… جنبش دانشجويی ايران نزديک به چهل سال پيش با تأسيس مدارس عالی و نخستين دانشگاه ايران، يعنی دانشگاه تهران، آغاز میگردد. پيدايش اين جنبش در شرايط تسلط امپرياليسم و ديکتاتوری رضاشاه به مثابه واکنشی در برابر محروميتها، ستمگریها و بیقانونیهای جامعه آن روز بود. عوامل فوق، همراه با راهنمايیهای روشنگرانه و تجهيزآميز نيروها و عناصر مترقی، سبب گشت که دانشجويان خيلی زود به عنوان يک نيروی آگاه و مهم وارد صحنه فعاليت اجتماعی شوند. بدينسان ۱۶ آذر به عنوان مظهر پيکار متحد دانشجويان ميهنپرست عليه امپرياليسم و ارتجاع خونآشام در تاريخ درخشان جنبش دانشجويی ايران ثبت شد. دانشجويان ايران ۱۶ آذر را روز دانشجويان ايران اعلام داشتند و هر سال با تجليل از خاطره شهيدان دانشجو عزم راسخ خود را برای شعار «اتحاد- مبارزه- پيروزی» به ثبوت میرسانند.
تارنگاشت عدالت- بایگانی دورۀ دوم
منبع: آرمان، نشريه دبيرخانه خارجی سازمان دانشجويان دمکرات ايران، ويژهنامه ۱۶ آذر، ضميمه شماره ۹، سال اول، آذرماه ۱۳۵۴
گزینش و تایپ: ع. سهند
… جنبش دانشجويی ايران نزديک به چهل سال پيش با تأسيس مدارس عالی و نخستين دانشگاه ايران، يعنی دانشگاه تهران، آغاز میگردد. پيدايش اين جنبش در شرايط تسلط امپرياليسم و ديکتاتوری رضاشاه به مثابه واکنشی در برابر محروميتها، ستمگریها و بیقانونیهای جامعه آن روز بود. عوامل فوق، همراه با راهنمايیهای روشنگرانه و تجهيزآميز نيروها و عناصر مترقی، سبب گشت که دانشجويان خيلی زود به عنوان يک نيروی آگاه و مهم وارد صحنه فعاليت اجتماعی شوند.
اعتصاب دانشجويان دانشسرای عالی در سال ۱۳۱۵ (نخستين جنبش اعتصابی دانشجويی در ايران) در سکوت گورستانی آن دوران مانند بمب صدا کرد. اين اعتصاب و اعتصابات پياپی ديگری در سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۶ در دانشکده فنی، دانشکده پزشکی و دانشکده حقوق دانشگاه تهران، دانشکده علوم و دانشکده ادبيات انجام گرفت از آن جهت جالب است که در عين مبارزه برای خواستهای صنفی، نشانه آگاهی فزاينده اجتماعی و سياسی دانشجويان ايران بود. روشن است که حکومت قلدری رضاشاه با توسل به روشهای گوناگون- تطميع، تهديد، توقيف و غيره- از تشکل سازمانی اين جنبش جلوگيری میکرد. با واژگونی ديکتاتوری رضاشاه در شهريور ۱۳۲۰ مردم ايران، از جمله دانشجويان، از برخی آزادیهای نسبی برخوردار شدند. فعاليتهای دانشجويان و نيروهای هواخواه آنها در راه تشکل سازمانی آغاز گشت و در اوايل سال تحصيلی ۱۳۲۳-۱۳۲۴ به پايهگذاری اتحاديه دانشجويان دانشکدههای پزشکی، داروسازی، دندانسازی و آموزشگاه عالی مامايی انجاميد. به رغم تشبثات محافل ارتجاعی در داخل دانشگاه و خارج از آن، به ويژه ايجاد سازمانهای قلابی دانشجويی، در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۵ دانشجويان دانشکدههای فنی، علوم و کشاورزی نيز سازمانهای خود را تشکيل دادند.
