محمد خاتمی: رونق اقتصادی از جمله دیگر حقوق مردم بر گردن حاکمان دانست. رشد اقتصادی جامعه، بالا بردن رونق مالی و اجتماعی جامعه. تولید و ایجاد درآمد در جامعه یکی از حقوقی است که مردم بر حاکمان دارند. نمیشود سرمایه کشور را به این اسم که می خواهیم عدالت را برقرار کنیم بر باد داد. رونق اقتصادی پیش زمینه توزیع عادلانه است. ابتدا باید برای کشور ایجاد ثروت کرد، نقدینگی را در جامعه بالا برد و رونق اقتصادی ایجاد کرد، سپس به توزیع عادلانه ثروت پرداخت. توزیع عادلانه فقر اجرای عدالت نیست.
آفتاب
۲ مهر ۱۳۸۷
نمیشود سرمایه کشور را به اسم برقرار کردن عدالت بر باد داد
رئیس جمهوری سابق ایران با تأکید بر اهمیت رأی و نظر مردم از دیدگاه امام علی علیه السلام گفت: امیرالمؤمنین به صراحت می گوید اگر مردم نمی خواستند و حضور، نظر و رأی مردم نبود حکومت را نمی پذیرفتم. و آنگاه که حکومت را می پذیرد، دغدغه خاطر او حقّ همه مردم است.
سیّد محمّد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران در مراسم احیای شب شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حرم حضرت امام خمینی (ره) با اشاره به حکومت حضرت علی علیه السلام افزود: امیرالمؤمنین علیه السلام در میان ائمه منحصر به فرد بود. حکومت در زمان ایشان به راستی مرضی رضای خدا، مطلوب پیامبر و متناسب با شأن انسان و اسلام بود. امام در تمام این دوره، با فتنه ها، جنگ ها و دشمنی ها مواجه بود، به طوری که عمده وقت امیرالمؤمنین علیه السلام صرف رسیدگی به این قضایا می شد، اما هیچکدام از این مسائل مانع از پیاده سازی الگوی راستین حکومت اسلامی نبود.
بشر با تجربه اندوزی و پرداخت هزینههای زیاد، به نکتههای مهمی برای حکومت رسیده است. از جمله اینکه هر انسان صاحب حق و حرمت است، بر سرنوشت خود حاکمیت دارد و در نقد حکومت، اندیشیدن و بیان اندیشه های خود آزاد است. اینها اصولی است که بشر در سیر تکاملی خود به آنها رسیده است. هرچند به لحاظ نظری اشکالاتی دارد و به لحاظ عملی هم بشر نتوانسته است به درستی این اصول را پیاده سازی کند.
وقتی همه این تجربه های بشری را کنار می گذاریم و به حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نظاره می کنیم، به راستی تمام این سیر فکری و عملی بشر در مقابل شیوه و روش امیرالمؤمنین رنگ می بازد و آدمی متحیر می گردد که چگونه می توان این چنین اندیشید و اینگونه عمل کرد، آن هم در آن شرایط زمانی خاص.
در دنیا کدام حاکم را سراغ دارید که به شدت مردم را تشویق کند که در مقابل حاکم و قدرت بایستند، دچار لکنت زبان نشوند و حق خود را بخواهند؟ کدام حاکم را سراغ دارید که به مردم بگوید وظیفه شماست که انتقاد کنید؟ علی علیه السلام نمی گوید که انتقاد حق مردم است، بلکه به مردم می گوید که وظیفه دارید منتقد حکومت باشید. کدام حکومت است که نه تنها مخالفان خود را تحت فشار قرار ندهد و برای مخالفت هزینه ای ایجاد نکند و مخالف را از امتیازاتی که باید در جامعه داشته باشد محروم نکند، بلکه همواره از حق مخالفان خود حمایت کند؟
حکومت حضرت علی علیه السلام به راستی یک معجزه است و در تاریخ نظیر ندارد. امیرالمؤمنین علیه السلام بیانی دارد که می فرماید: ای مردم من را بر شما حقی است و شما هم بر من حقی. حق من بر شما این است که خیر شما را بخواهم. آگاهی دادن به شما و بالا بردن سطح دانایی جامعه از جمله حقوق شما بر من است.
