تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

۴ مهر ۱۴۰۱

در سایت «۱۰ مهر» در روز ۳ مهر ۱۴۰۱ ترجمه مطلبی با عنوان «سازمان ملل متحد، دموکراسی و تروریسم» از استفان سفتون، روزنامه‌نگار ایرلندی که اکنون در نیکاراگوئه زندگی می‌کند، منتشر شده است.

https://10mehr.com/maghaleh/03071401/4446

مطلب مورد نظر، متأسفانه، از نظر فاکتولوژی بسیار فقیر، و از نظر شناخت تاریخ، غیرعلمی، احساسی و ایده‌آلیستی است.

نویسنده و مترجم آن مطلب، بطور خلاصه، تفاوت بین عملکرد سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن‌را، از بدو تأسیس سازمان ملل تا فروپاشی اتحاد شوروی، و سال‌های پس از فروپاشی شوروی، واقعیتی را که متأثر از تفاوت در توازن نیروها در سطح جهان بوده است نمی‌بینند.

در بخشی از آن مطلب آمده است: «ایالات متحده و متحدانش از زمان تأسیس سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ بر سازمان ملل تسلط داشته‌اند. از همان ابتدا، ایالات متحده به‌دنبال تضعیف قوانین بین‌المللی و اصول سازمان ملل و استفاده از این سازمان برای شستشوی [تطهیر- عدالت] جنایات ایالات متحده و متحدانش در سراسر جهان بوده است. در سال ۱۹۴۷، دو سال پس از تأسیس سازمان ملل، ایالات متحده آمریکا سازمان اطلاعات مرکزی، سیا، را دقیقاً به‌منظور مداخله فعالانه در امور داخلی کشورهای سراسر جهان در سطحی جهانی و بر خلاف اهداف منشور سازمان ملل متحد تأسیس کرد. برای مثال، چند سال پس از تأسیس، سازمان ملل در خدمت مشروعیت بخشیدن به نابودی کره بین سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ مورد استفاده قرار گرفت. ژنرال کورتیس لی می، رئیس هوانوردی نظامی‌ یانکی‌ها، به خود می‌بالد و افتخار می‌کند که تمام شهرها و دهکده‌های جمهوری دمکراتیک خلق کره را با کشتار میلیون‌ها غیرنظامی ‌به‌طور کامل ویران کرده است.»[!!]

ابتدا باید پرسید تشکیل «سیا» چه ارتباطی به منشور سازمان ملل دارد؟ در کجای منشور سازمان ملل آمده است که کشورهای عضو نمی‌توانند سازمان‌های اطلاعاتی- جاسوسی داشه باشند، و یا کشورهای عضو از اقدامات جاسوسی علیه یکدیگر منع شده‌اند؟ آیا پیش از تأسیس «سیا» امپریالیسم آمریکا در زمینه جمع‌آوری‌ اطلاعات خارجی و فعالیت‌های جاسوسی و خرابکاری منفعل بود؟

تاریخچه جمع‌آوری‌ اطلاعات خارجی در آمریکا به جنگ استقلال آن کشور برمی‌گردد. اما پس از جنگ جهانی دوم بود که فعالیت‌های اطلاعاتی خارجی آن در سطح دولت هماهنگ شد.

قبل از جنگ دوم، وزارت امور خارجه، «اداره تحقیقات فدرال» و «نیروهای مسلح ایالات متحده» بدون هیچگونه هماهنگی اطلاعات جمع‌آوری می‌کردند. ترومن رئیس‌جمهور آمریکا در سال ۱۹۴۷ «قانون امنیت ملی» را امضا کرد و آژانس مرکزی » («سیا») را تأسیس کرد.

در ارتباط با مداخله نظامی امپریالیسم در جنگ کره زیر لوای مجوز سازمان ملل متحد، لازم بیادآوری است که ‌این مورد با مواردی که پس از فروپاشی اتحاد شوری با رأی موافق جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه در جهان اتفاق افتاد کاملاً، و ماهیتاً متفاوت است.

استفاده امپریالیسم از سازمان ملل متحد برای مداخله در کره نتیجه مستقیم اشتباه دولت شوروی بود که در آن مقطع تاریخی، در دفاع از دادن کرسی نمایندگی چین به جمهوری خلق چین، شرکت در نشست‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد را تحریم کرده بود. اگر این اشتباه رخ نداده بود، حق وتوی شوروی بدون تردید سیر تاریخ را در شبه جزیره کره و شرق آسیا تغییر می‌داد.