سرکوب نهضت دمکراتيک آذربايجان و کردستان و پیآمدهای اختناقآميز آن در سراسر کشور بر جنبش دانشجويی نيز بدون تأثير نماند و فعاليتهای آن را موقتاً متوقف ساخت. از اواسط سال ۱۳۲۶ که جنبش ملی و دمکراتيک دوباره رو به اوج میرفت، فعاليتهای دانشجويی نيز احيا شد و اندکاندک گسترش يافت. در سال تحصيلی ۱۳۲۷-۱۳۲۸ اوليای دانشگاه کوشيدند تا با طرح تعهدنامهای دانشجويان را از هر گونه فعاليت صنفی و سياسی محروم سازند. مبارزه بر ضد اين تعهدنامه به تشکيل «سازمان موقت دانشجويان کوی دانشگاه» منجر گشت.
پس از شبهکودتای ۱۵ بهمن ۱۳۲۷عدهای از مبارزترين دانشجويان دانشگاه تهران قربانی ترور و اختناق رژيم شدند. اعتراض دانشجويان مقيم کوی دانشگاه به شرايط زندگی خويش در آبان- آذر ۱۳۲۸، در تاريخ ۹ آذرماه ۱۳۲۸ به پايهگذاری «سازمان موقت دانشجويان کوی دانشگاه» انجاميد.
در جريان اعتصاب چهار ماهه دانشجويان دانشکده پزشکی در سال ۱۳۲۹، دانشجويان بيش از پيش به ضرورت پیريزی سازمان واحد و متشکل صنفی پیبردند. پس از تشکيل سازمان دانشجويی در دانشکدههای مختلف، در ۲۲ ارديبهشت ماه ۱۳۲۹ نمايندگان منتخب سازمانها برای تشکيل سازمان دانشجويان دانشگاه تهران گرد آمدند و در ۲۴ اريبهشتماه، در ميتينگ باشکوهی در محوطه دانشگاه تهران، تأسيس «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» (توسو) را اعلام کردند. در دوران ملی شدن صنعت نفت نهضت ضدامپرياليستی و دمکراتيک ايران، از جمله جنبش دانشجويی، به اوج خود رسيد. دانشجويان ايران دوشبهدوش خلق خود، عليه استعمار و در راه هدفهای آزادیخواهانه نهضت ملی گام برداشتند. اما آنها در آن دوران نيز از توطئههای نيروهای ارتجاعی ايمن نبودند. اين نيروها بارها به دسيسه عليه جنبش دانشجويی و «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» دست زدند.
۱۶ آذر، روز دانشجويان ايران
کودتای «سيا»ساخته ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ارتجاع داخلی و خارجی اميد آن را بخشيد که آرزوی ديرينه و کينهتوزانه خود را برای تلاشی قطعی جنبش دانشجويی برآورده سازند. بلافاصله پس از کودتا عده زيادی از دانشجويان دستگير و يا از دانشگاهها اخراج شدند و از فعاليت قانونی و علنی «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» جلوگيری به عمل آمد. با اين همه، دانشجويان از همان فردای کودتا، اين توطئه ضدخلقی و ضددانشجويی را محکوم کردند و آمادگی خود را برای پيکار در جنبش ضدرژيم کودتا اعلام داشتند.
دانشجويان با تعطيل دانشگاه و شرکت در تظاهرات ۲۱ آبان ماه ۱۳۳۲ مردم تهران عليه حکومت کودتا همبستگی خود را با همميهنان خويش به ثبوت رساندند. چنانکه مشهور است، «شعبان بیمخ» معروف، که به اتفاق ديگر اوباشان درباری در کودتای ۲۸ مرداد شرکت فعال داشت، روز ۲۱ آبان به دانشگاه رفت و آشکارا در حضور دانشجويان و استادان فرياد زد: «در اين طويله را ببنديد».