رونق اقتصادی از جمله دیگر حقوق مردم بر گردن حاکمان دانست. رشد اقتصادی جامعه، بالا بردن رونق مالی و اجتماعی جامعه. تولید و ایجاد درآمد در جامعه یکی از حقوقی است که مردم بر حاکمان دارند. نمیشود سرمایه کشور را به این اسم که می خواهیم عدالت را برقرار کنیم بر باد داد. رونق اقتصادی پیش زمینه توزیع عادلانه است. ابتدا باید برای کشور ایجاد ثروت کرد، نقدینگی را در جامعه بالا برد و رونق اقتصادی ایجاد کرد، سپس به توزیع عادلانه ثروت پرداخت. توزیع عادلانه فقر اجرای عدالت نیست.
حقی که حاکمان بر مردم دارند از شگفتی های شخصیت امیرالمؤمنین است. ایشان به مردم می فرماید حالا که مرا برگزیده اید و اراده کرده اید که من حاکم شما باشم، به رأی خود وفادار باشید و جفا و خیانت را کنار بگذارید.
حق انتقاد از حکومت یکی از حقوق شگفت انگیز حاکمان بر مردم از دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. امروز بشر به خود می بالد که حق انتقاد را برای فرد فرد انسان ها به رسمیت می شناسد. یعنی هر فردی حق اعلام نظر و حتی مخالفت با سیاستهای حکومت (در چارچوب قانون) داشته باشد. پر واضح است که مراد از انتقاد، نقد خیرخواهانه و نصیحت است، نه تخریب. ولی برای نقد خیرخواهانه آزادی بیان لازم است. امروز بشر ادعا می کند که حق انتقاد در مقابل قدرت را برای انسان ها به رسمیت شناخته است، ولی علی علیه السلام می گوید این وظیفه شماست که به حاکم خود انتقاد کنید. حضرت علی علیه السلام می گوید آزادی بیان، آزادی انتقاد، سخن گفتن در برابر حکومت و ایراد گرفتن نسبت به حکومت وظیفه شماست و این حرف به مراتب بالاتر از آن چیزی است که امروزه به عنوان حقوق بشر مطرح است.
امام علی علیه السلام در همان مدت کوتاه حکومت خویش به گونه ای عمل کرد که در سراسر ملک تحت فرمانروایی ایشان کسی وجود نداشت که زیر سقف متعلق به خودش زندگی نکند و از نان گندم نخورد. جلوگیری از ظلم، جلوگیری از اتلاف حق و جلوگیری از اجحاف و چپاول مردم از ویژگی های حکومت علی علیه السلام بود.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته امیرالمؤمنین اخلاق در عرصه جنگ است. علی ابن ابیطالب علیه السلام هیچگاه به استقبال جنگ نرفت. ایشان همواره کوشید تا از جنگ جلوگیری کند و در تاریخ می بینیم که جنگها همه بر علی علیه السلام تحمیل شدند.
سیّد محمّدخاتمی در ادامه درباره شب قدر افزود: شب قدر مورد قبول و احترام همه مسلمانان است. آنچه محل اختلاف است این است که کدام یک از شب های ماه مبارک رمضان و به طور خاص کدام یک از این سه شب سشب قدر است. آن چه ظرف ۲۳ سال بر پیامبر نازل شد، تنزیل قرآن یعنی بیان تدریجی قرآن و بیان دنیوی آن حقیقت متعالی بود که به یکباره بر قلب پیامبر نازل گردید. قرآن ناسخ و منسوخ دارد، یعنی در بعضاً آیاتی نازل شده که به اقتضاء شرایط آیات بعدی آن را نسخ کرده است. یا در مواردی آیاتی که بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است ناظر به مسائلی خاص است. این مسأله مطلقاً ضربه ای به آن حقیقت متعالی وارد نمیکند. قرآن وحی و کلام خداست و اشکالی ندارد که حکم الهی ناظر به مسألهای خاص باشد یا در زمان و مکان دیگر، حکم دیگری صادر شود.
