تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: دمکراسی مردم، نشریه حزب کمونیست هند (مارکسیست)
نویسنده: پرابهات پاتنایک
۶ مارس ۲۰۲۲

رابطه صندوق بین‌المللی پول با بحران اوکرائین

 

نگرانی‌های امنیتی روسیه ناشی از قصد اوکرائین برای پیوستن به ناتو به طور گسترده در رسانه‌ها بررسی شده‌اند. اما پیوند صندوق بین‌المللی پول با اوکرائین که یک موضوع موازی است به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. صندوق بین‌المللی پول، همانطور که همه می‌دانند، اقتصادهای سراسر جهان را با مبدل کردن آن‌ها به «دوست – سرمایه‌گذار» از طریق پذیرش انبوهی از اقدامات ضدطبقه کارگر و ضدمردم («ریاضت اقتصادی») برای نفوذ سرمایه‌های متروپل «باز می‌کند»؛ و این «بازکردن» معمولاً شامل تصاحب منابع طبیعی کشورها و هم‌چنین اراضی آن‌ها به وسیله سرمایه متروپل می‌شود. سازوکاری که صندوق بین‌المللی پول معمولاً برای این منظور بکار می‌گیرد، تحمیل «شروط» برای اعطای وام به کشورهایی است که به متوازن کردن تراز پرداخت‌های خود نیاز دارند.

اما، علاوه بر این نقش کلی که صندوق بین‌المللی پول بازی می‌کند، مواردی وجود دارد که نقش خاصی را، که حمایت از اهداف دولت ایالات متحده در جنگ سرد است، ایفا می‌کند. و در مورد اوکرائین، این نقش خاص را، جدای از نقش کلی آن برای بازکردن اقتصاد اوکرائین به روی سرمایه متروپل، تقریباً از همان ابتدا ایفا کرده است.

پیش از سال ۲۰۱۴ که ویکتور یانوکوویچ رئیس جمهور اوکرائین بود، این کشور به مثابه بخشی از یکپارچگی تجاری خود با اتحادیه اروپا با صندوق بین‌المللی پول در حال مذاکره بود. صندوق بین‌المللی پول انجام تعدادی «اصلاحات» – کاهش دستمزدها، «اصلاح» و «کاهش» بخش‌های بهداشت و آموزش، که در اوکرائین بخش‌های اشتغال‌زای عمده بودند، و کاهش یارانه گاز طبیعی که توسط دولت به همه شهروندان اوکراینی داده می‌شد و انرژی را برای آن‌ها مقرون به صرفه می کرد- خواسته بود (Bryce Green, FAIR, February 24). رییس‌جمهور یانوکوویچ تمایلی به اجرای این «اصلاحات» که بار سنگینی را بر دوش مردم می‌گذاشت نداشت؛ او مذاکره با صندوق‌بین‌المللی پول را متوقف کرد و به جای آن مذاکره با روسیه را آغاز کرد.

این به «جرم» نابخشودنی او مبدل شد. قطع مذاکرات با صندوق بین‌المللی پول به معنای فرار، نه فقط از سلطه سرمایه بین‌المللی که قصد تحمیل یک رژیم نولیبرال را داشت، بلکه از سلطه قدرت‌های امپریالیستی غربی، به‌ویژه ایالات متحده، و در نتیجه ناتو بود. به دیگر سخن، ناتو و صندوق بین‌المللی پول به‌‌ مثابه سازمان‌های متمایزی نبودند که هر کدام در حوزه عملیاتی خود و با هدف خاص خود کار کند، بلکه سازمان‌هایی با اهداف مشابه و مشترک بودند. ایالات متحده که از جسارت یانوکوویچ در روی آوردن به روسیه به جای صندوق بین‌المللی پول خشمگین شده بود، تصمیم گرفت مانع «خسارت» بیش‌تر بشود، و او در یک کودتای آمریکایی که با کمک عناصر نازی در اوکرائین که در آستانه کودتا در صف مقدم تظاهرات ضد یانوکوویچ قرار داشتند، سرنگون شد. با ادغام گردان آزوف، یک واحد نظامی پیاده نظام راست افراطی، کاملاً داوطلبانه که قبلاً بخشی از ذخیره نظامی «گارد ملی اوکرائین» را تشکیل می‌داد، این عناصر اکنون رسماً در ارتش اوکرائین گنجانده شده‌اند.

دولتی که پس از کودتای ۲۰۱۴ به قدرت رسید، مذاکرات با اتحادیه اروپا را از سر گرفت و پس از نشان دادن «حُسن نیت» خود با کاهش یارانه گاز به شهروندان به نصف، از صندوق بین‌المللی پول تعهد یک وام به مبلغ ۲۷ میلیارد دلار را دریافت کرد. این وام چندین ویژگی قابل توجه داشت: نخست، عظیم بود، بسیار بزرگ‌تر (در واقع بیش از شش برابر) چیزی بود که صندوق بین‌المللی پول معمولاً در یک موقعیت مشابه اعطاء می‌کند؛ دوم، به کشوری داده شد که در بحبوحه جنگ داخلی قرار داشت (اوکرائین در آن زمان)، که برخلاف رویه معمول صندوق بین‌المللی پول است؛ و سوم، از همان ابتدا مشخص بود که این وام احتمالاً قابل بازپرداخت نیست، به طوری که تنها وسیله‌ای که از طریق آن می‌شد بازگشت وام را دنبال کرد، کنترل سرمایه متروپل‌ها بر اراضی و منابع معدنی (که بارزترین آن‌ها گاز طبیعی است) بود.

