تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: پیام مردم
۱ مارس ۲۰۲۲
یکی از خواستهای اصلی جنبش ضدجنگ ایالات متحده، «انحلال ناتو» بوده است. با این وصف، حتا اگر ناتو منحل شود و هژمونی ایالات متحده پایان یابد، جهان چندقطبی لزوماً راهحل نیست. ما تا جنگ جهانی دوم یک جهان چندقطبی داشتیم. چه چیز برای ما به ارمغان آورد؟ جهان چندقطبی جنگ جهانی اول را برای ما به ارمغان آورد، جهان چندقطبی جنگ جهانی دوم را برای ما به ارمغان آورد. چندقطبی تنها راهحل نیست. سوسیالیسم تنها راهحل است… اگر ایالات متحده با روسیه به مثابه یک برابر رفتار کند، زیرا اکنون یک کشور تحت رهبری سرمایهداری است، آلمان و سایر کشورهای اروپایی به سمت روسیه جذب خواهند شد. آنها، به ویژه آلمان، شرکای تجاری و شرکای سیاسی طبیعی روسیه هستند. دلیل اصلی اتخاذ رویکرد خصمانه و نه مشارکتی ایالات متحده در قبال روسیه سرمایهداری این است که آمریکا از دست دادن هژمونی خود در اروپا می ترسد.
گفتوگوی ابی مارتین و برایان بکر، فعالین صلح، درباره درگیری روسیه و اوکرائین، و وظائف جنبش ضدجنگ
تحولات اخیر در اوکرائین مردم را در سرتاسر جهان تکان داده و نگران کرده است، و برای همه کسانی که در سراسر جهان برای صلح میرزمند یک مانع بزرگ ایجاد کرده است. فعالان ضدجنگ و جنبشهای مردمی در چند ماه گذشته تلاش کردهاند تا چگونگی کمک ایالات متحده و ناتو به افزایش تنشها در روسیه و اوکرائین را افشا کنند. بسیاری از تحلیلهای جریان حاکم از وضعیت امروز به دنبال پنهان کردن نقش تاریخی ناتو و ایالات متحده است و تقصیر را تنها به گردن روسیه میاندازد.
برایان بِکِر، فعال قدیمی ضدجنگ از «ANSWER Coalition» («اکنون برای توقف جنگ و پایان دادن به نژادپرستی اقدام کنید») با ابی مارتین فیلمساز و فعال ضدامپریالیست تولیدکننده برنامه «پروندههای امپراتوری» در یک بحث کامل پیرامون زمینه و پیشینه تاریخی ناتو و بحران اوکرائین شرکت کردند. مارتین و بکر، فعالین صلح که «زیر گوش حیوان وحشی»، ایالات متحده، سازماندهی میکنند هدفشان کمک به ارائه اطلاعات لازم برای جنبش ضدجنگ برای جلب طبقه کارگر جهانی به جانب صلح است. مارتین بحث را با پرسشهای کلیدی هدایت کرد: «چگونه به اینجا رسیدیم؟ از اینجا به کجا می رویم؟ و ما به مثابه مردمی که در این جنبش مخالف جنگ و خواستار صلح هستیم، چه باید بدانیم؟»
چه چیز منجر به این درگیری شد؟
اتحاد شوروی منحل میشود، ناتو وعدهها را زیر پا میگذارد
برایان بکر که از زمان جنگ آمریکا علیه ویتنام از فعالین ضدجنگ بوده است، بحث را با ارائه زمینه تاریخی مهم آغاز کرد. زمانی که اتحاد شوروی وجود داشت، قدرت ائتلاف کشورهای سوسیالیستی توانست قدرت اردوگاه امپریالیستی به سرکردگی ایالات متحده را متوازن کند. این موازنه به یک قطعه کلیدی بستگی داشت: تسلیحات هستهای، هم اتحاد شوروی، و هم ایالات متحده. هیچ یک از قدرتهای جهانی نمیتوانستند در جنگ علیه دیگری پیروز شوند، زیرا هر کدام سلاح های مخرب فاجعهبار در اختیار داشتند.
آنطور که بکر گفت: «این بدین معنی نیست که جنگی وجود نداشت … جنگ ویتنام، جنگ کره بود. شما میتوانید بشمارید، اما این جنگها از نوع تکرار جنگ جهانی دوم یا جنگ جهانی اول نبودند، درجنگ جهانی دوم، ۱۰۰ میلیون انسان در عرض پنج یا شش سال کشته شدند و کل نظم جهانی موجود اساساً در سال ۱۹۴۵ از بین رفت و ویران شد.»