امام (ره) معتقد بودند زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد اسلامی است. چه بسا موضوع، همان موضوع است ولی چون شرایط، اوضاع، احوال و نیازها عوض شده است، ایجاب می کند که حکم دیگری صادر شود. این نه لطمه ای به جاودانگی قرآن می زند و نه خدشه ای به فرازمانی و فرامکانی بودن آن.
با رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وحی منقطع شد. قرآنی که امروز در دست ماست همان است که در طول ۲۳ سال بر پیامبر اکرم نازل شد، ولی حقیقت قرآن آن چنان است که می تواند در همه زمان ها و مکان ها هدایت گر انسان ها باشد.
وحی بعد از رحلت پیامبر وجود خارجی ندارد، ولی دسترسی به متن و بطن قرآن ابدی است. اگر تنزیل نیست، تأویل هست و تأویل یعنی برگرداندن هر چیز به اصل و منشأ آن، به سرچشمه و آغاز آن و آن سرچشمه، آغاز و منشأ، همان حقیقتی است که به یک باره بر پیامبر نازل شده است. بنابراین می توان با رجوع به بطن قرآن از همین ضمایر به آن حقیقت رسید و راه را یافت. اما تأویل را فقط راسخین در علم می دانند. یعنی کسانی که در علوم دینی، راسخ و عالم باشند. به اعتقاد ما ائمه اطهار و معدودی از اولیای الهی این مزیت و برکت را یافته اند که بتوانند به آن سرچشمه دسترسی پیدا کنند. چه بسا با رجوع به آیاتی که نسخ شده و با تأویل آن و مدد گرفتن از فقه، نکته ها و قواعد بزرگی بر انسان هویدا گردد.
شب قدر تنها یک شب نبوده است. شب قدر هر سال تکرار می شود و این نص قرآن است. در این شب ملائکه نازل می شوند. درست است که کلّ قرآن و آن حقیقت بسیط فقط یک بار و آن هم در شب قدر بر پیامبر اکرم نازل شده و این حادثه بزرگ دیگر تکرار نمی شود، اما شب قدر هر سال تکرار می شود و هر سال ملائکه فرود می آیند و هر سال این شب از هزار سال بهتر است و هر سال تا صبح سلام است و امنیت و خیر و برکت الهی که بر مردم نازل می شود.
شب قدر، شب تقدیر و شب نزول برکات الهی و بهار دعا است. در این شب بهترین کار و بهترین عمل، توجه به خداست که مظهر بارز آن دعاست. شب قدر بهار دعاست و دعا یعنی نزدیک کردن خود به خدا. قرآن از آن مقام و منزلت نزول یافته تا با وضع زندگی انسان در این دنیا متناسب گردد و انسان را از زمین گیر شدن نجات داده، راه اوج را به او بنماید. دعا یعنی کنده شدن از آنچه زمینی است و نزدیک شدن به خدا. خدا را خواندن و به سوی خدا رفتن. دعا راه کمال انسانی است. یعنی انسان از زمینی بودن و زمین گیر شدن رها شده، پله پله بالا می آید تا به آن جایی برسد که در فهم نیاید. دعا اکسیری است که به مس وجود انسان می خورد و آن را تبدیل به طلایی میکند که قدر و منزلتش بی نظیر است. دعا در شب قدر یعنی تلاش کردن برای تقرب به خدا، نزدیک شدن به خدا، اوج گرفتن و رسیدن به کمال.
آدمی آمده است تا کمال پیدا کند. درست است که ما از زمین برآمدهایم اما زمینی نیستیم؛ انسان آسمانی است. رسیدن به کمال، نیازمند الگو، معلم و مربی است، امّا الگوی این کمال کیست؟ باید درکدام مسیر گام برداریم؟ باید انسان کاملی را بیابیم و بکوشیم با الگو گرفتن از او و خواندن خدای خود به خدا نزدیک تر شویم و کدام انسان بالاتر است از امیرالمؤمنین علی علیه السلام؟ اگر باید دعا کنیم و دعا برای کمال انسانی است، الگوی این کمال انسانی امیرالمؤمنین است.
