تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: گاردین
نویسنده: جان لاگلند
۸ سپتامبر ۲۰۰۴
دوستان آمریکایی چچنها
در پشت این دیدگاه که رییسجمهور پوتین به نوعی مقصر اصلی حوادث وحشتناک اوستیای شمالی است، سروصدای زیادی ایجاد شده است. صداها و تیترهایی مانند «اندوه به خشم مبدل میشود»، «سخنان تند علیه دولت»، و «انتقاد تند علیه پوتین» به وفور منتشر شده است، در عینحال خبرنگاران رادیو و تلویزیون در بسلان تحت فشار قرار گرفتهاند تا بگویند مردم آنجا مسکو را به اندازه تروریستها مقصر میدانند. سرمقالههای بسیاری وجود دارند که ما را تشویق میکنند – به گفته ساندی تایمز – «علل اساسی» تروریسم چچنی را (که معمولاً اقتدارگرایی روسیه است) درک کنیم، در عینحال استفاده گسترده از کلمه «شورشیان» برای توصیف افرادی که به کودکان تیراندازی میکنند، نعامل شگفتانگیزی را با ددمنشی افراطی نشان میدهد.
با بررسی دقیقتر، معلوم می شود که این به اصطلاح «انتقاد فزاینده» در واقع توسط یک گروه خاص در طیف سیاسی روسیه – و توسط حامیان آمریکایی آن هدایت میشود. منتقدان روسی اصلی مدیریت پوتین در بحران بسلان، بوریس نمتسوف و ولادیمیر ریژکوف سیاستمداران طرفدار آمریکا هستند – افرادی که با اصلاحات افراطی نولیبرالی بازار که اقتصاد روسیه را در زمان بوریس یلتسین محبوب غرب به شدت ویران کرد – و با مرکز موقوفه کارنگی در مسکو مرتبط هستند. این کانوناندیشه تأثیرگذار که توسط دفتر مرکزی آن در نیویورک تأمین مالی میشود – همراه با شرکت نظامی – سیاسی رند (Rand Corporation)، به عنوان مثال در تهیه اسناد سیاستگذاری پیرامون نقش روسیه در کمک به ایالات متحده در ساماندهی به طرح «خاورمیانه بزرگ» فعالیت میکند – در روزهای اخیر مکرراً پوتین را به خاطر جنایات چچن مقصر معرفی کرده است. این مرکز همچنین در ماههای اخیر در بحث علیه ادعاهای مسکو مبنی بر وجود ارتباط بین چچنها و القاعده بطور فعال درگیر بوده است.
این افراد اساساً همان خطی را تبلیغ میکنند که خود رهبران چچن، مانند احمد زاکایف، تبعیدی در لندن که دیروز در همین صفحات نوشتهای از او منتشر شد، دنبال میکنند. از دیگر چهرههای معروفی که از شورش چچن به عنوان چماقی برای ضرب و شتم پوتین استفاده میکنند، میتوان به بوریس برزوفسکی، الیگارش روسی اشاره کرد که علیرغم اینکه مقامات روسیه به دلیل اتهامات گوناگون خواهان استرداد او هستند، مانند زکایف در این کشور پناهندگی سیاسی دریافت کرد. مسکو بارها برزوفسکی را به حمایت مالی از شورشیان چچن در گذشته متهم کرده است.
بر همین منوال، بیبیسی و دیگر منابع رسانهای چنین تبلیغ میکنند که تلویزیون روسیه بحران بسلان را کماهمیت جلوه میدهد، و تنها کانالهای غربی هستند که به صورت زنده گزارش میدهند، منظور این است که روسیه تحت کنترل پوتین همچنان یک دولت پلیسی بسیار کنترل شده است. اما این نظر درباره رسانههای روسی دقیقاً برعکس برداشتی است که من در هفته گذشته هنگام تماشای هر دو و روسی به دست آوردم: کانالهای روسی نسبت به رقبای غربی خود اطلاعات و تصاویر بسیار بهتری از بسلان داشتند. این برخورد تند نسبت به پوتین شاید با این واقعیت توضیح داده شود که در ایالات متحده، گروه هدایتکنندهای که از خواست چچن دفاع میکند، «کمیته آمریکایی برای صلح در چچن» (ACPC) است. فهرست «آمریکاییهای برجسته» عضو آن، دربرگیرنده برجستهترین نومحافظهکارانی است که با اشتیاق از«جنگ با ترور» حمایت میکنند.