بنابراین، عملیات صندوق بین‌المللی پول در اوکرائین در سال ۲۰۱۴، نه تنها جنبه معمول سیاست آن، که باز کردن اقتصاد به روی سرمایه‌ متروپل است، بلکه جنبه دیگری را نیز که کمک به اهداف جنگ سرد ایالات متحده است، نشان می‌دهد. هدف بازگشایی بازارها، زمین و منابع طبیعی اوکرائین به روی سرمایه متروپل، حتا با وام بسیار کم‌تر از وام صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۴ محقق می‌شد. اما اندازه فوق‌العاده این وام پیوند بین دولت ایالات متحده (که اوکرائین را در مدار خود می‌خواهد)، الیگارش‌های اوکرائینی (که می‌خواهند ثروت خود را به دلار یا یورو به خارج از کشور منتقل کنند)، دولت پسا-کودتا (که باید همه این انتقال‌ها را انجام دهد)، و صندوق بین‌المللی پول (که باید صورت‌حساب را بپردازد) نشان می‌دهد.

اکنون، در پی حمله روسیه، اوکرائین دوباره برای کمک به صندوق بین‌المللی پول مراجعه کرده است؛ و کریستالینا جورجیوا، مدیر عامل کنونی صندوق بین‌المللی پول به هیئت مدیره صندوق بین‌المللی پول توصیه کرده است که این حمایت را ارائه دهد. میزان دقیق حمایت و هدفی که برای آن درخواست شده است، هنوز مشخص نیست؛ اما یک چیز مشخص است: پس از پایان بحران کنونی در آن منطقه، مهم نیست که آن پایان به چه شکل باشد، اوکرائین به یونان دوم در اروپا مبدل خواهد شد. در مورد یونان نیز، وام صندوق بین‌المللی پول بسیار بیش‌تر از رویه معمول آن سازمان بود. در واقع، بیش‌تر برای تضمین این بود که بانک‌های اروپایی که به یونان وام داده بودند، پول خود را پس بگیرند. و اکنون یونان در چنگال شریر بدهی‌ دائم گرفتار شده است.

در ادامه خواهیم دید که صندوق بین‌المللی پول از همان روزهای آغازین خود بسیارتغییر کرده است. صندوق بین‌المللی پول زمانی‌که در سال ۱۹۴۴ در برتون وودز آغاز شد، بخشی از یک رژیم بین‌المللی مبتنی بر یک استراتژی اقتصادی ارشادی (dirigiste) بود. در واقع جان مینارد کینز، اقتصاددان انگلیسی که طرفدار مداخله ارشادی بود، همراه با هاری دکستر وایت، نماینده آمریکا، نویسندگان اصلی این رژیم بین‌المللی بودند. در حالی‌که هر کشور کنترل‌های تجاری و سرمایه‌ای را اعمال می‌کرد، و به اعمال آن ادامه می‌داد، اگر مشکل تراز پرداخت‌ها در یک کشور خاص پیش می‌آمد، می‌توانست برای «ثبیت» اقتصاد خود از صندوق بین‌المللی پول وام بگیرد. صندوق بین‌المللی پول از اینجا، به یک سرمدار «تعدیل ساختاری» مبدل شد، که در آن نه تنها برای حل مشکلات تراز پرداخت‌های موقت (تا زمانی که اقتصادی که کسری تراز پرداخت‌ها را تجربه می‌کرد خود را «تثبیت» نماید) وام اعطا می‌کرد، بلکه در عمل یک رژیم نولیبرالی، یعنی مجموعه‌ای از سیاست‌هایی که مستلزم برچیدن تمام کنترل‌های تجاری و سرمایه‌ای، خصوصی‌سازی دارایی‌های بخش عمومی، معرفی «انعطاف‌پذیری بازار کار» (به معنای حمله به اتحادیه‌های کارگری است) را ارتقاء داد.

به طور خلاصه، صندوق بین‌المللی پول از تسهیل‌کنندۀ یک رژیم ارشادی، به ویران‌کنندۀ رژیم ارشادی و به ابزاری برای ایجاد یک رژیم نولیبرال مبدل شده است. صندوق بین‌المللی پول به ابزاری در دست سرمایه مالی بین‌المللی مبدل شده است، که آن را به رسوخ در هر گوشه از جهان قادر می‌سازد. اما این فقط یک ابزار سرمایه مالی بین‌المللی نیست؛ صندوق بین‌المللی پول هم‌چنین به مثابه ابزاری برای قدرت‌های متروپل‌های غربی که در پشت این سرمایه ایستاده اند، خدمت می کند. صندوق بین‌المللی پول در حالی‌که از منافع سرمایه مالی بین‌المللی دفاع می‌کند، در کل با ماشین قهری قدرت‌های متروپل غربی هماهنگ است..

مبارزۀ پوتین به هیچوجه مبارزه‌ علیه سلطه سرمایه مالی بین‌المللی نیست. او سوسیالیستی نیست که یک نبرد ایدئولوژیک علیه سلطه سازمانی که در یک کشور همسابه در راستای منافع سرمایه مالی بین‌المللی عمل می‌کند را پیش می‌برد. نگرانی او فقط امنیت روسیه است. این نگرانی فقط محدود به این است که روسیه به وسیله ناتو محاصره نشود. و پیشنهاد کمک او به یانوکوویچ به جای «کمک» صندوق بین‌المللی پول فقط به این دلیل بود. به دیگر سخن، او تنها از نقش صندوق بین‌المللی پول به مثابه مروج منافع ژئواستراتژیک ایالات متحده نگران است ، نه نقش صندوق بین‌المللی پول به مثایه مروج نولیبرالیسم در کل. در واقع، نابرابری فاحش، و حتا فقر مطلقی که یک رژیم نولیبرال ایجاد می‌کند، چندان دور از آنچه خود پوتین به آن «دست یافته» نیست.

https://peoplesdemocracy.in/2022/0306_pd/imf-connection-ukraine-crisis

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mty33k9d