانه مدیریت میشدند ۴۸ درصد بود، میانگین سود ۵۵ صندوق در گروه اخیر بیش از ۱۰۰ درصد رسید. این بدین معنی است که شما بدون اینکه از ۹ صبح تا ۹ شب در شش روز هفته کار کنید [به چینی «۶۹۹»] یا هر روز هفته تمام روز کار کنید [به چینی «۰۰۷»]، مادام که سهام صندوق سرمایهگذاری مشترک درست را خریده باشید، حتا اگر به پشت خود دراز کشیده باشید درآمد شما خود بخود هر سال دوبرابر خواهد شد.
این چشمانداز شاد مطمئناً قلب مردم را به شعف میآورد، و با در دسترس بودن این چنین نزدیکِ ثروت و آزادی، تعجبآور نیست که مدیریت مالی به یک سبک زندگی رایج مبدل شد. در [وبسایت شبکۀ اجتماعی] «دوبان»[۵]، «گروه زندگی از سود/سرمایهگذاری و مالیه» بیش از ۵۲۰ هزار نفر عضو دارد. در اینجا، آنها نکاتی را دربارۀ سرمایهگذاری در صندوقها به اشتراک میگذارند، دربارۀ فرصتهای سرمایهگذاری احتمالی آتی بحث میکنند، و برای باختهای خود سوگواری میکنند، در عینحال نمونههای آزادی حاصل از سرمایهگذاری موفق به همه امید میدهد.
حالب اینکه ما «گروه صرفهجویان دیوانه» را نیز داریم، که تقریباً همسطح «گروه زندگی از سود/سرمایهگذاری و مالیه» است و ۵۰۰ هزار عضو آن که خود را «قُلک» مینامند مراقب هم هستند و یکدیگر را در رسیدن به بهترین کیفیت زندگی با پول محدودی که دارند و بدون خرج کردن عیرضروری حتا یک سنت تشویق میکنند. قلکها از موضوعات بزرگ مانند خریدن خانه یا تغییر شغل، تا موضوعات کوچک مانند خریدن یک کیف دستی یا استفاده از حوله دستی از هم کمک میگیرند، و دوستان مجازی عقل خود را روی هم میریزند و هر چه از دستشان برآید انجام میدهند.
علاوه بر «صرفهجویان دیوانه»، گروههای پرطرفدار در «دوبان» شامل «انجمن زنان خسیس»، «انجمن مردان خسیس» و «گروه دلگرمی متقابل برای شکست مالی» میشود. به نظر میرسد جوانان تا جایی که میتوانند با افزایش منابع مالی خود و خرج کمتر «پول میسازند».
در پشت جنون صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، گزینههای اندک برای جوانان
روزی روزگاری، جوانان از تعلق به «جمعیت چِک به چِک» (月光族)[۶]، خوشحال بودند. آنها مجرد بودند و مجبور نبودند تا مدتی به حقوق بازنشستگی خود فکر کنند، و میتوانستند «بدون دغدغه خانواده هر کاری که دلشان میخواست انجام دهند.» آنها اوقات خوشی داشتند، سرشار از انرژی بودند، و همه پول خود را برای بهیود کیفیت زندگی خود خرج میکردند. چه عاملی باعث شد آنها به سَبک زندگی کنونی خود که صرفهجویانه است رو بیاورند؟
بلافصلترین ترین عامل ممکن است سایه طولانی همهگیری در سال گذشته باشد. شیوع ناگهانی و انزوای طولانی مدت پس از آن، جوانان را در خانه نگه داشت، آنها قادر به کار و کسب درآمد نبودند. پسانداز به یک ریسماننجات، و منبعی برای آرامش افراد مضطرب مبدل شد. حتا اگر همهگیری از بین برود، این ایده که زندگی نامطمئن است از بین نخواهد رفت، و ممکن است جوانان را مجبور کند که به امور مالی خود سروسامان بدهند و برای طوفان بعدی پسانداز کنند.
