تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: بنیاد فرهنگ استراتژیک
۱۵ اوت ۲۰۲۱
نویسنده: دیمیتری سدوف
محمد نعیم نماینده رسمی «دفتر امور خارجه طالبان» در قطر، اخیراً در مصاحبه با تلویزیون الجزیره گفت که آنها قصد دارند پس از به قدرت رسیدن با همه شرکاء روابط متعادل برقرار نمایند. این لفاظی تعاملی را نه فقط با حمایت متحد اصلی طالبان درشخص پاکستان، بلکه همچنین با حمایت چین، که تجربه چشمگیری از مشارکت در امور افغانستان دارد (حمایت از مجاهدین در دهه ۱۹۸۰، ارتباطات آن با طالبان پس از تصرف کابل در سال ۱۹۹۶) میتوان توضیح داد. پکن با استقبال از مذاکرات میان-افغانی و جلوگیری از تهدیدات تروریستی در چهارچوب «دالان اقتصادی چین – پاکستان»، از نزدیک با اسلامآباد همکاری میکند… «گلوبال تایمز» مینویسد، دیپلوماسی ارزش- محور را در صورتی میتوان به کار گرفت که از نزدیک در پیوند با منافع ملی باشد، نویسنده علیه هواداران تبدیل چین به یک دشمن طالبان، سیاستی «که در خدمت منافع ایالات متحده است و ابداً به سود چین نیست» استدلال میکند.
مارش پیروزی طالبان و چیستان «بازی بزرگ» چین
«دشمنسازی از طالبان به سود چین نیست»
افغانستان وارد یک دورۀ تغییر سریع شده است. جنگجویان طالبان (امارت اسلامی افغانستان)، جنبشی که در روسیه غیرقانونی است، در پی تصرف هرات و قندهار و تحت کنترل گرفتن غرب و جنوب کشور در عرض یک هفته، با موفقیت مزار شریف، دومین شهر بزرگ در شمال کشور، و کمی بعد شهر جلیلآباد در شرق کشور را تصرف کردند. در عمل هیچ نبرد مهمی وجود ندارد: واحدهای ارتش و پلیس افغانستان یا با انتقال قدرت به دشمن موافقت میکنند، یا متواری میشوند.
درگیری هماکنون در حوالی کابل در جریان است، و سقوط دولت دستنشاندۀ اشرف غنی در آینده بسیار نزدیک حتمی است. پنتاگون اعزام یک ماموریت نظامی موقت (حداکثر ۵۰۰۰ نفر ) به کابل را به بهانه تخلیه برخی از نمایندگیهای دیپلماتیک از جمله سفارت آمریکا اعلام کرد. این مأموریت نظامی همچنین شامل بریتانیاییها (حداکثر ۶۹۹ نفر) خواهد شد که با پرسنلی مجرب و دارای تجربه در روسیه و آسیای مرکزی حضور خود را در کابل تقویت کردهاند.
در عینحال، بعید است که غرب «حماسه افغانی» خود را تکمیل کند، گرچه به شکلهای متفاوت به آن ادامه خواهد داد. به عنوان مثال، به شکل فعالیتهای شرکتهای نظامی خصوصی، که گفته میشود در انتقال جنگجویان گروههای تروریست بینالمللی از جنوب به شمال افغانستان درگیر میباشند. اما، نتیجه «بازی بزرگ افغان» به دلیل توازن نیروی در حال تغییر، در میان-مدت ممکن است متفاوت باشد.