پابهپای اقدامات خيانتآميز کودتا، فعاليتهای مقاومتآميز مردم و دانشجويان ايران نيز ادامه يافت. در ۱۶ آذرماه ۱۳۳۲ دانشجويان دانشگاه تهران شرکت خود را در اعتراضات مردم تهران عليه تجديد روابط ديپلماتيک با بريتانيا و دعوت ريچارد نيکسون، معاون رييسجمهور وقت آمريکا، اعلام داشتند. حکومت کودتا برای جلوگيری از اين اعتراضات عدهای از نظاميان را برای اشغال دانشگاه فرستاد. آنها برای دستگيری دو تن از دانشجويان دانشکده فنی مستقيماً به کلاس درس رفتند. اعتراض استاد مربوطه و دانشجويان به اين عمل وقيحانه با تهديد مسلحانه نظاميان روبهرو شد. استاد و دانشجويان به عنوان اعتراض کلاس درس را ترک گفتند. رييس دانشکده فنی پس از اين عمل شرمانگيز نظاميان و به عنوان اعتراض به نقض اصل استقلال و حرمت داشنگاه، تعطيل دانشکده را اعلام داشت. موجی از خشم خروشان دانشکده فنی را فرا گرفت. فرياد «دست نظاميان از دانشگاه کوتاه!» از هر گوشه طنين میافکند. در اين هنگام نظاميان رگبار مسلسل را به روی دانشجويان ميهنپرست گشودند و سه تن از آنها را: مصطفی بزرگنيا (تودهای)، مهدی شريعترضوی (تودهای)، احمد قندچی (جبهه ملی) به ضرب گلوله از پای درآوردند. عده کثيری از دانشجويان زخمی و يا دستگير شدند. به دنبال اين جنايت رژيم، بعدازظهر ۱۶ آذر دانشگاه تعطيل گشت و دانشجويان فردای آن روز به اعتصاب همگانی پرداختند.
روزهای ۱۷ و ۱۸ آذر مردم تهران با شرکت وسيع دانشجويان و دانشآموزان دبيرستانها به روابط ديپلماتيک با بريتانيا، بازديد نيکسون و به ويژه يورش ددمنشانه نظاميان به دانشگاه و قتل سه دانشجوی بیگناه اعتراض کردند. دامنه اعتراضات چنان وسيع بود که حکومت کودتا مجبور شد ظاهراً از عمل نظاميان «ابراز ندامت» و از بازماندگان شهيدان «دلجويی» کند ولی به گواه بخشنامه محرمانهای که نخستين بار در «مردم» ارگان مرکزی حزب تودۀ ايران چاپ شد، اين «ابراز ندامت» و «دلجويی» چيزی جز رياکاری و مردمفريبی نبود و سبعترين نظامان مربوطه از «پاداش نقدی» و «تشويق» بهرهمند شدند.
بدينسان ۱۶ آذر به عنوان مظهر پيکار متحد دانشجويان ميهنپرست عليه امپرياليسم و ارتجاع خونآشام در تاريخ درخشان جنبش دانشجويی ايران ثبت شد. دانشجويان ايران ۱۶ آذر را روز دانشجويان ايران اعلام داشتند و هر سال با تجليل از خاطره شهيدان دانشجو عزم راسخ خود را برای شعار «اتحاد- مبارزه- پيروزی» به ثبوت میرسانند.
جنبش دانشجويان ايران در خارج از کشور
در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد، با تشديد ترور و اختناق در ايران و وجود امکانات نسبتاً مساعدتر در خارج، مرکز ثقل بسياری از مبارزات دانشجويی به خارجه منتقل شد.
تشکيل «کنفدراسيون محصلين و دانشجويان ايرانی در اروپا» در سال ۱۹۳۹ (اين سازمان دو سال بعد به «کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی» تغيير نام يافت) فرآورده شرايط نوينی بود که به موجب آن بسياری از مسؤوليتهای سنگين نهضت دانشجويی ايران به عهده دانشجويان ايرانی مقيم خارجه گذاشته شد.
«کنفدراسيون» در سالهای نخست حيات خود توانست با فعاليتهای دامنهدار خويش گروهی نسبتاً وسيع از دانشجويان مقيم خارجه را در چهارچوب فعاليت علنی برای دفاع از حقوق و منافع صنفی و سياسی آنها متشکل سازد.
