ابراهیم بیک چکابایف، با گروهی از اعضای «اداره سیاسی مشترک دولت»، تاشکند، ۱۹۳۱

 

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: بنیاد فرهنگ استراتژیک
۱۷ سپتامبر ۲۰۲۱

اعاده حیثیت به باسماچی گذشته، حمایت مستقیم از اسلام‌گرایی حال است

 

دیوانعالی ازبکستان به ابراهیم بیک چکابایف، یکی از رهبران جنبش باسماچی و دوازده نفر دیگر که در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به وسیله دادگاه شوروی به مجازات اعدام محکوم شده بودند، اعاده حیثیت کرد. رئیس‌جمهور شوکت میرضیایف، دربارۀ فاکت اعاده حیثیت گفت: «… پس از تقریباً صد سال، عدالت پیروز شد … لازم است کار شریف با هدف بازگرداندن افتخار و عزت وطن‌پرستان ملی ادامه یابد.»

جنبش باسماچی در آسیای مرکزی تروریسم اسلامی دهه‌های ۱۹۲۰و ۱۹۳۰ بود. این جنبش به وسیله کسانی تأمین می‌شد که سرپرستی جنبش اسلام‌گرای زمان ما را در دست دارند- آنگلوساکسون‌ها. امروز، بسیاری از ساختارها و گروه‌های اسلام‌گرای غیرقانونی در روسیه و در دیگر کشورها، مانند «سرویس اطلاعات اسلامی»، «حزب التحریر»، «جبهه نجات اسلامی» و غیره، در انگلستان پناه یافته‌اند. صد سال پیش نیز، لندن از اسلام‌گرایان برای منافع خود استفاده می‌کرد.

در آسیای مرکزی، این منافع شامل جلوگیری از تقویت نفوذ شوروی در مستعمرات انگلیس می‌شد. به ویژه، لندن از انعقاد پیمان دوستی شوروی و افغانستان در سال ۱۹۲۱، که بر اساس آن روسیه شوروی عبور بدون عوارض کالاهای خریداری شده به وسیله افغانستان را از خاک خود تضمین می‌کرد و مربیان نظامی را برای کمک به ارتش افغانستان اعزام می‌نمود، راضی نبود.

انگلیسی‌ها قصد داشتند در تقاطع مرزهای افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و چین یک امارت اسلامی ایجاد کنند، که علاوه بر مناطق مرزی افغانستان شامل سرزمین‌های ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان و قزاقستان می‌شد. این پروژه در پیوند با پروژه ایجاد یک دولت اویغوری توسط انگلستان در سین‌کیانگ چین قرار داشت. در صورت موفقیت این پروژه‌ها، آسیای مرکزی شوروی از دو سو تحت فشار گروه‌بندی‌های شبه – دولتی اسلامی قرار می‌گرفت، طبق محاسبات لندن تحت هجوم آن‌ها سقوط می‌کرد.

در سین‌کیانگ، بر روی اویغورها، در آسیای مرکزی – بر روی «بای»های ثروتمند که از به قدرت رسیدن رسیدن قدرت شوروی ناراضی بودند، سرمایه‌گذاری شد. تلاش‌های تبلیغاتی برای نشان‌دادن رهبران باسماچی به مثابه مبارزان «ایده ملی» و «خوشبختی مردم» عجیب به نظر می‌رسد. ثروتمندان برای فقرا نمی‌جنگند و ایده استقلال با پول استعمارگران تحقق نمی‌یابد. دزدان و مهاجمان در آسیای مرکزی باسماچی نامیده می‌شدند. باسماچیسم یک اشغال است، نه یک ایدئولوژی.

قربانیان ترور باسماچی مهندسان، پزشکان، معلمان، پلیس‌ها، پرسنل نظامی و کشاورزان بودند. باسماچی‌ پل ها، جاده ها، سیستم‌های آبیاری را تخریب می‌کرد. ساکنان محلی به دلیل آموزش کودکان در مدرسه و درمان در بیمارستان‌های شوروی تهدید به مرگ تهدید می‌شدند. این جنگ علیه مردم خود بود.

جای تاسف است که دیوانعالی ازبکستان انجام تحقیقات تکمیلی در مورد جنایات باسماچی، تعیین شرایط ارتکاب آن‌ها و تعداد دقیق قربانیان را ضروری نمی‌داند. هم‌چنین اطلاع‌رسانی عمومی در بارۀ میزان مشارکت گروه‌های داوطلب از جمعیت بومی در انهدام باسماچی زیان نخواهد داشت. همین چاکابایف به وسیله یک گروه از «اداره سیاسی مشترک دولت» (OGPU) تحت فرماندهی موکوم سلطان‌اف خنثی شد.