محمد نعیم نماینده رسمی «دفتر امور خارجه طالبان» در قطر، اخیراً در مصاحبه با تلویزیون الجزیره گفت که آنها قصد دارند پس از به قدرت رسیدن با همه شرکاء روابط متعادل برقرار نمایند. این لفاظی تعاملی را نه فقط با حمایت متحد اصلی طالبان درشخص پاکستان، بلکه همچنین با حمایت چین، که تجربه چشمگیری از مشارکت در امور افغانستان دارد (حمایت از مجاهدین در دهه ۱۹۸۰، ارتباطات آن با طالبان پس از تصرف کابل در سال ۱۹۹۶) میتوان توضیح داد. پکن با استقبال از مذاکرات میان-افغانی و جلوگیری از تهدیدات تروریستی در چهارچوب «دالان اقتصادی چین – پاکستان»، از نزدیک با اسلامآباد همکاری میکند.
در اکتبر ۲۰۱۸، مولانا سمیع الحق بدنام* [مولانا سمیع الحق روحانی پاکستانی، پدر معنوی طالبان، در سالهای ۱۹۹۷-۱۹۸۵ برای دو دوره نمایندۀ مجلس سنای پاکستان بود – عدالت] از چین خواست نقش فعالتری در افغانستان بازی کند، و گفت چین نباید «موضوع مهمی» مانند حلوفصل درگیری افغانستان را به ایالات متحده واگذار کند. در اوائل سال ۲۰۱۹، یائو جینگ، سفیر پیشین چین در اسلامآباد [و در کابل – عدالت] طی سخنرانی در یک کنفرانس در دانشگاه پیشاور گفت که طالبان «یک نیروی سیاسی است، و چون اکنون بخشی از روند سیاسی افغانستان است و برخی مشکلات سیاسی دارد… باید اجازه داشته باشد یک نقش قانونی در حلوفصل سیاسی آینده ایفاء کند.»
مذاکرات در تابستان و پاییز ۲۰۱۹، با سفر هیأتی از دفتر طالبان در قطر به ریاست ملا برادر به پکن رسماً با دنگ شیجون نماینده ویژه جمهوری خلق چین برای افغانستان آغاز شد. از آن پس، تماسهای غیررسمی در سطوح گوناگون متوقف نشده و در بستر امضای «توافقنامه صلح» معروف با آمریکاییها در فوریه ۲۰۲۰ در دوحه، شدت یافته است.
منافع اقتصادی چین به استفاده از قلمرو افغانستان برای اتصال دالان چین – پاکستان به کشورهای آسیای مرکزی محدود نمیشود. چین در سال ۲۰۰۷، با کسب یک قرارداد ۳۰ ساله به مبلغ ۳٫۵ میلیارد دلار برای استخراج معدن مس در منطقه عینک و معدن طلا در منطقه لوگر [زادگاه اشرف غنی – عدالت] در جنوب – شرق کابل، به مثابه یک سرمایهگذار بزرگ ظهور کرد. شرکتهای چینی در طرحهای اکتشاف نفت و گاز سرمایهگذاری کردهاند و در ایجاد زیرساخت راهآهن نقش داشتهاند. چندی پیش، طالبان دالان واخان را، که یک نوار کوهستانی باریک به طول ۸ کیلومتر بین افغانستان و منطقه خودمختار اویغور سینکیانگ جمهوری خلق چین است، اشغال کرد. در اوایل سال ۲۰۱۴، کابل، دوشنبه و پکن توافق کردند که به طور مشترک در این قسمت عمدتاً اسماعیلینشین ولایت بدخشان در محل اتصال رشته کوههای هندوکش، قراقروم و پامیر گشت بزنند. این بخشاً به دلیل قصد طرف چینی برای ساختن یک جاده از طريق مزارشریف به هرات و از آنچا به ایران است. پس از آن، گروههای تروریستی غیروابسته به جنبش طالبان، اغلب غیربومی، در مسیر پیشنهادی فعال شدند.
صرفنظر از وجود یا عدم وجود جاده، که تا کنون فقط تا حدی ساخته شده است، دالان واخان کوتاهترین مسیر برای مهاجرت احتمالی جنگجویان «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» – غیرقانونی در روسیه – به سینکیانگ است. در شرایط افزایش علاقه آنگلوساکسونها به «مسأله اویغور»، پکن علاقه زیادی دارد که وفادارترین نیروی سیاسی به آن، در افغانستان به قدرت برسد.