با این حال، پس از انحلال اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱، سیاست خارجی ایالات متحده به طور چشمگیری تغییر کرد. بکر گفت: «سیاستگذاران ایالات متحده، از سال ۱۹۹۱، چیزی را ایجاد کردند که در نهایت به موضع اجماع نومحافظهکاران، مبنی بر اینکه ایالات متحده میتواند قدرت تکقطبی را بر بقیه جهان اعمال کند، مبدل شد.»
عکس: دیوار برلین فقط دو سال پیش از انحلال اتحاد شوروی فرو ریخت. برای ناتو، این رویدادها تغییر قابل توجهی در سیاست خارجی بود، به اندازهای که یک قطعه از دیوار برلین در خارج از مقر ناتو نگهداری میشود. (عکس: جیم گارمونه / وزارت دفاع ایالات متحده)
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که به وسیله قدرتهای امپریالیستی پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از گسترش سوسیالیسم جهانی تشکیل شد، پس از سقوط اردوگاه سوسیالیستی منحل نشد. در عوض، ناتو به جمهوریهای شوروی سابق در اروپای شرقی گسترش یافت، و نگرانیهای امنیتی شدیدی را برای فدراسیون روسیه تازه سرمایهدار ایجاد کرد. این گسترش علیرغم تضمینهای ایالات متحده به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مبنی بر اینکه «حتا یک اینچ از حوزه نظامی کنونی ناتو به سمت شرق گسترش نخواهد یافت» رخ داد.
ناتو در گسترش به سمت شرق متوقف نشد. بدون قدرت متوازنکننده اتحاد شوروی، ایالات متحده و ناتو تصمیم گرفتند «تمام دولتهایی را که ریشه در پروژههای ضداستعماری دوران پس از جنگ جهانی دوم داشتند، نابود کنند، کشورهایی که گرچه بخشی از اردوگاه سوسیالیستی نبودند، اما برای حمایت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، به آن نگاه میکردند.» این کشورها شامل عراق، لیبی و سوریه میشد که ایالات متحده و ناتو به همه آنها حمله کردند. اگرچه روسیه در جریان غارت و ویرانی عراق و لیبی مداخله نکرد، اما سرانجام زمانی که ایالات متحده مصمم به سرنگونی دولت اسد در سوریه شد، فدراسیون وارد عمل شد. آنطور که بکر توضیح داد، نیروهای روسیه، ارتش عربی سوریه و حزبالله توانستند در برابر تهاجم ایالات متحده «جریان را برگردانند».
اوکرائین در قلب مسأله گسترش ناتو
در این بستر، تنها خط قرمزی که فدراسیون روسیه مدام کشیده این است که اوکرائین نباید به ناتو بپیوندد. آنطور که بکر گفت، روسیه بر این باور راسخ است که «پایگاه دریایی دریای سیاه که اوکرائین در کریمه دارد، و بزرگترین پایگاه آنهاست، نباید یک پایگاه ناتو با سلاحهای هستهای علیه روسیه باشد.»
اما، دولت ایالات متحده، که به گفته بکر «معتاد به جنگ» است، به نظر میرسد مصمم است که از این خط قرمز عبور کند. ایالات متحده از کودتای ۲۰۱۴ علیه ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور اوکرائین، که طی آن فاشیستهای علنی پس از ماهها اعتراض قدرت را در اوکرائین به دست گرفتند، حمایت کرد. این فاشیستهای اوکرائین میخواستند این کشور به ناتو بپیوندد، زیرا میدانستند که آمریکا از آنها حمایت خواهد کرد. آنطور که بکر اشاره کرد، «سیاست دولت ایالات متحده، زمانی که به سیاست خارجی میرسد، از نظر تاریخی یک سیاست ضدفاشیستی نیست. منظورم این است که ایالات متحده با هر نیرویی، از جمله راستگراترین نیروهای فاشیست کار خواهد کرد… بنابراین فاشیستها میدانند که ایالات متحده حاضر است با فاشیسم، مادام که آنها به دستور آمریکا عمل کنند، همکاری کند.»
عکس: اعضای گردان آزوف در کییف. آزوف یک گروه شبه نظامی راست افراطی در اوکرائین است که نهایتاً پس از کودتای ۲۰۱۴ به گارد ملی ملحق شد. علامت این گروه «حلقه گرگ» (wolfsangel) نماد حزب نازی است.