ملاحظات ژئوپلیتیکی که لندن بر اساس آن پروژه اسلام‌گرا – باسماچی را پرورش داد، امروز نیز وجود دارد. در ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱، «دولت ترکستان شرقی در تبعید» (دفتر مرکزی آن در واشنگتن) بیانیه‌ای را به مناسبت هفدهمین سالگرد تأسیس رسمی آن به زبان‌های گوناگون، از جمله به روسی، منتشر کرد. بیانیه می‌گوید هدف راهبردی و وظیفه تاریخی «دولت» و همه اقوام ترک دستیابی به استقلال ترکستان شرقی است.

ترکستان شرقی به استان سین‌کیانگ چین اشاره دارد، ایدئولوگ‌های جنبش آن را خانه مشترک اویغورها و قزاق‌ها، ازبک‌ها‌، قرقیزها، تاتارهای محلی می‌نامند. ترکستان شرقی در این پروژه با روسیه، قرقیزستان، تاجیکستان، قزاقستان، افغانستان، پاکستان، مغولستان و هند هم‌مرز است. در هر یک از این کشورها، مشکل اسلام‌گرایان به شیوه خاص خود مطرح است، و تبدیل اسلام‌گرایان دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به شهیدان ملی به وسیله دیوانعالی ازبکستان، در میدان ایدئولوگ‌های ترکستان شرقی بازی می‌کند.

اعضای «دولت ترکستان شرقی» در ایالات متحده، ژاپن، فرانسه، سوئیس، کانادا، نروژ و آلمان زندگی می‌کنند، که نشان‌دهنده علاقه این دولت‌ها به اجرای پروژه ضدچین و ضد روسیه است. در سال ۲۰۲۰، «دولت ترکستان شرقی» از پارلمان انگلیس خواست با پروژه «نو – امپریالیستی یک کمربند، یک جاده چین» مخالفت کند. «ترکستانی‌های شرقی» پیشنهاد ایجاد یک ائتلاف ضدچینی از ایالات متحده، بریتانیا، انگلستان، استرالیا، ژاپن، کانادا و هند را مطرح می‌کنند.

استراتژیست‌های غربی آسیای مرکزی را شامل آسیای مرکزی پسا – شوروی، قسمتی از بخش آسیایی روسیه، و هم‌چنین بخش‌هایی از مغولستان، چین، پاکستان، افغانستان، ایران و هند می‌دانند، قدرت‌های غربی با دستیابی به یک جای پا در این فضل، فرصتی برای اعمال فشار بر روسیه، چین و ایران، تأثیرگذاری بر روندهای سراسر اوراسیا به دست می‌آورند.

در بستر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و تصرف این کشور به وسیله طالبان، آزمایش‌های ایدئولوژیک با باسماچی‌ایسم با پیامدهای جدی همراه است. دانسته است که گروه‌های هزاره -مظلوم‌ترین مردم شیعه در افغانستان سنی – در جنگ علیه باسماچی‌ها از سوی افغانستان مشارکت فعال داشتند. در عین‌حال، بخشی از افغان‌های سنی مسلحانه از باسماچی‏‌ها حمایت می‌کردند. فرقه چاکابایف در ازبکستان مدرن، بطور اتوماتیک هزاره‌ها را به خفه‌کنندگان ایده ملی ازبک، و سنی‌های افغانستان را که از چاکابایف حمایت کردند، به متحدین این ایده مبدل می‌نماید.

کارزار تبلیغاتی تاشکند برای ستایش باسماچی‌ایسم با هدف مصرف داخلی انجام می‌شود، اما آیا «ترشحات ایدئولوژیک» این کارزار به کشورهای همسایه، از جمله به افغانستان سرایت نحواهد کرد؟ روش‌های جنگی باسماچی در دهه ۱۹۲۰ با روش‌های جنگی امروز طالبان تفاوتی نداشت: همان تعصب، همان تمایل به احیای رسوم کهنه. این جنبش‌ها از نظر ایدئولوژیک خویشاوند هستند.

به یاد بیاورید: در دهه ۱۹۹۰، آسیای مرکزی با حملات باسماچی مدرن از افغانستان متزلزل شد – نبردهای خونین مرزبانان روس و تاجیک در مرز افغانستان، جنگ باتکن اسلام‌گرایان افغان علیه نیروهای مسلح قرقیزستان و ازبکستان با استفاده از هواپیما و توپخانه، نبردها در مرز ترکمنستان و افغانستان در سال ۲۰۱۸. «جنبش اسلامی ازبکستان» (که در روسیه غیرقانونی است)، و اطاعت خود را از «دولت اسلامی» (که در روسیه غیرقانونی است) اعلام کرد، همتای مدرن باسماچی است. اعاده حیثیت به باسماچی گذشته، حمایت مستقیم از اسلام‌گرایی حال است.

https://www.fondsk.ru/news/2021/09/17/basmachi-anglosaksy-i-taliby-54486.html

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/y7r5jm6w