به یاد بیاورید که در دسامبر ۲۰۲۰، مقامات افغانستان کشف یک شبکه جاسوسی چینی را در کابل (که گفته میشود با کمک اطلاعات هند صورت گرفت) و به مدت ۷-۶ سال از طريق «شبکه حقانی» (شاخه تندرو جنبش طالبان) «مسلمانان اویغور» را دنبال میکرد، اعلام کردند. واقعه در رسانههای هندی و غربی وسیعاً مورد بحث قرار گرفت؛ پرونده بایگانی شد، اما رژیم هوادار غرب اشرف غنی به سختی یک شریک قابلاعتماد برای «امپراتوری آسمانی» بود، به ویژه اینکه در اوج اشغال آمریکایی به سختی حتا نیمی از کشور را کنترل میکرد. دفتر طالبان در قطر، به نوبه خود در تلاش است ترسهای پکن را مرتفع نماید، عدم مداخله در امور داخلی جمهوری خلق چین را اعلام کند. به علاوه، سهیل شاهین سخنگوی طالبان از مشارکت چین در بازسازی و توسعه افغانستان استقبال کرد، قول داد امنیت سرمایهگذاریها را تضمین کند.
اخیراً، چاپ چینی روزنامه با نفوذ «گلوبال تایمز» یک مقاله قابل توجه به امضای سردبیر منتشر کرد، که مضمون آن در عنوان ابراز شده است: «دشمنسازی از طالبان به سود چین نیست.» نویسنده به اظهارات اخیر بن والاس، وزیر دفاع بریتانیا درباره آمادگی برای کار با طالبان در صورت به قدرت رسیدن آنها در افغانستان اشاره کرد. بر این اساس، خودداری از داشتن رابطه با طالبان به یک «تله دیپلوماتیک» برای چین مبدل خواهد شد، تلهای که باید از آن احتراز کرد. «گلوبال تایمز» مینویسد، دیپلوماسی ارزش- محور را در صورتی میتوان به کار گرفت که از نزدیک در پیوند با منافع ملی باشد، نویسنده علیه هواداران تبدیل چین به یک دشمن طالبان، ساستی «که در خدمت منافع ایالات متحده است و ابداً به سود چین نیست» استدلال میکند.
«رند کورپوریشن» نیز درباره «رمانس» چین با طالبان افغانستان مینویسد، به «تلاشهای آرام چین در دفاع از منافع خود در افغانستان پسا-آمریکا» اشاره میکند. تا این اواخر، مقامات افغانستان در برابر ساختن جاده پیشاور – کابل به مثابه بخشی از «ابتکار کمربند و جاده» چین مقاومت میکردند. اما، ایجاد دالانها دسترسی شرکتهای چینی به ثروت طبیعی افغانستان را آسانتر مینمایند: معادن عناصر کمیاب به تنهایی میتوانند یک تریلیون دلار ارزش داشته باشند.
به گفته تحلیلگر نظامی «رند»، کیفیت جدید پیوندهای بین چین و کابل پس از تغییر قدرت در افغانستان به چین امکان خواهد داد گسترش اقتصادی و نظامی خود را در آسیای مرکزی تشدید نماید. خصومتها در «قلب آسیا» برای یک مدت طولانی متوقف نخواهند شد. علیرغم هراس پیرامون از بینبردن اسناد محرمانه در سفارت آمریکا در کابل، مخالفت با آرزوهای چین در افغانستان بدون سازش و سخت خواهد بود.
* رهبر مذهبی پاکستان، حامی سرسخت طالبان و معلم هیبتالهه آخوندزاده، رهبر کنونی طالبان.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/ypwdsxar
https://www.fondsk.ru/news/2021/08/15/afganistan-pobednyj-marsh-talibov-i-kitajskij-pazl-bolshoj-igry-54246.html