از زمان کودتای ۲۰۱۴، قدرت سیاسی فاشیستها در اوکراین کاهش یافته است. اما، ایالات متحده و ناتو از آن زمان تاکنون به طور مداوم تسلیحات را به اوکرائین، از جمله به نیروهای اوکرائینی که با جداییطلبان مورد حمایت روسیه در دونتسک و لوگانسک میجنگند ارسال کردهاند. ابی مارتین توضیح داد: «سرنگونی دولت به معنای پایان خشونت نبود… برای افرادی که در این مناطق مورد مناقشه، یعنی دونتسک و لوگانسک که دونباس مرکز آن است، زندگی میکنند جنگ هرگز متوقف نشد.»
به گفته بکر، فروش تسلیحات از سوی ایالات متحده و ناتو به اوکرائین، اوکرائین را بالفعل به یک عضو ناتو مبدل میکند، و «از نقطه نظر دولت روسیه» نگرانی اعلامشده روسیه و «خط قرمز» روسیه مبنی بر عدم پیوستن اوکرائین به این اتحاد را نقض میکند.
چرا روسیه تصمیم به حمله به اوکرائین گرفت؟
بکر دلیل تهاجم پوتین را مشخص کرد: «دولت پوتین در روسیه تصمیم گرفته است که دوران مماشات با غرب به پایان رسیده و آنها از نیروی نظامی برای بازآفرینی یک منطقه حائل برای آنچه که فکر میکنند برای امنیت روسیه ضروری است، استفاده خواهند کرد.» مارتین تأیید کرد: «این بدین معنی است که روسیه وارد عمل شده و میگوید، دیگر نمیتوانید هر غلطی که خواستید انجام دهید.»
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در سخنرانی ۲۱ فوریه، چندین توجیه برای تهاجم به اوکرائین ارائه کرد. یکی از دلایل کلیدی، «نازیزدایی» اوکرائین بود که فاشیستها در آنجا، در سال ۲۰۱۴ قدرت را به دست گرفتند. اما، آنطور که مارتین هشدار میدهد، «من فکر میکنم مهم است که روابط عمومی یک کشور سرمایهداری عظیم را به طور واکنشی نپذیریم.» نفوذ عناصر فاشیست در دولت اوکرائین به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. بکر میگوید: «اوکرائین در اصل نازی نیست… در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۹، نیروهای سیاسی که یک بلوک متحد راست را تشکیل دادند، و نیروهای فاشیست هستند، حدود ۲٫۱ درصد آرا را به دست آوردند.»
آنطور که بکر توضیح داد، هدف واقعی از تهاجم روسیه این است که روسیه به ایالات متحده و ناتو پیام بدهد که «مماشات» از نظر اجازه دادن به نفوذ ناتو برای نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به خاک روسیه، پایان یافته است. با این حال، در حالی که اینها نگرانیهای امنیتی معتبری هستند، مارتین و بکر هر دو موافق هستند که تهاجم باید محکوم شود. این تهاجم یک فاجعه برای جمعیت اوکرائین و روسیه است، که در زمان اتحاد شوروی، «یک خلق بودند … با هم علیه فاشیسم مبارزه میکردند.»
چرا آمریکا به درگیری در اوکرائین دامن میزند؟
ریشه درگیری فعلی در اوکرائین، تشدید تنشها از سوی ایالات متحده و ناتو است. ناتو علیرغم اینکه به روسیه اجازه نمیدهد به ناتو بپیوندد، پیوسته به تنش دامنزده و تلاش برای نزدیک شدن به خاک روسیه را انتخاب کرده است. آنطور که بکر توضیح داد، «اگر [فدراسیون روسیه] در باشگاه امپریالیستی پذیرفته میشد، آنها خوشحال میشدند که در نقطه مشخصی به آن بپیوندند.» مارتین افزود که اگر از روسیه دعوتمی شد، آنها «به ناتو میپیوستند». اگر چنین است، چرا ایالات متحده اجازه نداد روسیه، یک کشور قدرتمند سرمایهداری، به طور مسالمتآمیز به ناتو بپیوندد؟ چرا به جای آن رویارویی را انتخاب کرد؟
بکر استدلال میکند که «اگر ایالات متحده با روسیه به مثابه یک برابر رفتار کند، زیرا اکنون یک کشور تحت رهبری سرمایهداری است، آلمان و سایر کشورهای اروپایی به سمت روسیه جذب خواهند شد. آنها، به ویژه آلمان، شرکای تجاری و شرکای سیاسی طبیعی روسیه هستند. دلیل اصلی اتخاذ رویکرد خصمانه و نه مشارکتی ایالات متحده در قبال روسیه سرمایهداری این است که «آمریکا از دست دادن هژمونی خود در اروپا می ترسد.»