یک دلیل طولانی مدتتر این است که نسل جوان درمییابد که واقعاً بیپول است. در یکسو، آنهایی که در سال ۱۹۹۰ یا ۱۹۹۵ به دنیا آمدند اصلاحات و گشایش دهه ۱۹۸۰ و رشد اقتصادی سریع دهه ۱۹۹۰ را از دست دادند. کسانی که تازه از مدرسه فارغالتحصیل میشوند، در یک بازار بیرحمانه رقابتی (片红海) سرمایه برای شروع کسبوکار و ایجاد چیزی متعلق به خود را ندارند. متداولترین راه جمعآوری ثروت استخدام در یک بنگاه و دریافت حقوق است.
در گذشته، هنگامی که جوانان خانواده تشکیل میدادند یا کسبوکاری را آغاز میکردند، میتوانستند برای روی پا ماندن به والدین خود اتکاء نمایند؛ اما آنها اکنون مجبورند با قیمتهای سرسامآور مسکن روبهرو شوند. فرصتهای شغلی بیشتر جوانان را به شهرهای درجه اول و دوم جذب کرده است، اما خانوادهها در شهرهای درجه سوم و چهارم حتا اگر حسابهای خود را خالی کنند قادر نیستند خرید مسکن در شهرهای درجه یک را تأمین کنند. و جوانان برای خریدن مسکن با حقوق ثابت خود چه مدت باید منتظر بمانند؟ براساس دادههای «دی.تی. فاینانس»، با درنظر گرفتن میانگین درآمد خالص و میانگین قیمت مسکن دست دوم، برای خرید یک آپارتمان دو اطاقۀ ۸۰ متر مربعی در شنزن- گرانترین شهر کشور- ۱۱۵ سال، در پکن ۷۱ سال، در شیامین ۶۸ سال و در شانگهای ۶۵ سال.
دستمزدها دیگر امنیت و رضایت را تأمین نمیکنند، در نتیجه سرمایهگذاری راه برونرفت شده است. گرچه سرمایهگذاران با تجربه مستمراً تأکید میکنند که سرمایهگذاریهای بلند- مدت تنها راه پول درآوردن است، و مردم باید فقط پول اضافی را در سرمایهگذاریهای ریسکدار قرار دهند، برخیها هنوز مزرعه خود را برای هر فرصت ممکن به خطر میاندازند، و به برنده شدن بلیط بختآزمایی و بردن جایزه بزرگ امید دارند.
سرمایهگذاران صندوقها در مصاحبه با شبکه خبر «تنسنت» (Tencent News Guyu Lab) میگویند «زندگی انتخابهای زیادی برایمان باقی نگذاشته است.» در عینحال، نرمافزارهای شبکه اجتماعی به جوانان امکان میدهند جمع شوند و با هم تبادلنظر کنند، که ممکن است مفید باشد اما به شکلی از فشار همتایان مبدل میشود. ممکن است شما به داشتن دوستانی با درآمد یکسان و وضعیت مشابه عادت داشته باشید، و ممکن است شما به خود دلداری بدهید که اگر سختکوش و صبور باشید، ممکن است روزی به زندگی دلخواه خود برسید. اما، اکنون شما هر وقت تلفن همراه خود را باز میکنید، میتوانید در همه جا ببینید که «همتایانتان شما را پشت یر میگذارند.» گرچه در واقعیت، کسانی که خودرو و خانه میخرند و از طریق سرمایهگذاری به آزادی مالی دست پیدا میکنند یک اقلیت هستند، اما اینترنت این تعداد اندک موفقیت را در آن واحد به شما نشانی میدهد، و شمار را وامیدارد سرمایهگذاری کنید، به وضعیت مالی خود سروسامان بدهید، پول بسازید، و به کارکردن ادامه بدهید.
علاقه به ثروت به دلیل عشق به پول نیست
این جوانان در حالی که برای به دست آوردن پول تقلا میکنند، به نظر میرسد بهتر از هر کس دیگری میدانند که پول فقط یک وسیله است، نه یک هدف.
در معرفی «گروه زنان سرمایهگذار مالی» در «دوبان» رهبر گروه جملهای را از سرمایهگذار آمریکایی جارلی مانگر (متولد ۱۹۲۴) نقل میکند: «در برههای از زندگی خود، تصمیم گرفتم که میخواهم ثروتمند شوم. این به دلیل عشق به پول نیست، بلکه برای دنبال کردن احساس استقلال است. من دوست دارم بتوانم آزادانه نظر خود را بیان کنم و ارادۀ کس دیگری بر من حاکم نباشد.»