یاد امیرالمؤمنین علیه السلام بزرگ ترین عبادت است. تلاش برای شناخت امیرالمؤمنین و پیروی از او بهترین عبادت است. دعا کردن یعنی این که بکوشیم علی را بشناسیم و از خدا بخواهیم ما را به راهی هدایت کند که علی علیه السلام در آن قرار داشت. علی علیه السلام الگو، معلم، رهبر و مثال بارز انسان کاملی است که پیامبران برای ساختن و تربیت آن انسان آمده اند.
امیرالمؤمنین از جهات مختلف دارای چنان شخصیت والایی است که هر انسان باشعور و منصفی در برابر او خضوع می کند و این مسأله اختصاص به شیعیان و مسلمانان ندارد. کم نیستند کسانی که به آیین و دین و مکتب خاصی پایبند نیستند، اما انسانهای منصفی هستند که وقتی با شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام مواجه می شوند، چنان مبهوت و شیفته او می شوند که در برابر این شخصیت بی بدیل سر تعظیم فرود می آورند.
البته علی علیه السلام دشمنانی هم دارد و متأسفانه دشمنان علی علیه السلام بیشتر در میان کسانی بودند که نام اسلام را بر خود داشتند. مثلا خوارج. امیرالمؤمنین در میان غیرمسلمانان دشمنی ندارد. آنان یا ایشان را نمیشناسند یا اگر کسی ایشان را بشناسد شیفته شخصیت حضرت علی علیه السلام می شود. قاطبه مسلمانان در برابر علی ابن ابی طالب علیه السلام خاضع هستند، ولی در میان مسلمانان کسانی بودند که نسبت به این شخصیت دشمنی می ورزیدند.
دشمنی با ایشان علل گوناگونی داشت.
اول این که دشمنان میخواستند از اسلام انتقام بگیرند، چرا که اسلام امتیازاتی را از آنها گرفته بود و بردههای آنها را از نظر اجتماعی همطراز خودشان کرده بود و چه بسا در مواردی از نظر حیثیت اجتماعی از اربابان خویش برتر شده بودند. بنابراین این انتقام جویی از اسلام طبیعی بود، ولی در مقابل شخصیت بلامنازع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کاری از آنها ساخته نبود و تمام دشمنی خود نسبت به اسلام و پیامبر اکرم را نثار علی علیه السلام کردند. در واقع دشمنی با علی علیه السلام انتقامی بود که از اسلام میگرفتند.
دنیاطلبان سیاست باز و سودپرست دیگر دشمنان حضرت علی علیه السلام بودند. کسانی که از اسلام، تنها امتیازات آن نظیر قدرت، امکانات و غلبه بر مردم را می خواستند و علی علیه السلام را مانع خود میدانستند. عده دیگر نیز تنگ نظران قشری بودند که فقط بخشی از حقیقت را میدیدند و علی ابن ابی طالب که عین حقیقت دین بود را نمیدیدند.
رئیس جمهوری سابق ایران عدل امام علی علیه السلام را عامل دیگری برای دشمنی دشمنان برشمرد و گفت: علی علیه السلام عادل بود و به دنبال پیاده کردن عدل در جامعه بود و کسانی که تحمل استقرار عدل را نداشتند نمیتوانستند حکومت علی علیه السلام را تحمل کنند.
با گذشت زمان، تقریباً این جریانات دشمنی با امیرالمؤمنین در تاریخ دفن شد. امروز اگر در میان مسلمانان بگردیم شاید کسی را به عنوان خوارج به آن معنایی که در زمان امیرالمؤمنین وجود داشت نیابیم. حتی برخی از اینها تغییر ماهیت دادند و بسیاری از خوارج با قدرت های سلطهگر درگیر شدند و منادی عدل و عدالت اسلامی بودند. با گذشت زمان این دشمنیهای ریشهدار و اساسی که در جامعه اسلامی بود تقریباً محو شد. امروز میتوانیم بگوییم کسی نیست که علی علیه السلام را دشمن خود بداند. همه مسلمانان به علی علیه السلام عشق میورزند و ما هم افتخار داریم که شیعه علی علیه السلام هستیم.