ایالات متحده به طور مداوم تشدید درگیری را انتخاب کرده است، انتخابهایی که منجر به تهاجم ویرانگر به اوکرائین شده است.
راهحل چیست؟
یکی از خواستهای اصلی جنبش ضدجنگ ایالات متحده، «انحلال ناتو» بوده است. بکر میگوید: «[ناتو] یک اتحاد ضدفاشیستی نیست، بلکه یک اتحاد ضدکمونیستی، ضدسوسیالیستی، ضدکارگری است» و بیان میکند، «ناتو اساساً یک اتحاد نظامی تهاجمی است. برای جلوگیری از گسترش سوسیالیسم طراحی شد. برای این طراحی شد تا اروپای غربی اساساً تحت انقیاد کامل امپریالیسم آمریکا باشد. ناتو، به مثابه یک اتحاد تهاجمی، درگیری را متوقف نمیکند، و همانطور که در مناطقی مانند لیبی، عراق و سوریه مشاهده میشود، فقط به درگیری دامن میزند،. اگر هر کشوری قوانین آمریکا و ناتو را رعایت نکند، «آمریکاییها آن را یک تهدید حیاتی میدانند، زیرا شبیه مافیا هیتند. آنها میگویند، «خوب، اگر این کشور بتواند نشان دهد که بیطرف است، مستقل است، از امپراتوری پیروی نمیکند، ممکن است به دیگران نشان دهد که آنها نیز میتوانند مستقل باشند.»
با این وصف، حتا اگر ناتو منحل شود و هژمونی ایالات متحده پایان یابد، جهان چندقطبی لزوماً راهحل نیست. بکر توضیح داد: «ما تا جنگ جهانی دوم یک جهان چندقطبی داشتیم. چه چیز برای ما به ارمغان آورد؟ جهان چندقطبی جنگ جهانی اول را برای ما به ارمغان آورد، جهان چندقطبی جنگ جهانی دوم را برای ما به ارمغان آورد.»
« چندقطبی تنها راهحل نیست. سوسیالیسم تنها راهحل است… این نظامی است که به جنگ نیاز ندارد، زیرا مبتنی بر رقابت نیست. سوسالیسم بر اساس همکاری انسانی بین مردم در داخل و مردم در سراسر جهان قرار دارد.»
بکر به مثابه یک فعال ضدجنگ، توصیه هایی برای جنبش صلح ارائه میدهد. بکر سرپرست «ائتلاف اَنسر»است که سه روز پس از حملات ۱۱ سپتامبر به منظور مخالفت با انگیزه ایالات متحده برای جنگ تأسیس شد. در ابتدا، مردم در ایالات متحده با بیزاری پاسخ دادند. به گفته او، «در ابتدا مردم به ما تف میانداختند. منظورم این است که ما واقعاً منزوی بودیم.» اما وی افزود: «به مرور زمان، این از بین میرود… با گذشت زمان، مردم خواهند دید که آنچه ما میگوییم در واقع درست است، حتا اگر در حال حاضر بسیار بسیار سخت باشد. پس باید به اصول خود پایبند باشیم. ما باید به دنبال فرصتهایی برای آموزش عمومی علیه جنگ و نظامیگری باشیم.»
بکر تصریح کرد که برای چپهای ضدجنگ مهم است که «در نبرد ایدهها» در برابر تبلیغات رسانهای و دولتی که از جنگ دفاع میکنند، پیروز شوند. «خطر جنگی که از اینجا در ایالات متحده نشأت میگیرد، مبتنی بر توجیه و منطقی است که توسط دستگاه برای مردم ایالات متحده ارائه شده و توسط رسانهها نیز بازتاب مییاید.» به گفته بکر، اگر فعالین ضدجنگ خود را وقف جلب طبقه کارگر ایالات متحده نمایند، احتمال رویارویی ویرانگرتر کاهش خواهد یافت. وی افزود: «با جذب طبقه کارگر و مردم فقیر در کنار خود، با اجرای آن نوع آموزش سیاسی، نیروی قدرتمندی میسازیم که واقعاً میتواند تغییر ایجاد کند.»
https://peoplesdispatch.org/2022/03/01/understanding-the-conflict-in-ukraine-and-perspectives-for-the-anti-war-movement/
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/b8eum6nv