بستر عینی استفاده امپریالیسم از سازمان ملل متحد برای مداخلات در سراسر جهان پس از فروپاشی شوروی، در مقاله ارزشمند «سازمان ملل متحد و امپریالیسم» بروشنی نشان داده شده است:

پس از پایان «جنگ سرد» اتحاد جماهیر شوروی ضدامپریالیستی دیگر وجود نداشت و سیاست خارجی ضدامپریالیستی جمهوری خلق چین نیز تنها به یک «ببرکاغذی» تنزل یافته بود. رهبری جمهوری خلق چین عضویت در سازمان تجارت جهانی را به انتقاد از سیاست خارجی تهاجمی امپریالیسم آمریکا ترجیح داد. مقاومت چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد در مقابل کوشش‌های علنی و فزاینده امپریالیسم آمریکا برای استقرار «نظم نوین جهانی» زیر سلطه مطلق خود، همواره با نرمش و اغماض توام بود. قطع‌نامه‌های مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد از آغاز دهه ۹۰ به بعد همگی مورد تائید هر دو کشور قرار گرفت بدون آن‌که آن‌ها از حق وتوی خود استفاده کرده باشند.

https://tinyurl.com/5n7ja3mf

***

چرایی تصویب قطع‌نامه شماره ۸۲ سازمان ملل متحد درباره جنگ کره

 

در ۱۳ ژانویه ۱۹۵۰، برای دومین بار در عرض یک هفته، یاکف مالیک، نماینده شوروی در سازمان متحد، این‌بار در واکنش به پیشنهاد او برای اخراج هیأت نمایندگی جمهوری چین (تایوان) از سازمان ملل متحد، از نشست شورای امنیت سازمان ملل خارج شد، و قصد اتحاد شوروی را برای تحریم نشت‌های آتی شورای امنیت اعلام کرد.

یاکف مالیک،نماینده دائم اتحاد شوروی در سازمان ملل متحد

با این حال، مالیک در ۱۳ ژانویه به شورای امنیت بازگشت تا به قطع‌نامه اتحاد شوروی برای اخراج جمهوری چین رأی بدهد. ایالات متحده، فرانسه، کوبا، اکوادور و مصر، به این قطع‌نامه رای منفی دادند، انگستان و نروژ به آن رأی ممتنع، و سه کشور اتحاد شوروی، یوگسلاوی و هند به آن رای مثبت دادند. پس از رأی وتوی آمریکا و فرانسه، مالیک بلافاصله از نشست شورای امنیت خارج شد و اعلام کرد که ایالات متحده با برسمیت شناختن «حضور غیرقانونی» نمایندگان جمهوری چین، «بی‌قانونی» را تشویق می‌کند. او در پایان گفت که «حتا سرسخت‌ترین مرتجعین» باید منصفانه بودن قطع‌نامه شوروی را به رسمیت بشناسند، و قول داد که در صورت باقی ماندن هیأت نمایندگی جمهوری چین در سازمان ملل متحد، اتحاد شوروی به هیچ تصمیم شورای امنیت ملزم نخواهد بود. مالیک با امید به جلوگیری از هرگونه اقدام آینده شورای امنیت اعلام کرد که اتحاد شوروی دیگر در جلسات آن شرکت نخواهد کرد. اما، فعالیت شورای امنیت در غیاب هیأت نمایندگی اتحاد شوروی ادامه یافت.

حدود شش ماه و نیم بعد، در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰، زمانی که موضوع درگیری نظامی کره شمالی و کره جنوبی در شورای امنیت مطرح شد، و با تصویب قطع‌نامه ۸۲ در ۴۷۳-مین نشست شورای امنیت سازمان ملل، نادرست بودن تحریم نشست شورای امنیت از جانب اتحاد شوروی آشکار شد. در ۲۷ ژوئن، شورای امنیت برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان به اقدام نظامی توسط سازمان ملل متحد رای داد. شوروی می‌توانست در شورای امنیت جلوی این اقدام را بگیرد، زیرا ایالات متحده، اتحاد شوروی، جمهوری چین، انگلستان و فرانسه هر کدام دارای حق وتوی مطلق بودند. تنها در مدت کوتاهی، یک نیروی چندملیتی سازمان ملل وارد کره جنوبی شد و جنگ کره با دخالت نیروهای امپریالیستی به مدت سه سال ادامه یافت.

سرانجام ایالات متحده در چهارچوب استراتژی جدید خود در جنگ سرد، از مخالفت با دادن کرسی نمایندگی مردم چین در سازمان ملل به جمهوری خلق دست برداشت، و در ۱۵ نوامبر ۱۹۷۱، جمهوری خلق چین در سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن جای جمهوری چین (تایوان) را گرفت. نیکسون سال بعد شخصاً چین از بازدید کرد و عادی‌سازی روابط چین و ایالات متحده آغاز شد.

* برای اطلاعات بیش‌تر نگاه کنید به «قطع‌نامه ۸۲ (۱۹۵۰0) / [مصوب شورای امنیت در جلسه ۴۷۳ آن]، ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰»:

https://digitallibrary.un.org/record/112025?ln=en

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p8dzpa5