اولین ویژگی امام علی علیه السلام عرفان، معرفت و آگاهی اوست. امروز با وجود مکتبهای مختلف بشری، از افلاطون تا کانت و دکارت، از ارسطو گرفته تا فارابی و ابن سینا، از ابن سینا گرفته تا شیخ اشراق و ابن عربی، و از ابن عربی گرفته تا صدرالمتألهین و …، هنوز مکتب علی علیه السلام ، نگاه علی علیه السلام ، روش علی علیه السلام و دانش علی علیه السلام بی نظیر و بی همتاست.
این علی علیه السلام است که میگوید اگر همه پردهها کنار برود و با دو چشم خود خدا را ببینم، بر یقینم افزوده نمیشود. عرفانی بالاتر از این سراغ دارید که میفرماید هیچ چیز را در دنیا ندیدم مگر این که خدا را قبل از او، با او و بعد از او دیده ام. آیا عرفان ابن عربی با همه عظمتش به اندازه همین جمله کوتاه علی علیه السلام عظمت دارد؟
عبادت ویژگی بارز دیگر حضرت علی علیه السلام است. امیرالمؤمنین در عبادت، سرآمد ائمه اطهار است. ما امام سجاد علیه السلام را داریم که مظهر عبادتاند و لقب ایشان زین العابدین است و ایشان را سجاد مینامیدند. اما همین امام سجاد علیه السلام میگوید عبادت جدم امیرالمؤمنین چنان بود که ما تاب انجام آن را نداریم، و این یعنی امام سجاد علیه السلام در برابر عبادت امیرالمؤمنین اظهار عجز میکند.
علی علیه السلام در اخلاق، در خیرخواهی برای مردم و در آموزش و تربیت مردم نیز سرآمد بود. مرحوم سیدرضی که یک متفکر بزرگ اسلامی بود نهج البلاغه را بیشتر برای شگفتیهای دریای ادبی امیرالمؤمنین جمع آوری کرد و بیشتر جنبه های ادبی و زیباشناسی نهج البلاغه بود که برای او انگیزه ایجاد کرد ولی همین نهج البلاغه که با انگیزه ادبی جمعآوری شده است دارای چنان مضامین بلند عرفانی، مذهبی، حکمی، آموزشی و تربیتی است که نظیری برای آن نمیتوانیم بیابیم. وقتی از امام (ره) میپرسیدند الگوی شما برای جامعه چیست؟ میگوید همان حکومتی که امیرالمؤمنین داشت. این برای ما و برای کسانی که در این دنیا زندگی میکنند بسیار مهم است و علاوه بر جنبههای اخلاقی، ادبی، شجاعت و دلیری امیرالمؤمنین، این جنبه نیز مهم است.
خاتمی در پایان سخنرانی خود از همسر امام خمینی (ره) که در بستر بیماری است یاد کرد و گفت: به طور ویژه در این جا میخواهم یادی کنم از بانوی بزرگواری که بر گردن همه ما حق دارد و حتی امام بزرگوار ما مرهون همکاری و همراهی این بانوی بزرگوار بوده است. این بانوی بزرگوار همسر مکرمه حضرت امام (ره) است که امروز دچار بیماری هستند. از خدای متعال شفای عاجل برای ایشان آرزو میکنیم و دعا میکنیم به ایشان شفا عنایت فرماید.
هم چنین یاد و خاطره مرحوم آیت الله توسلی را گرامی می دارم. عزیزی که امسال سال اول فراغ او را با تمام وجود احساس می کنیم. مرحوم توسلی کسی بود که وقتی به او نگاه میکردیم به یاد حضرت امام (ره) میافتادیم. دریغ که امروز دیگر در میان ما نیست.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mr28zsbz