برای برخی از جوانان، دنبال ثروت بودن ممکن است نه برای خودروهای لوکس یا غذا و مشروب تجملی، بلکه برای استقلال، آزادی، خودمختاری، و خودکفایی باشد که همراه میآورد. علاقه غیرعقلانی به مدیریت مالی و پسانداز فقط به دلیل اضطراب ناشی از عدمثبات زندگی معاصر نیست، بلکه به دلیل عدمرضایت از شدت و شتاب بالای زندگی به مثابۀ یک مهره در ماشین نیز میباشد.
در نتیجه، ما در سال ۲۰۲۰ داستان گوا یو، یک برنامهنویس بازنشسته ۲۵ ساله را میشنویم. گوا، که ابتدا ادارۀ امور دولتی میخواند تغییر رشته داد و به تنهایی برنامهنویسی را آموخت. او پس از پایان تحصیل برنامهنویس شد و با کار در چندین شرکت اینترنتی مقدار مشخصی ثروت جمع کرد. او در مصاحبه با «مردم» چندین مرتبه اشاره میکند که به دلیل فقر خانواده در سراسر کودکی «هیچ انتخابی» نداشت، بدین معنی که نمیتوانست مدرسه خود را انتخاب کند یا تغییر دهد یا یک نویسنده حرفهای بشود. اما او پس از انباشت ثروت احساس کرد آزادی انتخاب دارد، کار جاری خود را ترک کرد، و برای اداره یک هتل تفریحی به ژاپن رفت و در اوقات فراغت خود نویسندگی را دوباره آغاز کرد. او گفت «یکسری خوششانسی مرا دوباره به آغاز زندگی برد، فقط اینبار من آزادی انتخاب دارم.»
گوا یو تنها نیست. سبک زندگی «استقلال اقتصادی، بازنشسگی زودرس» در میان نسل جدید به یک گرایش مبدل شده است. در ایالات متحده هسته مرکزی این مرام «کاهش خواستهای مادی و یک زندگی حداقلی است.» اما در چین، جوانان رویکرد ساده کردن شرایط زندگی خود و افزودن بر داراییهای خود را دنبال میکنند، چیزی که ما در بالا از آن به مثابه «افزایش درآمد و کاهش خرج» نام بردیم.
و این نوع «بازنشستگی» به معنای انصراف کامل از کار و «خوردن شیرینی تا دم مرگ نیست»، بلکه نشاندادن شهامت برای ترک سگدو زدن، ترک مشاغل پوچی است که فقط زندگی را از شما میگیرند، به معنی انتخاب مشاغلی است که واقعاً دوست دارید و خود را وقف آن میکنید. این مشاغل ممکن است حقوق منظم و بالا نداشته باشند، اما به دلیل امنیت پسانداز مالی، جوانان پشیمان نخواهند شد.
«سرزمین خانه به دوشها» (Nomadland) که امسال جایزه «گلدن گلوب» برای بهترین فیلم سال را [و جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز، و جایزه اسکار برای بهترین فیلم را برد- سهند] به تماشاگران چینی کمک کرده است سبک زندگی خانه به دوشی را بهتر درک کنند. [خانم] فین، قهرمان فیلم که بیش از ۶۹ سال سن دارد، درنتیحه بحران مالی، همسر، شغل و خانه خود را از دست داد. او یک وانت را به خانه تبدل کرد، همه دارایی خود را بار آن کرد، و در طول سفر در سراسر ایالات متحده انجام مشاغل نیمهوقت را در پیش گرفت. زندگی گرچه سخت است، اما مملو از لذت نزدیکی به طبیعت و شگفتی دیدار با غریبهها نیز هست.