متأسفانه، به مرور زمان، زير تأثير عوامل گوناگون داخلی (به ويژه وابستگیهای طبقاتی) و خارجی (به ويژه نفوذ مائوئيسم) و همچنين رخنه عناصر ضدکمونيست و مشکوک، رفتهرفته نيروهای چپرو و چپنما به رهبری «کنفدراسيون» تسلط يافتند و سرشت آن را به عنوان يک سازمان تودهای، ضدامپرياليستی و دمکراتيک دانشجويی دگرگون ساختند.
مشی انحرافی مسلط بر «کنفدراسيون»، که به ويژه از طرف مائوئيستها دنبال میشود، موجب گشت که اين سازمان به تدريج پايگاه تودهای خود را از دست بدهد، به تفرقه در ميان دانشجويان دامن بزند، وسيلهای برای شناساندن نيروهای مخالف به پليس ايران و کشورهای خارجی شود و سرانجام به بحران، بنبست و انشعاب کنونی منجر گردد.
پايهگذاری «سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران»
با توجه به تحولات پيشگفته در آغاز سال ۱۳۵۴ «سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران» طی اطلاعيهای که نخستين بار در «آرمان» نشريه دبيرخانه خارجی اين سازمان به درج رسيد، پايهگذاری خود را اعلام کرد. «سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران» پس از اشاره به تشديد ترور پليسی رژيم ديکتاتوری شاه عليه ميهنپرستان و آزادیخواهان ايران، وخيمتر شدن زندگی مادی زحمتکشان کشور ما، افزايش بیسابقه استثمار داخلی و گسترش سلطه امپرياليسم در ايران و تصريح پيوستگی پديدههای نامبرده، اعلام داشته است که:
شرايط کنونی تشديد باز هم بيشتر مبارزه، سازمان دادن بهتر و وسيعتر مبارزه، متحد ساختن همه نيروهای مبارز جوانان و دانشجويان را ايجاب میکند. از اينجاست که جوانان و دانشجويان مترقی ايران بر آن شدهاند که با تشکيل «سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران» به اين خواست شرايط کنونی پاسخ گويند و در انجام وظايفی که در برابر آنها قرار دارد، گام نوينی بردارند.
«سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران» همراه با خلقهای ايران و در پيوند ناگسستنی با طبقه کارگر و همه زحمتکشان ايران، از هر سازمان و گروه سياسی و صنفی، چه دانشجويی و چه غيردانشجويی، که صادقانه در مبارزه ضدامپرياليستی و ضدديکتاتوری شرکت کند و برای اتحاد نيروهای ضدامپرياليستی و ضدديکتاتوری بکوشد، پشتيبانی و با هر نيرو و عاملی که پيکار ضدامپرياليستی و ضدديکتاتوری خلقهای ايران را تضعيف کند و در اتحاد نيروهای ضدامپرياليستی و ضدديکتاتوری موجب اخلال و پراکندگی شود، قاطعانه و پيگيرانه مبارزه خواهد کرد.
«سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران» وظايف کلی خويش را به شرح زير برمیشمرد:
۱- مبارزه با تسلط اقتصادی، سياسی و نظامی امپرياليسم، به سرکردگی امپرياليسم آمريکا در ايران،
۲- مبارزه با رژيم ضدملی و ضددمکراتيک شاه،
۳- مبارزه برای اتحاد نيروهای ضدامپرياليستی و ضدديکتاتوری به طور اعم و نيروهای ضدامپرياليستی و ضدديکتاتوری در بين جوانان و دانشجويان به طور اخص،
۴- مبارزه برای دفاع از حقوق صنفی و سياسی جوانان و دانشجويان،
۵- پشتيبانی از جنبشهای ضدامپرياليستی و دمکراتيک در سراسر جهان،
«سازمان جوانان و دانشجويان دمکرات ايران» متذکر شده است که اين سازمان در شرايط ترور و اختناق کنونی فعاليت پنهانی دارد، ولی در عين حال خواهد کوشيد از تمام امکانات علنی برای پيشبرد هدفهای خود استفاده کند …
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3j9rk2mh