آنها شامل ریچارد پرل مشاور بدنام پنتاگون؛ الیوت آبرامز از رسوایی ایران- کنترا؛ کنت آدلمن سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل که با پیشبینی اینکه حمله به عراق مثل «آب خوردن» خواهد بود به حمله دامن زد؛ میدج دیکتر نویسنده بیوگرافی دونالد رامزفلد و سرپرست «بنیاد میراث» راستگرا؛ فرانک گافنی از «مرکز برای سیاست امنیتی» میلیتاریست؛ بروس جکسون افسر اطلاعات نظامی پیشین و زمانی معاون رییس لاکهید مارتین و عضو کنونی کمیته ایالات متحده پیرامون ناتو؛ مایکل لدین از مؤسسه آمریکایی انترپرایس از ستایشگران سابق فاشیسم ایتالیا و یکی از مُبلغان برجسته تغییر رژیم در ایران؛ و آر. جیمز ووزلی سرپرست سابق «سیا» و یکی از هوراکشان برای نقشههای جورج بوش برای تغییر شکل جهان اسلام در امتداد خطوط ایالات متحده است.
«کمیته آمریکایی برای صلح در چچن» به شدت این ایده را ترویج میدهد که شورش چچن ماهیت غیردموکراتیک روسیه پوتین را نشان میدهد و با تأکید بر جدی بودن نقض حقوق بشر در جمهوری کوچک قفقاز، حمایت از آرمان چچنی را پرورش میدهد. «کمیته آمریکایی برای صلح در چچن» بحران چچن را با دیگر آرمانها مدروز «مسلمانان»، مانند بوسنی و کوزوو مقایسه میکند – و چنین القاء میکند که تنها مداخله بینالمللی در قفقاز میتواند وضعیت را در آنجا تثبیت نماید. در ماه اوت، «کمیته آمریکایی برای صلح در چچن» از اعطای پناهندگی سیاسی در ایالات متحده و کمک مالی آمریکا به الیاس احمدوف، وزیر امور خارجه دولت چچن، و فردی که مسکو آن را تروریست توصیف میکند، استقبال کرد. اعضای «کمیته آمریکایی برای صلح در چچن» که از هر دو حزب سیاسی میآیند، ستون فقرات دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده را نمایندگی میکنند و نظرات آنها در واقع نظرات دولت ایالات متحده است.
گرچه کاخ سفید گروگانگیران بسلان را محکوم کرد، اما نظر رسمی آن همچنان این است که درگیری چچن باید از طریق سیاسی حل شود. به گفته چارلز فیربنکس، از دانشگاه جان هاپکینز و عضو «کمیته آمریکایی برای صلح در چچن» ، فشار ایالات متحده اکنون بر مسکو برای دستیابی به یک راهحل سیاسی به جای نظامی – به عبارت دیگر مذاکره با تروریستها، سیاستی که ایالات متحده قاطعانه در جاهای دیگر آن را رد میکند- افزایش خواهد یافت.
حتا در روسیه ادعاهایی مطرح میشود مبنی بر این که خود غرب به نوعی پشت شورش چچن است و هدف از این حمایت تضعیف روسیه و بیرون راندن آن از قفقاز است. گمانهزنی درباره استفاده چچنیها از تنگه پانکیسی در گرجستان همسایه – کشوری که میخواهد به ناتو بپیوندد، و یک دولت شدیداً طرفدار آمریکا دارد یک واقعیت است، و حضور نظامی قابلتوجه ایالات متحده در گرجستان فقط به این گمانهزنیها دامن میزند. حتا به نظر میرسید که خود پوتین در مصاحبه روز دوشنبه خود با خبرنگاران خارجی این را تأیید کرد.
به دست آوردن مدرک دال بر این مداخله غرب دشوار خواهد بود، اما آیا تعجبآور است که روسها، در زمانی که همان افرادی که در واشنگتن خواستار استقرار کامل نیروی نظامی علیه به اصطلاح دشمنان تروریست هستند از روسیه میخواهند در برابر دشمنان تروریست خود تسلیم شود، چنین پرسشهایی را از خود میپرسند؟
https://www.theguardian.com/world/2004/sep/08/usa.russia
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/yc37aahv