چند بخش از فیلم رویکرد متعارف ما به کار را زیر سؤال میبرد: «ما نه فقط با استبداد بازار کنار آمدهایم، آنرا پذیرا شدهایم و زندگی خود را در زنجیرهای آن گذراندهایم. ما شبیه گلۀ اسبانی هستیم که با خوشحالی تا حد مرگ کار میکنند و سرانجام در دشتها ناپدید میشوند…» بدین ترتیب، این گروه از مردم کنار نهادن «زندگی گلهوار اسبان» و بازگشت به طبیعت را برای یافتن راه زندگی که راحتتر بتوانند آنرا کنترل کنند، انتخاب میکنند.
این فیلم از رمانی به همین نام از جسیکا بولدر، روزنامهنگار آمریکایی برنده جایزه، اقتباس شده است، و امروز دهها هزار نفر از مرم ایالات متحده این زندگی خانه به دوشی را دارند.
برای جوانان، توسعه اینترنت و متنوعشدن شکلهای کار، امکانات بیشتری برای زندگی خانه به دوشی فراهم کرده است. طراحان، نویسندگان، عکاسان به یک محلکار مشخص وابسته یا به یک شهر مشخص محدود نیستند. آنها میتوانند در هر زمان با یک رایانه و یک خط اینترنت کار کنند. این جایی است که «خانه به دوش دیجیتال» مطرح میشود. این خانه به دوشها میتوانند برای سیاحت جهان از یک نقطه به نقطه دیگر حرکت کنند یا بر خود اتکاء نمایند و ارزش بیافرینند. زندگی دیگر یک جهان کوچک در یک ساختمان بتونآرمه اداری نیست.
ادعا شده است که آزادی مالی گزاره نادرستی است زیرا خواست افراد پایانناپذیر است و فقط با درآمدهای آنها میتواند افزایش یابد. اما برای این نسل از جوانان، آزادی مالی یک هدف انکارناپذیر است که میتواند براساس نیازهای شخصی آنها تعیین شود. این نقطه پایانی زندگی نیست، بلکه بالعکس نقطه آغازین یک زندگی جدید است، که پس از آن زندگی فرصتهای بیشماری را به دست میدهد.
توضیحات
[۱] این مقاله در ۱۹ مارس ۲۰۲۱ آنلاین منتشر شد
肖舒妍, “从“跑步买基”到“聚众抠门”,这届年轻人为什么执着于“搞钱”?”
[۲] این یک ایهام (بازی با کلمات) غیرقابل ترجمه از دو کاربرد عامیانه از واژۀ «سبز» (绿) است، که مورد نخست اشاره به این دارد که شریک زندگیتان شما را برای شخص دیگری وِل کرد («سبز شدی» (你被绿了)، و مورد دوم اشاره به این فاکت است که در نرمافزارهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در چین، باخت با رنگ سبز نشان داده میشود. جوکهای شبیه این زیاد است، به عنوان مثال نگاه کنید به
https://zhuanlan.zhihu.com/p/354317299
همانطور که بالا دیدیم در نرمافزارها، سود با رنگ قرمز مشخص میشود.
[۳] «لوفاکس» یا «شرکت بینالمللی مبادله داراییهای مالی شانگهای لوجیازوی»، یک پلاتفرم خدمات اطلاعاتی مبادلۀ داراییهای مالی، تأیید شده بوسیله شورای دولتی است.
[۴] «ماییمایی» یک پلاتفرم شبکهسازی احتماعی است که خود را «موتور شبکهسازی» توصیف مینماید و ادعا میکند به متخصصان برای رشد شبکهها، ارتباطات، و کاریابی کمک میکند.
[۵] «دوبان»، وبسایتی است که یکسری خدمات، از جمله توصیه کتاب، ویدئو و نوار، پیشنهادات برای فعالیتهای غیرمجازی، و مباحث تبادلنظر گروهی را ارائه میدهد.
[۶] این یک ایهام دیگر است. یوگوانگ (月光) در چینی «مهتاب» معنی میدهد و همان مضمون رمانیک یا شاعرانه در انگیسی [یا فارسی] را دارد. اما در اینجا بدین معنی است که در پایان ماه (月 )، کیف، یا حساب بانکی من خالی (光) است.
https://www.readingthechinadream.com/xiao-shuyan-chasing-mutual-funds.html
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/aprkt5jp